صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

همین بازیکنان بزرگ تیم ملی که امروز بیش از هر برهه دیگری در زندگی حرفه‌ای‌شان مجبور هستند برای اعتبار شخصی و سرمربی‌شان «بزرگی» کنند، با اتهام مهمی روبه‌رو هستند؛ اینکه اجازه نمی‌دهند جوانان با‌انگیزه شانسی برای بازی در ترکیب اصلی به دست بیاورند. البته اتهامی اثبات نشده است و نیاز به واکاوی بیشتر ندارد، ولی مشخصا آنها زیر ذره‌بین رفته و امروز باید ثابت کنند به غیر از کری‌خواندن برای رقبای درجه دو در آسیا، سطح فوتبالی در شأن اسم ایران خواهند داشت.
تاریخ انتشار: ۰۷:۵۵ - ۲۴ مهر ۱۴۰۳

بهمن ۱۴۰۲، تیم ملی فوتبال ایران در مرحله یک‌شانزدهم نهایی جام ملت‌های آسیا به مصاف سوریه رفته بود. با توجه به اختلاف سطح دو تیم، بسیاری بازی ساده‌ای را برای تیم ملی ایران متصور بودند، ولی تیم ملی در روزی که یکی از نمایش‌های ضعیفش در عصر امیر قلعه‌نویی را به اجرا درآورد، به زحمت و در ضربات پنالتی از سد سوریه عبور کرد و به یک‌هشتم نهایی رسید. آن بازی همان دیداری بود که طارمی روی ضربه پنالتی تک‌گل ایران را زد و بعد هم از بازی با دریافت کارت قرمز اخراج شد. کنفرانس خبری پس از آن دیدار عجیب بود. قلعه‌نویی در اظهاراتی عجیب‌وغریب از این گفت که تیمش باید با اختلاف پنج یا شش گل برنده می‌شده. اما نکته مهم حرف‌هایش جایی بود که به بازیکنان کلیدی تیم ملی تاخت. او جمله معروف «بزرگان بزرگی نکردند» را به لب آورد تا همه تقصیرات را گردن ستاره‌ها بیندازد و خود و کادر فنی‌اش در گوشه‌ای نظاره‌گر بمانند.

ایران به هر طریق بود در آن جام به نیمه‌نهایی رسید، ولی در یک غافلگیری بزرگ و درست با یک نمایش بحث‌برانگیز دیگر، این بار در نیمه‌نهایی مغلوب قطر میزبان شد تا حسرت رسیدن به فینال به دل قلعه‌نویی و بزرگان تیمش باقی بماند. حالا قریب به هشت ماه از پس آن جامِ حسرت‌برانگیز، ایران باید در مرحله انتخابی جام جهانی یک بار دیگر مقابل قطر قرار بگیرد. این بار سطح رقابت اصلا قابل مقایسه نیست، ولی حداقل برد احتمالی تیم ملی می‌تواند مرهمی بر زخم‌های امیر قلعه‌نویی باشد 

که بیش از هر زمان دیگری زیر بار انتقادات رفته و از اینکه نمی‌تواند با تیم ملی نمایش تماشاگرپسندی ارائه دهد، مورد شماتت است. ایران پیش از این دیدار سه بازی کرده که حاصلش دو بردِ یک بر صفر و یک مساوی بدون گل است؛ امری که باعث شده فعلا با هفت امتیاز و به دلیل تفاضل گل کمتر در رتبه دوم جدول، پایین‌تر از ازبکستان و بالاتر از قطر قرار بگیرد. این بازی که پیش از این قرار بود به میزبانی مشهد برگزار شود، به دلیل سلب امتیاز میزبانی از سوی AFC به دوبی برده شده تا در کشوری ثالث برگزار شود، ولی حتی این مورد هم نمی‌تواند بهانه‌ای برای قلعه‌نویی و تیمش باشد تا به نتیجه‌ای غیر از برد فکر کنند. این بار این بازی در شرایطی برگزار می‌شود که به غیر از قلعه‌نویی، بزرگان تیمش هم مورد انتقاد قرار گرفته و حالا این دیدار برای همگی حیثیتی شده است.

مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش و سردار آزمون، سه نفری هستند که در این ترکیب بیش از بقیه سابقه حضور در تیم ملی را دارند و به نوبت هم بازوبند کاپیتانی را بین یکدیگر ردوبدل می‌کنند. آنها تک‌ستاره‌های همین نسل به شمار می‌روند و دست بر قضا در زمره گران‌ترین بازیکنان تیم ملی ایران هم محسوب می‌شوند. طارمی از این حیث پیشتاز است. او این روز‌ها یکی از ستاره‌های باشگاه اینتر است و راحت‌ترین کار‌ها برایش گشودن دروازه تیم‌های اروپایی است. سردار آزمون در این فصل قید حضور در اروپا را زده و به امارات برگشته ولی در همین لیگِ نه‌چندان سطح بالا، توانایی‌هایش را به رخ کشیده و در کورس آقای گلی است. وضعیت جهانبخش ولی در این میان یک معمای بزرگ است. او تیم باشگاهی ندارد، اما با نظر امیر قلعه‌نویی می‌تواند در ترکیب تیم ملی ایران فیکس به میدان برود و بازی کند.

این مثلث که همگی تأثیرگذارترین بازیکنان ایران در فاز هجومی هستند، روز‌های خوشی در عرصه ملی ندارند. حاصل سه بازی اخیرشان عجیب منفی شده است؛ به‌طوری که از سه دیدار فقط دو گل زده جلوی شمار گل‌های ایران در مرحله نهایی انتخابی حک شده است. همین عدد کافی است تا مشخص شود ایران ضعیف‌ترین خط حمله گروه حتی پایین‌تر از تیمی مثل قرقیزستان را دارد. این موضوعی نیست که بشود چشم به روی آن بست. حتی خود مهدی طارمی با اشاره به همین گزاره اعتراف کرده آمار بدی است و باید سعی در رفع‌ورجوع آن کرد. این یکی بی‌دلیل با تاکتیک‌های امیر قلعه‌نویی هم نیست. مربی‌ای که با وعده فوتبال هجومی روی صندلی تیم ملی نشست ولی حالا تیمش ضعیف‌ترین خط حمله را در اختیار دارد. مشخص نیست قلعه‌نویی با طارمی که می‌تواند کابوس مدافعان منچسترسیتی در اروپا باشد چه کرده که از روز‌های اوجش فاصله گرفته؛ یا سرداری که در امارات در هر بازی روی هر گلی می‌تواند اثرگذار باشد، در تیم ملی معمولی و خاموش است.

اینها بخشی از داستان است؛ چرا‌که همین بازیکنان بزرگ تیم ملی که امروز بیش از هر برهه دیگری در زندگی حرفه‌ای‌شان مجبور هستند برای اعتبار شخصی و سرمربی‌شان «بزرگی» کنند، با اتهام مهمی روبه‌رو هستند؛ اینکه اجازه نمی‌دهند جوانان با‌انگیزه شانسی برای بازی در ترکیب اصلی به دست بیاورند. البته اتهامی اثبات نشده است و نیاز به واکاوی بیشتر ندارد، ولی مشخصا آنها زیر ذره‌بین رفته و امروز باید ثابت کنند به غیر از کری‌خواندن برای رقبای درجه دو در آسیا، سطح فوتبالی در شأن اسم ایران خواهند داشت.

ارسال نظرات