صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

عصبانیت بیهوده و گسترده از فرهاد مجیدی در میان قدیمی‌ها و هم‌تیمی‌هایش، هرگز باعث آزار این ستاره خوش‌قیافه فوتبال ایران نشده است.
تاریخ انتشار: ۰۷:۲۲ - ۲۳ مهر ۱۴۰۳

اشاره به چهره فرهاد مجیدی نه از تنگ آمدن قافیه که بالاجبار و لاجرم است، که انگار بخش زیادی از کینه سرشار از او در کنار محبوبیتش از همین‌جا می‌آید. برگردیم به آن جمعه بازی پیشکسوتان ایران مقابل تیمی متشکل از ستاره‌های بازنشسته خارجی که با قهر فرهاد در رختکن و ترک ورزشگاه آزادی توسط او به نیمه رسید. جایی که ستاره‌های درجه‌دار سابق تیم ملی قیچی زدن او در این مسابقه را برنتافته بودند و کار در رختکن به کنایه و توهین رسیده بود.

فرهاد یک بازیکن ممتاز با درجه بالایی از فوتبال نمایشی، متناسب با چهره کاریزماتیک و قابل پسندش و حالت مو‌ها و بعد‌ها در مربیگری، بدن ورزیده و خوش‌پوشی همیشگی در فوتبال ایران کشته و مرده‌ها و هواداران قسم‌خورده‌ای دارد که بعد‌ها لشکر او در فضای مجازی لقب گرفتند. بازیکنی که وجه ستاره‌منش و شاید تجاری او همیشه بر فضای اطرافش سایه انداخته است، حتی در بدترین روز‌ها در استقلال در بازگشت از لیگ امارات که روی نیمکت به ورق زدن کتاب مشغول بود و توجهات را به خود جلب می‌کرد.

صد البته او یک مهاجم بی‌نظیر با خصوصیات یک فوتبالیست مدرن و نه کاذب بود که شاید فوتبال ایران دانش لازم برای استفاده از این ویژگی او را نداشت، بنابراین با وجود دوران طولانی فوتبال مجیدی، بازی‌های ملی او چندان قابل اشاره نیست.

حماسه فرهاد مجیدی در استقلال در زمانی ساخته شد که او پس از بازگشت به ایران در زمان ناصر حجازی و روز‌های سخت در دوران سرمربیگری فیروز کریمی، در دوران سرمربیگری امیر قلعه‌نویی هم سلانه سلانه به عنوان یک بازیکن تعویضی آن استعداد عجیب گلزنی را به نمایش گذاشت. البته در فصل قهرمانی استقلال در سال ۸۸، کمتر نامی از فرهاد به عنوان نقش اول دیده شد.

اما او فصل بعد به عنوان ستاره عصیانگر تیم صمد مرفاوی و سپس بازیکن بی‌جانشین تیم پرویز مظلومی در فوتبال ایران و باشگاه استقلال امضای جاودانه‌ای انداخت و حتی ترک استقلال از سوی او با یک تصمیم ناگهانی هم باعث نشد که این محبوبیت استثنایی دچار خدشه جدی بشود.

در همین اوقات بود که او در یک بازی آسیایی و به عنوان بازیکن تیم الغرافه پس از اخراج در ورزشگاه آزادی زیر آماج فحاشی هواداران پرسپولیس عدد چهار را مقابل آنها برافراشت تا نمادی در استقلال زاییده شود؛ نمادی که باشگاه استقلال در تاریخ باشگاهش آن را کم داشت و هیچ‌یک از بزرگان، حتی آنها که بسیار قوی‌تر و فوتبالیست‌تر از فرهاد مجیدی بودند، توفیق این را نداشتند که مشابه آن را مثل پرچمی با میله فلزی در زمین چمن تاریخ باشگاه به زمین بزنند.

بعد از یک رفت و برگشت عجیب و غریب در تیم تحت هدایت ژنرال، فرهاد مجیدی در زمستان سرد سال ۹۱ هر بازی از روی نیمکت فراخوانده می‌شد و به محض ورود به زمین، گره بازی را باز می‌کرد؛ چیزی که به عنوان یک بازیکن نه چندان موردعلاقه سرمربی روی محبوبیت پنهان او بنزین پاشید و شعله آن را در تمام فوتبال ایران زبانه کشاند. او با همین بازی‌های نصفه و نیمه و پس از بالا بردن جام قهرمانی با پیراهن سفید استقلال در آخرین بازی خانگی مقابل داماش، چند ماه بعد و باز هم به سبک خودش، به شکل غیرمنتظره‌ای با فوتبال وداع کرد.

این مجموعه‌ای از اتفاقات بود که مجیدی را تبدیل به محبوب‌ترین بازیکن تاریخ باشگاه کرد و این چیزی نبود که برای هم‌تیمی‌ها، هم‌قطار‌ها و حتی پیشکسوت‌ها قابل هضم باشد؛ بنابراین پسرک لاغر ترکه‌ای استقلال در اواسط دهه ۱۳۷۰ بدل به سیبلی متحرک برای حملات بعدی از سوی کسانی شد که سال‌های طولانی با او پیراهن آبی را بر تن کرده بودند.

این یک حسادت آشکار و بی‌رحمانه علیه کسی بود که در اغلب اوقات مثل کلینت ایستوود در فیلم خوب، بد، زشت در نهایت سکوت و تمرکز مشغول تصمیم‌گیری برای شلیک دقیق‌ترین گلوله‌ها و برداشتن گام‌های بعدی بود. همینطور شد که فرهاد مجیدی بعد از سه دستیاری در نهایت در یک فصل از ابتدای سال هدایت استقلال را نیز در دست گرفت و تیمش را بدون باخت قهرمان کرد؛ چیزی که بیش از گذشته باعث عصبانیت و ناراحتی کسانی شد که خرده حساب‌هایشان با فرهاد هنوز تمام نشده است.

کسب آخرین عنوان قهرمانی استقلال در لیگ برتر به مقتدرانه‌ترین شکل ممکن با حسن مطلع "من به اینها نمی‌بازم"، خاطراتی شیرین و فراموش‌نشدنی از فرهاد مجیدی در بین هواداران استقلال ساخته و هرگاه نوبت رزرو صندلی روی نیمکت این باشگاه فرا می‌رسد، بخش قابل توجهی از طرفداران استقلال، نام فرهاد مجیدی را فریاد می‌زنند درست مثل همان روز‌هایی که سکو‌های استادیوم آزادی نام او را طنین‌انداز می‌کرد و شعار "آهای فرهاد مجیدی"، نام او در تاریخ این باشگاه جاودانه ساخت.

فرهاد مجیدی که شاید در آغاز دوران مربیگری هیچکس تصور نمی‌کرد که او بتواند بعد‌ها تبدیل به تنها مربی لژیونر فوتبال ایران در یک لیگ معتبر خارجی هم بشود، قابلیت‌هایی فراتر از انتظار را به نمایش گذاشته است که فقط بخشی از این خصوصیات به حوزه فنی مربوط می‌شود.

خودتان را جای او بگذارید؛ فرض کنید یک روز صبح از خواب بیدار شوید و ببینید فردی بدون کوچک‌ترین سابقه دشمنی، ناگهان شما را به باد شدیدترین انتقادات و زشت‌ترین توهین‌ها گرفته است. واکنش شما چه خواهد بود؟ فرهاد توانسته از همه اینها عبور کند.

فراتر از ویژگی‌های فنی در بازیگری و مربیگری، این خصیصه اخلاقی فرهاد مجیدی غبطه‌برانگیز و قابل تامل است؛ بی‌اعتنایی به هر آنچه واقعیت نداشت.

 

منبع: ورزش سه

ارسال نظرات