صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۸۵۶۵۳
کشورهای دیگر به خصوص رژیم اسرائیل آرزو دارند که ایران از نگاه سازوکار جهانی به همان وضعیت پیشین برگردد و به آن تحت عنوان یک تهدید امنیتی نگاه شود. چرا که در این حالت، به راحتی می‌توان حلقه فشار بر ایران را تنگ کرد و یک اجماع سیاسی علیه کشورمان به وجود آورد. 
تاریخ انتشار: ۲۳:۳۱ - ۲۳ مهر ۱۴۰۳

فرارو- محسن صالحی‌خواه؛ تغییر دکترین هسته‌ای ایران که این روز‌ها به طور مداوم در فضای رسمی و غیررسمی شنیده می‌شود، مثل ماشین زمان عمل خواهد کرد. در بهترین حالت به اواسط و در بدترین حالت به اوایل دهه هشتاد خورشیدی برمی‌گردیم. زمانی که مفهومی به نام پرونده هسته‌ای ایران وارد ادبیات سیاسی کشورمان شد و در نهایت پای ایران را به شورای امنیت باز کرد. انگار همه چیز دوباره دارد تکرار می‌شود: غنی‌سازی اورانیوم، تهدید به زدن تاسیسات هسته‌ای، قطعنامه‌های شورای حکام، تهدید به خروج از ان‌پی‌تی و در بدترین حالت بازگشت به شورای امنیت و فصل هفتم منشور ملل متحد. 

به گزارش فرارو، ایران از سال ۲۰۰۶ و با قطعنامه ۱۶۹۶ با مساله فصل هفتم منشور ملل متحد روبرو شد. زمانی که محمود احمدی‌نژاد و سعید جلیلی دو بال مذاکره هسته‌ای بودند و قطعنامه‌های شورای امنیت، کاغذپاره نام‌گذاری شدند. ایران در قطعنامه‌های فصل هفتی شورای امنیت، تا ماده ۴۱ (شورای امنیت می‌تواند تصمیم بگیرد که برای اجرای تصمیمات آن شورا مبادرت به چه اقداماتی که متضمن نیروی مسلح نباشد لازم است و می‌تواند از اعضای ملل متحد بخواهد به این اقدامات دست بزند. این اقدامات ممکن است شامل متوقف ساختن تمام یا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات راه آهن، دریایی و هوایی و... قطع روابط سیاسی باشد) پیش رفت و ماده ۴۲ مجوز اقدام نظامی علیه کشورمان را صادر می‌کرد. فصل هفتم مربوط به صلح و امنیت بین‌المللی است و عراق مشهورترین کشوری است که قبل از تهاجم آمریکا ذیل این فصل به عنوان یک تهدید علیه صلح بین‌المللی تعریف شد. قطعنامه ۲۲۳۱ که به دنبال توافق هسته‌ای در شورای امنیت به تصویب رسید، قطعنامه‌های پیشین را ابطال کرد. 

در حال حاضر که تغییر دکترین هسته‌ای مطرح می‌شود، اولین قدم اجرایی و رسمی آن خروج از ان پی تی است. پیمان عدم اشاعه سلاح هسته‌ای که پاکستان، اسرائیل و هند مهم‌ترین دولت‌هایی هستند که آن را امضا نکردند. سلاح هسته‌ای نیز دارند، اما در هماهنگی و اتحاد با شرق غرب، در نهایت به این توانایی دست پیدا کردند. اسرائیل البته هیچ وقت در اختیار داشتن این تسلیحات را تائید نکرد، اما شواهد نشان می‌دهد که زرادخانه اتمی را در اختیار دارد.

تفاوت ایران با این سه دولت در آن است که از پشتیبانی که آنان برخورداند، نه تنها بهره‌مند نیست بلکه در نقطه مقابل آن تعریف می‌شود. زمانی هم که یک دولت در این سمتِ بازی تعریف شود، خیلی امکان استفاده از حقوق قانونی و عرفی خود را نیز پیدا نمی‌کند. چون در روابط بین‌الملل، حق حرف اول را نمی‌زند؛ زور حرف اول را می‌زند. بنابراین، درست است که ایران می‌تواند بر اساس ماده ۱۰ ان‌پی‌تی درخواست خروج از آن را بدهد، اما مهم این است که پس از آن چه اتفاقی خواهد افتاد. 

در دوران روحانی و سکانداری ظریف در دستگاه دیپلماسی، بزرگ‌ترین اتفاقی که افتاد تبدیل پرونده هسته‌ای ایران از یک پرونده امنیتی به یک پرونده سیاسی بود. حتی خروج آمریکا از برجام و از بین رفتن توافق هسته‌ای هم نتوانست دوباره پرونده هسته‌ای ایران را به یک مساله امنیتی و قابل رسیدگی در شورای امنیت تبدیل کند. در حالی که امروز همان مسیر طی شده و آزموده قبلی را بار دیگر در پیش گرفته‌ایم و دو قطعنامه از شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران صادر شده است.

یک جریان سعی می‌کند ایران را به سمت امنیتی‌سازی شدن ببرد، اما نمی‌گوید اگر جریان قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت از همان زمان ادامه پیدا می‌کرد، امروز چه وضعیتی پیش می‌آمد. چون با توافق هسته‌ای و قطعنامه ۲۲۳۱ از آن مرحله عبور کردیم، مسببان امنیتی‌سازی ایران در جامعه جهانی، با فرار از صورت مساله تلاش می‌کنند واقعیت‌ها را پنهان کنند. ایران حداقل در ظاهر، دوباره همان مسیر قبلی را طی می‌کند. کشورهای دیگر به خصوص رژیم اسرائیل آرزو دارند که ایران از نگاه سازوکار جهانی به همان وضعیت پیشین برگردد و به آن تحت عنوان یک تهدید امنیتی نگاه شود. چرا که در این حالت، به راحتی می‌توان حلقه فشار بر ایران را تنگ کرد و یک اجماع سیاسی علیه کشورمان به وجود آورد. 

آخرین نکته، مساله احیای بازدارندگی است. در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای، بخشی از پازل بازدارندگی است و نمی‌توان تعریف کلاسیک دوران جنگ سرد را برای امروز کارآمد دانست. با توجه به اطلاعات و اخبار، دو مثال می‌تواند به ما نشان دهد که در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای بازدارندگی نمی‌آورد. اول، دو حمله موشکی و ترکیبی رسمی و علنی جمهوری اسلامی ایران طی ۶ ماه گذشته به اسرائیل است که کلاهک‌های هسته‌ای در اختیار دارد. دوم؛ راکت‌باران و درگیری زمینی میان حزب‌الله، حماس و ارتش اسرائیل دارای سلاح هسته‌ای که به یک سال رسیده است.

آیا در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای، برای اسرائیل بازدارندگی به وجود آورده است؟ باید به طور دقیق محاسبه کنیم که ایران در صورت تغییر دکترین هسته‌ای خود چه به دست می‌آورد و چه از دست می‌دهد. یادآوری این نکته بسیار مهم است که شرایط بین‌المللی امروز به خاطر جنگ غزه، لبنان و اوکراین با سال ۲۰۱۵ که توافق هسته‌ای صورت گرفت، متفاوت است.

ارسال نظرات