فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
ز دست کوته خود زیر بارم
که از بالابلندان شرمسارم
مگر زنجیر مویی گیردم دست
وگر نه سر به شیدایی برآرم
ز چشم من بپرس اوضاع گردون
که شب تا روز اختر میشمارم
بدین شکرانه میبوسم لب جام
که کرد آگه ز راز روزگارم
اگر گفتم دعای میفروشان
چه باشد حق نعمت میگزارم
من از بازوی خود دارم بسی شکر
که زور مردم آزاری ندارم
سری دارم چو حافظ مست لیکن
به لطف آن سری امیدوارم
شرح لغت: شب زلف: گیسو
۱- شما در موقعیت مناسب نیستید. تکیه بر حال خویش را نمیدانید، اما توقع دارید از وضعیت بهتری برخوردار باشید؛ لذا از این وضع ناراحت میباشید. به شما مژده میدهم که در آیندهای نه چندان دور، از چنان محبوبیت و معروفیتی برخوردار گردید که همه را مات و مبهوت خواهید ساخت. پس همت کن و با توکل بر خدا، به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعایی کنید. تلاش بیشتری کنید که زندگی در دستان توانای شماست.
۲- حضرت حافظ در بیتهای اول، چهارم و پنجم میفرماید:
از شدت فقر، قامتم در زیر بار اندوه دوتا شده است و بدین سبب از دلبران سرو قامت شرمنده هستم.
* بر لب ساغر معرفت به پاس آنکه مرا از اسرار روزگار باخبر ساخت، بوسه میزنم.
* من از بازوی خود بسیار متشکرم، زیرا زور مردم آزاری ندارم.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
انسانی صادق و بی آزار هستی. هیچ کس از تو آزاری ندیده و در حق شناسی شهره ای. تنها مشکل تو ضعف مالی است که گاهی تو را دچار خجلت و شرمساری میکند. به لطف و کرم خدا امیدوار باش که بزودی در کارت گشایش خواهد شد که حتی خود نیز در شگفت خواهی ماند.