صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۷۸۸۶۸
«من کسی هستم که در عرصه سیاسی اگر حضور پیدا کنم، نگاه حیثیتی به شعار‌های انتخاباتی خواهم داشت. بخش عمده‌ای از سخنرانی‌های هواداران آقای پزشکیان درباره سیاست‌های اشتباه دولت گذشته بود؛ دولتی که فرصت احیای برجام را فدا کرد، بی‌سابقه‌ترین گرانی‌ها و مالیات‌ها را به مردم تحمیل کرد و میانگین شاخص عملکرد مدیرانش قابل دفاع نیست. اگر آقای پزشکیان آن سه‌گانه ضعیف دولت گذشته را ادامه دهد، این موضوع باعث ناامیدی هوادارانش خواهد شد.»
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۱ - ۰۴ مهر ۱۴۰۳

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی که سابقه نمایندگی مجلس و ریاست بر کمیسیون امنیت ملی را دارد، در گفت‌وگو با هم‌میهن معتقد است چنانچه مدیران دولت گذشته به کار خود ادامه دهند، پیام تغییری که مردم به خاطر آن به پزشکیان رای دادند معنای خود را از دست خواهد داد و نوعی ناامیدی جای آن را می‌گیرد. او اعتقاد دارد که مسعود پزشکیان تا پایان ماه جاری باید تکلیف مدیران رده‌میانی را مشخص کرده و به فکر اصلاحات سه‌گانه خود باشد. 

به گزارش هم میهن، روند تغییر مدیران میانی در دولت مسعود پزشکیان هرچند آغاز شده و در حال انجام است اما به نظر می‌رسد سرعت معرفی مدیران جدید چندان زیاد نیست. به عبارت واضح‌تر نوعی بلاتکلیفی درباره برخی حوزه‌ها وجود دارد و هنوز مشخص نیست که تکلیف آن صندلی چه خواهد شد. 

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی که سابقه نمایندگی مجلس و ریاست بر کمیسیون امنیت ملی را دارد، معتقد است چنانچه مدیران دولت گذشته به کار خود ادامه دهند، پیام تغییری که مردم به خاطر آن به پزشکیان رای دادند معنای خود را از دست خواهد داد و نوعی ناامیدی جای آن را می‌گیرد. او اعتقاد دارد که مسعود پزشکیان تا پایان ماه جاری باید تکلیف مدیران رده‌میانی را مشخص کرده و به فکر اصلاحات سه‌گانه خود باشد. 

بیش از یک ماه از آغاز به کار وزرای دولت چهاردهم گذشته است ولی هنوز بخشی از مدیران لایه میانی در دولت قبل به کارشان ادامه می‌دهند. این‌عدم تعیین‌تکلیف مدیران لایه‌های میانی چه پیامدها و آسیب‌هایی خواهد داشت؟ 

من اعتقادم بر این است که نوعی بلاتکلیفی مدیریتی که در کشور شکل گرفته است، تبعه‌ای از تبعات سیاستی به نام وفاق ملی بود که به آقای پزشکیان تحمیل شد، یعنی وفاق ملی اسم آن چیزی بود که آقای پزشکیان پس از کلی تلاش برای شکل‌دهی به یک دولت پیروز انجام داد و آن چیزی که ما الان می‌بینیم ادامه همان موضوع است و شما می‌بینید که در خیلی از وزارت‌خانه‌هایی که بیشترین و پرتعدادترین پرونده مدیریتی در سطح کشور را دارند، عملاً افرادی به مدیریت رسیده‌اند که جزئی از ستاد آقای پزشکیان نبودند و لذا عملاً حلقه اتصال ستادهای انتخاباتی آقای پزشکیان با تیم مدیریتی ایشان در دولت تا حد زیادی قطع شد و به نظرم اعضای ستاد آقای پزشکیان و یا بخشی از افرادی که برای پیروزی ایشان تلاش کردند، سعی کردند که این موضوع را توجیه کنند و این شرایطی که تحت عنوان وفاق ملی شکل گرفته را برای خودشان توجیه می‌کنند. 

یکی از این افراد خود من هستم که در زمان انتخابات از گفتمانی حمایت کرد که در مقابل گفتمان تندرو قرار داشت و هنوز هم از این کار راضی هستم. این شرایطی که تحت عنوان وفاق ملی شکل گرفت را برای خودم توجیه می‌کنم به این علت که شاید شرایطی را فراهم کند برای اینکه آقای پزشکیان سه‌گانه اصلاحاتی خود را انجام دهد که این سه‌گانه عبارت بود از ۱- کاهش تنگناها و فشارها به آزادی‌ها در داخل، ۲ – تنش‌زدایی خارجی و ۳ – اصلاحات مردم‌محور اقتصادی. 

لذا من اعتقاد دارم اتفاقی که الان افتاده تبعی از تبعات آن سیاست است، یعنی شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید افرادی که برای دو ستاد رقیب آقای پزشکیان کار کرده‌اند، الان نیروهای نزدیک به پزشکیان و حتی نزدیک به گفتمان پزشکیان را سر کار بیاورند و لذا بیشترین تعلل و کارشکنی در رأس دولت آقای پزشکیان صورت می‌گیرد؛ به‌ویژه اینکه برخی از معاونان آقای پزشکیان به‌رغم اینکه به گفتمان پیروز تعلق داشتند، ولی برای حفظ و تحکیم جایگاه خودشان، عملاً با گفتمان مدیریتی رقیب همراه شدند و لذا ما برای اولین بار در تاریخ انتخابات‌های ریاست‌جمهوری در ایران شاهد هستیم که در یک انتخاباتی، عقبه ستادی و گفتمانی طیف پیروز عملاً در پست‌های میانی اقلیت هستند و به‌ویژه اینکه مجموعه تحولاتی شکل گرفت که از همین موضوع برای تحمیل گفتمان امنیتی به دولت استفاده شد و خواسته‌های تغییر مدیریتی را تحت‌الشعاع قرار داد. 

این اتفاقی است که شکل گرفته است. من اعتقاد دارم که همین موضوع آقای پزشکیان را در لبه پرتگاه زوال زودهنگام مقبولیت در بین دوستان خودش قرار داد. زیرا اگر این گفتمان وفاق ملی که ایشان شکل داده، منجر به پیشبرد سه‌گانه اصلاحی‌اش نشود، عملاً آن زمان همه اعتراضاتی که نسبت به‌عدم تغییر مدیران وجود داشت، با اعتراضات به ایشان نسبت به شکست سیاست وفاق یا شکست سیاست‌های اصلاحی همراه خواهد شد و این باعث افت شدید مقبولیت آقای پزشکیان می‌شود.

به عنوان یک مصداق، آقای پزشکیان در گام اول فرصت داشت که یکسری اصلاحات را در داخل صورت دهد که اصلاحاتی به سمت آزادی‌های مدنی مردم باشد که به نظرم تا پایان مهر در این ارتباط وقت دارد که ببینیم وضعیت دانشگاه‌ها چطور خواهد شد و چقدر اساتید و دانشجوهای اخراجی و تعلیق‌شده به کلاس‌های درس برمی‌گردند. 

دومین گام را هم ایشان در نیویورک برداشته است. یعنی به‌رغم اینکه رسانه‌های تندرو در تلاش هستند گفتمان جبهه پایداری را به رئیس‌جمهور تحمیل کنند، ولی می‌بینیم که افرادی که در انتخابات هوادار گفتمان تنش‌زدایی بودند، الان به شدت مواضع خودشان را اعلام می‌کنند و آقای پزشکیان باید تنش‌زدایی را از نیویورک آغاز کند. یعنی اگر ایشان از نیویورک دست خالی برگردد، عملاً باید گفت که ضلع دوم سیاست اصلاحی ایشان با نوعی ناکارآمدی جدی همراه خواهد شد. همچنین اینکه ببینیم آیا گلیم ایران را از دو جنگ اوکراین و خاورمیانه بیرون خواهد کشید یا خیر. 

برای ضلع سوم هم به نظرم آبان‌ماه زمانی خواهد بود که نوعی قضاوت شکل می‌گیرد؛ یعنی زمانی که عملاً مشخص خواهد شد رویکردهای اولین بودجه ارائه‌شده دولت آقای پزشکیان چیست که این قسمت را من ملموس‌ترین بخش سه‌گانه اصلاحی می‌دانم. در این زمینه توجه به یک آمار جالب است. بودجه امسال براساس فروش یک میلیون بشکه نفت در روز بسته شده است؛ در شرایطی که میانگین فروش شش‌ماهه اول سال یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه نفت بوده است و ما می‌بینیم که اعضای دولت آقای پزشکیان به جای اینکه درباره ۶۰درصد فروش مازاد بر بودجه صحبت کنند، از کسری‌های متعددی صحبت می‌کنند که بعضاً تا هزار همت مطرح می‌شود و معنای این قضیه این است که ممکن است آقای پزشکیان راه خطای دولت گذشته را در پیش بگیرد که عبارت بود از افزایش ۵۰درصدی مالیات‌ها و گران‌سازی‌هایی که تاوان آن را مردم دادند. 

این قسمت را من پوست خربزه زیر پای آقای پزشکیان می‌دانم و این دو مورد به هم ربط دارند. تا وقتی که آقای پزشکیان بخش عمده‌ای از مدیران ارشد را به ستادهای رقیب واگذار کند و مدیران میانی را از گفتمان نزدیک به خودش انتخاب کند، به نظرم ایشان هم در حوزه تصمیم‌گیری و هم در حوزه اجرا برای پیش‌برد سیاست‌های اصلاحی خودش با مشکل روبه‌رو خواهد شد. 

با توجه به عملکردی که دولت سیزدهم داشت، آیا می‌توان استدلالی منطقی برای ادامه کار مدیران لایه میانی آن دولت در دولت چهاردهم پیدا کرد؟ 

من کسی هستم که در عرصه سیاسی اگر حضور پیدا کنم، نگاه حیثیتی به شعارهای انتخاباتی خواهم داشت. بخش عمده‌ای از سخنرانی‌های هواداران آقای پزشکیان درباره سیاست‌های اشتباه دولت گذشته بود؛ دولتی که فرصت احیای برجام را فدا کرد، بی‌سابقه‌ترین گرانی‌ها و مالیات‌ها را به مردم تحمیل کرد و میانگین شاخص عملکرد مدیرانش قابل دفاع نیست. اگر آقای پزشکیان آن سه‌گانه ضعیف دولت گذشته را ادامه دهد، این موضوع باعث ناامیدی هوادارانش خواهد شد. 

علاوه بر هواداران، این موضوع باعث خواهد شد تا آن پنجاه درصدی که پای صندوق نیامدند، استدلال‌شان تقویت شود که می‌گویند انتخابات در ایران معنای تغییر ندارد بلکه به معنای تداوم است. امثال ما تلاش کردیم تا به اینها بگوییم که انتخابات به معنای تغییر است ولی می‌بینیم که متاسفانه این تغییر در عرصه مدیریتی خودش را نشان نداده است ولی امیدواریم در عرصه سیاستی خودش را نشان دهد. به همین علت می‌گویم ایشان با ادبیات و رفتار دولت گذشته نمی‌تواند طرفدارانش را قانع کند و امید را به جامعه ایران برگرداند. 

به بحث تغییر اشاره کردید. شاید بتوان گفت اکثریت قاطع شانزده میلیون نفری که به آقای پزشکیان رای دادند، رای‌شان به تغییر بوده است و خیلی از این ۱۶ میلیون نفر، به خاطر ترس از ادامه روند موجود پای صندوق آمدند. وضعیت را در این زمینه چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

مفاهیم و نهادهای سیاسی زمانی دچار ابتذال می‌شوند که عملکرد آن‌ها لوث شود. عملکرد انتخابات بر مبنای تغییر است. اگر نتیجه انتخابات تغییر نباشد، طبیعتاً این باعث ابتذال این مفهوم خواهد شد. افرادی که پای صندوق نیامدند، این اعتقاد را داشتند که انتخابات در ایران مبتذل شده است، یعنی حتی اگر به تغییر رای داده شود، تغییری صورت نخواهد گرفت. در عرصه مدیریتی، این استدلال تا حد زیادی اثبات شده است و ما تغییر اساسی را ندیدیم. کما اینکه مسئول شورای راهبری گفت که تنها سه نفر از وزرا نفرهای اول لیست بودند. 

موضوع بعدی در حوزه سیاستی است که در درجه اول به ضرر کشور خواهد بود و بعد به ضرر مسعود پزشکیان می‌شود. زیرا انتخابات قوام‌بخش یک نظام سیاسی است و این قوام‌بخشی در واقعی بودن انتخابات خواهد بود. کسانی که بعد از هر انتخابات تمام تلاش خود را می‌کنند که تداوم را بر تغییر غالب کنند، اینها به نهاد انتخابات و امید مردم به تغییر خیانت کرده‌اند. 

من اعتقادم بر این است که در قالب وفاق این موضوع را در نظام جایگزینی مدیران خودش را نشان داد. این امیدواری وجود دارد که در حوزه سیاستی این مانع به وجود نیاید. کمااینکه با توجه به اینکه در نظام مدیریتی ایران سیاست‌ها وابسته جدی به مدیران دارند، شخصاً معتقدم آقای پزشکیان با مدیرانی از ستادهای رقیب نمی‌تواند اصلاحات مدنظر خودش را اجرایی کند. ولی با این وجود، مثل هر ایرانی دیگر ما هم پی فرصت بودیم و من معتقدم حداکثر فرصت آقای پزشکیان برای سه‌گانه اصلاحی‌اش آبان‌ماه امسال خواهد بود. 

مدیری که تعیین تکلیف نشده و نمی‌داند که قرار است به کار ادامه دهد یا خیر، در بلاتکلیفی حضور دارد. این بلاتکلیف بودن مدیران دولت گذشته چه تبعاتی برای مجموعه کشور دارد؟ 

در شرایط کنونی بلاتکلیفی هر مدیری (چه مدیرانی که به پزشکیان رای داده‌اند و چه آن دسته از مدیرانی که هوادار رقبا بودند) به ضرر دولت پزشکیان تمام خواهد شد. به همین علت من موافق هستم که آقای پزشکیان حداکثر تا پایان‌ماه جاری وقت دارد که تکلیف مدیران میانی را مشخص کند و بگوید فلان مدیر قرار است ابقا شود و یا تغییر می‌کند. زیرا به هر حال مجموعه عملکردی بودجه و برنامه کشور، ناشی از عملکرد خرد همه مدیران در سطوح پایین و میانی است. عملاً هیچ مدیری تا الان دست به قلم نبرده است مگر اینکه برخی سعی داشته باشند یکسری گزارش‌هایی برای ابقاء جایگاه خودشان ارائه دهند ولی به سود ایشان است که تا آبان‌ماه تغییر مدیران و یا تثبیت آن‌ها را انجام دهد. 

شما تجربه حضور در مجلس را دارید. فشار نماینده‌های مجلس چقدر در جریان انتصاب مدیران نقش دارد و این فشار چه آسیبی را وارد خواهد کرد؟ 

براساس تجربه تاریخی‌ای که دارم، نماینده‌ها همیشه در عزل و نصب مدیران میانی دخالت کرده‌اند. این دوره هم این دخالت وجود خواهد داشت و حتی دخالت بیشتر هم خواهد شد. علت بیشتر شدن دخالت هم این است که آقای پزشکیان با راهبرد وفاق ملی‌اش، عملاً نوعی تعامل با نماینده‌ها بر سر رای‌آوری وزرا را بیشتر از گذشته کرده است و توقعات آن‌ها هم بیشتر شده است. لذا من معتقدم که هرچند ما تفکیک قوا داریم و قانون اساسی ما براساس تفکیک قواست، ولی معمولاً نماینده‌ها درباره عزل و نصب‌ها به‌خصوص درباره مدیران سطوح میانی نظر داده‌اند و نظر می‌دهند. تاکید می‌کنم نوع ترکیبی و راهبردی که آقای پزشکیان در این دوره شکل داده است، نه‌تنها امکان مداخله نماینده‌ها را کم نکرده است، بلکه بیشتر هم خواهد کرد. 

این موضوع در مقایسه با دوره‌های گذشته آسیب‌های بیشتری را به همراه نخواهد داشت؟ 

در نهایت فردی که پاسخگوی حوزه اجرایی است، شخص رئیس‌جمهور است ولی هر نوع دخالت در عزل و نصب‌ها، تحلیل بردن توان پاسخگویی و عملکردی رئیس‌جمهور است. بخشی از این توان به‌خاطر مداخله‌های جناحی تحلیل رفته است. بخش دیگری از این توان به‌خاطر دستگاه‌هایی که به اسم استعلام نوعی مداخله جدی و مؤثر در عزل و نصب‌ها دارند از بین رفته است و قسمت سوم این توان هم توسط نماینده‌های مجلس با دخالت‌هایشان در عزل و نصب‌ها تضعیف شده است. 

لذا من اعتقادم بر این است که در نهایت مدیران میانی که انتخاب خواهند شد، شاید در بهترین حالت ۲۵ تا ۳۰ درصد عوامل انتخاب آن‌ها به دولت آقای پزشکیان مربوط خواهد بود و ما شاید چیزی حدود ۷۰ تا ۷۵ درصد عوامل دیگری داریم که در اینجا صاحب نقش هستند. دلیل عمده هم نوع سیاستی است که آقای پزشکیان شکل داد. ایشان مقاومت چندانی در قبال گروه‌های قدرت نکردند. گروه‌هایی که با استفاده از ابزارهای مختلف مثل استعلام دخالت کردند و به همین علت، همین سهل‌گیری موضوع مدیریت باعث شده که بخش بزرگی از مدیران لایه میانی از جریانی دیگر باشند. 

در این ۷۰ تا ۷۵ درصدی که به آن اشاره کردید، فشارهای سیاسی چقدر تاثیرگذار است؟ به عبارتی فشارهای سیاسی چه میزان در این انتصاب‌ها تاثیر خواهند گذاشت؟ 

قبلاً اشاره مختصری به این موضوع داشتم. ما سه نوع فشار را در این زمینه داریم؛ یک بحث، فشارهای سیاسی است و این فشارها همان جایی است که به مسائل جناحی مربوط می‌شود. یک فشار در حوزه رابطه دولت و مجلس است که همان مباحثی را شامل می‌شود که پیرامون دخالت نماینده‌ها در عزل و نصب‌ها به آن اشاره کردم. سومین حوزه هم بحث استعلام‌ها و دخالت‌هایی است که از این طریق می‌تواند صورت بگیرد. برخی از دستگاه‌ها از استعلام استفاده می‌کنند تا به نظام گزینش نیروها در دولت جهتی را دهند که مدنظر خودشان است.

ارسال نظرات