فرارو- در پی انفجار معدن ذغالسنگ در طبس، بیش از ۵۰ کارگر کشته شدند. این انفجار، مرگبارترین حادثه معدن کشور را رقم زد. بر اساس آمارهای موجود، انفجار طبس دوازدهمین حادثه برای کارگران معدن طی ۶ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۳ بوده و تعداد تلفات این حوادث را به بیش از ۶۰ نفر رسانده است. گزارش رسمی از این حادثه منتشر نشده، اما بر اساس اطلاعات مطرح شده از سوی مقامات حاضر در صحنه، انفجار گاز متان باعث این حادثه شده است.
به گزارش فرارو، استمرار پیدا کردن حوادث مربوط به معادن، بار دیگر توجهها را به مساله ایمنی و حفاظت از جان کارگران جلب کرد. رعایت دستورالعملهای ایمنی در تمام محیطهای کاری از اهمیت بالایی برخوردار، اما اهمیت آن در معادن و مناطق پرخطر، دوچندان است. این مساله را در گفتگو با احسان سهرابی، فعال کارگری و نماینده پیشین کارگران در شورای عالی حفاظت فنی وزارت کار بررسی کردیم.
سهرابی درباره دستورالعملهای موجود برای ایمنی معادن گفت: «اگر معدن متعلق به مجموعه شستا و زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود که این وزارتخانه مسئولیت مستقیم درباره این حادثه داشت، چون متولی این حوزه است و آییننامههای ابلاغی خودش را باید بیشتر رعایت کند. این حادثه در مجموعه خصوصی اتفاق افتاده و باید ببینیم تکالیفی که وزارت کار به این چنین بنگاههای اقتصادی ابلاغ کرده، رعایت شده است یا نه. نقاط پرخطر، آئیننامههای مخصوص به خود را دارد و به طور مشخص «آئیننامه ایمنی در معادن» سال ۱۳۹۱ ابلاغ شده است. نظارت بر اجرای این آئیننامه نیز بر عهده اداره کار محل است که با بازرسی و بازدید مشخص کنند که این دستورالعملها اجرا میشود یا نه. دیروز آقای میدری وزیر کار گفت که مسائل ایمنی در این معدن رعایت شده بود. فکر میکنم برای این نوع اظهارنظر از سوی وزیر کار یک مقدار زود بود. این مساله باید بررسی شود.»
او ادامه داد: «درست است که حادثه خبر نمیکند و در کشورهای توسعهیافته و غیرتوسعهیافته این مسائل اتفاق میافتد، اما تدابیر و دستورالعملهایی وجود دارد که میتواند ضریب این حوادث را کاهش دهد و این نیز پایبند بودن به ضوابط ایمنی است. اگر در معدن تولید ثروت و ارزش افزودهای اتفاق میافتد، بخشی از آن نیز باید به مسائل ایمنی سرمایه انسانی اختصاص پیدا کند. ما که نمیتوایم فقط به کارگر و سرمایه انسانی نگاه بهرهوری و سودآوری داشته باشیم. کارگر معدن چند صدمتر در تونل پیش میرود تا کارفرما به این ثروت و ارزش افزوده دست پیدا کند. باید در کنار بحث معیشت و رفاه به موضوع ایمنی او نیز توجه شود.»
این فعال کارگری ادامه داد: «دیروز بعد از حادثه تصویری از جنازهها منتشر شد که چکمه کشاورزی در پای یکی از آنان، جلب توجه کرد. من از نزدیک در صحنه نبودم و نمیتوانم ۱۰۰ درصد به آن استناد کنم، اما آنچه در تصویر دیدیم، چکمه کشاورزی به جای کفش ایمنی استاندارد بود که جای تاسف است. تاسف از این بابت که این کفش باید پای کارگری باشد که در دل کوه با سنگ سروکار دارد. افسر HSE (مخفف Health, Safety, Environment به معنی سلامتی، ایمنی و محیط زیست) باید آنجا باشد که این مسائل را کنترل کند. گاز متانی که در معادن ذغالسنگ وجود دارد باید به طور مرتب مانیتور و نظارت شود. باید بررسی شود که ایمنی فردی کارگران معدن رعایت شده است؟ ایمنی محیط رعایت شده است؟ الان نمیشود حکم قطعی داد، اما چیزی که مشخص است، قصوریست که اتفاق افتاده. در بحث ایمنی وزارت کار، اداره کار و در کنار آن تشکلهای کارگری منطقه هم مهم هستند. علاوه بر بحث پیگیری بحثهای معیشتی از سوی تشکلها، بحثهای ایمنی و حفاظتی هم باید مد نظر قرار بگیرد. در حال حاضر از قوه قضائیه به عنوان پشتیبان انتظار داریم که با استفاده از کارشناسانش مشخص کند در این معدن چه اتفاقی افتاده است.»
سهرابی تاکید کرد: «در نهایت اعلام میشود که این حادثه چند مقصر داشته و هرکدام چند درصد در وقوع این حادثه دخیل بودند. اما این که کارگرها را زنده نمیکند. باید به جایی برسیم که این حوادث متوقف شود. در ۶ ماه گذشته بیش از ۶۰ کارگر در معادن کشته شدند. استمرار این حوادث، نشان دهنده داشتن نگاه کالایی به این مباحث و مساله جان انسانهاست. بخشی از این به شرکتهای بیمه برمیگردد که بیمه مسئولیت مدنی بدون نام با کارفرما منعقد میکنند و آنها با خیال راحت به فعالیت اقتصادی خود میپردازند. اگر برای کارگر حادثهای رخ داد یا کشته شد هم غرامت پرداخت میکنند و تمام. دیگر کاری به آثار اجتماعی مرگ این کارگران و تاثیری که بر خانواده آنها میگذارد، ندارند. این قضیه ارزیابی نمیشود که خانواده این معدنچی وقتی نانآورش را از دست میدهد، همسر و فرزندانش چطور باید زندگی خود را تامین کنند. مسیر زندگی این خانواده عوض میشود. شرکتهای بیمه که در این میان منافعی دارند، باید سهمی در موضوع ایمنی و آموزش سرمایه انسانی داشته باشند. معیشت مهم است، اما کارگر زمانی که میبیند شرایط غیراستاندارد است نباید وارد تونل شود حتی اگر به بهای اخراجش تمام شود که آن هم یک مسیر جداگانهای دارد. من خودم را میگذارم جای آن کارگر که در اجاره خانه، خرج درس خواندن فرزندان و هزینههای زندگیاش مانده و جانش را کف دستش گذاشته که از دل معدن نان در بیاورد. عمق فاجعه آنجاست که بعضی پیمانکاران یا صاحبان معادن خصوصی حتی بیمه معدن برای کارگران رد نمیکنند که آن ۱۴ درصد بار مالی و بازنشستگی پیش از موعد را برایشان نداشته باشد.»
عضو پیشین شورای عالی حفاظت فنی وزارت کار گفت: «باید از سرمایه انسانی صیانت کند. کانونهای مخاطره مثل معادن و کارگاههای ساختمانی باید برای آنها الویت داشته باشد. اصلا نباید تعارفی نسبت به این موضوعات وجود داشته باشد. جایی مثل معدن ذغالسنگ پروده طبس باید هر روز گازسنجی شود. مساله گاز متان در معادن ذغالسنگ شایع است. باید تهویه مناسب و قوی کار گذاشته شود. اگر هشداری داده شد، تونلها به تونلها اطلاع بدهند که معدن را تخلیه کنند. وقتی چنین چیزی شایع است و میدانیم که این گاز وجود دارد، نباید این طور غافلگیر شویم. باید از این مسائل پیشگیری کنیم. هزینه کردن در موضوع ایمنی، سرمایهگذاری است. کارگری که سلامت خود را حفظ کند و بازنشسته شود برای کشور هزینه دارد یا فردی که به خاطر عدم رعایت مسائل ایمنی دچار نقص عضو شود و غرامت بگیرد؟ آرزوی شخصیام این است که در کشور تولید بدون حادثه داشته باشیم.»