صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

این سریال به بررسی جنایتی در حین مراسم عروسی خانواده‌ای ثروتمند می‌پردازد و رازهای پنهان اعضای خانواده را فاش می‌کند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۲ - ۲۸ شهريور ۱۴۰۳

سریال زوج کامل براساس رمان پرفروش الن هیلدر برند (Elin Hilderbrand) ساخته شده است. این رمان که یکی از محبوب‌ترین آثار این نویسنده در ژانر داستان‌های جنایی و اجتماعی است، داستانی پرتنش از روابط خانوادگی و راز‌های پنهان را به تصویر می‌کشد. اقتباس تلویزیونی آن توسط جینا لامیا (Jenna Lamia) انجام شده و کارگردانی آن به دست سوزان بیر، کارگردان سرشناس که پیش‌تر نیز در زمینه تولید آثار تلویزیونی موفق عمل کرده، سپرده شده است. در این اقتباس، روح اصلی رمان حفظ شده، اما برخی تغییرات داستانی و پایان‌بندی متفاوتی به‌وجود آمده است تا سریال برای مخاطبان تلویزیونی جذاب‌تر باشد.

به گزارش انتخاب، این سریال به بررسی جنایتی در حین مراسم عروسی خانواده‌ای ثروتمند می‌پردازد و راز‌های پنهان اعضای خانواده را فاش می‌کند. این سریال بر اساس رمان الین هیلدربرند ساخته شده و با بازی‌های برجسته نیکول کیدمن و لیو شرایبر به نمایش گذاشته شده است. نقاط قوت سریال شامل شخصیت‌پردازی عمیق و فضاسازی زیباست، اما در برخی قسمت‌ها به دلیل ریتم کند و پایان‌بندی ضعیف، مخاطب ممکن است دچار نارضایتی شود. با این حال، تماشای آن برای علاقه‌مندان به ژانر معمایی و درام خانوادگی توصیه می‌شود.

شخصیت‌پردازی سریال

یکی از نقاط قوت این سریال شخصیت‌پردازی قوی آن است. شخصیت‌ها به‌طور دقیق و با عمق روان‌شناختی بالایی طراحی شده‌اند و هر کدام به نحوی نقش کلیدی در توسعه داستان دارند. نیکول کیدمن در نقش گریر وینبری، مادر خانواده، نقشی پیچیده و مرموز را ایفا می‌کند. گریر به‌عنوان یک نویسنده موفق و زنی کنترل‌گر، همواره سعی دارد همه چیز را تحت تسلط خود نگه دارد. بازی نیکول کیدمن با استفاده از حرکات ظریف و نگاه‌های سرد و بی‌روح، این شخصیت را به‌خوبی به تصویر می‌کشد و باعث می‌شود مخاطب هم‌زمان هم از او بترسد و هم تحت تأثیر او قرار گیرد.

از سوی دیگر، لیو شرایبر در نقش تگ وینبری، پدر بنجی، نقشی متفاوت و شاید در تضاد با گریر را به نمایش می‌گذارد. او مردی است که علاقه‌ای به مسئولیت‌های خانوادگی ندارد و بیشتر به دنبال لذت‌های شخصی است. بازی شرایبر با استفاده از شوخی‌های تلخ و بی‌اعتنایی‌های او نسبت به زندگی خانوادگی، این شخصیت را به یکی از جذاب‌ترین کاراکتر‌های سریال تبدیل کرده است.

ایو هیوسون در نقش آملیا ساکس، زنی که قرار است وارد این خانواده پیچیده و ثروتمند شود، نقش یک زن قوی و در عین حال آسیب‌پذیر را ایفا می‌کند. او از همان ابتدا احساس می‌کند که جایی در این خانواده ندارد و با سردی و تحقیر‌های پنهان روبه‌رو می‌شود. اما او به‌تدریج شخصیت خود را نشان می‌دهد و با راز‌های خانواده وینبری مقابله می‌کند. بازی هیوسون، با عمق و احساسات واقعی، باعث می‌شود که مخاطب هم‌زمان هم دلسوز او باشد و هم از توانمندی‌های درونی او لذت ببرد.

داکوتا فنینگ در نقش ابی وینبری، همسر توماس وینبری، برادر بزرگتر بنجی، نقش زنی تند و جسور را بازی می‌کند که به‌طور مداوم به دیگران انتقاد می‌کند و تلاش می‌کند تا برتری خود را به رخ بکشد. او با وجود اینکه باردار است، همواره آماده نبرد‌های کلامی و روانی با دیگران است و به نوعی تنش و هیجان به داستان اضافه می‌کند.

نقاط قوت سریال

بازی‌های برجسته، فضاسازی‌های زیبا و جلوه‌های بصری چشم‌نواز از نقاط قوت سریال است. بازیگران به‌خوبی از عهده نقش‌های پیچیده خود برآمده‌اند و توانسته‌اند شخصیت‌هایی باورپذیر و چندبعدی را به تصویر بکشند. همچنین، داستان با استفاده از روایتی پرتعلیق و معما‌هایی که به‌مرور فاش می‌شوند، مخاطب را تا پایان هر قسمت مجذوب نگه می‌دارد.

نقاط ضعف سریال

ضعف سریال بیشتر به پایان‌بندی آن برمی‌گردد. قسمت آخر سریال به نظر می‌رسد که به سرعت و بدون پرداخت کافی به برخی از خطوط داستانی به پایان می‌رسد. این مسئله می‌تواند برای برخی از تماشاگران حس نارضایتی ایجاد کند، چرا که برخی از راز‌ها به‌طور کامل فاش نمی‌شوند و پایان‌بندی باز و ناتمام به نظر می‌رسد. همچنین، شباهت‌های سریال با آثار دیگر در ژانر درام-معمایی مانند Big Little Lies و The White Lotus، می‌تواند به کاهش احساس تازگی و ابتکار سریال کمک کند.

سخن آخر

سریال The Perfect Couple دوست دارد این زیاده‌روی افراد، غرایز کنترل نشده و رفتار‌های ایگووار آن‌ها را مزخرف، سطحی، کودن، مضحک و خنده‌دار نشان دهد. سریال در کودن نشان دادن آن‌ها البته که موفق است... برخی از این کودن‌بودگی‌ها از خوب بودن دیالوگ‌های فیلمنامه نشأت می‌گیرد و البته در موارد دیگر، دیالوگ‌ها انقدر در شرایط نامناسب ادا می‌شوند که نه تنها شخصیت‌ها، بلکه کل سناریو را کودن جلوه می‌دهد. دیالوگ‌هایی که قرار بود طنز تلخ باشند، خنده‌دار نیستند و آن‌هایی که قرار بود لحنی طعنه‌آمیز و منتقدانه به سبز زندگی پوچ اعیانی داشته باشد، به علت انطباق بد موقعیت با دیالوگ، کارساز نمی‌افتد. چیزی که نمونه‌ی عالی آن را در سریال White Lutos شاهد هستیم.

ارسال نظرات