صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۷۵۶۳۲
«دو سال پیش برخی از شرکت‌های تبلیغات‌دهنده که قرارداد‌های بلندمدت تبلیغاتی داشتند، حاضر بودند، پول تبلیغات را بدهند، ولی تبلیغات سفارش داده شده آن‌ها منتشر نشود، زیرا اثرات منفی بر فروش آن‌ها داشت. البته این رسانه از حیث تأثیرگذاری منفی به ویژه در اختلافات درونی قدرت، همچنان کارآمد است. چرا باید این وضع اصلاح شود؟ اول از همه به این خاطر که آنان از بودجه مردم تأمین می‌شود و باید در خدمت مردم باشد.»
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۵ - ۲۶ شهريور ۱۴۰۳

عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: بعید می‌دانم کشور مهمی باشد که رسانه‌های رسمی و تلویزیون آن به اندازه ایران کم‌مخاطب و در برخی زمینه‌ها در حد بی‌مخاطب باشند و از نظر رسانه‌ای استقلال نداشته باشند.

بهره‌وری این نهاد مهم آنچنان اندک است که بعضا تعجب می‌کنیم و بی‌اختیار می‌پرسیم مگر می‌شود؟

دو سال پیش برخی از شرکت‌های تبلیغات‌دهنده که قراردادهای بلندمدت تبلیغاتی داشتند، حاضر بودند، پول تبلیغات را بدهند ولی تبلیغات سفارش داده شده آن‌ها منتشر نشود، زیرا اثرات منفی بر فروش آن‌ها داشت.

البته این رسانه از حیث تأثیرگذاری منفی به ویژه در اختلافات درونی قدرت، همچنان کارآمد است. چرا باید این وضع اصلاح شود؟ اول از همه به این خاطر که آنان از بودجه مردم تأمین می‌شود و باید در خدمت مردم باشد.

رسانه باید به بهبود فضای سیاسی و اجتماعی و حس خشنودی مردم و آگاهی آنان کمک کند،

برای این کار نیازمند چند ویژگی است.

اول درک درست و دقیق از کارکرد رسانه در دنیای جدید

دوم به کارگیری نیروهای رسانه‌ای و کاربلد

سوم ارزیابی بازخورد فعالیت‌ها

و بالاخره پاسخگویی در برابر مردم

مهم‌ترین مشکل رسانه رسمی در ایران این است که متولیان آن درک درستی از کارکرد و محدودیت‌های رسانه ندارند. نهادهای دیگر هم بعضا دچار این مشکل هستند. کارکرد رسانه در دنیای جدید نیز متفاوت از آن چیزی است که صدا و سیما برای خود تعریف کرده است. رسانه بوق نیست؛ رسانه محصور در روایت نیست، هر چند روایت هم جزیی از آن است ولی نسبت به حقیقت امری درجه دوم محسوب می‌شود.

هنگامی که یک نهاد مدرن مثل رسانه در کشور در جایگاه کارکردی خویش قرار نگیرد، جامعه دچار اختلال ارتباطی می‌شود. مردم از حقیقت دور می‌شوند و حرف یکدیگر را نخواهند فهمید و بصیرت اجتماعی شکل نمی‌گیرد. مرز حقیقت و مجاز مخدوش می‌شود.

اگر مولفه‌های قدرت جامعه را به‌مثابه یک حلقه زنجیر در نظر بگیریم، قدرت هر جامعه از قدرت ضعیف‌ترین حلقه آن تبعیت می‌کند. در میان تمام مولفه‌های قدرت در ایران نهاد رسانه ضعیف‌ترین آن‌ها است و به عبارتی با چنین ضعفی، یک مشکل امنیتی برای کشور ایجاد شده است.

ضربه‌پذیری جامعه ایران در برابر رسانه‌های غیررسمی به‌ویژه فرامرزی بسیار آشکار است. رسانه‌های دیگر می‌توانند روایت خود را در ذیل برخی از حقایق منتقل کنند، در حالی که رسانه رسمی داخلی قادر به این کار نیست. حتی نمی‌تواند حقایق مطلوب خود را هم منتقل کند. چرا؟ چون به جای در بند حقیقت بودن، فقط روایت رسمی را معتبر می‌داند.

بخش مهمی از علت دو قطبی شدن جامعه، ناشی از دو قطبی شدن رسانه است. بسیاری از مردم به کلی با رسانه رسمی قطع ارتباط کرده‌اند و در یک جهان موازی دیگر غیر از جهان رسمی زندگی می‌کنند. ساختار رسمی ایران درکی دقیق از کارکرد رسانه ندارد.

رسانه‌ای که همین دو روز پیش اخبار سخنان معاون اول رییس‌جمهور را ناقص منتشر می‌کند و خودش را در مقام کنشگر سیاسی قرار می‌دهد، متوجه نیست که اهمیت آن رسانه به کنشگری سیاسی نیست، بلکه به رسانه‌ای بودن آن است. این مثل آن است که با یک تریلی ۱۸ چرخ مسافر حمل و نقل کرده یا با یک مرسدس بنز آخرین مدل گچ و آهک و آجر جابه‌جا کنند!

حلقه رسانه‌ای قدرت جامعه و حکومت ایران بسیار ضعیف است. هم درکی از فلسفه و کارکرد رسانه در جامعه مدرن ندارند و هم نیروهایی که باید این هدف را محقق کنند در آن به کار گرفته نمی‌شوند یا اگر هم باشند، استقلال کافی برای تولید محتوای مفید رسانه‌ای را ندارند.

بالاخره ارزیابی مستقل از عملکرد و اثرگذاری این رسانه منتشر نمی‌شود و آن‌هایی هم که در دسترس است، نشان از ناتوانی فراوان آن است و خود را در برابر مردم و جامعه نیز پاسخگو نمی‌دانند.

دولت آقای پزشکیان نمی‌تواند در برابر این مولفه مهم قدرت ملی بی‌تفاوت باشد. ممکن نیست که یک حکومت یا دولت بدون یک رسانه کارآمد، موفقیتی در خور کسب کند. دنیای امروز، دنیای رسانه است.

استقلال کشور با خروج مرجعیت رسانه‌ای به خارج از کشور نقض شده است. بدون احیای جایگاه صدا و سیما، ممکن نیست که جامعه ایران از این وضع نامناسب عبور کند. رسانه وظیفه مسجد و منبر را ندارد و نمی‌تواند جای آن‌ها را بگیرد. اگر چنین کند، هم آن‌ها را حذف می‌کند و هم خودش موفقیتی نخواهد داشت. بنابراین ضرورت دارد که رویکرد رسانه رسمی و تصوری که از ماموریت و کارکرد خود دارد، تغییر کند. ابتدای این کار سخت است ولی هنگامی که رخ داد، متوجه آثار مثبت آن خواهند شد. برخی از مطالب و موضوعات به سود خودشان هم هست که نمی‌توانند بیان کنند و اگر بیان کنند هم شنیده نمی‌شود، چون متهم به سوگیری هستند.

وضعیت فعلی این رسانه هم‌سو با دولت قبلی بود، ولی در دولت وفاق که باید آزادتر باشد این رویکرد جواب نمی‌دهد و حتما به زیان دولت نیز هست. البته تغییر رویکرد، صفر و یک نیست؛ باید گام‌های اولیه را بردارند تا اندکی هم مزه رسانه کارآمد را بچشند.

ارسال نظرات