صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۷۵۳۵۰
«سی آی‌ای و موساد یک عملیات زمینی مشترک را برای خرابکاری در شبکه برق ایران که به سایت‌های هسته‌ای این کشور منتهی می‌شد طراحی کرده بودند. اما این طرح در مورد سوریه عملی نبود»
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۱ - ۲۵ شهريور ۱۴۰۳

یوسی ملمان در روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشت: روز ششم سپتامبر هفدهمین سالروز حمله اسرائیل به راکتور هسته‌ای سوریه است. این ضربه تبدیل به یک شانس اطلاعاتی برای اسرائیل شد. این موفقیت نادر زمانی خودنمایی می‌کند که شکست‌ها و تصمیمات نادرست متعدد بنیامین نتاهنیاهو، نخست وزیر فعلی درباره برنامه هسته‌ای ایران را مد نظر قرار دهیم. ایران اکنون به کشوری در آستانه هسته‌ای شدن تبدیل شده و بر اساس اطلاعات من تنها یک ماه برای مونتاژ نه بمب هسته‌ای زمان نیاز دارد.

به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده: هفده سال پس از ماجرای راکتور سوریه، مرور مجدد این عملیات ما را به یاد پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران می‌اندازد؛ یک یادآوری ناراحت کننده از نتیجه رهبری ضعیف و مردد نتانیاهو؛ در حالی که او تمایل دارد خودش را دولت مردی در تراز وینستون چرچیل ارزیابی نماید.

در مارس ۲۰۰۷ شانس در خانه موساد را زد. به گفته الف، یکی از عوامل ارشد سابق موساد که در سازمان مقابله با اشاعه خدمت کرده: «برای مدتی طولانی ما هیچ سر نخی دریاره برنامه هسته‌ای سوریه نداشتیم.»

در طی چند سال، در صحرایی در نزدیکی عراق و کنار گوش جوامع اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا، سوریه یک راکتور هسته‌ای برای تولید پلوتونیوم مورد نیاز ساخت بمب طراحی کرده بود. این اقدام با کمک کارشناسانی از کره شمالی تحت پوشش یک پروژه کشاورزی اجرا شده بود.

به گفته این عامل سابق موساد، ذهن او و تیمش مشغول تلاش‌های هسته‌ای ایران بود و از این رو نگرانی کمتری درباره برنامه‌های هسته‌ای کوچک‌تر کشورهای عربی از جمله عربستان، الجزایر، لیبی و حتی مصر داشتند. اسرائیل از برنامه هسته‌ای سوریه حتی اطلاع هم نداشت.

رام بن باراک، رئیس یکی از شاخه‌های عملیاتی موساد در آن زمان که بعدا به سمت معاونت این سازمان رسید در این باره گفت: «هرکس به شما بگوید که می‌دانسته سوریه سرگرم ساخت یک راکتور هسته‌ای است یا اطلاعی در این باره نداشته یا یک دروغگو است.».

اما در یک مقطع، جامعه اطلاعاتی اسرائیل متشکل از موساد واطلاعات ارتش شروع به دریافت اطلاعاتی کردند که نشان می‌داد یک فعالیت بسیار مخفی در سوریه در حال انجام است.

موساد روی ابراهیم عثمان، رئیس کمیسیون هسته‌ای سوریه متمرکز شد. تیم جاسوسی بن باراک ملاقات‌های او در اروپا و به ویژه حضور او در نشست‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین را زیر نظر گرفت. اما عثمان بسیار محتاط بود و موساد هیچ مدرکی دال بر فعالیت هسته‌ای سوریه پیدا نکرد.

رئیس وقت موساد یعنی میر داگان که در آن زمان با کمبود منابع انسانی مواجه بود، ناامید شد و تصمیم گرفت ماموران خود را برای انجام یک ماموریت بی‌نتیجه هدر ندهد. بن باراک از داگان خواست که به او یک فرصت دیگر بدهد و او با اکراه پذیرفت.

تیم جاسوسی وی با عثمان در وین تماس گرفتند و با استفاده از روش‌های فریب‌آمیز حواس او را پرت کرده و به لوازم دیجیتالی او دسترسی پیدا کردند. بعدا مشخص شد که آن‌ها به معدن طلا دست پیدا کرده اند. محتوای استخراج شده از دستگاه همراه وی به لابراتوارهای اطلاعات ارتش ارسال شد. اما در میان شگفتی همه این اطلاعات فاقد اولویت بالا ارزیابی شد و در نوبت پردازش قرار گرفت. اما یک هفته بعد مقام‌های اطلاعاتی اسرائیل از مشاهده این اطلاعات شوکه شدند.

میر داگان، رئیس موساد بلافاصله اطلاعات استخراج شده را به ایهود اولمرت نشان داد. آن‌ها از وسیله همراه عثمان تصاویری را استخراج کرده بودند که دانشمندان سوری را به همراه همتایان کره شمالی‌شان نشان می‌داد و همچنین تصاویری که میله‌های سوخت هسته‌ای را در داخل یک ساختمان به نمایش می‌گذاشت. حالا مشخص شده بود که آن ساختمان بزرگ یک گلخانه نیست بلکه یک راکتور اتمی مشابه پروژه پلوتونیوم کره شمالی است.

این اطلاعات توسط اولمرت برای جورج دبلیو بوش، رئبس جمهور وقت آمریکا ارسال شد. او از بوش این سوال را پرسید که آیا واشنگتن وارد عمل خواهد شد؟

بوش با اشاره به گرفتار شدن ایالات متحده در دو جنگ افغانستان و عراق اظهار داشت که نمی‌تواند جبهه سومی برای خود بگشاید. اولمرت با نشان دادن یک رهبری شجاعانه تصمیم گرفت که اسرائیل به تنهایی وارد عمل شود. او به موساد و اطلاعات ارتش دستور داد تا به جمع آوری اطلاعات ادامه دهند.

اسرائیل دو گزینه را مد نظر قرار داد: اولی حمله زمینی به راکتور هسته‌ای بود. سه سال قبل سی آی‌ای و موساد یک عملیات زمینی مشترک را برای خرابکاری در شبکه برق ایران که به سایت‌های هسته‌ای این کشور منتهی می‌شد طراحی کرده بودند. اما این طرح در مورد سوریه عملی نبود؛ بنابراین اولمرت و تیم نظامی و امنیتی‌اش تصمیم به حمله هوایی گرفتند. در کمتر از یک ساعت و در شب ششم سپتامبر ۲۰۰۷ جت‌های اسرائیلی با دوازده موشک هوا به زمین راکتور هسته‌ای سوریه را نابود کردند.

نام اولمرت در کنار مناخیم بگین، دیگر نخست وزیر اسرائیل که در سال ۱۹۸۱ دستور بمباران راکتور هسته‌ای عراق را صادر کرد در تاریخ به عنوان رهبرانی ثبت خواهد شد که اجازه ندادند دولت‌های متخاصم عربی تهدیدی وجودی را متوجه دولت یهودی سازند. اما در مقابل نتانیاهو به عنوان رهبری شکست خورده به یاد آورده خواهد شد که مسئول حمله ۷ اکتبر حماس و قرار گرفتن ایران در آستانه هسته‌ای شدن است.

نتانیاهو کسی بود که در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ، رئبس جمهور وقت آمریکا را به خروج از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ بین ایران و قدرت‌های جهانی تشویق کرد. عامل سابق موساد در این باره می‌گوید: «درست است که توافق هسته‌ای به هیچ عنوان ایده آل نبود، اما نتانیاهو می‌توانست با ارائه یک جایگزین و درخواست اینکه اسرائیل به صورت نظامی و دیپلماتیک مابه ازایی دریافت کند بر مذاکرات تاثیر بگذارد. اما نتانیاهو در عوض با توافق مخالفت کرد و گفت توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است.»

به گفته وی، اینگونه بود که اسرائیل در مسئله هسته‌ای ایران منزوی شد. وی می‌افزاید، سایت‌های هسته‌ای ایران پراکنده‌اند و برخی از آن‌ها در زیر زمین به خوبی تحت حفاظت قرار دارند «اسرائیل نمی‌تواند به تنهایی عمل کند… تنها یک ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا که فشارهای دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی اعمال نماید می‌تواند مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای شود.» این عامل سابق موساد در پایان گفت، ایران در مسیر دستیابی به سلاح هسته‌ای قرار دارد و «هیچ کس مانع این کشور نخواهد شد.» اگر این اتفاق رخ دهد، می‌توان با شرمساری نتانیاهو را «پدر بمب (هسته ای) ایران» لقب داد.

ارسال نظرات