فرارو- در روزهای اخیر و در بحبوحه تعطیلات دو هفته گذشته، شاهد مسافرت شمار قابل توجهی از مردم ایران به استانهای مازندران و گیلان بودیم. آمارهای قابل تاملی از ثبت چندین میلیون سفر به این دو استان ارائه شده است. در جریان همین تعطیلات بود که شاهد کمبود سوخت و البته چالش در زمینه تامین اسکان مسافران و همچنین مشکل کمبود برق بودیم.
به گزارش فرارو؛ جادههای منتهی به استانهای شمالی نیز به معنای واقعی کلمه قفل شدند و مردم ساعتها در ترافیک گرفتار شدند. مسوولان در مورد چالش کمبود سوخت گفتند که به دلیل ترافیک سنگین، خودروهای نفتکش در ترافیک گرفتار شدند و قطعی برق نیز سبب شد تا برخی از جایگاههای سوخت که مولد برق نداشتند، با ظرفیت محدود کار کنند و در امر پمپاژ بنزین با مشکل رو به رو شوند.
اخبار مختلفی دال بر اسکان برخی مسافران در مساجد به گوش رسید. مسائلی که همه و همه یک برونداد را به ذهن متبادر میکنند: جریان و سازوکارهای مرتبط حکمرانی در کشورمان در مواجهه با یک رویداد قابل پیش بینی، بار دیگر غافلگیر شدند. این در حالی است که وقتی تکههای مختلف پازل نظیر اینکه سال هاست در تعطیلات آخر شهریور ماه (پایان فصل تابستان) شمار زیادی از مردم کشور به استانهای شمالی سفر میکنند و احتمال وقوع سناریوهایی نظیر قفل شدن جاده ها، کمبود سوخت، مشکلات اسکان و ... کاملا محتمل است را کنار هم میگذاریم، هضم این حجم از غافلگیری برایمان سخت میشود.
شبیه به این انتقاد را در سالهای گذشته مثلا در مورد غافلگیر شدن مسوولان امر در استانهای مختلف علی رغم ارائه پیش بینیهای سازمان هواشناسی در مواجهه با بارانهای شدید و طوفان و تغییرات جدی آب و هوایی شاهد بوده ایم. با این همه، یک سوال مهم مطرح میشود و آن این است که چرا مساله سرازیر شدن شمار قابل توجهی از مسافران به استانهای شمالی ایران، بیش از آنکه به چشم یک فرصت قابل توجه نگریسته شود، در عرصه عمل با ایجاد چالش و بحرانهای فراوان همراه است؟ به بیان ساده تر، چرا ما به یک فرصت به چشم بحران مینگریم و نمیتوانیم از ظرفیتهای آن به نفع خود استفاده کنیم.
اهمیت این مساله زمانی بیش از پیش برجسته میشود که توجه داشته باشیم کشورهای پیرامون ایران، نظیر ترکیه و امارات متحده عربی و عربستان، سرمایه گذاریهای هنگفتی را در بخش گردشگری انجام میدهند و حساب ویژهای روی اقتصاد این حوزه باز میکنند. به نظر میرسد در تحلیل چراییِ غافلگیریهای چندباره در مواجهه با رویدادهایی نظیر آنچه در هفتههای گذشته در استانهای شمالی ایران شاهد بودیم، توجه به ۳ نکته ضروری است.
بسیاری از تئوریسینهای عرصه حکمرانی بر این باورند که یکی از مهمترین مسائل مطرح در عرصه حکمرانی این است که برخی موضوعات اساسی، برای کارگزاران نظام حکمرانی به "اولویت" تبدیل شوند. در حقیقت، تا زمانی که مسائل، اولویت نشوند، اینکه تصور کنیم میتوان با محوریت آنها شاهد وقوع تحولات مثبت و معناداری بود، چندان منطقی نیست. این همان وضعیتی است که ما در مورد صنعت گردشگری کشورمان به عینه شاهد آن هستیم.
تکرار چندباره غافلگیری مسوولان امر در مواجهه با رویدادهایی نظیر آنچه در هفتههای گذشته در رابطه با استانهای شمالی شاهد آن بودیم، نشان از آن دارد که حوزه گردشگری و فرصتهای فراوان مطرح در قالب آن، هنوز به مثابه یک اولویت برای کارگزاران جریان حکمرانی به رسمیت شناخته نشده است؛ و الا، اکنون به جای اینکه حضور میلیونی مسافران در استان شمالی ایران را با برخی چالشها و کمبودها همراه بدانیم، بایستی از فرصتهای قابل توجه و مفید این موضوع برای ایران سخن میگفتیم.
قفل شدن جادهها و یا کمبود برق و سوخت در جریان اوج گیری مسافرتها به استانهای شمالی ایران، بار دیگر یکی از چالشهای قابل توجه ایرانِ امروز که همان عدم سرمایه گذاری کافی در توسعه زیرساختهای کشور است را برجسته سازی میکند. البته که این مشکل صرفا محدود به حوزه گردشگری نیست و در دیگر حوزهها نظیر صنعت نفت و گاز و برق و ... هم شاهد آن هستیم.
نوعی عدم توازن میان تقاضا، و توسعه زیرساختهای مورد نیاز شکل گرفته که این مساله جلوههای عینی خود را در قالب تحولات دو هفته گذشته در استانهای شمالی به نمایش گذاشته است. موضوعی که فرسایشی شدن آن میتواند چالشهای به مراتب جدی تری را در سالهای آتی ایجاد کند.
یکی از نکات قابل تامل که برخی از مسوولان به آن اشاره دارند و از این رهگذر سعی در توجیه ناکارآمدی خود دارند، این است که مردم را مقصر برخی مسائل نظیر ثبت آمارهای قابل توجه از مسافرت در بحبوحه تعطیلات معرفی میکنند. البته که این جنس از رویکرد در مورد مثلا مصرف آب و برق و ... نیز مطرح است. اگرچه نمیتوان منکر این مساله شد که در برخی موارد تا حدی برخی از افکار عمومی در حوزههای مذکور مقصرند و نوعی فرهنگ غلط رواج دارد با این حال، به نظر میرسد عدهای از مسوولان، دیواری کوتاهتر از مردم نیز جلوی خود نمیبینند.
پیش بینی و برنامه ریزی برای روندهای معنادار آتی کشور، کار مردم نیست و در عین حال، مسوولان امر بایستی کلیه تمهیدات لازم را در مورد رویدادهای قابل پیش بینی در دستورکار داشته باشند.
بدون تردید، دستگاههای متولی فرهنگ سازی در حوزههای مختلف نیز باید در جای خود به وظایف خودشان عمل کنند با این همه، نباید به این سوال که چرا در هفته گذشته در استانهای شمالی، مشکل سوخت و کمبود برق و ترافیک سنگین داشتیم، اینگونه پاسخ داده شود که مردم به شمال کشور هجوم آوردند. طبیعتا این حق مردم است که در تعطیلات به سفر بروند و اینکه بخش زیادی از مردم به ویژه از استان پرجمعیت تهران برای رفع خستگی و تفریح عازم استانهای شمالی شوند، یک امر قابل پیش بینی است.
از این رو، برای یکچنین رویدادی بایستی برنامه ریزیهای لازم صورت گیرد و از دلِ آن فرصتهای مختلفی استخراج شود نه اینکه صرفا به این موضوع اشاره شود که مردم نباید در سطح گستردهای در تعطیلات، به استانهای توریستی کشور سفر کنند. رویکردی که به جای تلاش جهت حل یک مساله، عملا حذف صورت مساله را مد نظر قرار میدهد.