صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۷۳۸۱۰
«من با چند نماینده مجلس از جمله آقای توانگر، پیرهادی، محمد رشیدی و احد آزادی‌خواه و ... رابطه خوبی داشتم، یک تیم بودیم و کار‌ها را باهم پیش می‌بردیم. آخرین موضوع هم همین تعطیلی شنبه‌ها بود که دوستان آخرین برچسب هم به ما زدند و یهودی خواندند. قبلا نفوذی اسرائیل بودیم الآن یهودی هم شدیم. (خنده) البته از این تیم تنها دو نفر در مجلس بعدی ماندند و بقیه به نوعی حذف شدند.»
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۹ - ۲۱ شهريور ۱۴۰۳

جلال رشیدی کوچی، نماینده مرودشت در مجلس یازدهم گفت: من به برخی از دوستان که موافق ردصلاحیت بنده بودند گفتم که شما اگر می‌خواهید اثربخشی من را از بین ببرید، کافی بود من را تایید می‌کردید اما با ردصلاحیتی که اتفاق افتاد، عملا باعث شد که من بیشتر دیده شوم و مردم هم به من لطف داشتند.

به گزارش خبرآنلاین، «جلال رشیدی‌کوچی»، نماینده مرودشت در مجلس یازدهم، در روزی این گفت و گو را انجام داده بود که ساعاتی بعد خبر شوکه کننده سقوط بالگرد حامل رئیس جمهوری سیزدهم ابراهیم رئیسی منتشر شد، خبری که ابتدا درحد گمانه بود و بعد تبدیل به واقعیت شد تا دولت سیزدهم در عمر سه‌ساله خود به پایان برسد. تحولات سیاسی بعد از این اتفاق آنقدر پرسرعت و پرشتاب سپری شد که فرصت انتشار این گفتگو را از ما گرفت و تنها بخشی از این گفتگو که مرتبط با انتخابات هیات رئیسه مجلس بود منتشر شد.

حال این روزها که دولت جدید مستقر شده و مجلس دوازدهمی‌ها نیز بعد از تعیین تکلیف کابینه رئیس جمهور و گذراندن تعطیلات از هفته آینده به صندلی‌های خود باز می‌گردند فرصتی شد تا این گفتگو منتشر شود.

جلال رشیدی کوچی که بسیاری جای او در مجلس دوازدهم را خالی می‌دانند از جمله نمایندگانی بود که زیر تیغ ردصلاحیت رفت و شاید اگر این نبود او باز هم رأی مردم مرودشت برای حضور در پارلمان را می‌گرفت، چه آنکه حتی بعد از ردصلاحیت نیز نام او در بسیاری از برگه‌های رأی نوشته شده بود.

او در این گفتگو از تلاشش برای «صدای مردم» بودن روایت کرد، از هزینه‌ای که در ماجرای مخالفت با فیلترینگ و طرح صیانت و البته حمایت از واردات خودرو داد.

او که در سیاست در مسیر پدر و عموی خود حرکت کرده است، تاکید دارد برنامه ریزی‌اش برای نمایندگی مجلس ۴ساله بوده تا قدر فرصت‌ها را بداند و به نمایندگان تازه ورود هم توصیه می‌کند؛ «تصور کنید چهار سال بیشتر نماینده نیستید و فرصت زیادی در اختیار شما نخواهد بود.»

او در این گپ و گفت از ریاست قالیباف بر مجلس یازدهم گفت، از تندروی‌ها در فضای سیاسی روایت کرد و گریزی نیز به روابط مجلس سابق با دولت سیزدهم زد.

مشروح گپ و گفت جلال رشیدی‌کوچی را بخوانید.

 «ما را به جرم آینه بودن شکسته‌اند/ زیرا به روی رنگ تبسم نکرده‌ایم» مخاطب این یک بیت شعر آقای رشیدی‌کوچی در آخرین نطق میان‌دستور چه کسانی و چه جریانی بودند؟

تمام کسانی که سعی کردند من در مجلس آینده نباشم. از طیف‌های مختلفی بوده و گستردگی زیادی داشتند.

می‌توان برداشت کرد که شما در چهار سال نمایندگی خود هزینه‌ای دادید که نتیجه آن ردصلاحیت شما شد؟

فکر می‌کنم بله.

افراد زیادی تلاش کردند که ما در مجلس نباشیم

هزینه چه چیزی را در دوران نمایندگی خود دادید؟ این سوال از این جهت می‌پرسم که به نظر می‌رسد شما در حوزه انتخابیه و البته فضای مجازی نماینده پرطرفداری بودید.

من راجع به این موضوع صحبت زیاد کردم اما به نظر می‌آید، افراد زیادی تلاش کردند که ما در مجلس نباشیم. البته اثبات این موضوع به صورت قانونی کار سختی است و نمی‌خواهم وارد آن شوم اما من تمام تلاشم را کردم تا مردم به ویژه جوانان را نسبت به آینده در موضوعات مختلف امیدوار کنم. تلاش کردم صدای مردم باشم و خواسته‌های اکثریت مردم را در موضوعاتی مانند طرح صیانت، گشت ارشاد، کنکور، واردات خودرو، فلیترینگ و…به گوش مسئولان برسانم.

صرفا برای چهارسال نمایندگی برنامه ریزی کرده بودم زیرا…

شاید از نظر صاحب نظران سیاست بی‌پروا صحبت کردن راجع به یکسری از مسائل درست نبود اما از نظر بنده درست بوده زیرا من صرفا برای چهار سال برنامه‌ریزی کردم. در توصیه‌ای که به نمایندگان تازه ورود به مجلس ارائه کردم، گفتم که شما تصور کنید چهار سال بیشتر نماینده نیستید و فرصت زیادی در اختیار شما نخواهد بود. در نهایت باید بگویم که من خارج از قانون و منویات مبین انقلاب و شرع صحبتی نکردم اما به نظر می‌آید که صحبت‌های بنده برای برخی خوشایند نبوده است.

می‌توانستم در مسئله طرح صیانت ساکت باشم، آیا کسی به بنده خرده می‌گرفت؟ مگر به آن ۲۷۰ نفر کسی خرده گرفت؟ در موضوع گشت ارشاد، می‌توانستم سکوت کنم و درباره تبعات منفی آن تذکر ندهم، آیا امکان آن نبود؟

این بعضی‌ها، طیف‌های سیاسی خاص هستند یا افراد خاصی در نهادی مانند شورای نگهبان یا…؟

قطعا جریانات خاص و افرادی که در این جریان‌ها بانفوذ هستند. در بحث صیانت عده‌ای تلاش کردند که این طرح را تصویب کنند اما موفق نشدند و از ما دلخور شدند. همچنین در موضوع گشت ارشاد و واردات خودرو به همین شکل بوده است.

به عنوان مثال رئیس انجمن قطعه‌سازان چندی پیش در مصاحبه‌ای اعلام کرد که خوشحال است که بنده در مجلس بعدی نیستم. البته همانطور که گفتم تمامی این صحبت‌ها غیررسمی است و بنده نمی‌خواهم چنین ادعاهایی را مطرح کنم که بعد به دنبال اثبات آن باشند. به نظر بنده صحبت‌ها و اظهارنظرهایی که مطرح می‌شود دلیل ردصلاحیت بنده نبوده و بیشتر بهانه‌ای برای این اتفاق بوده است.

هیچکدام از استعلامات بنده از مراجع پنج‌گانه منفی نبوده است

من به صراحت عرض می‌کنم که هیچکدام از استعلامات بنده از مراجع پنج‌گانه منفی نبوده است، حتی بعد از رد صلاحیت اول توصیه‌نامه‌ها از طرف مراجع نظارتی و امنیتی برای بنده به شورای نگهبان ارسال شد. پس می‌توان گفت که دلیل ردصلاحیت من همان بُعد استصوابی شورای نگهبان بوده که من هم تمکین کردم. یک دور تشخیص دادند که ما تاییدصلاحیت شده و به مجلس بیاییم، این دور هم تشخیص دادند که ردصلاحیت شویم.

بخاطرعدم التزام به قانون اساسی و جمهوری اسلامی ردصلاحیت شدم

دلیلی که در نامه ردصلاحیت شما آمده چه بوده است؟

دلایلی که در نامه برای بنده ارسال شد در سه بند، عدم التزام به ولایت فقیه، عدم التزام به جمهوری اسلامی، عدم پایبندی به مبانی جمهوری اسلامی وعدم التزام قانون اساسی بوده است.

همین دلایلی که به قول شما کلی است و ردصلاحیت‌های سیاسی بر مبنای این بندها انجام شده است؟

احتمالا بله.

در طرح صیانت سکوت می‌کردم، کسی به من خرده می‌گرفت؟

شما اشاره کردید که من صدای مردم بودم، از آخرین نطق شما در مجلس وام می‌گیرم که گفته بودید من صادقانه و شجاعانه صدای مردم بودم و جلوی پدرخوانده‌ها ایستادم. برای من به عنوان یک شهروند باید بگویم که جمع کردن این صفات در یک نماینده مجلس کمی باورپذیر نمی‌تواند باشد. از نگاه خود شما چرا باورپذیری برای ما شهروندان انقدر سخت شده است؟

غیر از این بود؟ اگر من به دنبال اهداف سیاسی و شخصی خودم در مجلس بودم قاعدتا نباید صحبت می‌کردم، باید سرم را پایین انداخته و چهارتا کار انتخاباتی انجام می‌دادم. نباید در مسائل مختلف که موردنظر برخی از آقایان بود، ورود می‌کردم. می‌توانستم در مسئله طرح صیانت ساکت باشم، آیا کسی به بنده خرده می‌گرفت؟ مگر به آن ۲۷۰ نفر کسی خرده گرفت؟

خرید و فروش آرا همیشه اتفاق می‌افتد اما هیچگاه اثبات نمی‌شود. در حوزه انتخاباتی ما هم بوده و در این دوره این موضوع بیشتر بوده زیرا تعداد شرکت کنندگان کم شده و قاعدتاً با هزار یا دو هزار رای این خرید و فروش اثربخشی بیشتری خواهد داشت.

صادقانه و شجاعانه صدای مردم بودم

به عنوان مثال در موضوع گشت ارشاد، می‌توانستم سکوت کنم و درباره تبعات منفی آن تذکر ندهم، آیا امکان آن نبود؟ در قصه واردات خودرو می‌توانستم ورود نکنم و عایدی زیادی هم برای من داشت، پس زمانی که می‌گویم صادقه و شجاعانه صدای مردم بودم برای این‌ها است.

در قصه فیلترینگ من می‌توانستم وارد نشوم که به مزاج برخی آقایان خوش آید. فلذا واقعا صادقانه صدای مردم بودم ضمن آنکه من اینجا باید این موضوع را هم بگویم که اگر شخصی یک برگ سند از تخلف مالی بنده دارد، یا تغییر بنیادی قبل از ورود به مجلس یا بعد از آن در من ایجاد شده، ارائه کند.

به مردم می‌گویند یک وعده غذا بخورید اما خودشان بر سر سفره رنگین می‌نشینند

آقای رشیدی‌کوچی، چرا در افکار عمومی پذیرش نماینده‌ای در این جایگاه سخت شده است، چرا مجلس در آن جایگاه نیست.

قول و عمل برخی از نمایندگان و مسئولان همخوانی ندارد. به عنوان مثال وقتی منِ رشیدی‌کوچی ۳۰ سال، مردم را با اشک و آه و ناله به ساده‌زیستی و تقوا دعوت می‌کنم و بعد مشخص می‌شود که فلان تخلف مالی یا فلان تخلف در زمین‌خواری را دانسته یا نداسته انجام داده‌ام، مردم نسبت به آن بدبین می‌شوند.

بعد هم دوباره با همان ادبیات مردم را دعوت بکنم باعث می‌شود که مردم نپذیرند شخصی هم می‌تواند صادقانه کار کند.

یا فلان آقا در تریبون نماز جمعه مردم را دعوت به خوردن یک وعده غذایی می‌کند و بعد عکس‌هایی منتشر می‌شود که همان فرد در سفره‌های رنگین نشسته است. خب وقتی مردم این تضادها را مشاهده می‌کنند اگر فردی هم ساده‌زیست باشد، از او نمی‌پذیرند. وقتی که فلان آقا می‌گویند ما هم مثل شما باید لنگ به خودمان بسته و زندگی کنیم اما خانه‌اش چسبیده به پادشاهان قدیم ایران، باعث تضاد می‌شود. البته این تضادها به مرور زمان جمع شده و توسط فضای مجازی این نقل و قول‌ها به راحتی به روزسانی می‌شود و مردم به آگاهی رسیدند.

من خودم را نسبت به مردم ایران متعهد می‌دانم

شما ردصلاحیت شدید اما اسم شما در برگه‌های رأی نوشته شده بود؛ این نگاه مردم می‌تواند سبب شود که شما همچنان به کسانی که ردصلاحیت شما را نپذیرفتند و همچنین به حوزه انتخاباتی خود متعهد باشید؟

نه تنها به حوزه انتخابیه بلکه به ملت ایران. من از تمام شهرهای ایران رأی داشتم و تعداد زیادی عکس‌های مختلف از شمال تا جنوب کشور برای من ارسال شد که باعث افتخار بنده است. من خودم را نسبت به مردم ایران متعهد می‌دانم و بعد از ردصلاحیت با هشتگ راه ادامه دارد، سعی کردم مسیر مطالبه‌گری را ادامه بدهم.

من علاقه دارم که در شهرهای مختلف با جوانان و مردم صحبت کنم و مطالبات آن‌ها را در چارچوب قانون پیگیری کنیم و می‌شود یک کنش‌گری سیاسی و اجتماعی در چارچوب قانون داشته باشیم.

به آقایان گفتم با ردصلاحیت من باعث شدید من بیشتر بین مردم دیده شوم

این طنز تلخی نیست که وقتی یک نفر ردصلاحیت می‌شود، محبوبیتش بیشتر می‌شود؟

من به برخی از دوستان که موافق ردصلاحیت بنده بودند گفتم که شما اگر می‌خواهید اثربخشی من را از بین ببرید، کافی بود من را تایید می‌کردید اما با ردصلاحیتی که اتفاق افتاد، عملا باعث شد که من بیشتر دیده شوم و مردم هم به من لطف داشتند.

بله، این یک طنز تلخ است. یک زمانی در دهه‌های قبل وقتی فردی ردصلاحیت می‌شد خیلی اتفاق سنگینی بود اما اکنون این موضوع برعکس شده و محبوبیت بیشتر می‌شود.

نمایندگی مجلس از کار در معدن هم سخت‌تر است

آنجایی ما به انحراف رفتیم که شاخص‌های انقلاب که برگفته از دین خدا و آیین رسول الله بود، گذاشتیم کنار و یک سری افراد را شاخص قرار دادیم و بعد انقلابی‌گری، انقلابی‌بودن و انقلابی‌ماندن را با آن افراد سنجیدیم.

آقای رشیدی کوچی! در مدت چهارسالی که در پارلمان بودید، چه زمانی یا چه لحظه یا مقطعی از نمایندگی مردم خسته شدید و به اصطلاح بُریدید؟

نمایندگی مجلس مخصوصا نماینده شهرستان بودن، یکی از سخت‌ترین کارهای موجود است. یک نفر از من پرسید نماینده مجلس بودن سخت‌تر است یا کار در معدن؟ به نظر من قطعا کار نمایندگی سخت‌تر است.

در معدن شما فقط خستگی جسمی را دارید اما در نمایندگی فشار روحی و جسمی زیادی را متحمل می‌شوید. اگر واقعا هدف خدمت به مردم باشد، کار نمایندگی سخت است، اما اگر صرفا هدف راه پیدا کردن به مجلس و اهداف شخصی و حزبی باشد، راحت‌ترین کار ممکن است. بستگی به نیت و هدف دارد.

من خیلی مواقع این خستگی را احساس کردم؛ به عنوان مثال در موضوع صیانت خیلی تحت فشار قرار گرفتم. در اتفاقاتی که بر سر فوت مهسا امینی و اعتراضات رخ داد، برای من خیلی سخت بود که شرایط کشور را اینگونه ببینم. در قصه واردات خودرو انتظارات مردم به حق بود و خیلی وقت‌ها فشارها خیلی زیاد بود. در حوزه انتخابیه می‌توانم به جرأت بگویم ۹۰ درصد روستاهای حوزه‌ام را سرکشی کردم و کار سنگینی بود.

از نماینده بودن خسته می‌شدم اما پشیمان نه

زمانی که خسته می‌شدید از تصمیم خود برای ورود به مجلس پشیمان هم می‌شدید؟

خسته می‌شدم اما پشیمان خیر. می‌دیدم که کارهای من به نتیجه می‌رسد.

همه تصمیماتم خوب بودند

 بهترین تصمیم شما در دوران نمایندگی مجلس چه بود؟

آن لحظه‌ای که به رأی کمیسیون صیانت اعتراض کردم، آنجایی که قانون واردات خودرو تصویب شد.

کجا بدترین تصمیم دوران نمایندگی خود را گرفتید؟

بدترین تصمیم یا اشتباه‌ترین؟

 اشتباه‌ترین.

از نظر خودم تصمیماتم خوب بودند، من از همه تصمیماتم دفاع می‌کنم. برای همین فکر می‌کنم این خودش شجاعت است.

خیلی‌ها اسم مرودشت را با جلال رشیدی‌کوچی شناختند

 آقای رشیدی‌کوچی آقای اسفندیار عبداللهی جایگزین شما در مروردشت شدند، شما تا چه حد ایشان را می‌شناسید؟

خیلی. من نیروی حفاظت اطلاعات لشکر عملیاتی ۱۹ فرج بودم و ایشان هم نیروی پاسدار لشکر بودند.

 به نظر شما جایگزین مناسبی برای شما هستند؟

زمان نشان خواهد داد.

مردم در حوزه انتخابیه مرودشت، با شما سطح توقع‌شان بالا رفته است. نماینده بودن بعد از شما می‌تواند کار سختی داشته باشد.

خیلی.

و شما امیدوار نیستید؟

به نظر می‌آید که خیلی‌ها اسم مرودشت را با جلال رشیدی‌کوچی شناختند. من تلاش کردم که نام حوزه انتخابیه‌ام را به نیکی در اذهان مردم جا بیندازم و ادامه این مسیر به نظر بنده سخت خواهد بود چون من در این مسیر سختی زیاد کشیدم که بالاترین درجه این سختی‌ها هم همین ردصلاحیت بود.

حال باید این سوال را پرسید که آیا افراد حاضر هستند که سختی‌ها را تحمل کنند یک دور بیشتر نباشند و صدای مردم باشند یا خیر. آن صندلی مجلس، شهوت قدرت زور زیادی دارد و باید خیلی توانمند باشید که مغلوب آن نشوید.

قبلا نفوذی اسرائیل بودیم الآن یهودی هم شدیم

نزدیک‌ترین ارتباطات را با کدام نمایندگان مجلس داشتید؟

من با چند نماینده مجلس از جمله آقای توانگر، پیرهادی، محمد رشیدی و احد آزادی‌خواه و… رابطه خوبی داشتم، یک تیم بودیم و کارها را باهم پیش می‌بردیم. آخرین موضوع هم همین تعطیلی شنبه‌ها بود که دوستان آخرین برچسب هم به ما زدند و یهودی خواندند. قبلا نفوذی اسرائیل بودیم الآن یهودی هم شدیم. (خنده) البته از این تیم تنها دو نفر در مجلس بعدی ماندند و بقیه به نوعی حذف شدند.

با تفکر پایداری‌ها مشکل مبنایی دارم زیرا…

این‌ها رفاقت پارلمانی بود یا رفاقت نزدیک هم داشتید؟

رفاقت دوستانه بود که تبدیل به رفاقت برادرانه شد. من در چندماه اول ورودم به مجلس نگاه سیاسی بازی نداشتم. من در عالم سیاست یک نظریه دارم و به نظر من هر شخصی که برای سرافرازی نام ایران قدمی بردارد به همان اندازه قابل احترام است و از آن طرف هرکسی که برای زمین زدن نام ایران خواسته قدم منفی بردارد باید به همان اندازه مورد نقد و انتقاد قرار گیرد. لذا در عالم سیاست من سعی کردم این نماد را گسترش دهم و با طیف‌های مختلف به جز یک جریان ارتباط داشته باشم.

پدر من نماینده دوره چهارم مجلس بودند و در همان دوره زمانی که از حوزه انتخاباتی سرکشی داشتند، خودرو ایشان دچار سانحه شده و فوت کردند، من اعتقاد دارم پدرم شهید راه خدمت بود.

جبهه پایداری؟

بله، من با این تفکر مشکل مبنایی دارم. برخی‌ها در این جریان، بیشترین آسیب را به اعتقادات مردم زدند. نه تنها مردم را از جمهوری اسلامی، جامعه و انقلاب و دور کردند بلکه مردم را نسبت به دین خدا هم مردم را کافر کردند. وقتی که ما مردم را به تقوا دعوت می‌کنیم و خودمان یک کار اشتباه را انجام می‌دهیم، مردم خطا را پای شخص نمی‌گذارند بلکه پای انقلاب پای دین می‌گذارند. این بزرگ‌ترین خیانتی بود که برخی‌ها در لوای انقلابی‌گری و در لوای دین اسلام به نظام و مردم کردند.

آنجایی ما به انحراف رفتیم که شاخص‌های انقلاب که برگفته از دین خدا و آیین رسول الله بود، گذاشتیم کنار و یک سری افراد را شاخص قرار دادیم و بعد انقلابی‌گری، انقلابی‌بودن و انقلابی‌ماندن را با آن افراد سنجیدیم. وقتی که آن فرد تا زمانی که زنده بود اگر خطایی می‌کرد، پای انقلاب نوشته می‌شد. این بزرگترین ظلمی بود که در حق انقلاب و شاخص‌های آن شد. ما خیلی جاها انقلاب و نظام را پای تخلف افراد قربانی کردیم به جای اینکه اشخاصی را که از قبل نظام به نان و نوا رسیده و تخلف کردند، قربانی کنیم. این موضوع اینقدر ادامه پیدا کرد که امروز جوان‌های ما نمی‌توانند به ما اعتماد کنند.

ارتباط من با آقای قالیباف نه اینکه خیلی نزدیک باشد اما هماهنگ بودیم

 آقای رشیدی‌کوچی، شما در اسامی که از رفاقت‌ها نام بردید، اشخاص نزدیک به آقای قالیباف هم بودند. نوع مراودات شما با آقای قالیباف در مجلس چگونه بود؟

به نظر من آقای قالیباف بعد از سال دوم، تازه لِم اداره مجلس به دستش آمد. ارتباط من با آقای قالیباف نه اینکه خیلی نزدیک باشد اما در طرح‌های مختلف سعی کردیم هماهنگ بوده و کارها را پیش ببریم. به عنوان مثال در همین موضوع واردات خودرو و طرح صیانت اگر حمایت آقای قالیباف نبود قطعا نتیجه مطلوب ما رخ نمی‌داد.

مدارا و تعامل بیش از اندازه با دولت سیزدهم به قالیباف ضربه زد

 آقای قالبیاف رئیس خوبی برای مجلس یازدهم بودند؟

از نظر من که روسای قبلی را ندیده بودم، بله. اگر روسای قبلی مجلس را دیده بودم شاید نظر دیگری داشتم. من این انتقاد را به شخص خودشان هم گفتم، به نظر من آقای قالیباف بیش از اندازه با دولت مدارا کرد و مجلس را به سمت فضای تعاملی و مدارا پیش برد، این فضا وجود داشت که ما وزرای بیشتری را استیضاح کنیم. این تعامل بیش از اندازه به خود آقای قالیباف هم ضربه زد.

 آسیب‌ها در این انتخابات وارد شد؟

بله و در ادامه مجلس آینده.

گفته می‌شد آقای قالیباف خیرالموجودین مجلس دوازدهم است و برخی هم معتقد بودند که در مجلس یازدهم نیز به همین صورت بود. شما فکر می‌کنید بهترین گزینه ریاست مجلس یازدهم آقای قالیباف بودند یا چهره‌های دیگر هم در مجلس بودند؟

آقای قالیباف در مجلس یازدهم ریاست قابل قبولی را در مجلس داشتند، البته انتقادات زیادی به ایشان می‌شود. به نظر بنده شخصیت خود آقای قالیباف برای ریاست مجلس یازدهم مناسب بود.

لاریجانی از نامه نگاری با شورای نگهبان نتیجه می‌گرفت اما قالیباف نه

واکنش آقای قالیباف به ردصلاحیت نمایندگان چه بود؟ آیا با شورای نگهبان نامه نگاری کردند؟

بله، نامه نگاری کردند، خودشان گفتند که پیگیری کردند.

نتیجه‌ای نداشت؟

خیر برعکس آقای لاریجانی که نتیجه می‌گرفتند، آقای قالیباف نتیجه نگرفت.

آیا این به نفوذ آقای لاریجانی مربوط می‌شود یا مراودات دیگر ایشان؟

نمی‌دانم. شاید پیگیری بیشتر، اصرار بیشتر.

من به برخی از دوستان که موافق ردصلاحیت بنده بودند گفتم که شما اگر می‌خواهید اثربخشی من را از بین ببرید، کافی بود من را تایید می‌کردید اما با ردصلاحیتی که اتفاق افتاد، عملا باعث شد که من بیشتر دیده شوم و مردم هم به من لطف داشتند.

لاریجانی پای نمایندگان و نزدیکانش می‌ایستد اما…

 شاید آقای لاریجانی پای نمایندگان می‌ایستادند.

بله، آقای لاریجانی پای نمایندگان و نمایندگان نزدیک به خودشان می‌ایستند. من نقل و قول‌های زیادی را شنیدم تا جایی که امکان دارد سعی می‌کنند که نمایندگان خود را حمایت کنند.

 نقدی که به آقای قالیباف وارد شد این بود که اطرافیانش را به پای معامله با پایداری‌ها کنار زد، آیا فکر می‌کنید این خطای سیاسی آقای قالیباف است؟

بله. من در مصاحبه هم گفتم. شاید این اقدام پایان دوره سیاسی آقای قالیباف را تسریع کرد، من نپسندیدم. اگر آقای قالیباف به مجموعه خودشان بیشتر توجه می‌کردند و باعدم ائتلاف جلو می‌رفتند نتیجه بهتری می‌گرفتند.

قالیباف اهل تعامل با نمایندگان بود

در مجلس یازدهم بسیار شنیده می‌شد که نمایندگان می‌گفتند ریاست مجلس پادگانی است، شما ریاست آقای قالیباف را یک ریاست پادگانی می‌دیدید یا ریاست مطلوب مجلس؟

خیر. این موضوع بارها از تریبون مجلس مطرح شد اما من به شخصه چنین نظری ندارم.

 شما در سپاه نیز حضور داشتید، فکر می‌کنید روحیات آقای قالیباف نظامی است؟

خیر. آقای قالیباف اهل تعامل با نمایندگان بود و من چنین برداشتی نداشتم.

پدر من یک آقای به تمام معنا بود زیرا درد مردم را می‌فهمید

آقای رشیدی کوچی! پدر و عموی شما نماینده مجلس بودند، شما یک سلبریتی سیاسی هستید یا نماینده مجلس یا آقازاده سیاسی؟

بستگی به تعریف آن دارد. پدر من نماینده دوره چهارم مجلس بودند و در همان دوره زمانی که از حوزه انتخاباتی سرکشی داشتند، خودرو ایشان دچار سانحه شده و فوت کردند، من اعتقاد دارم پدرم شهید راه خدمت بود. بعد از آن عموی بنده در مجلس چهارم و پنجم بودند و من هم در مجلس یازدهم افتخار خدمت به مردم را داشتم.

خدارو شکر می‌کنم که خانواده رشیدی در طول این سه دوره که در مجلس حضور داشت تخلفی نکرد و هیچکس نیست که بگوید این خانواده از طریق نمایندگی مجلس به جایی رسیده‌اند و برای خودشان کیسه دوختند. همین موضوع برای من ارزشمند است.

فلان آقا در تریبون نماز جمعه مردم را دعوت به خوردن یک وعده غذایی می‌کند و بعد عکس‌هایی منتشر می‌شود که همان فرد در سفره‌های رنگین نشسته است. خب وقتی مردم این تضادها را مشاهده می‌کنند اگر فردی هم ساده‌زیست باشد، از او نمی‌پذیرند. وقتی که فلان آقا می‌گویند ما هم مثل شما باید لنگ به خودمان بسته و زندگی کنیم اما خانه‌اش چسبیده به پادشاهان قدیم ایران، باعث تضاد می‌شود.

حال باید گفت که تعریفمان از آقازاده چیست؟ اعتقاد من این است که پدر من یک آقای به تمام معنا بود زیرا درد مردم را می‌فهمید و اگر شما به مرودشت بیایید نام خانواده رشیدی‌کوچی را همه می‌شناسند و به نیکی یاد می‌کنند. من و برادرم هیچوقت از طریق نمایندگی مجلس علیرغم فرصت‌هایی که وجود داشت چیزی عایدمان نشد و باید این را بگویم که برادر من در حال حاضر بیکار است. در دفتر من مشغول به کار است و حقوق حداقلی می‌گیرد.

نه اینکه نتوانستم برای او کار ایجاد کنم، نخواستم. برای آنکه فردا نگوید برای برادرش کار پیدا کرد و در دفاع از حق مردم زیان گویایی داشته باشم. من این حق را از خانواده خودم محروم کردم که فردا فشاری بر من ایجاد نشود.

اگر آقازاده منظورتان این است که تجارت بین‌المللی و کشتی و خانه آنچنانی دارند، باید بگویم خیر. من آنچه از اموال دنیا دارم، در قبل و بعد از مجلس تغییری نکرده است.

هیچ بیزینس خانوادگی نداریم

بیزینس خانوادگی در خانواده رشیدی‌کوچی وجود دارد؟

خیر. هیچ بیزینس خانوادگی در خانواده ما وجود ندارد.

پدر و عموی شما و خودتان یک سیاستمدار هستید، اما در دوره‌ای که فضای مجازی تاثیر زیادی در زندگی مردم دارد شما تبدیل به یک سلبریتی سیاسی هم در این فضا شدید. نظر شما درباره آقای رشیدی که به عنوان سلبریتی سیاسی دیده می‌شود، چیست، آیا می‌پذیرید چنین برچسبی را و اینکه چه مسئولیت‌هایی مضاعفی را این شخصیت دارد؟

ابتدا باید گفت تعریف از سلبریتی چیست. آیا جنبه مثبت آن است یا منفی. در حال حاضر در جامعه اگر بخواهند فردی را تحقیر کنند، می‌گویند سلبریتی است.

پوپولیست بودن با صدای مردم بودن فرق دارد

 اما در دنیا یک وظیفه سنگین اجتماعی دارند.

از نظر من افراد مشهوری که می‌توانند مورد توجه و الگوی مردم باشند سلبریتی هستند. اگر از این منظر نگاه کنیم، جلال رشیدی به واسطه فضای مجازی توانسته نگاه فردی خود را بهتر به جامعه انتقال بدهد و برای من این نکته مثبتی است زیرا من توانستم با فهمی که از فضای مجازی دارم نگاه و دیدگاه خودم را منتقل کنم.

اما اگر از این دیدگاه که سلبریتی‌ای باشم که فقط به دنبال دیده شدن باشد، خیر اینگونه نیست. من عملکردم را در فضای مجازی به نمایش گذاشتم و این عملکرد مورد رضایت مردم قرار گرفته است. پس این موضوع نمی‌تواند بعد پوپولیستی داشته باشد. پوپولیست بودن با صدای مردم بودن فرق دارد. در واقع پوپولیست بودن تظاهر به صدای مردم بودن است با اتفاقاتی که پشت پرده می‌افتد و در واقع استفاده ابزاری از مردم برای رسیدن به اهداف شخصی است. پس تعریفان باید مشخص باشد و بار معنایی کلمات تفاوت دارد.

بالاخره شما سلبریتی سیاسی هستید یا خیر؟

اگر بعد مثبت آن به عنوان یک فردی که در عالم سیاست مشهور شده، بله هستم. افراد کمی در جمهوری اسلامی مسئولیت دارند که مردم آن‌ها را دوست داشته باشند.

با آقای میرسلیم اختلاف سلیقه زیادی داریم اما…

گفته می‌شود که در صحن مجلس جنگ زرگری است و در پشت پرده نمایندگان باهم ارتباط خوبی دارند، آیا شما تایید می‌کنید؟

من با آقای میرسلیم مناظره کردم و اختلاف سلیقه و دیدگاه زیادی داریم، اما وقتی ایشان را می‌بینم به عنوان یک بزرگتر به ایشان سلام می‌کنم، آیا این شامل خوب بودن می‌شود یا خیر؟ یا آقای عنابستانی مصاحبه‌ای علیه بنده داشتند که درست نبود و من در حد خودشان جواب دادم اما زمانی که همدیگر می‌بینیم شاید گپ و گفت هم بزنیم. نمی‌توان صفر صدی در نظر گرفت. یا بزرگتر از این اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان که در فضای سیاسی مقابل هم هستند اما رابطه و ازدواج فامیلی زیادی با یکدیگر دارند.

نکته اینجاست که ما باید این دو موضوع را از هم جدا کنیم و این را جا بندازیم که اگر ما اختلاف نظر سیاسی داریم به این معنا نیست که از لحاظ اجتماعی هم باهم مشکل داشته باشیم. البته این به خصوصیات رفتاری افراد بر می‌گردد اما برخی‌ها زمانی که ناراحت می‌شوند کینه شتری هم از هم می‌گیرند و برای همیشه قهر می‌کنند.

زشت‌ترین رقابت انتخاباتی را در انتخابات مجلس دوازدهم شاهد بودیم

اما ما در انتخابات آن سر طیف هم دیدیم، یعنی افشاگری‌هایی که حریم خانواده‌ها را در نظر نمی‌گرفت و جنگ به آن مرحله رسید.

این که گفتم مطلق نیست. وقتی که یکسری از حریم‌ها و پرده‌ها کنار زده شود و اتفاقاتی که نباید بیوفتد حتما این مشکل تبدیل به کینه می‌شود. من در توییتی نوشتم زشت‌ترین و غیراخلاقی‌ترین رقابت انتخاباتی در دوره دوازدهم بود. برخی‌ها گفتند چون خودت در مجلس نیستی این توئیت را نوشتی اما این زشتی هیچ جوره از چهره انتخابات دوازدهم مخصوصا شهر تهران پاک نخواهد شد. این پنجه‌هایی که بهم کشیده شد، پرده‌هایی که دریده شد و رسوایی‌های درون حزبی که اتفاق افتاد دردناک بود که بیشترین آسیب را خود حاکمیت دید. نتیجه آن مشارکت کم مردم در انتخابات بود که در دور دوم هم کمتر شد که من فکر می‌کنم در مجلس دوازدهم هم ادامه داشته باشد.

من غصه می‌خورم

به نظر شما رائفی‌پورها و رسایی‌ها در چه حد پاشنه آشیل نظام شده‌اند؟

من نام کسی را نمی‌برم اما از قدیم گفتند که هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. برخی از افراد برای اینکه به هدفشان برسند دست به هرکاری می‌زنند که این اصلا خوب نیست. امیدوارم به خودشان بیایند زیرا هرچه این دعواها بیشتر بشود مردم فقط تماشا می‌کنند و تاسف می‌خورند. لحظه به لحظه سرمایه اجتماعی نظام آب می‌شود. من غصه می‌خورم.

به نظر من آقای قالیباف بیش از اندازه با دولت مدارا کرد و مجلس را به سمت فضای تعاملی و مدارا پیش برد، این فضا وجود داشت که ما وزرای بیشتری را استیضاح کنیم. این تعامل بیش از اندازه به خود آقای قالیباف هم ضربه زد.

البته مردم می‌گویند خودشان پته هم را روی آب می‌ریزند.

من نخواستم بگویم. کاش بفهمند، این شده آرزو. آن جایی که گفتید خسته شدید همین‌جا است.

طرح صیانت را تصویب می‌کنند

به نظر شما مجلس دوازدهم با این ترکیبی در حال حاضر وجود دارد تا چه حد به مصوبه‌هایی مانند طرح صیانت ورود می‌کند؟

من فکر می‌کنم در همین اوایل مجلس طرح صیانت را تصویب می‌کنند و رفتارهای رادیکالی که به نفع اکثریت مردم نباشد را در این مجلس شاهد خواهیم بود.

طرح صیانت با نامه آقای قالیباف به شورای عالی فضای مجازی رفت، آیا همان طرح را برمی‌گردانند یا طرح مشابه آن؟

طرحی که آقای قالیباف به شورای عالی فضای مجازی فرستادند تغییر نام داد و به طرح نظام‌بخشی فضای مجازی تبدیل شد. تا جایی که من در جریان هستم برخی از بندهای تندی که در طرح صیانت بود در این طرح حذف شد و خیلی از اختیارات محدود شد اما من فکر نمی‌کنم این طرح به مجلس برسد و مجلس جدید همان طرح صیانت اولیه را اجرایی می‌کند و رأی می‌آورد.

آیا فیلترینگ اینستاگرام اثربخش بوده است؟

چه کسانی پشت پرده اصلی طرح صیانت بودند با توجه به اینکه این طرح از بیرون سفارش شده بود؟

دقیق نمی‌دانم اما با برخی رفتارهایی که مشاهده می‌شود همین کسانی که پشت طرح گشت ارشاد و فیلترینگ بودند به نوعی از طرح صیانت هم حمایت کردند.

 شما معتقدید که پیوند مخالفان و مافیای فیلترشکن بهم نزدیک است؟

نه رد می‌کنم نه تایید. الان یک سال و نیم است که از فیلتر اینستاگرام می‌گذرد، آیا اثربخش بوده و مشکلات حل شده است؟ خیر، آیا کاربران اینستاگرام ریزش پیدا کرده است؟ خیر. فقط یک واسطه به اسم فیلترشکن آمده است. برخی از مسئولان ما مشکلات مردم را نمی‌فهمند و وقتی می‌فهمند، نمی‌پذیرند و بعد برای آن راهکار پیدا می‌کنند. در حال حاضر فیلتر کردن اینستاگرام چه تاثیری در پیشبرد اهداف کسانی که موافق فیلترینگ اینستاگرام بودند داشته است جز اینکه باید مردم پول بیشتری بابت فیلترشکن بدهند.

در دوره‌های گذشته هم این فیلترینگ‌ها وجود داشته و توییتر، یوتیوب و دیگر فضاهای مجازی فیلتر شده و هیچ نتیجه‌ای نداشته است، تمام مسئولان از این اپلیکیشن‌های فیلتر شده استفاده میکنند، چرا برای این موضوع راهکاری نیست؟

ماهم به دنبال چرایی این موضوع هستیم. ما هم بارها گفتیم که چرا یه راهی که نتیجه‌ای ندارد را بارها تکرار می‌کنید و هنوز هم ادامه می‌دهند. به نظرم این موضوع اصلاح می‌شود چون سرعت تکنولوژی خیلی بیشتر سرعت تصمیم گیری‌های غلط است.

دستکاری لوایح و طرح‌ها توسط اطرافیان قالیباف را شخصا مشاهده نکردم

ادعایی مطرح است مبنی بر اینکه برخی مشاوران و معاونان آقای قالیباف لوایح و طرح‌ها را دستکاری می‌کردند، آیا این موضوع حقیقت دارد؟

من به شخصه مشاهده نکردم.

در لایحه عفاف و حجاب که آقای حسن نوروزی و نقدعلی در آن کمیسیون حضور داشتند، چنین موضوعی مطرح بود، آیا صحت دارد؟

من حرف‌های آقای نوروزی و نقدعلی را قبول ندارم و در راستای همان مخالف‌های سیاسی با آقای قالیباف این مسائل مطرح می‌شود.

در موضوع صیانت خیلی تحت فشار قرار گرفتم. در اتفاقاتی که بر سر فوت مهسا امینی و اعتراضات رخ داد، برای من خیلی سخت بود که شرایط کشور را اینگونه ببینم. در قصه واردات خودرو انتظارات مردم به حق بود و خیلی وقت‌ها فشارها خیلی زیاد بود. در حوزه انتخابیه می‌توانم به جرأت بگویم ۹۰ درصد روستاهای حوزه‌ام را سرکشی کردم و کار سنگینی بود.

گفته می‌شود یک سری باندبازی‌هایی از سوی معاونان و نمایندگان آقای قالیباف انجام می‌شد، آیا این موضوع حقیقت دارد؟

من از آنجایی که وارد بازی‌های سیاسی نمی‌شوم چیزی متوجه نشدم، شاید نمایندگانی که سیاسی‌تر بودند متوجه شده باشند.

خرید و فروش آرا همیشه اتفاق می‌افتد اما…

برخی از نمایندگان می‌گویند که در حوزه‌های انتخاباتی آن‌ها خرید و فروش آرا اتفاق افتاده، آیا در حوزه انتخاباتی شما هم اینگونه بود؟

خرید و فروش آرا همیشه اتفاق می‌افتد اما هیچگاه اثبات نمی‌شود. در حوزه انتخاباتی ما هم بوده و در این دوره این موضوع بیشتر بوده زیرا تعداد شرکت کنندگان کم شده و قاعدتاً با هزار یا دو هزار رای این خرید و فروش اثربخشی بیشتری خواهد داشت. من اخبار را دنبال می‌کردم، همان ساعت ۹ یا ۱۰ روز انتخابات خانه‌ی یکی از کاندیداها را که گفتند خرید و فروش آرا می‌شود پلمپ کردند.

شما به کاندیدای خاصی رای دادید؟

تهران رأی دادم.

در تهران به لیست خاصی رأی دادید؟

خیر. من به لیست خاصی رای ندادم و به کسانی که از نظرم تاثیرگذار بودند رای دادم.

ارسال نظرات