صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۷۳۵۰۰
«مساله اصلی برای تحقق وفاق در سطح حکومت، اجازه ندادن به عوامل تخریب‌گر وفاق در پوشش منابع عمومی و بیت‌المال و نیز بهره‌مند از رانت و تبعیض‌های نظارتی است و این وظیفه اصلی شماست که مبادا در برابر آن سکوت کنید. سکوت شما این بحران را تشدید می‌کند و درک اخلاقی از این رفتار نمی‌شود، ضمن اینکه جلوگیری از آن جز با موازنه قوا و برخورد حقوقی و سیاسی ممکن نیست.»
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۴ - ۲۰ شهريور ۱۴۰۳

عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: راهبرد و شعار اصلی شما در کنار عدالت، وفاق و اجماع‌سازی است. برخی‌ها می‌گویند تعریف وفاق چیست؟ به نظر من اقدام سیاسی با تعریف جامع و مانع کلمات و اصطلاحات آغاز نمی‌شود، در طول عمل و مشارکت عمومی است که اجزا و حدود آن روشن می‌شود. سیاست یک امر سیال و رونده است. در مورد وفاق هم همین‌گونه فکر می‌کنم. می‌توانیم هر روز درباره آن سخن بگوییم و کنش‌های سیاسی موجود را در پرتو برداشت‌های خود از وفاق نقد و اصلاح کنیم. من نیز در اولین گام می‌خواهم هشداری جدی به آقای رییس‌جمهور دهم.

درحالی که می‌توانستم همین عنوان را در تیتر برگزینم، ولی ترجیح دادم به جای کلمه «هشدار» از قابل توجه استفاده کنم. وفاق در معنای ساده آن همان چیزی است که آقای پزشکیان بارها گفته است؛ «دعوا نکنیم.» ولی یک نکته بسیار مهم وجود دارد که ایشان باید به آن توجه کند و حتی به تاخیر نیندازد.

اینکه معنای وفاق را اگر دعوا نکردن بگیریم، الزامات آن در اخلاق و حوزه فردی با حوزه عمومی و سیاست به کلی متفاوت است. هنگامی که افراد دیگر را از منظر اخلاقی توصیه می‌کنیم که دعوا نکنند، به کلی فرق می‌کند با زمانی که از منظر سیاسی چنین توصیه‌هایی را می‌کنیم. در الهیات مسیحی آمده است که «در برابر شریر مقاومت نکنید، اگر کسی به گونه راست شما سیلی زد، دیگری را نیز به او بازگردانید.

اگر کسی از تو شکایت کرد و لباس تو را گرفت، عبای خود را نیز به او بده…» این یک رویکرد اخلاقی است. ما در روابط فردی و خانوادگی یکدیگر را به چنین نوع گذشتی توصیه می‌کنیم و فرض بنیادین ما این است که گذشت؛ گذشت می‌آورد، مهربانی و محبت؛ با مهربانی و محبت پاسخ داده می‌شود. حتی اگر چنین پاسخی هم نگیریم، درنهایت، گذشت به دعوا و مقابله به مثل ترجیح دارد.

ولی آیا چنین گزاره‌های اخلاقی در سیاست نیز معنادار است؟ آیا به صرف اینکه شما دنبال وفاق و همدلی باشید، پاسخ مثبت خواهید گرفت؟ در روابط فردی و اخلاقی فرد صاحب قدرت بیشتر در گذشت پیش‌قدم می‌شود. ولی آیا در سیاست هم چنین است؟ مفاهیمی چون وفاق و جنگ و اختلاف در سیاست بیش از آنکه ماهیت اخلاقی داشته باشند، واجد مفهوم سیاسی و قدرت هستند.

در واقع وفاق و پرهیز از اختلاف و جنگ ناشی از موازنه قوا و نه یک امر اخلاقی است. اگر شما نتوانید وفاق را به موازنه قوا متکی کنید، بلافاصله علیه سیاست وفاق اقدام خواهند کرد. اگر قدرت داشتید، دوست و دشمن تابع وفاق با شما خواهند شد و اگر قدرت نداشته باشید، دوست هم به وفاق شما پشت می‌کند، چه رسد به دشمن. مساله وفاق در ایران، دو وجه متمایز و ضمنا مرتبط با هم دارد؛ اول وفاق درون ساختار قدرت است.

شما چون نماینده مجلس و از نزدیک شاهد امور بوده‌اید بیش از مردم از تنش درون حکومت و چوب لای چرخ یکدیگر گذاشتن آنان اطلاع دارید. پس حل این شکاف و حرکت به سوی وفاق درون قدرت شرط لازم موفقیت شماست. جامعه ایران نیازمند سیاست‌گذاری‌های مهمی است که اگر وفاق درون ساختاری رخ ندهد، ممکن نیست هیچ کدام از تصمیمات آن جدی گرفته و اجرایی شود.

اکنون برخورد دو قوه دیگر به طور نسبی با دولت شما خوب است ولی مخالفت‌های تندروها بسیار خطرناک است. لازم می‌دانم توضیح دهم که وجود مخالفت‌های تندرو در جامعه مشکلی نیست. بدترین و قدرتمندترین آن‌ها مجاهدین خلق بودند که از عرصه عمومی حذف شدند. مساله اصلی که مغایر با وفاق عمل می‌کند، مخالفت تندروها با اتکا به منابع و نهادهای قدرت است.

برای نمونه تندروهای مخالف که در جریان انتخابات سه شکست سخت خوردند، خطری برای شما ندارند که مفید هم هستند، ولی وابستگی‌های آنان به منابع عمومی و روابط قدرت مساله اصلی است. نمونه آن کیهان است که از منابع عمومی برای مخالفت با دولت استفاده می‌کند. یا رفتارهای صدا و سیما که نسبت به آن باید حساس باشید.

نکته دیگری که این مخالفت‌ها را حساس‌تر می‌کند، بهره‌مند بودن آنان از تبعیض‌های نظارتی است. اگر در دولت پیش کسی کوچک‌ترین تعریضی به دولت و رییس آن می‌کرد که شائبه نادرست بودن آن وجود می‌داشت، فوری با احضار یا دادگاه و تذکر مواجه می‌شد (نمونه آقای محمد مهاجری)، ولی اکنون وجود چنین تبعیض‌هایی به شکل معکوس و علیه دولت می‌تواند خطرناک باشد.

بنابراین مساله اصلی برای تحقق وفاق در سطح حکومت، اجازه ندادن به عوامل تخریب‌گر وفاق در پوشش منابع عمومی و بیت‌المال و نیز بهره‌مند از رانت و تبعیض‌های نظارتی است و این وظیفه اصلی شماست که مبادا در برابر آن سکوت کنید. سکوت شما این بحران را تشدید می‌کند و درک اخلاقی از این رفتار نمی‌شود، ضمن اینکه جلوگیری از آن جز با موازنه قوا و برخورد حقوقی و سیاسی ممکن نیست.

اگر دولت بپذیرد که افراد و گروه‌هایی با استفاده از منابع عمومی (مستقیم یا غیرمستقیم) علیه دولت کارشکنی کنند و همچنین از مصونیت رسیدگی برخوردار باشند، بدون تردید در ماجرای وفاق بازنده است. با اولین اقدام‌ها در این زمینه باید اعتراض جدی، هر چند نه لزوما علنی نمود. آنچه مهم است، علنی بودن اعتراض نیست، بلکه نتیجه‌بخش بودن آن است. این بخش از وفاق درون ساختاری بسیار مهم و ضروری است.

بدون آن نمی‌توان هیچ گام مفیدی را برداشت. فقدان این وفاق، انرژی دولت را مستهلک می‌کند، امکان تصمیم‌گیری را از میان می‌برد و مهم‌تر از همه مانع ایجاد وفاق مهم‌تر یعنی وفاق با مردم می‌شود. موضوعی که در یادداشت فردا اشاره خواهم کرد.

ارسال نظرات