صادق اشکتلخ از فرماندهان جبهه مقاومت و از نزدیکان شهید سلیمانی در گفتگویی، درخصوص ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی گفته است.
به گزارش دفاع پرس، روز شنبه دادگاه رسیدگی به ترور شهید سلیمانی برگزار شد.
به مناسبت برگزاری این دادگاه، گفتوگویی با «صادق اشکتلخ» از فرماندهان جبهه مقاومت و از نزدیکان شهید سلیمانی انجام شده است که در ادامه میخوانید؛
درباره حضور سردار سلیمانی در خطوط مقدم و سرکشی از مواضع نیروها بفرمایید.
در یک منطقهای حاج قاسم مقید بود که باید حتما به خطوط سرکشی کند و از حال و روز رزمندگانی که در خط مقدم هستند حتما مطلع شود. در یک جایی من پشت فرمان بودم حاج قاسم کنار من، آن منطقه در تیررس موشکهای دشمن بود، یکی از بچههای اطلاعات هم در ماشین ما بود اعلام کرد که دشمن به راحتی میتواند ما را بزنند حاج قاسم به من گفت برو خدا با ماست؛ وقتی حاج قاسم این جمله را گفت به گونهای خیالمان آسوده شد که گویی راه برای ما باز شد.
ماجرای حضور حاج قاسم در ختم شهید قمی و قولی که دادند چه بود؟
بعد از اینکه پایگاه کتائب حضرت سید الشهدا سقوط کرد و شهید حججی اسیر شد، داعشیها خیلی روی این موضوع فضاسازی کردند؛ در این زمان شهید سلیمانی در مراسم شهید حسین قمی در شمال شرکت کردند و فرمود تا سه ماه دیگر پایان سلطه داعش است. زمانی که شهید سلیمانی به سوریه آمدند جلسهای تشکیل شد و در آن جلسه اعلام شد ۱۴ هزار کیلومتر مربع در سوریه در تصرف داعش است و این غیر از صحرای عراق و الانبار بود.
شهید سلیمانی در آن جلسه تاکید داشت با توکل بر خدا این کار انجام میشود، چون در آن جلسه بعضیها گفتند چطور زمان دادید حاجی با این حجم منطقه که در تصرف دشمن است؟! حاج قاسم باز تاکید کرد با توکل بر خدا این کار صورت میگیرد؛ اولین جلسه با فرماندهان ارتش سوریه و روسیه برگزار شد.
آنها میگفتند اینکه عملیات را از عمق صحرا انجام دهیم تا برسیم به بوکمال از نظر نظامی کاری نشد است و به آن قائل نبودند و میگفتند اینجا جنگ با جو، زمین و دشمن است و طوفانهای عظیم شن، زمین رمل و نیروهای انتحاری داعش دردسرساز است و نمیپذیرفتند.
زمانی که آنها نپذیرفتند حاج قاسم گفت که خودمان با توکل بر خدا انجام میدهیم؛ جلسه دوم در تدمر برگزار شد و حاج مالک هم حضور داشت و مباحث تاکتیکی مطرح شد؛ در این جلسه حاج مالک هم قبول نکرد و بر این باور بود حجم تلفات بالا خواهد رفت.
دومین جلسهای بود که با این عملیات موافقت نشد، اما حاج قاسم تردیدی با خود راه نداد وقتی جنگ شروع شد در صحرا خود حاج قاسم شخصا فرماندهی کار را برعهده گرفت؛ وقتی به نزدیکی بوکمال رسیدم برداشت این بود که اگر وارد شهر بوکمال شویم همه چیز پایان بپذیرد چرا که حشدالشعبی هم از الانبار داشت عملیات را انجام میداد.
این موضوع اگر به گوش سید حسن نصرالله عزیز میرسید که حاج مالک نقشی موثری در این عملیات نداشته آنها را سرزنش میکرد؛ لذا حاج مالک به حاجی گفت ما دو تیپ را آماده کردیم که وارد محور شوند؛ حاج قاسم پشت بیسیم آمد و اعلان کرد سیدجابر با دو بسته وارد خواهد شد. منظور از دو بسته همان دو تیپ بود و فرمود آنها را به کاربگیرد؛ حاج قاسم همه را در پیروزیها سهیم میکرد و این نبود که بگوید این پیروزی را من به دست آوردم.
آن روز که به بوکمال رسیدیم و حشدالشعبی هم به قائم رسیده بود کار تمام شد و هشتمین روز بود و این در صورتی بود که آمریکاییها کاملا واقف بودند و هرکاری میکردند این سه ماهی که حاج قاسم گفته را افزایش دهند؛ خداوند متعال به دلیل اخلاص، شب نخوابیدنها، تلاش و اهتمامی که داشت این کار قبل از سه ما محقق کرد و پیروزی نصیب جبهه مقاومت شد.