صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۷۲۳۸۴
«در سابقه دولت‌های ایران، هاشمی‌رفسنجانی یکی از قدرتمندترین رؤسای جمهوری ایران بود که به خواسته‌های خود نرسید. او کار‌های بزرگی انجام داد و مأموریتی را که به او محول شده بود، به سرانجام رساند و پس از آن باید میدان را برای دیگری خالی می‌کرد؛ میانجی محوشونده. اما چون هاشمی‌رفسنجانی یکی از بنیان‌گذاران جمهوری اسلامی بود، تا پایان عمرش نپذیرفت که مأموریتش هرچه بوده، موفق یا ناموفق، به انتها رسیده است.»
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۸ - ۱۷ شهريور ۱۴۰۳

احمد غلامی روزنامه نگار و نویسنده در سرمقاله روزنامه شرق نوشت: مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور دوران گذار است و هر نقشی فراتر از این نقش، او را با مشکلاتی جدی روبه‌رو خواهد کرد. این روزها با دولت چهاردهم به‌نوعی برخورد می‌شود که گویا قرار است اگر نه همه مشکلات کشور بلکه بخش درخور توجهی از آن را حل‌وفصل کند.

البته در این میان کسانی که از همان آغاز آگاهانه به او رأی داده‌اند تا اوضاع بدتر از این نشود، از این قاعده مستثنا هستند. رئیس‌جمهور نیز با علم بر جایگاه دولت و میزان رأی خود و چگونگی دستیابی‌اش به قدرت، بارها تأکید کرده که کار چندانی از او برنمی‌آید. این موضع‌گیری صریح نه از روی فروتنی است و نه از روی شهامت؛ اشاره به وضعیت واقعی خود و دولتش و ساختار سیاسی ایران دارد.

پزشکیان تلاش می‌کند با درک درست از جایگاهش در سلسله‌مراتب قدرت، به شیوه‌ای عمل کند که تصویری واقعی از خود به مردم ارائه بدهد، اما برخی از اطرافیانش با علم بر صحت گفته‌های رئیس‌جمهور، درصددند از او چهره‌ای کاریزماتیک بسازند و گاه در تبلیغش راه تملق در پیش می‌گیرند. دولتمردان جمهوری اسلامی با این اغراق‌ها، افراط‌ها و تملق‌ها بسیار روبه‌رو بوده‌اند.

تعریف‌ها و تمجیدهایی که در هنگامه شکست یک‌شبه به نکوهش می‌انجامد. این سنتی دیرپا در سیاست‌ورزی ایران و چهره‌های سیاسی آن است. در سابقه دولت‌های ایران، هاشمی‌رفسنجانی یکی از قدرتمندترین رؤسای جمهوری ایران بود که به خواسته‌های خود نرسید. او کارهای بزرگی انجام داد و مأموریتی را که به او محول شده بود، به سرانجام رساند و پس از آن باید میدان را برای دیگری خالی می‌کرد؛ میانجی محوشونده.

اما چون هاشمی‌رفسنجانی یکی از بنیان‌گذاران جمهوری اسلامی بود، تا پایان عمرش نپذیرفت که مأموریتش هرچه بوده، موفق یا ناموفق، به انتها رسیده است. او قرار بود کشور را از وضعیت صلب ایدئولوژیک یا به معنای دیگر وضعیت انقلابی که در آن نمی‌شد کاری کرد، به وضعیتی پساانقلابی عبور دهد؛ وضعیتی که آرمان‌های انقلابی به عملکردهای اقتصادی و سازندگی منجر شده و چهره کشور تغییر کند.

هاشمی‌رفسنجانی رئیس‌جمهور دوره گذار از انقلاب به پساانقلاب بود. ناگفته پیداست این گذر تاریخی یکی از مهم‌ترین برهه‌های تاریخ کشور بود، از همین رو است که او مخالفان و موافقان بسیاری دارد. در فضایی که به دست او ایجاد شده بود، مخالفانش توانستند به قدرت‌های سیاسی و اقتصادی دست یابند. از دیالکتیک بین هاشمی و مخالفانش می‌باید چهره سومی ظهور کند که کرد؛ سیدمحمد خاتمی، میانجی محوشونده، پا به عرصه سیاست گذاشت. کاملا عیان بود او به اجبار تاریخ وارد سیاست شده است.

خاتمی از بهترین میانجی‌های محوشونده بود؛ چراکه او هم توانست انقلابی در انقلاب صورت بدهد و سیاست و جامعه را از بن‌بست خارج کند و دیگر اینکه بعد از پایان مأموریتش بدون کمترین تنش از میدان قدرت بیرون رفت. احمدی‌نژاد برای مأموریت مهمی برگزیده شده بود، اما نه‌تنها مأموریتش را انجام نداد بلکه سعی کرد مسئولیت و مأموریت طولانی‌تری را خودش برای خودش تعریف کند.

او و اطرافیانش می‌اندیشیدند او سوژه میانجی محوشونده نیست و می‌تواند نقش وارثان انقلاب را بازی کند؛ نقشی که در قد و قامت آنان نبود و با این حال توانستند با این تفکر، خسارت‌های بسیاری به کشور وارد کنند. یکی از اقدامات آنان حمله مستقیم به چهره‌های قدرتمند و پرسابقه جمهوری اسلامی بود. احمدی‌نژاد و حامیانش درست تشخیص داده بودند، با حذف این چهره‌ها راه برای میراث‌خواری‌شان فراهم می‌شد. اما این سیاست هم ناکام ماند.

روحانی نیز بر اساس وضعیتی تاریخی از همان ابتدا معلوم بود برای چه پا به میدان گذاشته است. از این نظر، او تنها رئیس‌جمهوری بود که نقشش برای مردم و حکومت روشن بود؛ حتی مخالفانش می‌دانستند او تا کجا اجازه دارد پیش برود و نقشش کجا تمام می‌شود. روحانی به معنای دقیق کلمه میانجی محوشونده بود.

ابراهیم رئیسی قرار بود کار ناتمام احمدی‌نژاد را با طمأنینه و آرامش پیش ببرد. او مسئولیت اجرائی را روی صحنه بر عهده داشت و اطرافیان و حامیانش برنامه بلندمدت ماندگاری را در سر می‌پروراندند، اما مرگ غیرمنتظره‌اش همه‌چیز را تغییر داد و ظهور مسعود پزشکیان را اجتناب‌ناپذیر کرد.

مسعود پزشکیان تنها رئیس‌جمهوری است که بر میانجی‌بودن خود آگاه است و به صراحت به آن اعتراف می‌کند. نقشش روشن است و تعریف هر نقش دیگری برای او چندان با واقعیت موجود جور درنمی‌آید. او رئیس‌جمهور دوره ثبات و گذار است.

پزشکیان قرار است نگذارد وضع از این که هست بدتر شود و شرایط را برای تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدی‌تر فراهم کند. او به معنای دقیق کلمه، میانجی محوشونده است. آنچه عیان نیست، این است که در سال‌های پیش‌رو چه وقایعی رخ خواهد داد. آیا او به اجبار اطرافیانش نقش دیگری برای خود برخواهد گزید؟

* مفهوم «میانجی محوشونده» از ژیژک است و در این یادداشت از تفسیر آدام کوتسکو در کتاب «ژیژک و الهیات» (ترجمه امیررضا گلابی، نشر نی) وام گرفته شده است.

ارسال نظرات