صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۷۰۴۱۸
«ممکن است بشود خیلی از صفات را به پوتین نسبت داد، اما مسلماً نمی‌توان گفت که پوتین سیاست‌مداری است که شرایط را درک نمی‌کند و به تحولات بی‌توجه است؛ بنابراین می‌شود گفت که سفر پوتین به باکو؛ آن‌هم در این شرایط خاص که روسیه در مرز‌های خود درگیر تهاجم زمینی اوکراین است، ممکن است نشان از یک استراتژی گسترده‌تر روسیه برای مدیریت بحران باشد.»
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۵ - ۱۱ شهريور ۱۴۰۳

ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه روز ۱۸ آگوست به آذربایجان سفر کرد. این اولین بار نبود که پوتین به آذربایجان سفر می‌کرد، اما اهمیت این سفر این بود که درست در میانه اولین تهاجم زمینی به خاک روسیه از زمان جنگ جهانی دوم انجام شد. یعنی پوتین در این موقعیت خاص، باز هم آنقدر برای این سفر اهمیت قائل بود که انجامش داد.

به گزارش هم میهن، ممکن است بشود خیلی از صفات را به پوتین نسبت داد، اما مسلماً نمی‌توان گفت که پوتین سیاست‌مداری است که شرایط را درک نمی‌کند و به تحولات بی‌توجه است؛ بنابراین می‌شود گفت که سفر پوتین به باکو؛ آن‌هم در این شرایط خاص که روسیه در مرز‌های خود درگیر تهاجم زمینی اوکراین است، ممکن است نشان از یک استراتژی گسترده‌تر روسیه برای مدیریت بحرانی باشد که از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی مدام به روسیه ضربه زده است.

اما اگر به بیانیه مطبوعاتی مشترکی که توسط پوتین و الهام علی‌اف منتشر شده بنگریم می‌بینیم که موضوع خیلی مهمی بین پوتین و علی‌اف مورد مذاکره قرار نگرفته است. دو طرف درباره افزایش تجارت دوجانبه، موافقت‌نامه‌های معمول بین دو دولت در بخش‌های نه‌چندان مهمی نظیر مراقبت‌های بهداشتی، آموزش، تغییرات اقلیم و امنیت غذایی، مذاکره کرده‌اند. اما شاید مهمترین موضوع در این میان، مذاکرات صلح آذربایجان و ارمنستان باشد که از زمان پیروزی باکو در جنگ سال ۲۰۲۰ در جریان است. پوتین در این سفر اذعان کرد که روسیه نیز در خصوص اوکراین با بحران‌هایی مواجه است بنابراین اگر بشود توافقنامه صلح میان باکو و ایروان را سر و سامان داد و حد و حدود مرز‌ها را تعیین کرد و انسداد لجستیکی و اقتصادی را در آن منطقه برطرف کرد، بسیار خوب خواهد بود.

این حرف‌ها به‌طور آشکار نشان از یک واقعیت دارد و آن اینکه مسکو به خوبی درک می‌کند که سرزمین‌های قفقاز جنوبی برای مسکو اهمیت ژئوپلیتیکی دارد و دست روسیه در این منطقه تا چه اندازه تضعیف شده است. کاهش قدرت و نفوذ روسیه در این منطقه به‌طور حتم ناشی از نتیجه جنگ ناگورنو قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ بوده است.

واقعیت این است که پیروزی آذربایجان در این جنگ که با کمک ترکیه به دست آمد، توازن قدرت منطقه‌ای را به نفع باکو تغییر داد و اعتراض ارمنستان از روسیه به‌عنوان شریک امنیتی‌اش مبنی بر اینکه روسیه هیچ کمکی به ارمنستان در این جنگ نکرد، روابط ایروان را با متحد سابقش مسکو به شدت تیره کرد. پوتین در سخنانش در خصوص پیشنهاد میانجیگری روسیه بین باکو و ایروان، کلمات را به دقت انتخاب کرد.

این دقت پوتین نشان می‌دهد که اگرچه مسکو دیر وارد این منازعه شده است، اما در عین حال تلاش می‌کند که از نفوذ خود بر آذربایجان استفاده کرده و خود را به‌عنوان ضامن صلح در منطقه معرفی کند. بدیهی است که روسیه نمی‌خواهد ترکیه و به‌خصوص غرب، این نقش را در منطقه‌ای که برای امنیت روسیه بسیار حیاتی است، به‌دست بگیرند. مسکو می‌داند که ارمنستان اکنون به سمت غرب گرایش پیدا کرده و روابط سرد باکو با آمریکا و اروپا این فرصت را به غرب می‌دهد تا روند‌های باب میل روسیه در قفقاز را مختل کنند.

اما سوال اساسی این است که اگر روسیه نتواند در جبهه اوکراین از خود دفاع کند، آن‌وقت آذربایجان به چه میزان می‌تواند به قدرت روسیه در قفقاز اعتماد کند؟ اینجاست که زمان سفر پوتین به آذربایجان اهمیتش را نشان می‌دهد. چون ممکن است آذربایجان برای میانجیگری با ارمنستان لزوماً به کمک روسیه نیازی نداشته باشد، اما روسیه همسایه شمالی آذربایجان است و تاریخ نشان داده روابط این دو کشور با یکدیگر طولانی، عمیق و گسترده بوده است.

از طرف دیگر شکست‌های ادامه‌دار روسیه در جبهه اوکراین و یا شکست نهایی روسیه در این نبرد، برای آذربایجان هم نگران‌کننده است. در نتیجه به‌هیچ‌عنوان بعید نیست که جنگ در اوکراین و به‌طور منافع استراتژیک روسیه در میدان نبرد، یکی از اصلی‌ترین محور‌های مذاکرات میان پوتین و علی‌اف، بوده باشد، اما در بیانیه‌های رسمی سخنی از آن به میان نیامده باشد. علاوه بر این باید به این نکته هم توجه کرد که پوتین و علی‌اف چند ماه پیش در مسکو با هم دیدار کرده بودند؛ بنابراین سخت است باور کنیم که پوتین با فاصله کمی از دیدار قبلی با علی‌اف در مسکو، که ماه آوریل برگزار شد، تصمیم گرفته در شرایطی که اوکراین به خاک روسیه حمله کرده است، بدون اینکه دستورکار ویژه‌ای داشته باشد، راهی باکو شود.

در واقع، درک استراتژی روسیه بسیار ساده است؛ حالا که جنگ در اوکراین در وضعیت بدی قرار گرفته، روسیه باید هر کاری که از دستش برمی‌آید صورت دهد تا امنیت در دیگر مناطق مرزی‌اش برقرار باشد و روسیه کنترلش را بر دیگر نقاط پیرامونی‌اش از دست ندهد. در حال حاضر، حیاط‌خلوت استراتژیک روسیه در مقابل نفوذ غرب مقاوم است، روسیه به‌رغم نفوذ ژئواکونومیک چین در آسیای مرکزی هنوز نفوذ امنیتی زیادی در این منطقه دارد. بلاروس هم همچنان برای حفظ امنیت ملی‌اش

به شدت به روسیه وابسته است و با توجه به تمرکز غرب بر اوکراین، مسکو احتمالاً معتقد است که در این جبهه امنیت دارد. اما جناح جنوبی روسیه کاملاً در معرض خطر و نفوذ غرب است. از دید روسیه، مناقشه سال ۲۰۰۸ بین روسیه و گرجستان هنوز حل و فصل نشده و آذربایجان کنترل قره‌باغ کوهستانی را از ارمنستان پس گرفته و قفقاز جنوبی در مسیر نامشخصی قرار گرفته است.

روسیه نتوانسته است که در شکل‌گیری نتیجه درگیری‌های نظامی جدید در قفقاز جنوبی، تاثیرگذار باشد، اما حالا سعی می‌کند خود را وارد روند صلح در این منطقه کند و از میانجیگری به‌عنوان ابزاری در مقابل نفوذ ترکیه و غرب در قفقاز جنوبی استفاده کند. مسئله مهم دیگر از نظر روسیه این است که حل و فصل اختلافات بین آذربایجان و ارمنستان مانع بزرگی در مسیر حمل و نقل بین‌المللی ترانس خزر که به کریدور میانی معروف است را از میان می‌برد. این کریدور آسیای مرکزی را به اروپا متصل می‌کند و نفوذ روسیه را در خارج از کشور تضعیف می‌کند. طبیعتاً روسیه تمام تلاش خود را به کار بسته تا پروژه مورد حمایت خود، یعنی کریدور حمل و نقل شمال- جنوب، کریدور ترانس خزر را به حاشیه براند. اما با توجه به اینکه روسیه تحت تحریم‌های

شدید اقتصادی است و ایران نیز به عنوان یکی از کشور‌های کلیدی کریدور شمال-جنوب، تحت تحریم‌های شدید است، بعید است این کریدور به زودی افتتاح شود. با این حال روسیه به هیچ عنوان تمایلی ندارد که کنترل مرز‌های جنوبی‌اش را به غرب واگذار کند.

در این میان، آذربایجان که موقعیت استراتژیکی در منطقه دارد، تلاش می‌کند هم از روسیه و هم از غرب امتیاز بگیرد. اما پتانسیل آذربایجان برای کمک به روسیه برای حل مشکلش با اوکراین، بسیار بیشتر است. از سمت دیگر، باکو به شدت به بهبود روابطش با غرب نیاز دارد چراکه نگران همسایه جنوبی‌اش ایران است و تمایل دارد از حمایت غرب از قبال ایران برخوردار شود. به همین دلیل است که آذربایجانی‌ها به شدت از وابستگی فزاینده روسیه به کمک‌های نظامی ایران نگران می‌شوند.

از این جهت شاید بتوان گفت که تاکید شفاهی سرگئی لاوروف و پوتین در سفر به باکو به لزوم گشایش کریدور زنگزور، که ایران به شدت با آن مخالف است، صرفاً با هدف رفع نگرانی باکو از روابط نزدیک روسیه و ایران صورت گرفته است و بعید است این مواضع شفاهی جنبه عملیاتی به خود بگیرند. در نهایت آذربایجان هم نیاز دارد که در مرز‌های شمالی و جنوبی خود امنیت داشته باشد. روسیه با توجه به شکست‌هایش در اوکراین تلاش خواهد کرد تا نفوذش را در قفقاز حفظ کند. اما واقعیت این است که اگر روسیه نتواند مشکلش را در اوکراین حل کند، در قفقاز نیز با مشکل مواجه خواهد شد؛ بنابراین اوکراین همچنان اولویت نخست روسیه است و سفر پوتین به آذربایجان مسلماً ارتباط مستقیمی با مشکلات اخیر روسیه در اوکراین دارد.

ارسال نظرات