صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

هرگز به اندازه پناهی مشهور نبود، اما مثل او زیستی خیام‌وار و رواقی‌گونه داشت. او نخستین بار سال ۱۳۸۳ در فیلم «بوتیک»، نخستین اثر حمید نعمت‌الله، ایفای نقش کرد و پس از آن دیگر حضوری در سینما و تلویزیون نداشت.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۸ - ۱۰ شهريور ۱۴۰۳

رضا صائمی در یادداشتی عصر ایران نوشت: درست در آستانه زاد‌روز زنده‌یاد «حسین پناهی» بود که «حاتم مشمولی» درگذشت. این تقارن مرگ و تولد گرچه حکایت یک تضاد است، اما شباهت‌هایی میان آن دو را تداعی می‌کند.

دو انسان شوریده و شیدایی که روحی شاعرانه داشتند و به اندیشه خطر می‌کردند بی هیچ چشم‌داشتی از زرق و برق دنیا. آن‌ها را می‌توان "فیلسوفان دیوانه" نامید چنان‌که نصرالله حکمت کتابی نوشته درباره «حسین پناهی» به نام «فیلسوف دیوانه» که تفسیری است از جنون فیلسوفانه او و مقصود از دیوانگی ارجاع به نوعی بهلول صفتی است.

ا‌ین خصلت را مرحوم «حاتم مشمولی» هم داشت که سرشار از فهمی شهودی بود و سوادی که با آن سوداگری نکرد.

هرگز به اندازه پناهی مشهور نبود، اما مثل او زیستی خیام‌وار و رواقی گونه داشت. او نخستین بار سال ۱۳۸۳ در فیلم «بوتیک»، نخستین اثر حمید نعمت‌الله، ایفای نقش کرد و پس از آن دیگر حضوری در سینما و تلویزیون نداشت تا این‌که با حضور در برنامه «کتاب‌باز» و استقبال مردم از حرف‌هایش، مورد توجه سینماگران هم قرار گرفت و به قول خودش راهش برای سینما باز شد.

او در واقع نقش خودش را در «بوتیک» بازی کرد. نقش یک دانشجوی ترم آخر پزشکی که به جوجه فروشی روی آورده بود.

گویی او به لذت بردن از زیستن بیش از منزلت اجتماعی‌اش می‌اندیشید و در یک طغیان و عصیان خودویران‌گرانه به قواعد و مناسبات عرفی و اجتماعی پیشرفت، پشت کرد تا رو به خودش بایستد. رو به رؤیا‌ها و ایده‌ها و آرمان‌های خودش در زندگی.

می‌توان او را به «چارلز بوکوفسکی» ماننده دانست. روحیه‌ای رها و یله که تن به تله این دنیا و قواعدش نمی‌داد. هنرمندی که تنهایی و انزوا را انتخاب کرد و مصداقی از این سخن بوکوفسکی بود: «با خودِ مزخرفم تنها باشم، بهتر از بودن با آدم‌های حقیری است که مدام سر‌هم کلاه می‌گذارند.»

حاتم مشمولی سابقه بازی در آثاری هم‌چون جنگ جهانی سوم به کارگردانی هومن سیدی، حرفه‌ای و سریال پوست شیر به کارگردانی جمشید محمودی را در کارنامه هنری خود دارد.

او در مورد حضورش در سینما گفته بود: «کتاب‌باز راه من را به سینما باز کرد و باز هم دوست دارم در آن حضور داشته باشم. قرار بود اگر دوباره اجرا شود با سروش صحت کار کنم، اما حالا که او و احسان عبدی‌پور رفته‌اند باید ببینم چه کسی مجری‌اش می‌شود. برگشت من بستگی به این موضوع دارد.»، اما نمی‌دانست که به رفتگان بی بازگشت می‌پیوندد.

حاتم مشمولی مثل حسین پناهی جهان شخصی خود را ساخته بود و دنیا را از منظری دیگر می‌نگریست. از منظری که با نگاه‌ها و معیار‌های متعارف نسبتی نداشت.

شاید از بیرون که به آن‌ها و جهانش می‌نگریستی گمان می‌کردی که زیست‌شان چیزی جز اتلاف وقت نیست، اما آن‌ها در پس این بطالت ظاهری، معرفت می‌آموختند و می‌افزودند.

بیش از آنکه غم نان داشته باشند، درد جان داشتند و برای غنی کردنش می‌کوشیدند.

حسین پناهی درباره بازیگری‏‌اش گفته بود: «من نه نان، نه غم و حتی سینما را هیچ‏وقت جدی نگرفته‌‏ام؛ من برای اتلاف وقت بازی می‏‌کنم، برای فرار از درک حقایق هولناکی که نمی‌‏دانم چیست، گو اینکه همین نان و نام، جدی‏ترین ضرورت از این‏‌سال به آن‏‌سال رفتن‌‏هایم شده است.».

جالب اینکه حاتم مشمولی نقش خود را در یک نمایش رادیویی در رادیو نمایش بازی کرده است.

نمایش «حاتم» بر اساس زندگی واقعی و غریب مردی به نام «حاتم مشمولی»، مردی بسیارفقیر، اما دانش‌مند، که روشی متفاوت برای زندگی را برگزیده است تولید شده است، روشی که شاید بخش‌هایی از آن ضرورت زندگی معاصر باشد.

او که روز پنج شنبه ۸ شهریور در قطعه هنرمندان قبرستان بی بی سکینه کرج به خاک سپرده شد تازه بعد از این کشف خواهد شد مثل حسین پناهی.

ارسال نظرات