زهرا نژادبهرام در یادداشتی تحت عنوان «برای مدتی آتش بس راه برون رفت از مشکلات است» در روزنامه اعتماد نوشت؛ نگاه به آینده از دریچه آتشبس میان گروههای سیاسی شاید تنها راه برای عبور از بحرانها است؛ وقتی مرکز مطالعات استراتژیک یکصد بحران را برای کشور جدی و فوری معرفی کرد بسیاری از کارشناسان در بیان نگرانیها دست پیش گرفتند که بایستی دولت و ملت برای حل این بحرانها بسیج شوند و راهکارهای برونرفت از آن بحرانها را تنها در قالب نسخههایی علمی و نظری بیان داشتند.
این راهکارها که جملگی ضروری و حقیقی و غیر قابل انکاراست امری مسلم در برنامهریزی میباشد، اما همه آن راهحلها نیازمند پیشنیازی اساسی است و آن آتش بس است . آتش بس میان گروههای سیاسی، میان تشکلهای صاحب قدرت و ذینفوذان، اگر این مهم صورت نپذیرد یقینا دسترسی و بهکارگیری آن راهحلها قادر به حل ابر بحرانهای کشور نخواهد بود.
در واقع، اگر قرار باشد در چارچوب جنگ دایمی میان گروههای سیاسی اجتماعی بخواهیم این راهحلها را عملی کنیم یقینا همانگونه که تاکنون نتوانستیم در آینده هم نخواهیم توانست و امواج بحرانهای گذشته و آینده با سرعتی چشمگیر همه بنیانهای مادی و معنوی کشور را دستخوش آسیب جدی خواهد کرد . پس برای عبور از بحرانها و حل بسیاری از آنها راهی به جز آتشبس نیست .
این به معنای آن است که برای مدتی معین به دولت و ملت فرصت دهیم در فضای نه جنگ و نه صلح راهکارهایی برای حل ابر بحرانهای کشور بهکار بندند. اگر فضای تنش و درگیری و تدارکهای ناخوشایند برای ناکارآمدسازی دولت و ملت ایجاد شود و آن آتش بس شکل نگیرد یقینا راه آینده روشن نخواهد بود!
فرصت برای تعارض و نقد و تنش زیاد است، تجربه سالهای اخیر به خصوص دو دهه گذشته موید این حقیقت است که کارزار تنش و تعارض مرز نمیشناسد و حتی منافع ملی و مصالح عمومی را نیز چالش برانگیز میکند پس برای حل مسائل برای کاهش بحرانها راهی به جز آتشبس نیست .
این مهم به روشنی در رفتار سیاسی این دوره سیاست ورزی در ایران قابل مشاهده بوده است؛ در اخبار گوناگون از شکست گروهی و پیروزی گروهی دیگر میخوانیم، درخبرها از فاصله انتخابهای کابینه با آنچه مورد انتظار بوده میخوانیم، در تیترهای خبری ر از کاهشها، کمبودها، بنبستها میخوانیم اما راه آینده از میان ذکر همه آنها نخواهد بود!
راه آینده از مدار کمبودها و چالشها عبور نمیکند، راه آینده در بستر تنشها شکل نمیگیرد، بلکه راه روشن آینده در تصمیم جمعی ما در میان گروههای سیاسی، مردم، دولت و حاکمیت شکل میگیرد.
جمعیت کثیری حدود 50 درصد با ناباوری به انتخابات اخیر در آن شرکت نکردند و جمعیتی کثیر به افراد مختلف رای دادند ودر نهایت نماینده اکثریت رایدهندگان توانست سکان هدایت دولت را برعهده بگیرد اما تنشها و نگرانیهای نهادینه شده در جامعه شعلههای خشم و عصبانیت را روشن نگه داشته است !
برای عبور از این شرایط نیازمند فرصت برای یکدیگر هستیم، با شدت گرفتن تنشها مطمئنا راهکارهای علمی و اجتماعی نه تنها پاسخگو نیست بلکه شاید خود آنها بستری برای تشدید بحرانها و ناکامیهای تازه شود ! از این رو باید بانگاهی دیگر به مشکلات کشور نظر انداخت و با رویکردی دیگر به دنبال ایجاد شرایط نسبی برای حل ابربحرانها نظیر کمبود آب، تغییرات اقلیمی، فرونشست، بیکاری و... بود.
همانگونه که امروز در عرصه بینالمللی راهکار ایجاد آرامش حداقلی در قالب آتش بس، برای کاهش رنج و درد مردمان در غزه که صحنه نسل کشی و کودککشی است، لازم و ضروری است.
ما نیزمیتوانیم با نگاهی دیگر فرصت را برای حل ابربحرانها با تشدید تنشها و ایجاد چالشهای جدید از دست ندهیم . درهمین راستا، ما نیازمند آتش بس میان مخالفان دولت، موافقان دولت، نظارهگران و مردمانی که ناامید و عصبانی صندوق رای را ناکافی دانستند و در انتظار گشایش در عرصههای اعتماد اجتماعی و رفع بحرانها هستند، هستیم!
مردم ایران با داشتن ظرفیتهای بسیار در عرصههای گوناگون، معدن منابع انسانی و مادی هستند اما به دلیل تنشهای مداوم و ناکامیهای متعدد در عرصه اجتماع و اقتصاد و فرهنگ و... و تعارضهای سیاسی دچار نوعی بیحسی اجتماعی شدهاند که تنها راه برای مولدسازی توان موثر آنها برای آینده در آتشبس است!
شاید نگاهی دوباره به فیلم آتشبس که در دهه 80 بر پرده سینماهای ایران در قالب روایتی خانوادگی به نمایش درآمد بتواند بستری برای بازنگری دوباره مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور در صحنههایی فراتر از جنگ مداوم تبیین گردد . فیلم آتش بس بر خلاف آنچه در صحنه بینالمللی میان دو گروه یا دو کشور متخاصم است.
این فیلم داستان زندگی یک خانواده است با بحرانهای متعدد که تنها راهکار حل بحرانها آتش بس و اولویتبندی مشکلات خانواده است ! مساله تداوم یک خانواده با تکیه بر کاهش تنشها و برونرفت از وضعیت تخاصم است تا بتوان آینده خانواده را نجات داد و تصویری واقعی و روبه جلو از آینده را ترسیم کرد.
چیزی که خانواده ایران یعنی مردم، جامعه، سیاست، کشور دراین مقطع تاریخ به آن نیازمند است. شاید تا پیش از این از کلماتی مثل منافع ملی و... که هرکس تعریف خاصی از آن دارد، سخن میگفتیم اما اکنون به نظر میرسد امر منافع ملی سطحی دیگر از توافق است که گفتوگو در مورد آن شاید خیلی نتواند راهگشا باشد.
در واقع اکنون ایران نیازمند یک آتشبس زمانمند، برای بازخوانی ظرفیتها و شناخت مشکلات است تا بتواند نوعی همدلی برای حل ابربحرانها ایجاد کند و منابع کشور را در آن جهت سوق دهد پس از آن میتواند بر سر مشکلات و مسائل و تفاوتها و تعارضها گفتوگو کرد تا بر سر منافع ملی به توافق برسیم! و راههای تازه برای تفاهم ملی را جستوجو کنیم.