بله، خوانندگان عزیز، در اینجا ما دوباره با یک مسابقه روی کاغذ دیگر بین جنگنده پنهانکار نسل پنجمی F-۳۵ Lightning II ساخت لاکهید مارتین و یک طرح هواپیمای رقیب در خدمت شما هستیم.
تاکنون هواپیماهای متعددی را با اف-۳۵ لایتنینگ ۲ مقایسه کرده ایم و این بار میخواهیم این جنگنده پیشرفته آمریکایی را با جنگنده فرانسوی رافال ساخت کمپانی داسو مقایسه کنیم.
در ابتدا همه چیز را با مقایسه صرف دو جنگنده بر اساس ویژگیها و تجهیزاتشان آغاز میکنیم:
بنابراین، تنها بر اساس جدول بالا، به نظر میرسد که Rafale فرانسوی تقریباً در تمام دستهها نسبت به همتای آمریکایی خود برتری دارد. سرعت، برد، سقف پرواز و نرخ صعود همه به نفع پرنده جنگی فرانسوی است. رافال دارای دو موتور است، به این معنی که اگر یک موتور خاموش شود (از کار بیفتد)، حداقل یک موتور پشتیبان وجود دارد که خلبان میتواند برای بازگشت ایمن به پایگاه از آن استفاده کند، در حالی که تک موتور در F-۳۵ به این معنی است که در صورت خرابی موتور، تنها گزینه پیش برنده لایتنینگ ساختار SOL (سیستم فرود کوتاه) خواهد بود.
آخرین، اما نه کماهمیتترین موضوع اینکه، رافال برخلاف هزینههای توسعه و تولید اف-۳۵ که بسیار خبرساز شده است، پروژه مقرون به صرفه و بی سروصدایی در این زمینه بوده است.
بنابراین، به نظر میرسد که رافال علیرغم همه هیاهویی که پیرامون Lightning II وجود دارد، در مقایسه رو در رو، برنده است. اما آیا چنین است؟
به قول لی کورسو، مجری و مفسر افسانهای کالج ESPN GameDay، «نه این قدر سریع، دوست من!»
در یک مورد، با وجود ویژگیهای چشمگیر رافال، این جنگنده همچنان یک جنگنده نسل ۴.۵ است. اگرچه سطح مقطع راداری (RCS) به میزان قابل توجهی کاهش یافته است، اما همچنان دارای یک RCS بیشتر و بزرگتر نسبت به جنگنده نسل پنجمی F-۳۵ است. همچنین از برتریهای F-۳۵ میتوان به قابلیت پنهانکاری آن اشاره کرد. توانایی اجتناب از شناسایی توسط رادارهای دشمن، چه رادارهای زمینی و چه هواپیماهای دشمن را نمیتوان دست کم گرفت. با توجه به اینکه چین و روسیه هر دو جنگندههای پنهانکار خود را توسعه دادهاند، نیروهای هوایی متحدان ایالات متحده در اقیانوس اطلس، اقیانوس هند و اقیانوس آرام نمیتوانند خطر کنند؛ و اگرچه یکی از معروفترین دیالوگهای فیلم ایندیانا جونز این است که «سن مهم نیست، مسافت پیموده شده مهم است»، اما واقعیت این است که F-۳۵ از همتای فرانسوی خود جدیدتر است: این جنگنده اولین پرواز خود را در سال ۲۰۰۶ انجام داد و اولین بار در ۲۰۱۵ عملیاتی شد؛ در مقابل، Rafale A متعلق به اواخر قرن بیستم است و اولین پرواز خود را در سال ۱۹۸۶ انجام داد، پس از آن رافال C در سال ۱۹۹۱ به بهره برداری رسیده و در سال ۲۰۰۱ عملیاتی شد؛ و همانطور که آروا مولود اوغلو در مقالهای در فوریه ۲۰۲۲ برای Politics Today گفت:
«اف-۳۵ و رافال هواپیماهای جنگی بسیار مدرن و توانمندی هستند، اما رافال در دهه ۱۹۹۰ طراحی شد، به این معنی که از طریق ارتقاءها با نیازهای جنگ هوایی مدرن سازگار شده است. از سوی دیگر، F-۳۵، از همان ابتدا در امتداد این مفاهیم و الزامات توسعه یافته است.»
به دلیل هزینههای اضافی فوق الذکر برای F-۳۵، منطقی است که تصویر کنیم جنگنده ساخت لاکهید مارتین گرانتر از جنگنده ساخت داسو است. بنابراین، خواندن این مقاله در ژانویه ۲۰۲۳ در SSBCrackExams به قلم سیدانت ساندو را میخوانید کمی حیرت زده و غافلگیر میشوید:
«با وجود پیشرفتهتر و کمی سنگینتر بودن، خرید F-۳۵ به دلیل اقتصاد مقیاس و تولید کارآمدتر، ارزانتر است؛ این هواپیما برای صادرات حدود ۱۴۰ میلیون دلار فروخته میشود، در حالی که رافال حدود ۲۴۵ میلیون دلار برای هر فروند هواپیما فروخته شده است... هر قراردادی در اقتصادهای توسعه یافته که رافال برای آن با F-۳۵ رقابت میکرد، بازنده بوده است.»
در مورد مشکلات مربوط به قابلیت اطمینان بودن F-۳۵، خریداران خارجی این هواپیما – از استرالیا گرفته تا اسرائیل، ژاپن و کره جنوبی – هیچکدام با این مشکلات و نقصها مواجه نشده اند. همه آنها از عملکرد جنگنده نسل پنجمی خود کاملاً راضی هستند. این ما را به نکته دیگری که توسط آروا مولوت اوغلو گفته شده است، یعنی مزایای قابلیت همکاری و تعامل پذیری که هواپیمای لاکهید به روی میز آورده است، میرساند؛ و انتخاب برنده دشوار است
به نقل از سیدانت ساندو:
«صادقانه بگویم، انتخاب بین این دو کار دشواری است، اما بسته به نیاز، میتوان به نتیجهای دقیق رسید».
به نظر من، با وجود همه مشکلات و فراز و فرودهای این پروژه، رای اعتماد بسیاری از کشورهایی که از جت اف-۳۵ استفاده میکنند، همراه با برتری فناوری ارائه شده با قابلیت پنهانکاری، تعادل را به نفع F-۳۵ تغییر میدهد. با این وجود داسو رافال هنوز هم یک هواپیمای جنگی فوق العاده است.