پریدخت زند، روانشناس شخصیت، اظهار کرد: همه ما با گفتگوی درونی آشنا هستیم؛ از لحظهای که از خواب بیدار میشویم تا زمانی که به خواب میرویم، صدایی درون ذهنمان همواره در حال صحبت است. اکنون که در حال خواندن این متن هستید، احتمالاً آن صدا همچنان مشغول صحبت است. این گفتگوی درونی بخشی از زندگی روزمره ما است، اما گاهی اوقات این گفتگو به شکل نشخوار ذهنی منفی درمیآید.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، او ادامه داد:نشخوار ذهنی، زمانی رخ میدهد که ما به طور مداوم به یک موضوع خاص فکر میکنیم و به نوعی در یک حلقه بیپایان و بینتیجه گرفتار میشویم. در این حالت، ما به تکرار افکار خود ادامه میدهیم، به نحوی که گویی آن را میبلعیم و سپس دوباره بالا میآوریم و میجویم. این روند، یک دور تسلسل باطل است که نتیجهای جز افزایش استرس و اضطراب ندارد.
زند تصریح کرد:در این نوع گفتگوی درونی تکراری، افکار منفی، خاطرات ناخوشایند و جنبههای منفی زندگی غالب میشوند. با گذشت زمان، ممکن است به این نشخوار ذهنی منفی اعتیاد پیدا کنیم. این پدیده میتواند هر فردی را تحت تأثیر قرار دهد؛ از فردی که همسرش به او خیانت کرده است تا کارآفرینی که ورشکست شده، کاندیدایی که در انتخابات شکست خورده، روزنامهنگاری که به ناحق زندانی شده، یا ورزشکاری که به دلیل مصدومیت نمیتواند به فعالیت حرفهای خود ادامه دهد.
او ادامه داد: به طور ارادی به موضوعات مثبت توجه کنید. میتوانید بازیهای ذهنی انجام دهید، به دوستان خود زنگ بزنید، یا هر فعالیتی که نیاز به استفاده از فکر دارد انجام دهید. حتی انجام محاسبات ساده، مانند کم کردن هفت تا هفت تا از یک عدد بزرگ، میتواند کمک کند. دلیل این تکنیک این است که ذهن نمیتواند همزمان به دو موضوع متفاوت توجه کند.
زند بیان کرد: زمان مشخصی را برای ورود افکار منفی به ذهن خود تعیین کنید. وقتی این افکار به ذهنتان میآیند، به آنها بگویید که در زمان تعیینشده بازگردند و به مرور این زمانها را محدودتر کنید. این تمرین به شما نشان میدهد که کنترل افکار تکراری منفی در دست شماست.
او ادامه داد:قلم و کاغذ بردارید و تمام افکار منفی خود را بنویسید، ترجیحاً با زبانی طنزآمیز! نوشتن میتواند بار سنگین این افکار را کاهش دهد و ممکن است حتی باعث خنده یا تعجب شما از غیرمنطقی بودن این افکار شود. با نوشتن، شما قادر خواهید بود آنها را بررسی و خطاهایشان را شناسایی کنید.
زند بیان کرد:در نگاه اول ممکن است این روش اشتباه به نظر برسد، اما در واقع دو فایده اساسی دارد. به جای اینکه به طور مداوم نگران آینده باشید، به بدترین حالت ممکن فکر کنید. این کار به شما نشان میدهد که وضعیت آنقدرها هم بد نیست و این ذهن شماست که آن را بزرگنمایی کرده است. همچنین، میتوانید خود را برای اقدامات جبرانی و پیشگیرانه آماده کنید. به جای ترس از اقدام، به دل ماجرا بروید و دست به کار شوید.
او ادامه داد:نشخوار ذهنی نتیجه وجود فکر زائد است و فکر زائد از وقت اضافی ناشی میشود که خود نتیجه بیکاری است. با شروع یک فعالیت جدید که شما را به چالش میکشد، میتوانید از حالت نشخوار ذهنی خارج شوید. به عنوان مثال، اگر در کارآفرینی شکست خوردهاید، به دنبال یک ایده جدید بروید. اگر دیگر قادر به انجام ورزش حرفهای نیستید، به مربیگری فکر کنید. اگر اخیراً جدا شدهاید، به کارهایی فکر کنید که در دوران زندگی مشترک فرصت انجام آنها را نداشتید. این تکنیکها میتوانند به شما کمک کنند تا از دام نشخوار ذهنی منفی رهایی یابید و ذهن خود را به سمت افکار مثبت و سازنده هدایت کنید.