صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

در این ژانر در کنار چهره‌های خرچنگ مانند موجودات بیگانه که به ماشین‌های کشتاری بی نقص با سر‌هایی مانند مخازن سوخت موتور سیکلت، فک‌های تیره و تار و عادت بد خون ریزی اسید تبدیل می‌شوند، شرور اصلی سرمایه داری بدون وجدان است. در "بیگانه: رومولوس" شرکت ویلند یوتانی نماد سرمایه داری بی عاطفه و استثمارگر مایل است هر اندازه که لازم باشد کارگران با دستمزد پایین را قربانی کند تا دارایی مورد علاقه خود یعنی موجودات بیگانه را برای استفاده در نوعی تحقیقات تسلیحات بیولوژیکی حفظ نماید.
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۶ - ۲۶ مرداد ۱۴۰۳

فرارو- تاکنون هشت فیلم با مضمون موجودات بیگانه از جمله فیلم دو اپیزودی "بیگانه علیه غارتگر" (۲۰۰۴ میلادی) ساخته شده اند، اما اگر فیلم‌های با مضمون موجودات بیگانه که واقعا خوب هستند را جمع بزنید این تعداد بسیار کم‌تر می‌شود. با این وجود، اکنون مجموع فیلم‌های خوب با مضمون بیگانه در حال افزایش هستند. اکنون "بیگانه: رومولوس" یک فیلم ترسناک و علمی - تخیلی آمریکایی به کارگردانی "فده آلوارز" اکران شده است. او پیش از این فیلم موفق "نفس نکش" (۲۰۱۶ میلادی) را ساخته بود که آن فیلم نیز در ژانر ترسناک بود.

به گزارش فرارو، آلوارز فیلم بیگانه: رومولوس را به گونه‌ای ساخته که چیزی بین "بیگانه" (۱۹۷۹ میلادی) ساخته "ریدلی اسکات" و "بیگانگان" (۱۹۸۴ میلادی) ساخته "جیمز کامرون" است و فضایی آینده نگر را ترسیم می‌کند. عشق و ادای احترام آلوارز به آن دو فیلم در سرتاسر "بیگانه: رومولوس" مشهود است. دقیقا مشکلی که هر فیلم جدید ژانر بیگانه دارد آن است که باید با دو شاهکار غیر قابل انکار ژانر علمی تخیلی رقابت کند: یعنی فیلم‌های بیگانه ساخته ریدلی اسکات و بیگانگان ساخته جیمز کامرون.

در این ژانر در کنار چهره‌های خرچنگ مانند موجودات بیگانه که به ماشین‌های کشتاری بی نقص با سر‌هایی مانند مخازن سوخت موتور سیکلت، فک‌های تیره و تار و عادت بد خون‌ریزی اسید تبدیل می‌شوند، شرور اصلی فیلم همیشه سرمایه داری بدون وجدان بوده است. در "بیگانه: رومولوس" شرکت ویلند یوتانی نماد سرمایه داری بی عاطفه و استثمارگر مایل است هر اندازه که لازم باشد جان کارگران با دستمزد پایین را قربانی کند تا دارایی مورد علاقه خود یعنی موجودات بیگانه را برای استفاده در نوعی تحقیقات تسلیحات بیولوژیکی حفظ نماید.

در "بیگانه: رومولوس" سرمایه داری کنترل نشده به معنای واقعی کلمه مردم را از بین می‌برد به گونه‌ای که حتی نیازی به مواجهه با موجود بیگانه نیست.

فیلم در مورد ستاره جکسون یک مستعمره غمگین با ساعت روز صفر است؛ جایی که ویلند یوتانی یک صنعت معدنی را کنترل می‌کند و اعضای آن را را مجبور به برده داری می‌کند. پدر و مادر "رین" شخصیت اصلی فیلم نیز بر اثر بیماری ریوی در معدن جان باخته اند. شرایط سخت، طوفان تگرگ، افزایش دما و ظهور بیماری‌های جدید در هر دوره بدان معناست است که بسیاری از ساکنان آن مستعمره در دهه دوم عمرشان همانند رین یتیم شده اند.

آلوارز کارگردان فیلم که در اوروگوئه بزرگ شده برای اولین بار فیلم "بیگانگان" را در قالب VHS تماشا کرد و دریافت که "همزادی شیطانی" برای "جنگ ستارگان" است. او می‌گوید:"سطح وحشتی که به شما وارد می‌شود، بسیار خشن و دیوانه کننده می‌شود. این یک ضربه روحی است. شما در ابتدا فکر می‌کردید در حال تماشای یک ماجراجویی سرگرم کننده از نوع "جنگ ستارگان" هستید و سپس فیلم بسیار بالغ، بسیار تاریک و بسیار ترسناک می‌شود".

به طور خاص از نظر زیبایی شناسی "بیگانه: رومولوس" به فضای صنعتی فرسوده با نور کم، مشابه فیلم‌های پیشین آن ژانر پایبند بوده است. آلوارز هم چنین از کاراکتر‌هایی در فیلم استفاده کرده که شبیه مردم عادی به نظر می‌رسند و نه قهرمانان اکشن از پیش تعیین شده. مانند بهترین فیلم‌های هیجان انگیز، کاراکتر در این فیلم زمان محدودی برای تکمیل ماموریت خود دارند و سپس این زمان به طور ناگهانی بسیار محدودتر می‌شود.

صدای نوستالژیک ابتدای فیلم و نما‌های در سکوت و تاریکی فضا یادآور نسخه اصلی "بیگانه" ساخته ریدلی اسکات است. سپس در فیلم با کاراکتر‌های جوانی آشنا می‌شوید که برای شرکت ویلند یوتانی در جایی که خورشید هرگز نمی‌تابد مشغول تقلا هستند. آنان مشتاق اند از مشقت‌های خود فرار کنند. طراحی صدای احشایی حواس پرتی زیادی ایجاد می‌کند و باعث می‌شود مخاطب هر صدای صنعتی و تکان‌دهنده‌ای هر تلاطم و فرود سنگی را گویی در شکم خود احساس کند.

آنان سپس به یک ایستگاه فضایی متروکه می‌روند. اما به زودی می‌فهمند که این ایستگاه فضایی محلی برای انجام آزمایش‌های فوق محرمانه بر روی "زنومورف‌ها" بوده است. قهرمان‌های داستان باید پیش از آنکه به کشتزاری برای تخم ریزی بیگانه‌ها تبدیل شوند از ایستگاه فضایی فرار کنند.

آنان در اعماق یک ایستگاه فضایی متروک به نام رنسانس با ماژول‌های دوقلوی رومولوس و ریموس وحشتناک‌ترین شکل حیات در جهان روبرو می‌شوند. چندان به طول نمی‌انجامد که آنان می‌فهمند که آنجا رها شده اند و خدمه آن ایستگاه نیز توسط زنومورف‌های دم سیخ دار، پنجه بلند و سر خیاری شکل از بین رفته اند. هم چنین، رومولوس تاکید می‌کند که هیچ چیز ترسناک‌تر از یک زنومورف نیست. منطق فیلم حکم می‌کند که هر چه تعداد زنومورف‌ها بیش‌تر باشد کشتن آن‌ها آسان‌تر خواهد بود.

در این میان به زودی نوبت به گروه جوانان فرار کرده می‌رسد که توسط هیولا‌ها در راهرو‌های فلزی تحت تعقیب قرار گیرند. این تنها مشکل آنان نیست چرا که ایستگاه فضایی در حال حرکت به سمت کمربند سیارکی است که در عرض چند ساعت آن را تکه تکه خواهد کرد و اگر رِین با بازی "کیلی اسپینی" از چنگ زنومورف‌ها فرار نکند قطعا در جریان آن برخورد جان اش را از دست خواهد داد. اضطرار اضافی با تیک تاک ساعت همراه با شمارش معکوس گاه به گاه یادآور فیلم‌های گذشته این ژانر است.

نقطه محوری بازی فیلم نیز برعهده "کیلی اسپینی" است و سایر کاراکتر‌ها به شکلی پررنگ به تصویر کشیده نشده اند و دیالوگ‌های شان گهگاه چنان درهم و برهم است که درک آن دشوار می‌باشد.

فیلم در فضایی خاکستری و کثیف به سر می‌برد که نور خورشید در آن وجود ندارد. "گالو اولیوارس" فیلمبردار فیلم به خوبی جوانان بازیگر در فیلم و ما را در محیطی غمگین غوطه ور می‌کنند که به نظر می‌رسد چیزی وحشتناک در هر گوشه‌ای در کمین است. آلوارز نیز به عنوان کارگردان فیلم وقت خود را صرف ایجاد وحشت در تماشاگران کرده است.

در صحنه‌های اولیه فیلم تقریبا می‌توانید هوای مرطوب و آلوده فضای فیلم را احساس کنید جایی که تاریکی و افسردگی همیشگی وجود دارد. سپس رنگ‌های قرمز چراغ‌های اضطراری چشمک زن، چهره ماجراجویان بالقوه محکوم به فنا را رنگی می‌کند. از آزمایشگاه‌ها و راهرو‌ها گرفته تا آسانسور ایستگاه متروک فیلم از ایجاد محیط‌های چند بعدی که در نور ناآرام پوشیده شده اند صحنه پردازی موفقی داشته است.

از جمله بازیگران ان فیلم می‌توان به آرچی رنو، آیلین وو، ایزابلا مرسد و اسپایک فیرن اشاره کرد، اما تنها کارکتری که هر کسی به آن اهمیت می‌دهد پریسیلا" با بازی "کیلی اسپینی" است. آلوارز با تکیه بر جلوه‌های بصری عملی و نه دیجیتالی زنومورف‌ها را مانند همیشه کابوس وار ساخته است.

کارگردان به اندازه کافی عاقل بوده که زنومورف‌ها را در اکثر اوقات در فیلم پنهان نگه دارد و به طرز ماهرانه‌ای تنش ایجاد کند و با صدا‌های خفه کننده و شبح وار این کار را انجام داده است. با این وجود، هر زمانی که آن هیولا‌ها از سایه بیرون می‌آیند حس وحشت را در تماشاگر ایجاد می‌کنند.

شاید، اما نقد اساسی یک منتقد به فیلم "بیگانه: رومولوس" اتفاقا این باشد که بیگانگان در آن فیلم به اندازه کافی حضور ندارند. هم چنین از دست دادن ردیابی این که کدام کاراکتر‌ها هنوز زنده هستند، در کجا هستند و قوانین مربوط به دمای اتاق و گرانش مصنوعی چیست نیز در جریان فیلم احساس می‌شود.

سادگی اولین فیلم ژانر بیگانه یعنی فیلمی به همین نام ساخته ریدلی اسکات هنوز با هیچ یک از فیلم‌های بعدی ساخته شده در آن ژانر مطابقت ندارد. برخی منتقدان بر این باورند اگرچه "بیگانه: رومولوس" فیلمی خوش ساخت است که گاهی حس ترس را نیز به مخاطب منتقل می‌کند، اما نتوانسته از سایه دو فیلم کلاسیک این ژانر یعنی "بیگانه" و "بیگانگان" بیرون بیاید.

منابع: بخش جهانی شبکه خبری بی بی سی، بلومبرگ، هالیوود ریپورتر

ارسال نظرات