صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

موجودات فرازمینی احتمالا وجود دارند، اما دلیلی وجود دارد که ما هرگز آنان را ندیده‌ایم
فیلم‌های هالیوود ممکن است مملو از فرازمینی‌ها باشند که در حال حرکت هستند، اما در زندگی واقعی سکوتی در مورد موجودات بیگانه و فرازمینی حکمفرماست. دستیابی به سفر‌های فضایی بسیار دشوارتر از آن چیزی بوده که ما انتظار داشتیم و به طرز غیر قابل تصوری گران بوده است. سفر بین منظومه‌های ستاره‌ای کاملا غیرممکن است. فاصله بین ستاره‌ها به قدری زیاد است که حتی ارتباط رادیویی نیز غیرعملی است. مشکل آن است که موجودات بیگانه را نمی‌توان به صورت علمی مورد بحث قرار داد، زیرا صرفا یک پدیده فیزیکی نیستند که وجود انتزاعی آنان را بتوان از طریق مشاهده اثبات یا رد کرد. آنان مانند ما هستند: باهوش، گریزان و غیرقابل پیش بینی.
تاریخ انتشار: ۲۳:۳۱ - ۲۲ مرداد ۱۴۰۳

فرارو- تابستان امسال "فده آلوارز" کارگردان، فیلم نامه نویس و تهیه کننده اهل اروگوئه با فیلم "بیگانه: رومولوس"  یک فیلم ترسناک و علمی تخیلی آمریکایی باز می‌گردد که انتظار می‌رود ۱۶ آگوست (۲۶ مرداد) اکران شود و فیلمی تازه را به کلکسیون فیلم‌های مرتبط با موجودات بیگانه و فرازمینی خواهد افزود. باید دید که آیا  "بیگانه: رومولوس" فراتر از ادای احترام عاشقانه به فیلم "بیگانه" ساخته "ریدلی اسکات" در سال ۱۹۷۹ میلادی کاری انجام می‌دهد یا خیر.

به گزارش فرارو به نقل از تلگراف، ژانر فیلم‌های تخیلی درباره فرازمینی‌ها و موجودات بیگانه تاکنون زنده مانده، اما خیال پردازانه‌ترین تخیلات نیز هنوز هیچ کاری برای ایجاد تغییر در آن انجام نداده اند. بیگانه ساخت ریدلی اسکات موجود فرازمینی مهاجم و خطرناکی را به تصویر می‌کشد که وارد یک فضاپیما شده و خدمه آن را از بین می‌برد. در ادامه فیلم‌های این ژانر "جان کارپنتر" کارگردان در سال ۱۹۸۲ میلادی فیلم "موجود" را ساخت فیلم در زمان اکران با بی توجهی از سوی منتقدان مواجه شد و بسیاری آن را تقلیدی ناشیانه از فیلم بیگانه ساخته ریدلی اسکات دانستند، اما پس از گذشت سال‌ها به تدریج نظر بینندگان به آن فیلم جلب شد. داستان آن فیلم روایتی درباره کارکنان پایگاه تحقیقاتی آمریکایی در قطب جنوب بود که با گونه‌ای موجود فضایی روبرو می‌شوند که در واقع مانند انگل بدن موجودات زنده دیگر را آلوده می‌کند و در آن پنهان می‌شود و زمانی که لو می‌روند کالبد جسمانی قربانیان خود را به گونه‌ای ترسناک و خونخوارانه تغییر شکل داده و کارکنان پایگاه برای پاکسازی و یافتن این که چه کسی آلوده شده درگیر چالش‌های مرموز و غیر منتظره‌ای می‌شدند.

در نتیجه، فیلم‌های این ژانر سطح جدیدی از ترس وجودی را افزودند. پس از آن در سال ۱۹۸۲ میلادی فیلم "ئی تی موجود فرازمینی" توسط "استیون اسپیلبرگ" ساخته شد. در ابتدای فیلم موجودات بیگانه که با سفینه خود به روی زمین آمده اند در جنگل مشغول تحقیقات درباره حیات و پوشش گیاهی بر روی سطح زمین هستند غافل از این که افرادی ناشناس که از حضور موجودات بیگانه در آن حوالی اطلاع دارند در جستجوی آنان هستند. موجودات بیگانه با مشاهده آنان بلافاصله به سمت سفینه بازمی‌گردند تا زمین را ترک کنند، اما یک نفر از آآنان از سوار شدن در سفینه باز می‌ماند و تنها بر روی زمین رها می‌شود. در طول روز‌های بعد همان افراد ناشناس که از باقی ماندن آن موجود بیگانه بر روی زمین مطلع هستند کماکان به دنبال آن می‌گردند، اما یک پسر نوجوان محلی حدودا ۱۱ ساله آن موجود بیگانه را پیدا کرده و او را به خانه خود  می‌برد و به تدریج خود و اعضای خانواده اش با موجود بیگانه دوست می‌شوند. با این وجود، افراد ناشناس که کماکان به دنبال موجود بیگانه می‌گردند گام به گام در حال نزدیک شدن به آن هستند.

در "ئی تی" هوش از اهمیت برخوردار است و موجود فرازمینی به تصویر کشیده شده که به زمین آمده خوش خیم است، زیرا یک مسافر فضایی محسوب می‌شود. هر گونه‌ای که به اندازه کافی باهوش باشد که در میان ستاره‌ها سفر کند به اندازه کافی باهوش است که خطری برای سایرین نداشته باشد و در واقع در فیلم هدف سفر فضایی را به چیزی شبیه باغبانی و گیاه شناسی  تبدیل می‌کند.

در ادامه فیلم‌های بعدی ساخته شده توسط ریدلی اسکات به نام‌های "پرومتئوس" در سال ۲۰۱۲ میلادی و "پیمان" در سال ۲۰۲۷ میلادی استدلال‌هایی در تقابل با استدلال اسپیلبرگ در فیلم "ئی تی" مطرح می‌شود. در فیلم‌های ساخته اسکات به اصطلاح باغبانان کیهانی با عنوان "مهندسان" با خوشحالی گونه‌ای مهاجم (غبار سیاه مولد زنومورف) را در سراسر کیهان پخش می‌کنند. خشونت زمانی مفهوم تکاملی پیدا می‌کند که مجبور باشید بر سر منابع محدود رقابت کنید. با این وجود، لحظه‌ای که در میان ستاره‌ها سفر می‌کنید منابع در دسترس شما بی نهایت می‌شود. در فضا با فرض این که بتوانید به راحتی در آن جابجا شوید دشمنی هیچ فایده‌ای ندارد.

اگرچه چشم انداز حیات بین ستاره‌ای شرایطی عالی را برای فیلم‌های پرفروش هالیوود فراهم کرده، اما شکار واقعی موجودات فضایی نتایج متفاوتی را به همراه داشته است. هنگامی که نمایشگاه جهانی پاریس در سال ۱۹۰۰ افتتاح شد مملو از شگفتی بود از جمله نمایش بزرگترین تلسکوپ جهان. یک جهان نما با قطر ۴۵ متر و اعلام جایزه‌ای به ارزش ۱۰۰ هزار فرانک (معائل ۵۰۰ هزار پوند امروزی)  برای اولین فردی که با یک گونه فرازمینی تماس برقرار می‌کرد. در سال ۱۹۰۰ میلادی فرازمینی‌ها دیگر ایده عجیبی نبودند. موجودات قابل سکونت جهان‌های دیگر قرن‌ها به طور جدی مورد بحث قرار گرفته بودند و ارائه پیشنهاداتی در مورد چگونگی ارتباط با سیارات دیگر در حال گسترش بود. آن چه قابل توجه است بند حذف نوشته شده در شروط جایزه اختصاص داده شده است این که ارتباط با مریخ چیزی برای شما به ارمغان نمی‌آورد، زیرا ارتباط با مریخ از قبل برقرار شده بود.

"نیکولا تسلا" و "گولییِلمو مارکونی"  پیشگامان رادیو هر دو گفته بودند که سیگنال‌هایی را از فضا دریافت کرده اند. "پرسیوال لوول" ستاره شناس که ایده وجود "کانال در مریخ" را مطرح کرد موضوع حیات هوشمند در مریخ را مطرح نمود و کتاب‌هایی در این زمینه نوشت و حتی توانست مراکز علمی را نیز متقاعد سازد که در مریخ حیات هوشمند وجود دارد.

بر اساس این نظریه مریخ سیاره‌ای سرسبز و دارای آب بوده که به مرور زمان خشک شده و ساکنان مریخ با حفر کانال‌های مهندسی ساز آب را از قطب یخ زده به سراسر مریخ منتقل می‌کنند. نیم قرن پس از آن تصورات ما درباره موجودات فضایی تغییر کرده بود. مطالعه بیش‌تر مریخ و زهره نشان داده بود که آن سیارات بی جان هستند. در همین حال، معلوم شد که کیهان به طور تصاعدی بزرگتر از آن چیزی است که هر کسی در سال ۱۹۰۰ تصور می‌کرد. "انریکو فرمی" فیزیکدان آمریکایی ایتالیایی الاصل طی گفتگویی حین صرف ناهار با "ادوارد تلر"، "هربرت یورک" و "امیل کونوپینسکی" همکاران اش در آزمایشگاه ملی لوس آلاموس در نیومکزیکو این مسئله را مطرح کرد:"همه کجا هستند"؟

این کهکشان به اندازه‌ای قدیمی است که گونه‌های هوشمند دیگری که قادر به سفر بین ستاره‌ای هستند می‌توانستند چندین بار از هر منظومه ستاره‌ای بازدید کرده باشند. زمان کافی برای ظهور و سقوط امپراتوری‌های کهکشانی گذشته است. با این وجود، وقتی به دنبال آن می‌گردیم مطلقا هیچ مدرکی برای آن پیدا نمی‌کنیم.

ما انسان‌ها تلاش برای یافتن تمدن‌های بیگانه و فرازمینی را با استفاده از تلسکوپ‌های رادیویی در دهه ۱۹۶۰ میلادی آغاز کردیم. نگرش کاملا منطقی ما این بود: "اگر ما اینجا هستیم چرا آنان نباید آنجا باشند"؟ امکانات زندگی در کیهان در اطراف ما شکوفا شد. ما دریافتیم که تقریبا همه ستارگان سیاره دارند و بیشتر آن‌ها سیارات سنگی دارند که به دور منطقه قابل سکونت اطراف ستاره می‌چرخند. آب همه جا هست: چندین اقیانوس بیگانه وجود دارد که ما فقط در منظومه شمسی خودمان می‌شناسیم. در زمین میکروب‌هایی یافت شده اند که می‌توانند در برابر سختی‌های فضای بیرونی مقاومت کنند. بدون شک ضربه‌های شهاب سنگ‌ها هر از چند گاهی آن‌ها را به فضا سوق داده اند. حتی در حال حاضر برخی از گونه‌های سخت‌تر ممکن است در گوشه‌های عجیب و غریب مریخ شکوفا شوند.

همه این موارد سکوت کیهانی را کماکان نگران کننده‌تر می‌سازد. دستیابی به سفر‌های فضایی بسیار دشوارتر از آن چیزی بوده که ما انتظار داشتیم و به طرز غیر قابل تصوری گران بوده است. بازدید از همسایگان بسیار نزدیک تقریبا غیرممکن است. فضا بزرگ است و به سختی می‌توان دید که چگونه زمان سفر حتی به نزدیک‌ترین سیاره‌های ما خدمه زنده را نابود نمی‌کند. سفر بین منظومه‌های ستاره‌ای کاملا غیر ممکن است. حیات حتی از نوع هوشمند آن ممکن است در سراسر جهان رایج باشد، اما پس از آن هر نمونه‌ای از آن باید در انزوا زندگی کند و بمیرد. فاصله بین ستاره‌ها به قدری زیاد است که حتی ارتباط رادیویی نیز غیرعملی است. تمدن‌ها پدیده‌های پر انرژی هستند و همه پدیده‌های پر انرژی به سرعت از بین می‌روند. زمانی که سیگنال احتمالی را از یک تمدن فرازمینی دریافت کنیم به احتمال زیاد آن تمدن از  پیش مرده خواهد بود.

خورشید‌هایی مثل خورشید ما یک مدل قدیمی هستند و در حال چشمک زدن هستند. حیاتی مانند حیات ما دوران اوج خود را در کیهان داشته  و یک پاسخ بسیار محتمل به این سوال که "همه کجا هستند"؟ می‌تواند این باشد که "شما خیلی دیر به مهمانی آمدید"!

برخی دیگر نظریه‌های نگران کننده تری را برای سکوت کیهانی مطرح کرده اند. "سیکسین لیو" نویسنده داستان‌های علمی چینی و برنده جایزه هوگو در کتاب "مسئله سه جسم" چاپ شده در سال ۲۰۰۸ میلادی از کیهان به عنوان یک "جنگل تاریک" یاد می‌کند و اشاره دارد که گونه‌های فضایی به قدری از نظر فناوری پیشرفته هستند که هیچ سیاره‌ای نمی‌تواند در برابر آنان دفاع کند. در نتیجه، بهتر است سکوت کنیم: ممکن است گرگ‌هایی در آنجا وجود داشته باشند و هر چه منظومه‌های ستاره‌ای همسایه ما بیش‌تر ساکت بمانند احتمال نزدیک شدن گرگ‌ها بیش‌تر می‌شود.

"کنستانتین ادواردوویچ تسیولکوفسکی" پیشگام در دانش موشکی روسیه معتقد بود که تمدن‌های فضایی در اطراف ما هستند و به نوعی در حال باغبانی کیهان هستند. آن‌ها در وضعیت شکننده و محصور نسبت به سیاره مان هستند به اندازه‌ای که فرازمینی اسپیلبرگ روی زمین گام بگذارد با ما ارتباط برقرار نخواهند کرد.

 تسیولکوفسکی  دانشمند خودآموخته روس در زمینهٔ هوانوردی و فضانوردی در مقاله‌ای تحت عنوان "فضای آزاد" نوشته شده در سال ۱۸۸۳ میلادی پدید‌هایی را بررسی کرد که در محیط‌های فاقد گرانش صورت می‌گیرند. در آن مقاله برای نخستین بار امکان پرواز در خلاء با استفاده از اصل کنش و واکنش بررسی شد و بر پایه آن طرحی ساده برای پیشرانش سفینه‌های فضایی با استفاده از موشک ارائه کرد. او به بررسی مسائل متعددی درباره شرایط لازم برای زندگی گیاهان و جانوران در فضا نیز پرداخت.

تسیولکوفسکی در سال ۱۸۹۵ میلادی در مقاله "گمانه‌هایی در باب زمین، آسمان و وستا" ایده آسانسور فضایی را مطرح کرد. طرح او متکی بر کابلی بود که از یک فضاپیما تا سطح زمین کشیده شده و به وسیله آن می‌شد بدون استفاده از موشک به مدار زمین رفت. او در سال ۱۸۹۶ میلادی بررسی امکان سفر میان سیاره‌ای به وسیله موشک را آغاز کرد و فرمول معروف خود موسوم به "معادله تسیولکوفسکی" را برای حرکت موشک به دست آورد.

"بوریس" و "آرکادی استروگاتسکی" برادران رمان نویس علمی – تخیلی در اواخر قرن بیستم در شوروی استدلال می‌کردند که تنها هدف حیات برای گونه‌های فضایی آن است که از طریق پرورش احساسات، آگاهی و حتی شادی به رفاه کیهان توجه کنند. در داستان‌های پارانوئیدی برادران استروگاتسکی موجودات بیگانه از قبل در میان ما قدم می‌زنند و ما را به سمت ایده شان از زندگی خوب سوق می‌دهند. موجودات فضایی ممکن است حتی اکنون بی سر و مانند انسان‌ها در حال زندگی باشند، بخندند و عشق بورزند و حتی مانند انسان‌ها بمیرند. مشکل آن است که موجودات بیگانه را نمی‌توان به صورت علمی مورد بحث قرار داد، زیرا صرفا یک پدیده فیزیکی نیستند که وجود انتزاعی آن‌ها را بتوان از طریق مشاهده اثبات یا رد کرد. آنان مانند ما هستند: باهوش، گریزان و غیرقابل پیش بینی.

ما جهان را از دیدگاه تکاملی خاص خود می‌بینیم. این رویکرد به ما یک ایده بسیار محدود از این که زندگی چگونه به نظر می‌رسد را خواهد داد.

ارسال نظرات