فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
ز بخت خفته ملولم بود که بیداری
به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند
بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد
مگر دلالت این دولتش صبا بکند
شرح لغت: فاتحهی صبح: آغاز بامداد.
۱- بسیار در دلهره و عذاب به سر میبری درحالیکه برای انجام کارهای بزرگ باید با حوصله دقت تدبیر و آگاهی گام برداشت تا موفق شد این نکته مهم را درنظر داشته باشید شما با چگونگی رفتار به مردم یاد میدهید چگونه با شما رفتار کنند.
۲- حضرت حافظ در بیت ششم و هفتم میفرماید:
تو کار را به خدا واگذار کن و خوشحال باش که اگر دشمن رحم و ترحم نداشته باشد، خداوند متعال چاره ساز و مهربان است.
* حافظ در آتش جدایی میسوزد، ولی نشانی از گیسوی محبوب نمیبیند. شاید نسیم مشکین بهاری بر زلف یا ورزیده است و ما را به این دولت و بخت نیک رهبری کند.
همیشه گفته اند: «هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد» تو هم اگر امید وصال داری باید رنجها را تحمل کنی. آنچه که میخواهی از خدا طلب کن و با توکل به او پیش برو و بدان که خدا امیدواران به کرمش را ناامید نخواهد کرد. به یاری خدا مشکلات حل و بخت خفته تو از خواب بیدار خواهد شد.