صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۶۱۷۶۹
سعید معیدفر در گفتگو با فرارو تحلیل کرد:
پسر‌ها حاضر به تعهد ازدواج یا حتی تعهد در رابطه نیستند و در نتیجه حضور خود در رابطه را با شروطی همراه می‌کنند؛ بنابراین می‌توانیم بگوییم این شرایط حاصل تضاد ارزش‌های نوین با ارزش‌های پیشین است. جامعه ما در حال گذار است و نسل جدید بسیاری از ارزش‌های نوین را وارد کرده و نسل پیشین سطحی از انتظارات را ایجاد کرده اند که با هم ناهمخوان شده است. همه این‌ها باعث شده ما با پدیده ناز کردن پسر‌ها یا رفتار‌هایی باشیم که تا پیش از این سابقه نداشته است.
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۴ - ۱۷ مرداد ۱۴۰۳

فرارو- این روز‌ها فضای مجازی و به ویژه شبکه اجتماعی اینستاگرام پر شده از ویدئو‌هایی که با هشتگ پسر پرنسس همراهند. این هشتگ به محتوا‌هایی اشاره دارد که در آن یک وجه جدید از شخصیت برخی پسر‌های ایرانی نقد می‌شود؛ وجهی که با ویژگی‌های سنتی مردانه متفاوت است.

به گزارش فرارو، در اغلب ویدئو‌های انتقادی مردانی نقد می‌شوند که قهر می‌کنند، مطالباتی مثل حساب کردن خریدها، رساندن پسر به خانه با ماشین و امثالهم را دارند و به اصطلاح عامیانه ناز می‌کنند. با توجه به پربازدید شدن این نوع انتقاد‌ها که عمدتا توسط زنان مطرح می‌شود، پرسش‌هایی درباره علل شکل گیری این وضعیت مطرح است. سعید معیدفر، جامعه‌شناس و عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده است:

تحولات ارزش‌های جامعه هشتگ پرنسس را شکل داده است

سعید معیدفرد به فرارو گفت: «به نظر می‌رسد بخشی از علت شکل گیری هشتگ پرنسس ناشی از تحولی است که در سبک زندگی و ارزش‌های جامعه در حال رخ دادن است و قطعا این وضعیت مخالف روند‌های پیشین است، یعنی در جامعه‌ای که پیش از این، اساس بر این بوده که مردان باید نسبت به همسر خود یا جنس مخالف اعم از نامزد، خواهر یا حتی اقوام تعهداتی را انجام می‌داده، اکنون می‌بینیم که سیر تحولات به سمتی رفته که در راستای تحولات جهانی است. ما طی ۲ دهه اخیر، در راستای کاری که برای مطالعه ارزش‌ها و نگرش‌ها در سطح بین المللی با عنوان پیمایش جهانی روی ارزش‌ها و نگرش‌ها توسط رونالد اینگلهارت انجام می‌شد، نمونه‌ای از کشور‌هایی بودیم که مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش نشان داد که چگونه ارزش‌های جامعه ایران در راستای ارزش‌های جهانی در حال تغییر است و برخی نگرش‌ها در حال تغییر است. بر اساس تعریفی که جامعه شناسان از «جامعه پیشین» و «جامعه مدرن» ارائه کرده اند، جامعه پیشین، جامعه‌ای مردسالار است که نقش زنان یک نقش منفعل است. این نقش منفعل در اقتصاد، فرهنگ و دیگر عرصه‌ها ملموس است و در همه امور مرد‌ها اختیارات را در دست دارند و با اجازه آن‌ها است که زنان می‌توانند در برخی امور دیده شوند. درواقع نقش زنان عمدتا غیرفعال و انفعالیست.»

وی افزود: «اما در دنیای مدرن، این تحول به وجود می‌آید که اساسا کم کم نقش‌ها تغییر می‌کند تا زنان هم بتوانند در همان نقش‌هایی که بعضا مردانه بود، نقشی ایفا کنند. امروز می‌بینیم که در دنیا، برخی روسای جمهور، نخست وزیران، روسای دولت ها، وزرا و امثالهم زنان هستند. این نقش ها، پیشتر، تمام مردانه بوده و جایی برای زنان در این نقش‌ها در نظر گرفته نشده بوده. همچنین تغییراتی در سطح آموزش عالی کشور ایجاد و باعث شده بیشتر زنان در آموزشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی حضور داشته باشند. بعد از این مرحله زنان مایلند که فرصت‌های بهتری در عرصه‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته باشند و حتی مکتب‌هایی نظری از سوی زنان در راستای همین سیاست‌ها به راه افتاده است.»

تمایل زنان به ایجاد رابطه پایدار باعث ناز کردن آقایان می‌شود

این جامعه شناس در ادامه گفت: «این‌ها اتفاقاتی است که باعث شده زنان هم مطالبه گر شوند و کم کم نقش‌های مسلط آقایان را به چالش بکشند، به ویژه در حوزه اقتصادی. امروزه می‌بینیم که زنان فرصت‌های اقتصادی هم به دست آورده اند. هرچند در ایران، برخی موانع قانونی یا عرفی باعث شده که میزان اشتغال زنانمان کم باشد و هنوز به هنجار جهانی نزدیک نشده ایم، اما با این وجود نگرش‌ها همراستا با نگرش‌های جامعه تغییر کرده است. این روز‌ها در کشور‌های توسعه یافته، اغلب زنان همپای مردان در خانه هزینه‌ها را تقبل می‌کنند و دیگر بحث نان آور بودن مرد از بین رفته است و زنان و مردان باید همزمان کار کنند تا خانه را بگردانند و از عهده مخارج آن بربیایند. درواقع خانه، عملا نقش پیشین خود را از دست داده و تبدیل به خوابگاه شده است. این موضوع در ایران به این شکل است که اگرچه زنان هنوز نقش اقتصادی کمرنگ تری دارند، اما بر اساس همین ارتباطی که ما در شبکه ارتباطات جهانی داریم این نگرش‌ها از کشور‌های توسعه یافته به ایران انتقال یافته و مطالعاتی که اشاره کردم نشان داد که در ایران هم وضعیت مثل غرب شده است.»

وی افزود: «فارغ از تحول نقش زنان، این روز‌ها به علت مشکلات بسیار شدید اقتصادی که کل کشور با آن رو به روست با مسئله کمتر شدن نرخ ازدواج‌ها هم مواجهیم. هزینه‌های ازدواج بسیار بالاست و همچنان به علت برخی سنت‌های پیشین، سطح انتظارات از مرد خانواده برای ورود به زندگی بالا است. هنوز انتظار می‌رود مرد خانه و امکاناتی را تهیه کند و خانواده زن هم موظف به ارائه جهیزیه هستند؛ بنابراین چنین شرط و شروطی در ازدواج که هنوز در مرحله سنتی قرار دارد، عملا با وضعیت جامعه امروز ما ناهمخوان است و با نگرش‌های نوینی که به راه افتاده همخوانی ندارد. نتیجه این وضعیت این شده که عملا در کشور ما ازدواج در حال منسوخ شدن است. یعنی برخی از افراد عمدا از نزدیک شدن به ازدواج پرهیز می‌کنند. این پرهیز بیشتر در آقایان است، اما برخی خانم‌ها و حتی خانواده‌های خانم‌ها نیز از ازدواج گریزان شده اند. نتیجه چنین وضعیتی این است که اگرچه پسران می‌توانند تا مدت‌ها وضعیت ازدواج را به تاخیر بیندازند، اما باز هم به خاطر عرف و مسائل عرفی، دختران کم کم فرصت‌های ازدواج را از دست می‌دهند و نتیجه می‌شود تعداد زیادی از دخترانی که به ازدواج تمایل دارند و در نتیجه باید با چراغ به دنبال مردی باشند که مطابق خواسته آنان باشد و تبدیل به شریک زندگی آنان شود.»

عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران در ادامه اظهار کرد: «بنابراین با نگرانی خانم‌ها از این موضوع که مبادا در مضیقه ازدواج قرار بگیرند از یک سو و بی رغبتی شمار زیادی از آقایان نسبت به زیر بار تعهد ازدواج رفتن، رو به رو هستیم. همه این‌ها باعث می‌شود که تقاضا برای آقایان از سوی خانم‌ها بیشتر شود و همین هم باعث می‌شود با پسرانی رو به رو شویم که ناز می‌کنند و دخترانی که باید ناز این پسران را بکشند. این بحث مشابه با بحث عرضه و تقاضا است. یعنی وقتی عرضه کالا کم می‌شود، میزان تقاضا بالا می‌رود و فروشنده هم شروع به شرط و شروط گذاشتن می‌کند. پسر‌ها حاضر به تعهد ازدواج یا حتی تعهد در رابطه نیستند و در نتیجه حضور خود در رابطه را با شروطی همراه می‌کنند؛ بنابراین می‌توانیم بگوییم این شرایط حاصل تضاد ارزش‌های نوین با ارزش‌های پیشین است. جامعه ما در حال گذار است و نسل جدید بسیاری از ارزش‌های نوین را وارد کرده و نسل پیشین سطحی از انتظارات را ایجاد کرده اند که با هم ناهمخوان شده است. همه این‌ها باعث شده ما با پدیده ناز کردن پسر‌ها یا رفتار‌هایی باشیم که تا پیش از این سابقه نداشته است.»

ارسال نظرات