صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۵۸۵۱۱
حمیدرضا ترقی قائم مقام حزب مؤتلفه اسلامی گفت: یکی از مهمترین چالش‌های دولت جدید، پرداختن به ایجاد زیرساخت‌هایی است که در دهه‌ی گذشته عقب مانده است و زیربنای توسعه اقتصادی و حل مشکلات کشور در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی و امنیتی و... است.
تاریخ انتشار: ۲۱:۰۴ - ۰۷ مرداد ۱۴۰۳

قائم مقام حزب مؤتلفه اسلامی گفت: مهمترین چالش دولت، جذب و گفتگو و به مشارکت آوردن رقبا و جمعیت قهرکرده با صندوق‌ها است؛ چه آن پنجاه درصدی که نیامدند و چه جمعیتی که به رقیب رأی دادند. تعامل و گفتگو با این‌ها و کشاندن آن‌ها به سمت سرمایه اجتماعی نظام، چالش بسیار مهمی است که نیازمند به یک کار باتدبیر، جامعه‌شناسانه و مبتنی بر اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی است. این مسئله باید حل شود تا دولت از دولت اقلیت، مقداری خارج شود.

به گزارش جماران، مشروح گفت و گو با حمیدرضا ترقی در پی می‌آید:

با توجه به روی کار آمدن دولت جدید، از دیدگاه شما این دولت با چه ابرچالش‌ها و بحران‌هایی در عرصه‌های مختلف مواجه است؟

با توجه به شهادت رئیس جمهورِ خدمت، دولت چهاردهم در یک زایمان زودرس شکل گرفت. دولت آیت‌الله رئیسی کار‌هایی در ایجاد زیرساخت‌های مورد نیاز کشور برای توسعه اقتصادی، حل مشکلات معیشتی و ناترازی‌هایی که در بخش‌های مختلف انرژی حمل و نقل و .. وجود داشت، دنبال می‌کرد؛ لذا به طور طبیعی یکی از مهمترین چالش‌های دولت جدید، پرداختن به ایجاد زیرساخت‌هایی است که در دهه‌ی گذشته عقب مانده است و زیربنای توسعه اقتصادی و حل مشکلات کشور در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی و امنیتی و... است.

بنابراین، اگر بخواهیم به اهم این چالش‌ها اشاره کنیم، طبیعتاً مهمترین مسئله در اقتصاد، وجود مافیا‌های اقتصادی در بدنه‌ی سیستم کشور است که اختیار و مدیریت اقتصادی کشور را از دولت گرفته اند، بر اساس منافع خودشان مسائل کشور را جهت می‌دهند و اجناس را اگر خواستند گران یا ارزان می‌کنند. این مافیا‌های درون سیستم اقتصادی کشور، نیازمند مدیریت، مهار و جلوگیری از دخالت برای فشار به اقشار جامعه است. طبیعتاً دولت اگر از یک قدرت و قوت کامل و کافی، و اقتدار لازم برخوردار نباشد، نمی‌تواند از پسِ این نوع مافیا‌ها در سیستم اقتصادی بربیاید. نمونه‌های آن در خودرو، ارز و انحصار‌ها و رانت‌های اقتصادی قابل مشاهده است.

نکته و چالش دیگری که دولت با آن روبرو است، ناترازی در بحث انرژی است. چه انرژی برق که نیازمند زیرساخت‌های متعددی هستیم تا بتواند نیاز‌های ما را خصوصاً در بخش صنعت و بخش‌های مختلف برطرف کند. چه در بخش مصرف بنزین و انرژی در کشور که یک وضعیت فاقد کنترل و بدون مهاری را طی می‌کنیم و در اثر ارزان بودن این انرژی، اسراف بسیار زیادی صورت می‌گیرد. طبیعتاً حل این چالش اگر صورت نگیرد، بخشی از درآمد‌های ارزی کشور به این مسأله اختصاص پیدا می‌کند و جلو بخشی از صادرات نفتی ما را خواهد گرفت که تبعات آن در اقتصاد کشور، تبعات قابل توجهی است.

چالش سوم در حوزه اقتصاد، اصلاحات اقتصادی است که در دولت‌های گذشته بخشی از آن‌ها شروع شده و به انجام رسیده است، اما بخش دیگر همچنان باقی مانده که باید در نظام بودجه‌ریزی کشور، در بحث نظام مالیاتی، نظام بانکی (که متأسفانه وضعیت نابسامانی دارد و باید از این وضع و بحران عبور کنیم) و بحث ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، اصلاحات لازم صورت بگیرد. این‌ها چالش‌های مهمی است که در عرصه‌ی اصلاحات اقتصادی باید دنبال شود و ما باید آن‌ها را به یک نتیجه برسانیم.

در بُعد مسائل داخلی به نظر می‌رسد که مهمترین چالش دولت، جذب و گفتگو و به مشارکت آوردن رقبا و جمعیت قهرکرده با صندوق‌ها است؛ چه آن پنجاه درصدی که نیامدند و چه جمعیتی که به رقیب رأی دادند. تعامل و گفتگو با این‌ها و کشاندن آن‌ها به سمت سرمایه اجتماعی نظام، چالش بسیار مهمی است که نیازمند به یک کار باتدبیر، جامعه‌شناسانه و مبتنی بر اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی است. این مسئله باید حل شود تا دولت از دولت اقلیت، مقداری خارج شود.

چالش دیگر در سیاست داخلی، وضعیت احزاب و گروه‌های سیاسی در کشور است که وضع نابسامانی دارند. این‌ها نه به دارند و نه به بارند، نه می‌توانند فعالیت جدی در جامعه مدنی داشته باشند و نه اهمیتی به ظرفیت، توان و نقش آن‌ها در افزایش مشارکت مردم داده می‌شود. اغلب دولت‌ها تا الان با احزاب بازی کرده‌اند و آن‌ها را بازی داده‌اند. اما اینکه از این ظرفیت درست استفاده شود، این‌گونه نبوده است. جامعه مدنی که می‌خواهد حرف خود را به مسئولان برساند، باید از طریق احزاب این کار را انجام دهد، نه از طریق حضور در خیابان و جنبش‌های اجتماعی.

وساطت احزاب، نیازمند به تقویت، برنامه‌ریزی و رفع موانع حضور احزاب در عرصه‌های مختلف سیاسی-اجتماعی است. علی‌رغم اینکه سیاست‌های آن توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده و به دولت‌ها اعلام شده است، اما هنوز برنامه و راهکار مناسبی نه در رابطه با تحقق اصل هشتم قانون اساسی، نه در جهت تحقق اصل ۲۶ قانون اساسی و نه در جهت سرمایه‌گذاری که دولت‌ها باید برای افزایش سرمایه اجتماعی و مشارکت مردم داشته باشند، متأسفانه به نهایت نرسیده است و همچنان در دولت‌ها و مجالس، نیمه‌کاره باقی مانده است.

مسأله دیگر در چالش سیاسی خارجی، قولی است که آقای پزشکیان داده‌اند که مذاکرات با غرب را برای رفع تحریم‌ها دنبال کنند. رفع تحریم‌ها از چالش‌های مهم سیاست خارجی است. همان طور که می‌دانید برجام از سوی آمریکا و غربی‌ها، ناکارآمد شده و کارآمدی لازم را ندارد.

از طرف دیگر، ما تعهدات خودمان را یک طرفه انجام دادیم و الان از غربی‌ها طلبکار هستیم. در مذاکره ما باید با عزت، مصلحت و قدرت حق خودمان را از مجامع بین‌المللی بگیریم و برطرف کردن تحریم‌ها در این زمینه یک چالش بسیار مهمی است که در سیاست خارجی ما وجود دارد.

کاری که دولت آیت‌الله رئیسی در جهت همگرایی، همبستگی و هم‌افزایی با کشور‌های منطقه و اسلامی خصوصاً کشور‌های عربی دنبال کردند، گرچه موجب برخورد مثبت آن‌ها در مسائل منطقه‌ای نسبت به ایران شد، اما عملاً نیازمند به کار، گفتگو، تلاش و پیگیری است تا این کشور‌ها از تکیه به اسرائیل و همراهی با آمریکا در جهت تأمین اهداف و منافع اسرائیل فاصله بگیرند و به یک سیاست منطقه‌ای که منافع جهان اسلام را مورد توجه قرار دهد، گرایش پیدا کنند.

پیگیری این چالش مهم که هم تقویت مقاومت را دربردارد و هم حفظ استقلال کشور‌های عربی و منطقه را در برمی‌گیرد، به نظر می‌رسد که از چالش‌های مهم سیاست خارجی دولت آینده است. به ویژه با توجه به احتمال روی کارآمدن دولت آقای ترامپ و سیاست‌هایی که جمهوری‌خواهان در منطقه و جهان خواهند داشت که از طریق دامن زدن به جنگ‌ها و درگیری‌های نظامی، منافع خودشان را تأمین می‌کنند، طبیعی است که جمهوری اسلامی در سیاست خارجی ایران با چالش قابل توجهی روبرو خواهد بود و دولت چهاردهم باید برای آن فرمول و روش مناسبی را اتخاذ کند.

در حوزه مسائل اجتماعی هم به نظر می‌رسد که ما با مشکل فقدان رفاه مناسب برای اقشار ضعیف و محروم جامعه روبرو هستیم. برخی از عوامل مشکلات اقتصادی قشر محروم در جامعه ما، ناشی از آسیب‌های اجتماعی است که در کشور افزایش پیدا کرده است؛ مثل طلاق، اعتیاد و مسائل متعددی که در این زمینه در بین خانواده‌ها وجود دارد. طبیعتاً پرداختن به مسائل و مشکلات اجتماعی مردم و رفع آن‌ها، خصوصاً بحث‌های روانی که در جامعه رو به گسترش است مثل روحیات دور شدن از زیست اسلامی که حرکت جامعه به سمت جامعه‌سازی اسلامی را دچار اختلال کرده است، از چالش‌های داخلی است که در عرصه‌های اجتماعی و جامعه‌پذیری دینی و سیاسی در جامعه داریم؛ لذا باید متناسب با قشری که امروز انقلاب، مبارزات قبل از انقلاب و جنگ را ندیده‌اند، باید برنامه‌ریزی جامع و کاملی طراحی کنیم تا امکان تحقق مرحله‌ی جامعه‌سازی اسلامی در کشور به نحو مطلوبی هموار و پیاده شود.

مجموعاً این چالش‌ها، چالش‌های مهمی است که دولت چهاردهم با آن‌ها مواجه است که البته می‌شود برای هر کدام از این موارد، بحث‌های مفصلی را انجام داد.

درباره افسردگی و رو به پیری رفتن سن در ایران و اینکه گفته می‌شود ایران جزء غمناک‌ترین کشور‌های دنیا به حساب می‌آید، اگر نکته‌ای دارید بفرمایید.

در بحث جوانی جمعیت، حرکتی با هدایت مقام معظم رهبری در کشور شروع شده، امکاناتی برای رشد ازدواج در کشور فراهم شده و گام‌هایی برداشته شده است، اما هنوز به صورت عملی چیزی که در قوانین تصویب شده و به عنوان سیاست تشویقی در نظر گرفته شده است، به طور کامل تحقق پیدا نکرده است. در دولت آقای رئیسی بخشی از سیاست‌های تشویقی مثل زمین دادن به خانواده‌ها فراهم شد، اما در بُعد کمک‌های مالی و وام‌هایی که باید به خانواده‌ها بدهند، متأسفانه سیستم بانکی مقاومت کرده و به طور کامل اجرا نشده است. این کار نیازمند جدیت و برنامه‌ریزی است و در طی چند سال باید عقب‌ماندگی جبران شود.

اما در بُعد افسردگی من فکر نمی‌کنم چنین چیزی در جامعه ما وجود داشته باشد. البته مشکلات روانی ناشی از بعضی از مشکلات و فشار‌های اقتصادی وجود دارد، اما در شرایطی که شما می‌بینید در روز‌های تعطیل جمعیت زیادی به سفر‌های تفریحی می‌روند و در محیط‌های شمال و محیط‌های مختلف گردشگری شاهد حضور آنان هستیم، افسردگی یا چنین چیزی وجود ندارد. حتی قضاوت خارجی‌هایی که به کشور ما می‌آیند، حاکی از آن است که نشاط و شادابی که در مردم ایران هست در هیچ کدام از کشور‌های دیگر به این شکل وجود ندارد. ممکن است در برخی از قشر‌ها به خاطر فشار‌های اقتصادی، یکسری ناملایمات و مشکلات روانی وجود داشته باشد، اما به نظر نمی‌رسد که این تحلیل واقع‌بینانه‌ای برای کشور ما باشد.

دیدگاه شما درباره وضعیت و سیاست‌گذاری حجاب در کشور چیست؟

درباره حجاب ما باید به سمت اجرای همه‌ی قوانین در جامعه برویم؛ چه قانون حجاب باشد و چه قوانین دیگر؛ لذا تفاوتی بین اجرای قانون حجاب در کشور با قانون بستن کمربند رانندگان وجود ندارد. همه‌ی این‌ها جزء قوانین است. اگر ما حجاب را به یک وظیفه دینی و اجتماعی تبدیل کنیم، مقداری ممکن است تعارضاتی را در جامعه پدید بیاورد، اما اگر به قانون تبدیل شود، همان طور که برای عدم اجرای قوانین دیگر، مجازات‌هایی در نظر گرفته می‌شود برای اجرای این قانون نیز در جامعه برنامه‌هایی را پیش‌بینی کنند تا رعایت قانون در جامعه لازم باشد؛ این‌گونه طبیعتاً فضای جامعه اصلاح خواهد شد.

اسلام کاری به فضای خصوصی مردم ندارد؛ در خصوصی هر گونه که مردم خواستند می‌توانند زندگی کنند، اما در فضای جامعه، همان طور که مردم در رانندگی، قوانین را رعایت می‌کنند بقیه قوانین مثل عدم تجاوز به حقوق مردم را باید رعایت کنند.

به نظر می‌رسد حجاب جزء مسائلی است که ضمن اینکه باید کار فرهنگی لازم در سطوح مختلف از مدرسه تا دبیرستان و دانشگاه صورت بگیرد و صدا و سیما باید یک همت والایی را از نظر تبلیغی و تبیینی داشته باشد، اما قانون باید با قاطعیت در جامعه اجرا شود و برخورد با این مسئله، «شُل کن صفت کن» نشود. چون حجاب مظهر جامعه اسلامی است و اسلامیت جامعه از این نمود کاملاً خود را نشان می‌دهد و کوتاه آمدن در برابر این مسئله موجب می‌شود که امکان تحقق بقیه‌ی زیست اسلامی در جامعه وجود نداشته باشد.

ارسال نظرات