۲/ تعامل یعنی داد و ستد. طرفین تعامل، اصول درجه اول خود را حفظ میکنند و اصول ثانوی را به زمان دیگر موکول میکنند. به دیگر سخن، طرفین تعامل از همه اصول خودشان صرفنظر نمیکنند بلکه اصول اولیه خود را حفظ میکنند و بر سر اصول ثانوی گفتگو میکنند. (به این موضوع در یادداشت دیگری خواهیم پرداخت)
۳/ بهترین فرد برای این تعامل دکتر پزشکیان است؛ چون هیچ رجل سیاسی سراغ ندارم که مانند دکتر پزشکیان هم اصلاحطلب باشد و هم اصولگرا. اصلاحطلب است، چون در ماجرای مهم مرگ مهسا امینی آن موضع قاطع را زمانی اتخاذ کرد که بسیاری از اصلاحطلبان در اتخاذ موضع، جانب احتیاط را رعایت میکردند. اصولگراست، چون در اوج تبلیغات انتخاباتی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران، نه تنها سخن ساختارشکن نزد بلکه آن سخن عجیب - اصلا من ذوب در ولایتم - را بر زبان جاری ساخت، سخنی که نه تنها آراء اصولگرایان را به سبد او اضافه نمیکرد بلکه از آراء اصلاحطلبان میکاست؛ پس برخلاف برخی مدعیان، حاضر نبود علیرغم میل خود سخن بگوید یا وعده ناشدنی بدهد؛ و البته چنین موضعی، از اصولگرای واقعی بودن او حکایت میکند.
۴/ چرا دکتر پزشکیان به فکر سبد رای خود نبود؟ به گمان این قلم، پزشکیان یک انحراف مهم در جریان انقلاب را تشخیص داده و در صدد درمان آن گام برداشت، مقصود از انحراف، این دوگانه ساختگی است که تندروهای هر دو جناح در طول سالیان متمادی نهادینه کردهاند: فرد یا اصلاحطلب است یا اصولگرا؟! خیر، پزشکیان راه سومی در پیش گرفته اصلاحطلبی است که اصولگراست.
۵/ اعتراف میکنم که فهم این ترکیب - اصلاحطلب اصولگرا - برای خیلی از افراد دشوار و برای تندروها محال است. ولی چنین واقعیت زیبایی در وجود دکتر پزشکیان متجلی شده است.
۶/ از چنین فردی نباید انتظار رفتار رئیس جمهور اصولگرا یا اصلاحطلب داشت. او منحصربفرد است، فقط به دنبال منافع ملی و حقوق ایرانیان است. در سالهای متمادی گذشته، عادت کردهایم با عینک جناحی نگاه کنیم و بعد اگر شد به منافع ملی بیاندیشیم و نتیجه این نگاه چیزی جز فدا شدن منافع ملی (و پیشرفت ایران) در مذبح جناحبندیهای سیاسی نبوده است.
۷/ باید به دکتر پزشکیان کمک کنیم تا بهترین و کارآمدترین گزینهها را برای کابینه خود برگزیند و البته در مقام عمل نیز آنها را بیازماید. ملاک وزیر یا معاون شایسته، تخصص مرتبط، تجربه کارآمد و قدرت هماهنگی با مافوق و سایر نهادهای اجرائی، تقنینی و قضائی است، اعم از اینکه اصلاحطلب باشد یا اصولگرا؛ و وزیر یا معاون ناشایست کسی است که همه یا برخی از این ملاکها را نداشته باشد، فارغ از اینکه اصلاحطلب باشد یا اصولگرا.
۸/ چنین فرصت مغتنمی دیگر پیش نخواهد آمد که فرد معتدل و متخصصی، چون دکتر پزشکیان عهدهدار دستگاه اجرائی کشور شود و رهبر گرانقدر نیز تمام قد از ایشان دفاع نماید؛ بنابراین بر همگان از جمله طرفداران ایشان لازم است که تلاش کنند رئیس جمهور، بهترین گزینههای کاری را برای کابینه خود برگزیند. این تلاش اغلب به صورت کنار کشیدن افراد است تا پزشکیان بتواند بدون هرگونه فشاری از ناحیه دوستان، بهترین گزینه را برای فلان حوزه انتخاب کند.
۹/ این پیشنهاد ساده با یک معضل بزرگ مواجه است و آن قدرتطلبی و سودجویی افراد است. جاهطلبی و سودجویی در اغلب افراد به صورت پنهان وجود دارد؛ از اینرو غالبا خود یا دوستانمان را بهترین گزینه برای فلان پست میدانیم و لذا از هیچ تلاشی برای رسیدن به آن پست و حذف رقبا فروگذار نمیکنیم. نتیجه این روند در فساد، تباهی و دستکم عقب ماندگی سالهای گذشته، خود را به خوبی نشان داده و در یک سال آینده نیز نشان خواهد داد. بزرگوارانی که بدون توجه به سابقه مدیریتی و پاکدستی افراد، هر کسی را با کمترین تجربه و تخصص به فلان منصب پیشنهاد میکنند و پافشاری و حتی لابی میکنند، یک سال آینده که بهبودی در اوضاع حاصل نمیشود چه پاسخی در پیشگاه خداوند بزرگ و ملت فهیم ایران خواهند داشت؟
۱۱/ گفتنی است اگر این فرصت بینظیر را به دلیل منافع شخصی یا گروهی از دست بدهیم به اتفاق اهل نظر، میزان تحریم انتخابات از ۶۰ % به ۸۰% و حتی بیشتر صعود خواهد کرد. ولی اگر اجازه دهیم دکتر پزشکیان با فراغ بال کارآمدترین نیروها را از تمام گروهها و جناحها برای کابینه خودش انتخاب کند؛ در آن صورت، شاهد رونق اقتصادی، بینالمللی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خواهیم شد. در این شرایط نه تنها از میزان مهاجرتها کاسته خواهد شد بلکه مهاجرت معکوس آغاز میگردد. با این توصیف، نه تنها دولت پزشکیان به سمت اضمحلال و ناامیدی نخواهد رفت بلکه چهار سال بعد، افراد تحریمی که به دلیل ناکارآمدی و محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی موضع تحریم را انتخاب کرده بودند، به حامیان پزشکیان تبدیل خواهند شد و بالاتر اینکه افراد میانهرو از میان اصولگرایان نیز به این کمپین خواهند پیوست.
به امید آن روز