صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۵۷۴۲۹
بيماران، پرستاران و پزشكان از انبوه مشكلات بخش درمان مي‌گويند
جراح عمومی در یک بیمارستان دولتی آموزشی در استان فارس، می‌گوید که او و همکارانش، ماه‌ها است که با کمبود ساده‌ترین وسایل مورد نیاز جراحی و دارو مواجه هستند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۶ - ۰۴ مرداد ۱۴۰۳

روزنامه اعتماد نوشت:

نیم ساعت از ظهر گذشته و تنها تکه خیابان «قریب» که آفتاب نمی‌خورد، پیاده‌روی غربی پشت نرده‌های بیمارستان امام است.

 پیاده‌رو هم البته خنک نیست ولی حداقل، هوای داغ مغز آدم را سوراخ نمی‌کند. در همین راسته، خانواده‌های بیماران، زیلو و موکتی کف پیاده‌رو انداخته‌اند و در فاصله دور یا نزدیک از هم نشسته‌اند و همگی منتظرند از «مرکز طبی کودکان» بشنوند که آیا به شهرشان برگردند یا باز هم انتظار بکشند. یکی از همدان آمده و یکی از آذربایجان غربی و خیلی‌ها از بلوچستان. همه هم یک دلیل مشترک دارند «بیمارستان شهرمون امکانات نداشت. دکتر بیمارستان گفت برو تهران.»

مادر و خواهر احسان، کنار چادر مسافرتی‌شان نشسته‌اند؛ یکی روی زیرانداز و یکی روی جدول خیابان. احسان، به دلیل بیماری ژنتیکی پوستی و چشمی و کبدی در مرکز طبی کودکان بستری شده. خانواده احسان، ساکن روستای نزدیک ارومیه‌اند و مادر می‌گوید پزشک بیمارستان ارومیه بهشان گفته برای درمان بچه‌شان بروند تهران، چون پزشکان بهتری در تهران هستند.

کمی بالاتر، چند زن و مرد روی موکت خاکستری رنگی نشسته‌اند. زن‌ها، پیراهن‌های آیینه‌دوزی شده به تن دارند و اول خیال می‌کنم همگی اعضای یک خانواده‌اند. مردی از همین جمع که سر بالا می‌گیرد تا سوالم را جواب بدهد، می‌گوید «این‌ها» دو خانواده‌اند، اما همگی، ساکن بلوچستان. خودش، پدر حسین است؛ حسینِ ۳‌ساله را ۵۰ روز قبل به دلیل تومور مغزی به بیمارستان امام آورده‌اند و بچه در این ۵۰ روز، ۴ بار برای تخلیه آب مغز و خارج کردن تومور و شنت‌گذاری در مغز و لوله‌گذاری در گلو، جراحی شده. از ۳۸ روز قبل هم، حسین را به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل کرده‌اند. خانواده حسین، ساکن یکی از روستا‌های چابهارند و پدر می‌گوید، چون پول برای اجاره اتاق ندارند، ناچار شده‌اند در این ۵۰ روز کنار خیابان سر کنند.

نمی‌تونستین بچه‌تون رو در بیمارستان ایرانشهر یا زاهدان بستری کنید؟

پدر حسین می‌گوید: «بیمارستان ایرانشهر دکتر نداره، امکانات نداره، دستگاه مجهز نداره. دکتر بیمارستان ایرانشهر به ما گفت برو تهران، چون دستگاه‌هایی که تهران داره هیچ‌وقت به بیمارستان ایرانشهر نمیارن. حالا هم مرکز طبی به ما میگه بچه‌تون نفس نداره و باید براش دستگاه تنفسی بگیرین و بچه رو ببرین. دستگاه تنفسی ۸۵ میلیون تومنه و من چنین پولی ندارم. به مددکاری بیمارستان گفتم من درآمدی برای خرید این دستگاه ندارم و مددکار گفت ما هم نمی‌تونیم به شما کمک کنیم. حالا منتظرم یکی پیدا بشه و پول دستگاه رو بده تا بچه‌رو مرخص کنم.»

مردی از همین جمع که لباس بلوچی پوشیده، از جا بلند می‌شود و می‌آید نزدیک‌تر که صدایش را بشنوم. مرد، ساکن روستای «شهردراز» ایرانشهر و پدر اسماعیل است؛ اسماعیلِ ۸‌ماهه از ۴۰ روز قبل در مرکز طبی کودکان بستری شده.

پدرش می‌گوید مغز بچه بر اثر تشنج آسیب دیده و پزشکان مرکز طبی، بعد از چند نوبت جراحی گفته‌اند: «حال بچه‌ات خوب نمی‌شود. برو یک دستگاه اکسیژن‌ساز بخر و بچه‌ات را ببر.»

پدر اسماعیل، یک کارگر روزمزد است و این ۴۰‌ روزی که کف خیابان پشت بیمارستان امام گذرانده، همان درآمد روزانه از کارگری را هم از دست داده. با این حال، حرف پزشکان مرکز طبی کودکان را قبول کرده، رفته سه‌راه جمهوری و از فروشنده‌های تجهیزات پزشکی، قیمت دستگاه اکسیژن‌ساز را پرسیده. ساده‌ترین نوع دستگاه ۷۰ میلیون تومان و بهترینش ۸۵ میلیون تومان بوده.

«بیمارستان ایرانشهر گفت ما جراح مغز و اعصاب نداریم. ما رو اعزام کرد بیمارستان زاهدان ولی حال بچه‌ام توی بیمارستان زاهدان خوب نشد. دکتر بیمارستان زاهدان گفت برو تهران. حالا دکتر مرکز طبی میگه بچه‌ام باید تا آخر عمر با دستگاه اکسیژن‌ساز زندگی کنه.»

خانواده آرش، کمی دورتر و بیرون از چادر مسافرتی‌شان روی جدول پیاده‌رو نشسته‌اند. پسر نوجوان‌شان می‌آید کنار بلوچ‌ها و می‌گوید بروم و حرف پدر و مادر او را هم بشنوم. آرش، کودک ۵ ساله‌ای است که دو سال قبل بر اثر خطای پزشک عمومی بیمارستان شهر همدان، دچار چسبندگی دستگاه تناسلی شد و بچه ۵ ساله در این دو سال ۶ بار زیر تیغ جراحی رفته و تا ۶ ماه آینده هم باید سه نوبت دیگر جراحی شود.

پدر آرش می‌گوید: «بیمارستان همدان هم این جراحی‌رو انجام می‌داد ولی به ما گفتن این جراحی تحت پوشش بیمه نیست و باید برای هر نوبت جراحی ۳۰ میلیون تومن پول بدین. من یک کارگر ساده‌ام و چنین پولی نداشتم. دکتر بیمارستان همدان گفت برو تهران که هزینه جراحی رو با بیمه حساب کنند.»

پرستار یکی از بیمارستان‌های دولتی شهر اهواز، می‌گوید: تعدادی از همکارانش در اعتراض به اضافه کار اجباری و پرداخت نشدن حق اضافه‌کاری‌ها، استعفا داده‌اند، درخواست انتقال به بیمارستان استان‌های همجوار گرفته‌اند یا آماده مهاجرت به کشور‌های همسایه‌اند.

این پرستار می‌گوید: از یک سال قبل تا حالا، اضافه کاری اجباری، ساده‌ترین مشکل این بیمارستان دولتی آموزشی است.

«کارشناس اتاق عمل رو به بخش اورژانس منتقل می‌کنن، کمک بهیار و کارشناس ارشد بیهوشی رو به بخش اورژانس منتقل می‌کنن که تزریقات انجام بدن و دلیل همه این جابه‌جایی‌ها اینه که با کمبود شدید بهیار و کمک بهیار و پرستار و کارشناس اتاق عمل و هوشبری مواجهیم.

معاون درمان بیمارستان، ماهی دو میلیون تومن حق اشعه می‌گیره در حالی که تمام‌وقت، یا توی اتاقش نشسته یا توی بخش‌های بیمارستان می‌چرخه و اصلا توی اتاق عمل نمیاد که در معرض اشعه قرار بگیره. تجهیزات اتاق عمل خرابه. دستگاه‌های ساکشن، خرابه و نشت میده. گیره‌های سِرم خرابه و برق بخش‌های بستری قطع و وصل میشه. اغلب برانکارد‌ها شکسته است. آسانسور بیمارستان و حتی آسانسور اتاق عمل که باید برانکارد بیمار جراحی شده رو باهاش حمل کنیم، دایم خرابه و بار‌ها مجبور شدیم بیمار جراحی شده رو از پله‌های عمومی یا اضطراری منتقل کنیم و بار‌ها به دلیل خرابی آسانسور اتاق عمل، با همراهان بیمار درگیری و دعوا داشتیم.

رییس بیمارستان پارسال به بهانه بالا بودن هزینه، قرارداد پزشک طب اورژانس و ارتوپد و جراح عمومی رو لغو کرد و گفت پزشک عمومی هم می‌تونه کار این نیرو‌ها رو انجام بده ولی بعد از یک سال مجبور شد پزشک طب اورژانس رو برگردونه. بیمارستان، تیم احیای قلبی تنفسی نداره. قرار بود بابت روز پرستار به تمام پرستارای بیمارستان، نفری یک میلیون تومن هدیه بدن ولی به هر نفر فقط ۸۰۰ هزار تومن دادن و معلوم نشد به سر اون ۲۰۰ هزار تومن‌ها چی اومد.

رییس بیمارستان به تمام پرستارا ابلاغ کرده که به دلیل کمبود پرستار، هر نفر باید هر ماه ۱۲۰ ساعت اضافه کاری انجام بده ولی فقط بابت ۷۰ ساعت پول به ما میده؛ برای هر ساعت، ۱۵ هزار تومن.»

همکار این پرستار، در یکی از بیمارستان‌های دولتی آموزشی استان اصفهان کار می‌کند و به «اعتماد» می‌گوید که مشکلات این بیمارستان، مهلک‌تر از اضافه کاری مجانی یا حق اشعه گرفتن معاون درمان بیمارستان است. «با کمبود انواع دارو توی بیمارستان مواجهیم. هیدروکورتیزون، برای بیمار تنفسی داروی بسیار مهمیه ولی بیمارستان ما این دارو رو نداره در حالی که داروی گرونی هم نیست و شبیه بتامتازونه و، چون این دارو توی بیمارستان ما نایابه، ناچاریم داروی جایگزین و مثلا دگزامتازون به بیمار بدیم.»

طبق بخشنامه‌های وزارت بهداشت، مسوولان بیمارستان‌های دولتی و آموزشی موظفند تمام اقلام مورد نیاز بیماران را با هزینه بیمارستان تامین کنند و هرگونه اجبار به همراهان بیمار برای خرید این اقلام ممنوع است.

پرستار بیمارستان دولتی استان اصفهان می‌گوید: دفعات بسیاری شاهد بوده که مسوولان بیمارستان به خانواده بیماران گفته‌اند فلان دارو یا فلان وسیله در بیمارستان موجود نیست و خانواده بیمار، یا باید چند روز منتظر بماند تا این وسیله و دارو توسط بیمارستان تهیه شود یا اینکه می‌تواند با هزینه شخصی و از بازار و حتی بازار سیاه، این دارو یا وسیله را بخرد و بیاورد.

«بابت تجهیزات و دستگاه‌های سنگین مشکلی نداریم ولی سه ساله که مشکل اصلی بیمارستان ما، کمبود تجهیزات مصرفی و داروی بیمارانه. یک مدت سِرم نداشتیم و سرم برای بیمار سهمیه‌بندی شده بود و باید یک جور تریاژ می‌کردیم که بین بیماران نیازمند سرم، اولویت‌بندی کنیم. حالا هم با کمبود دارو‌های مخدر و بی‌حسی مواجهیم. کیفیت اغلب تجهیزات مصرفی و دارو‌هایی که برامون میارن، به‌شدت افت کرده. کیفیت گرانول شلنگ سرم به‌شدت افت کرده و خیلی سریع خراب میشه و دایم باید شلنگ سرم رو عوض کنیم. محموله‌های جدید داروی بی‌حس‌کننده لیدوکایین به هیچ‌وجه مثل قبل نیست و با اینکه یک دوز مشخص تزریق می‌کنیم ولی بیمار، درد می‌کشه و کاملا معلومه که کیفیت دارو به‌شدت افت کرده.»

در لایه‌های بالاتر، به سطح پزشکان و جراحان بیمارستان که می‌رسد، کمبود‌ها پیچیده‌تر می‌شود. پیچیده نه به معنای اینکه مثلا تجهیزات گران‌قیمتی مثل دستگاه سی تی اسکن نایاب باشد. اتفاقا کمبود‌هایی از این دست، در این سه سال کمتر بوده، چون جبرانش، ملموس‌تر و به چشم آمدنی‌تر بوده.

جراح بیمارستانی در یکی از شهر‌های کوچک استان کردستان، از نایاب شدن ابتدایی‌ترین ابزار کارش تعریف می‌کند؛ نایاب شدن تیغ و دستکش جراحی: «۴ ماهه که تیغ و دستکش جراحی نداریم یعنی من که روزی یک بار یا هفته‌ای چند بار یک بیمار سزارین دارم، تیغ برای جراحی بیمار ندارم! ۴ ماه قبل با هزینه خودم، دو بسته تیغ جراحی خریدم و به اتاق عمل بیمارستان اهدا کردم.

بیمارستان ما ۵ متخصص زنان داره. من این دو بسته تیغ جراحی رو قایم کردم که غیر از ما ۵ نفر، بقیه جراح‌های بیمارستان بهش دسترسی نداشته باشن تا ما برای سزارین بیمار با کمبود تیغ جراحی مواجه نشیم. وضع دستکش هم همینه. فرض کنین سایز دست ما نمره ۶ باشه ولی برای اتاق عمل، دستکش نمره ۸ میارن و مجبوریم از همین دستکش نمره ۸ استفاده کنیم.

اخیرا، دستکش‌های پودرزده‌ای آوردن که سایز‌بندی ناقص داشت و معلوم نیست کدوم کارخونه دستکش‌هاش روی دستش مونده بوده یا با کدوم رانت این محموله‌رو برای بیمارستان فرستاده. البته ما همین دستکش‌ها رو استفاده کردیم، چون غیر از این چیز دیگه‌ای نداشتیم. آیا جراح می‌تونه بدون دستکش کار کنه؟ جراح ارتوپد باید استخوان رو جراحی کنه و، چون در زمان جراحی، بار‌ها و بار‌ها دستکش‌هاش سوراخ میشه، در هر نوبت جراحی باید ۴ یا ۵ دستکش عوض کنه ولی دستکش، موجود نیست. الان جراحان ارتوپد بیمارستان ما میگن که تا دو سه روز بعد از هر نوبت جراحی، دستشون بوی خون میده، چون سهمیه هر جراح برای هر جراحی، یک جفت دستکشه و همین یک جفت هم در زمان جراحی سوراخ میشه و دستکش اضافه‌ای برای تعویض وجود نداره.»

این متخصص زنان می‌گوید که دستکش جراحی، یک وسیله ضروری برای حفظ سلامت بیمار و پزشک است اگرچه که جراحان با دست‌های استریل شده جراحی را آغاز می‌کنند و با پوزخندی حرفش را تکمیل می‌کند وقتی از باقی کمبود‌های بیمارستان می‌پرسم و می‌گوید: «در بیمارستان ما داروی F۲A برای درمان بیماری‌های زنان وجود نداره و بار‌ها برای این دارو درخواست دادم ولی بی‌فایده بود و بنابراین، وقتی مادر باردار بعد از زایمان دچار خونریزی شده و من دارویی برای کنترل خونریزیش ندارم، ناچارم برای زنده نگهداشتنش، رحمش رو دربیارم. جراحی‌های غیر اورژانسی رو به‌طور کامل حذف کردیم، چون دستگاه هیستروسکوپ و کولپوسکوپ برای تشخیص بیماری‌های زنان نداریم و به بیمار هم میگیم که، چون وسایل لازم رو نداریم، باید برای جراحی به مرکز استان بره. دو هفته قبل، مادری از روستا به بیمارستان اومد و گفتم باید برای جراحی به مرکز استان بره. این مادر در جوابم گفت من شوهر ندارم و بچه‌ام از صبح گوسفند به صحرا می‌بره. چطور و با کدوم وسیله برم مرکز استان؟ همین جا من رو درمان کن. به این مادر گفتم من اینجا امکانات ندارم و جراحی بدون امکانات خطرناکه. مادر بعد از این جواب من، اصلا از درمان منصرف شد.»

دستمزد این جراح برای هر سزارین ۲۵۰ هزار تومان و برای هر کورتاژ تشخیصی ۴۰ هزار تومان است که این رقم‌ها هم ۷ یا ۸ ماه بعد از جراحی به حسابش واریز می‌شود.

«با وجود این کمبودها، یک دستگاه‌ام آر‌ای! در بیمارستان داریم. وزارت بهداشت این دستگاه ام آر‌ای ۱۸ میلیارد تومنی رو برای بیمارستان ما خرید تا وزیر بهداشت استیضاح نشه و البته این دستگاه ام آر‌ای در حالی در بیمارستان ما موجوده که در این بیمارستان جراح مغز و اعصاب نداریم، چون جراحی مغز و اعصاب، تجهیزات بسیار پیشرفته و اتاق عمل بسیار پیشرفته می‌خواد که در این بیمارستان نداریم.»

علی جعفریان؛ رییس بخش پیوند کبد بیمارستان امام از کمبود دارو‌های حیاتی طی یک سال اخیر می‌گوید؛ دارو‌های برطرف‌کننده اختلال انعقادی بعد از پیوند کبد که به مدت ۶ ماه نایاب شد و نه در بازار سیاه و نه در بازار قانونی دارو پیدا نمی‌شد.

«مشکل ما در دارو، بسیار جدیه. در این یک سال، بار‌ها با کمبود شدید دارو‌هایی مواجه شدیم که دارو‌های ساده‌ای هستن ولی نایاب شدنشون، خطر مرگ بیماران پیوندی رو افزایش میده، چون بعضی از این داروها، مانع از تشکیل لخته خون در بدن بیمار پیوندی میشه و نایاب شدنش، مساوی با افزایش سکته مغزیه.»

جعفریان می‌گوید علاوه بر اینکه مراکز درمانی، مثل پارسال و سال قبل‌ترش، توان جایگزینی تجهیزات نو به جای اقلام فرسوده و خراب را ندارند، در این دو سال مشکل جدیدی هم اضافه شده است.

«بعضی تجهیزات پزشکی، در ایران تولید میشه ولی کیفیتی بسیار پایین‌تر از نمونه خارجی داره و مشکل جدید ما، اینه که به محض ادعای یک تولید‌کننده ایرانی ولو اینکه تولیدش به بازار نرسیده باشه، بخش دولتی اعلام می‌کنه که به دلیل وجود مشابه داخلی، حاضر به خرید دستگاه خارجی نیست در حالی که ادعای ساخت یک دستگاه، الزاما مساوی با عملکرد و کیفیت مطلوب نیست ولی با این حال، از دو سال پیش، بعضی تجهیزات پزشکی پیشرفته نایاب و وارداتش متوقف شده، چون دولت می‌خواسته از تولید داخلی حمایت کنه.»

محمدرضا ظفرقندی؛ جراح عروق بیمارستان دولتی آموزشی سینا، به «اعتماد» می‌گوید که کمبود تجهیزات پزشکی و دارو، تفاوتی با پارسال ندارد.

«بسیاری از دارو‌ها و تجهیزات مصرفی مورد نیاز بیمارستان و از جمله، پروتز‌های عروقی، دارو‌های اولیه درمان سرطان، دارو‌های ضدانعقاد و پیشگیری از لخته در این یک سال نایاب بوده در حالی که خیلی از این اقلام، هیچ جایگزینی ندارن یا اینکه جایگزین‌های موجود در بازار، خیلی گرونتر از نسخه پزشکه ولی بیمارستان دولتی، چون پولی برای خرید دارو و تجهیزات و لوازم مصرفی بیمار نداره، خانواده بیمار رو برای خرید این اقلام می‌فرسته و خانواده هم باید این وسایل رو با قیمت آزاد بخره.»

جراح عمومی در یک بیمارستان دولتی آموزشی در استان فارس، می‌گوید که او و همکارانش، ماه‌هاست که با کمبود ساده‌ترین وسایل مورد نیاز جراحی و دارو مواجهند.

«استان فارس ۳۰ تا بیمارستان دولتی آموزشی داره ولی اغلب بیمارستان‌های دولتی استان، نه تنها بخش مراقبت ویژه (ICU) و بخش مراقبت ویژه قلب (CCU) ندارن، امکانات اتاق عملشون هم بسیار ناچیز و سطحیه. بیمارستان ۶۴ تختخوابی در ۱۲۰ کیلومتری شیراز،‌ای سی یو و سی سی یو نداره و بیمار تنفسی رو باید به شیراز بفرستیم، چون حتی ونتیلاتور نداریم. دستگاه لاپاراسکوپ فقط برای سه یا چهار شهر استان تامین شده و رادیولوژی ویژه اتاق عمل، جز در یک یا دو بیمارستان کل استان، موجود نیست در حالی که این رادیولوژی، یک وسیله حیاتی در جراحی ارتوپدی محسوب میشه ولی همکاران من به دلیل موجود نبودن این دستگاه، ناچارن جراحی ارتوپدی رو با بدترین وضع انجام بدن.

در اورژانس و اتاق عمل اغلب بیمارستان‌های دولتی استان، دستکش استریل جراحی یک کالای نایابه یا اگر موجوده، با سایز‌بندی ناقص و از بدترین نوعه. ما نخ استاندارد برای جراحی نداریم و این مهم‌ترین کمبود در تمام بیمارستان‌های دولتی استانه و غیر از یک یا دو بیمارستان، نخ‌های نایلونی و از نوع دو صفر و سه صفر، نایاب شده و ناچاریم با نخ‌های از نوع بزرگ‌تر، دوخت‌های کوچک‌تر انجام بدیم که البته یک شیوه کاملا غیر استاندارده، اما چاره‌ای نیست، چون نخ استاندارد، گرونه و بیمارستان‌ها حاضر نیستن نخ گرون بخرن. بنابراین مجبوریم با نخ ارزون‌تر و ساده‌تر، اما غیراستاندارد و خارج از رده کار کنیم.»

چسب‌های ترمیمی «مِش» برای جراحی‌های دیواره شکم و «دِرن» که لوله پلاستیکی کوچک برای خارج شدن چرک و ترشحات از زخم‌های شکمی است، پرکاربردترین وسایل مصرفی در جراحی عمومی محسوب می‌شود، اما آقای جراح به «اعتماد» می‌گوید به دلیل نایاب شدن این وسایل در بیمارستان‌های دولتی استان فارس، همراهان و خانواده بیماران وادار می‌شوند با هزینه شخصی، این وسایل را بخرند و به بیمارستان تحویل بدهند، چون مسوولان بیمارستان‌ها، به محض گران‌تر شدن قیمت یک کالای مصرفی و البته به دلیل حجم بالای بدهی‌شان به داروخانه‌های بیمارستان، خرید کالا را متوقف می‌کنند و مسوولیت تامینش را به گردن خانواده بیمار می‌اندازند. این جراح عمومی می‌گوید که وضعیت دارو هم بهتر از اقلام مصرفی و پیشرفته نیست چنان‌که پزشکان بیمارستان‌های دولتی استان فارس، ناچارند نسخه‌های‌شان را با موجودی داروخانه بیمارستان تطبیق بدهند.

«سفازولین، یک آنتی‌بیوتیک پرمصرفه ولی چند‌ماهه که در اغلب بیمارستان‌های استان نایاب شده و ناچاریم دارو‌های قوی‌تر تجویز کنیم که البته خطر بیشتری برای بیمار دارن. پنتوپرازول تزریقی که یک داروی مهم برای بیماری‌های گوارشیه، ماه‌هاست که در بیمارستان‌های دولتی استان نایاب شده و خیلی از بیمارستان‌های استان، استامینوفن تزریقی ندارن.»

آقای جراح، حرف‌هایش را با این جمله‌ها تمام می‌کند: «شرایط کارمون شبیه شرایط جنگیه. کمبود وسایل و دارو در بیمارستان‌هامون انقدر زیاده که از یادآوریشون ناراحت میشم و واقعا نمی‌دونم مریض هامون چطور زنده و سالم و بدون شکایت از بیمارستان مرخص میشن.»

ارسال نظرات