محمد ماکویی؛ استعفایم را روی میز مدیر عامل گذاشته و "بیش از یک ماه در خدمت شما نیستم" را به سمع ایشان رساندم.
مدیر عامل استعفایم را پذیرفت و هیچ نگفت.
دو سه روزی به زمان رفتنم از شرکت نمانده بود که مدیر بخش مرا به گوشهای خلوت کشانده و ازم خواست صادقانه بگویم در یک ماه گذشته رد پایم را در کدام پروژهها گذاشته و باعث شده ام شرکت پس از عزیمت من دچار زحمت و هزینه مضاعف گردد!
با دلخوری تمام عرض کردم که این چه صحبتی است و چرا باید در یک ماهی که به رفتنم مانده کارم را بد و به دور از اصول حرفهای و اخلاق مهندسی انجام میدادم. من تا زمانی که در خدمت شما هستم هر آنچه در توان دارم را برای پیشبرد اهداف شرکت انجام میدهم و به مجرد ورود به محل کار جدید همین امر را برای "دیگری" صورت خواهم داد.
مدیر بخش تشکر کرده و با ادای "فکر کردم مثل بقیه هستی! " مرا مرخص نمود.
از شما چه پنهان! همیشه فکر میکردم که مورد موجب نگرانی مدیر بخش فقط در میان "کارمند کوچولوها" و افراد رده پایین و میانی شرکتها، سازمانها و نهادهای نه چندان بزرگ یافت میشود.
این روزها فکرم کاملا عوض شده است و در میان عهده داران مقامها و سمتهای بالای اداری دارندگان ایده "دیگی که برای من نجوشد... " را کم مشاهده نمیکنم.
حتما شما هم میدانید که مسعود پزشکیان از جناب مخبر خواسته تا زمان استقرار دولت جدید از عزل و نصب ها، تا حد امکان، پرهیز شود تا برای رییس جمهور و کابینه وی هزینه اضافی تراشیده نشود.
متاسفانه؛ عدهای گوش به حرف دکتر پزشکیان نداده و با بیان "نمی توان امور جاری مملکت را مختل کرد" تا دلتان خواسته، یا دلشان خواسته، دست به عزل و نصب زده اند.
اگر شما هم فیلم زیبای "مردی برای تمام فصول" را دیده باشید، شاید سکانسی را به خاطر بیاورید که در آن یکی از به ظاهر طرفداران نخست وزیر به ایشان میگوید که اگر او را به حلقه یاران راه دهد تا ابد مرید و فرمانبردار "مردی که زیر بار عملکرد غیر قانونی نرفته است" خواهد بود.
نخست وزیر، که مرد را خوب میشناخت، "تو حتی قادر نیستی تا طلوع آفتاب فرمانبردار بمانی" را بر زبان میآورد.
حق با نخست وزیر بود و مدعی به مجرد استشمام بوی باد، که از کدام طرف میوزد، به نخست وزیر خیانت کرده و سر از جناح رقیب، بخوانید دشمن!، در میآورد. (مطالب مربوط به فیلم نقل به مضمون شده اند)
با این حساب؛ حال که آنهایی که خود را طرفدار دو آتشه ابراهیم رییسی معرفی کرده اند، با عدم رای آوری، نتوانسته اند (یا نخواسته اند) حتی تا استقرار دولت جدید پای حرف خود بمانند و کارها را با همان آدمهای منصوب در مدت استقرار دولت قبل پیش ببرند، آیا ممکن بود که در صورت رای آوری وفق گفته خود عمل کرده و در مدت ۴ سال سکان هدایت کشتی ریاست جمهوری را به چپ و راست کج نکنند؟ من که بعید میدانم! شما چطور؟!