یورو 2024 چیزهای زیادی از جمله تواناییهای ویژه بازیکنان تیم ملی گرجستان را برای همه فاش کرد؛ آنها همچنین بازیکنی را کشف کردند که خیلیها قبلاً او را نمیشناختند - گئورگی گولسیانی که در ایران بازی میکند. او میخواست پیراهن سفارشی خود را در تیم ملی داشته باشد.
گولسیانی همیشه با ناامیدی صحبت میکرد که به او فرصت بازی در تیم ملی داده نشده است و ویلی سانیول پیراهن ملی را در مهمترین زمان -مسابقات قهرمانی اروپا- به او داد. وقتی همتیمیهای ایرانیاش متوجه این موضوع شدند، مراقبت ویژهای از گولسیانی کردند تا قبل از مسابقات یورو مصدوم نشود.
زندگی گئورگی گولسیانی بیشتر شبیه یک افسانه است، اگرچه مانند افسانهها شروع نشده بود. ابتدا گئورگی بود و یک توپ، سپس مادرش برای او یک تیشرت رویایی خرید، تیشرت "منچستریونایتد" که از آن روز به بعد تبدیل به همراه و دوست جدانشدنی پسری عاشق فوتبال شد. افکار و آرزوهای دوران کودکی زمانی به واقعیت تبدیل شد که حیاط کوچک با یک زمین فوتبال بزرگ جایگزین شد، البته او خجالت کشید که به مربی بگوید کفش ندارد.
گئورگی گولسیانی بازیکنی است که پس از حضور در تیم ملی، زمانی که به محبوبیت بیسابقهای رسید، صحبتهای کوچک و بزرگی برای او مطرح شد؛ او راه زیادی را با توپ طی کرده است و این زمانی بود که همه درها به روی او بسته شده بودند و هیچ باشگاهی برای جذب او دیده نمیشد. سختیهای دهه 90 میلادی، ناکامیها، موفقیتها و ناکامیهای بعدی که انگار او را قویتر کرد تا در این ورزش، بیامان بجنگد و کمکم خود را تثبیت کند. اینگونه بود که فوتبالیست 33 ساله نمونهای شد که چگونه در زندگی هرگز تسلیم نشوید و برای رسیدن به هدف خود تا انتها بجنگید.
قبل از اینکه نام او در گرجستان تلفظ شود، توسط ایرانیان در جنوب غربی آسیا شناخته شد. پسری که در کشور 85 میلیونی صاحب تیم شد و خیلی زود همه را به هواداری از خود مجاب کرد. 8 سال پیش وارد ایران شد. او آن زمان 25 سال داشت. فارسی هم یاد گرفت و به همراه «پرسپولیس» قهرمان ایران شد.
هواداران ایرانی آنقدر پرسروصدا بودند که او سرانجام در گرجستان هم دیده شد و ویلی سانیول او را به تیم ملی دعوت کرد. او که با نام جورجی هم در کشورش شناخته شده، در جریان بازی مقابل پرتغال بیش از یک بار دلیل ناامیدی فوتبالی کریستیانو رونالدو شد. جالب اینکه یک بار هم در ریاض مانع از گلزنی کریستیانو در بازی با پرسپولیس شده بود.
او همچنین یک زندگی عاشقانه با همسرش دارد. داستان آشنایی آنها شبیه یک فیلم هالیوودی به نظر میرسد، جایی که این بازیکن فوتبال چندین ماه قبل از ملاقات با لیندا سناریوی آن را نوشته و برنامهریزی کرده بود. زندگی آنها حالا با دو فرزند که عاشق توپ و فوتبال هستند، شیرینتر میشود.
گئورگی آواز میخواند، اما میگوید که نمیتوانم کسی را با صدایم راضی کنم. او یک نوازنده خودآموخته است و گیتار هم مینوازد. او آکوردها را با کمک شبکههای اجتماعی یاد گرفت، اگرچه هنوز گیتار را فقط برای مخاطبان خاص در دست میگیرد.
والدینش هنوز در رؤیای تابستانی با غرور به فرزند خود نگاه میکنند. آنها نمیتوانند آن لحظات را فراموش کنند که چگونه کل کشور حول یک توپ و یک تیم متحد شدند و پسر آنها قهرمان این افسانه است که مدتها منتظر نگاهی از سوی هموطنانش بود و حالا همراه با عشق مردم آن را به دست آورده است.
پسر کوچکی که عاشق توپی بود و داستان زندگیاش از حیاط خانه شروع شد، اکنون بخشی از یک داستان بزرگ است؛ داستان تیم یورو 2024 که همیشه با عشق و غرور تعریف خواهد شد.