صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۴۷۴۸۸
پس از ۹ ماه جنگ طاقت‌فرسا، زمان آن فرا رسیده است که واقعیت تلخ را بشناسیم: هیچ راه‌حل صرفا نظامی برای شکست حماس وجود ندارد. تعداد اعضای این گروه بیش از مجموع تعداد مبارزان فعلی‌اش است. همچنین این گروه بیش از یک ایده تداعی‌کننده است. حماس یک جنبش سیاسی و اجتماعی است و به این زودی از بین نمی‌رود.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۸ - ۰۳ تير ۱۴۰۳

۹ماه عملیات جنگی هوایی و زمینی اسرائیل در غزه نه حماس را شکست داده و نه می‌توان گفت اسرائیل به شکست این گروه نزدیک شده است. برعکس، می‌توان گفت حماس امروز قدرتمندتر از ۷اکتبر است. از زمان حمله حماس در اکتبر گذشته، اسرائیل با حدود ۴۰هزار سرباز به شمال و جنوب غزه حمله کرده است، ۸۰درصد جمعیت را به زور آواره کرده، بیش از ۳۷هزار نفر را کشته، حداقل ۷۰هزار تُن بمب روی غزه پرتاب کرده (که وزن این بمب‌ها بسیار بیشتر از وزن بمب‌هایی بود که در تمام جنگ جهانی دوم بر لندن، درسدن و هامبورگ ریخته شد)، بیش از نیمی از ساختمان‌های غزه را ویران کرده یا مورد آسیب قرار داده است و دسترسی این منطقه به آب، غذا و برق را محدود کرده و کل جمعیت را در آستانه قحطی قرار داده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، اگرچه بسیاری از ناظران بر غیراخلاقی بودن رفتار اسرائیل تاکید کرده‌اند، اما رهبران اسرائیل همواره ادعا کرده‌اند که هدف شکست حماس و تضعیف توانایی آن برای انجام حملات جدید علیه غیرنظامیان اسرائیلی باید بر هر گونه نگرانی درباره جان فلسطینی‌ها اولویت داشته باشد. مجازات مردم غزه برای از بین بردن قدرت حماس است؛ اما به لطف حمله اسرائیل، قدرت حماس به راستی در حال افزایش است.

درست همان‌طور که «ویت کنگ» در جریان عملیات گسترده «جست‌وجو و نابود کردن» که بخش زیادی از ویتنام جنوبی را در سال‌های ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ ویران کرد (یعنی زمانی که ایالات متحده در تلاشی بیهوده برای تبدیل جنگ به نفع خود، سربازانش را وارد این کشور کرد) قوی‌تر شد، حماس هم همچنان موضوعی غیرقابل حل باقی مانده و به یک نیروی چریکی سرسخت در غزه تبدیل شده است.

نقص اصلی در استراتژی اسرائیل شکست تاکتیک‌ها یا اعمال محدودیت بر نیروی نظامی نیست (همان‌طور که شکست استراتژی نظامی ایالات متحده در ویتنام ربطی به مهارت فنی سربازان یا محدودیت‌های سیاسی و اخلاقی بر استفاده از قدرت نظامی نداشت) بلکه این شکست فراگیر یک سوءتفاهم فاحش از منابع قدرت حماس بوده است. اسرائیل با وجود وارد آوردن زیان‌های بزرگ به خود نتوانست متوجه شود که قتل عام و ویرانی که در غزه به راه انداخته تنها دشمنش را قوی‌تر کرده است.

اشتباه آمار تلفات

برای ماه‌ها، دولت‌ها و تحلیلگران بر تعداد رزمندگان حماس که توسط نیروهای اسرائیلی کشته شده‌اند، تاکید می‌کردند؛ چنان‌که گویی این آمار مهم‌ترین معیار موفقیت کمپین اسرائیل علیه این گروه است. مطمئنا، بسیاری از نیروهای حماس کشته شده‌اند. اسرائیل می‌گوید که بین ۱۴ تا ۴۰-۳۰ هزار جنگجوی تخمینی حماس قبل از جنگ اکنون کشته شده‌اند؛ درحالی‌که حماس اصرار دارد تنها ۶ تا ۸هزار رزمنده را از دست داده است.

منابع اطلاعاتی آمریکا تعداد واقعی کشته‌شدگان حماس را حدود ۱۰هزار نفر اعلام کردند. با این حال، تمرکز بر این اعداد، ارزیابی واقعی قدرت حماس را دشوار می‌کند. به‌رغم تلفات حماس، این گروه عملا کنترل بخش‌های وسیعی از غزه را از جمله مناطقی که اکنون غیرنظامیان غزه در آن‌ها متمرکز شده‌اند، در اختیار دارد.

این گروه همچنان از حمایت فوق‌العاده غزه‌ای‌ها برخوردار است و همین امر به نیروهای حماس این امکان را می‌دهد به راحتی به مناطقی که قبلا توسط نیروهای اسرائیلی «پاکسازی» شده بودند، بازگردند. براساس ارزیابی اخیر اسرائیل، حماس اکنون مبارزان بیشتری در مناطق شمالی غزه -که ارتش اسرائیل آنجا را در پاییز به قیمت جان صدها سرباز به تصرف خود درآورد- نسبت به رفح در جنوب دارد.

حماس اکنون در حال جنگ چریکی است که شامل کمین‌ها و بمب‌های دست‌ساز (اغلب از مهمات منفجرنشده یا سلاح‌های به‌دست‌آمده از به اسارت در آوردن سربازان ارتش اسرائیل) می‌شود؛ عملیات‌های طولانی‌ای که مشاور امنیت بنیامین نتانیاهو، اخیرا گفته می‌تواند حداقل تا پایان سال۲۰۲۴ ادامه داشته باشد. حماس هنوز هم می‌تواند به اسرائیل حمله کند؛ این گروه احتمالا حدود ۱۵هزار رزمنده بسیج‌شده دارد که تقریبا ۱۰برابر تعداد مبارزانی است که حملات ۷اکتبر را انجام دادند. علاوه بر این، بیش از ۸۰درصد از شبکه تونل‌های زیرزمینی این گروه برای برنامه‌ریزی، ذخیره سلاح و فرار از نظارت، تصرف و حملات اسرائیل قابل استفاده است.

بیشتر اعضای رهبری ارشد حماس در غزه دست نخورده باقی مانده است. در مجموع، تهاجم سریع اسرائیل در پاییز جای خود را به جنگ فرسایشی‌ای شدیدی داده است که حماس را قادر می‌سازد تا به غیرنظامیان اسرائیلی حمله کند، حتی اگر ارتش اسرائیل به کارزار خود در جنوب غزه ادامه دهد. ضد حملات شکست‌خورده در گذشته اغلب بر تلفات انسانی دشمن متمرکز بود. ارتش اسرائیل اکنون درگیر بازی آشنای «بزن در رو» (Whac-a-Mole) شده است که یادآور گرفتار شدن چندساله سربازان آمریکایی در افغانستان بود.

توجه بیش از اندازه به تلفات انسانی باعث اشتباه گرفتن موفقیت تاکتیکی و استراتژیک می‌شود و اقدامات کلیدی‌ای را که نشان می‌دهد آیا قدرت استراتژیک حریف حتی با افزایش آسیب‌های فوری به این گروه در حال افزایش است یا نادیده گرفته می‌شود؟ برای یک گروه شورشی، منبع اصلی قدرت، اندازه نسل کنونی جنگجویانش نیست، بلکه پتانسیل آن برای به‌دست آوردن حامیان از دل جامعه محلی در آینده است.

منابع قدرت

قدرت یک گروه مبارز مانند حماس از عوامل مادی معمولی که تحلیلگران برای قضاوت درباره قدرت کشورها استفاده می‌کنند مانند اندازه اقتصاد آن‌ها، پیچیدگی‌های فنی ارتششان، میزان حمایت خارجی از آن‌ها و قدرت سیستم آموزشی‌شان نشأت نمی‌گیرد.

در عوض، مهم‌ترین منبع قدرت حماس و سایر بازیگران شبه‌نظامی غیردولتی که معمولا از آن‌ها به‌عنوان گروه‌های «شورشی» یاد می‌شود، همانا توانایی جذب نیرو، به‌ویژه توانایی آن در جذب نسل‌های جدید از مبارزان و عواملی است که کارزارهای مرگبار آن گروه را انجام داده و احتمالا برای این هدف جان خود را از دست می‌دهند. این توانایی برای استخدام، در نهایت، ریشه در یک عامل دارد: مقیاس و شدت حمایتی که یک گروه از جامعه خود می‌گیرد.

حمایت از یک جامعه به یک گروه شورشی اجازه می‌دهد تا صفوف خود را دوباره پر کند، منابع را به‌دست آورد، از شناسایی اجتناب کند و به‌طور کلی دسترسی بیشتری به منابع انسانی و مادی لازم برای بسیج و حفظ کمپین‌های مرگبار خشونت داشته باشد. بیشتر شورشیان، از جمله گروه‌های اسلام‌گرا در خاورمیانه، «داوطلبانی بدون قرار قبلی» هستند که اغلب یا به‌خاطر از دست دادن اعضای خانواده یا دوستان خشمگین هستند یا به‌طور کلی از استفاده یک دولت قدرتمند از نیروی نظامی سنگین خشمگین هستند. این افراد اغلب به دنبال استخدام‌کنندگانی می‌گردند که اگر تمایل اعضای جامعه برای محافظت از آن‌ها نبود، هویتشان برای نیروهای امنیتی فاش می‌شد.

گروه‌های شورشی تمایل دارند با سلاح‌هایی بجنگند که یا با اصلاح و استفاده از ادوات غیرنظامی ساخته شده‌اند یا از نیروهای امنیتی دولتی گرفته شده‌اند؛ آن هم اغلب با اطلاعات و کمک اعضای جامعه محلی. مهم‌تر از همه، حمایت یک جامعه برای پرورش شهادت‌طلبی ضروری است. اگر فداکاری‌هایشان مورد توجه قرار نگیرد، احتمال کمتری دارد که برای ماموریت‌های پرخطر داوطلب شوند. جامعه‌ای که به مبارزان کشته‌شده یک گروه شورشی احترام می‌گذارد، به حفظ آن کمک می‌کند.

شهادت به اقدامات شورشی مشروعیت می‌بخشد و افراد جدید را تشویق می‌کند. شورشی‌ها هر طور که صلاح می‌دانند عمل خواهند کرد؛ اما این جامعه است که در نهایت تصمیم می‌گیرد که آیا به فداکاری یک فرد اعتبار بالایی اعطا می‌شود یا اینکه به‌طور گسترده‌ای غیرمنطقی، تلقی می‌شود. جای تعجب نیست که گروه‌های شورشی اغلب برای جلب رضایت جوامع محلی تلاش زیادی می‌کنند.

گروه‌های شورشی با ریشه دواندن در نهادهای اجتماعی مانند مدارس، دانشگاه‌ها، موسسات خیریه و مجامع مذهبی، به بخشی از بافت جوامع تبدیل می‌شوند و بهتر می‌توانند به جذب نیروهای بیشتر و حمایت غیرنظامیان مبادرت ورزند. بسیاری از موارد این پویایی‌ها را به نمایش می‌گذارند.

حزب‌الله با حمایت مردمی فزاینده در میان شیعیان در جریان اشغال جنوب لبنان از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۹ توسط اسرائیل شکوفا شد و از یک گروه شورشی مخفی و کوچک به یک حزب سیاسی جریان اصلی با جناح مسلحی متشکل از حدود ۴۰هزار مبارز امروزی تبدیل شد. حمایت قوی جامعه به کمپین‌های شورشی طولانی مدت ببرهای تامیل در سریلانکا، «راه درخشان» در پرو، طالبان در افغانستان و «دولت اسلامی» و «القاعده» در چندین کشور کمک کرد. از دست دادن حمایت یک جامعه می‌تواند برای گروه‌های شورشی ویرانگر باشد.

بر اساس برآوردهای ایالات متحده، پس از اشغال عراق توسط ایالات متحده در سال۲۰۰۳، تعداد مبارزان شورشی سُنی از ۵هزار نفر در بهار۲۰۰۴ به ۲۰هزار نفر در پاییز۲۰۰۴ و به ۳۰هزار نفر در فوریه۲۰۰۷ رسید. هرچه ایالات متحده افراد بیشتری را می‌کشت، شورش سریع‌تر رشد می‌کرد. در واقع، شورش تا زمانی که ایالات متحده به رویکردی جدید تغییر جهت داد و انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی برای تشویق قبایل سنی برای مقابله با شورشی‌ها ارائه کرد، ادامه یافت.

این تغییر در نهایت شورش را نابود کرد؛ زیرا از دست دادن حمایت جامعه محلی منجر به جدایی گسترده، اطلاعات عملی و ظهور نیروهای اپوزیسیون سُنی به نام «بیداری انبار» شد. تا سال۲۰۰۹، شورش عملا به یک دلیل عمده فروپاشید: از دست دادن حمایت جامعه باعث شد تا شورشی‌ها نتوانند صفوف خود را دوباره پر کنند.

تلاش برای تسخیر قلب‌ها و ذهن‌ها

این پویایی‌ها به توجیه قدرت ماندگار حماس در جنگ با اسرائیل کمک می‌کند. برای ارزیابی قدرت واقعی این گروه، تحلیلگران باید ابعاد مختلف حمایت از این گروه در میان فلسطینی‌ها را در نظر بگیرند.

اینها شامل محبوبیت آن گروه در مقایسه با رقبای سیاسی‌اش، میزانی است که فلسطینی‌ها خشونت حماس علیه غیرنظامیان اسرائیلی را قابل قبول می‌دانند و تعداد فلسطینی‌هایی که اعضای خانواده خود را در تهاجم مداوم اسرائیل به غزه از دست داده‌اند. این عوامل، بیش از عوامل مادی، بهترین معیار قدرت حماس را برای انجام یک کارزار تروریستی طولانی در آینده فراهم می‌کنند. بررسی افکار فلسطینی‌ها می‌تواند به ارزیابی میزان حمایت جامعه از حماس کمک کند.

برای توضیح چالش‌های بررسی جمعیت غزه از ۷اکتبر، «مرکز فلسطینی برای تحقیقات و بررسی سیاست» (PSR) - یک سازمان نظرسنج که در سال۱۹۹۳ پس از توافق اسلو تاسیس شد که با نهادهای اسرائیلی همکاری می‌کرد- مصاحبه‌هایی با آوارگان در پناهگاه‌های موقت انجام داد و با توجه به توزیع نامشخص و متغیر جمعیت در غزه، تعداد معمول پاسخ‌دهندگان مصاحبه‌شونده را تقریبا دوبرابر کرد. پنج نظرسنجی این مرکز از ژوئن۲۰۲۳ تا جدیدترین آنکه در ژوئن۲۰۲۴ تکمیل شد، یک یافته قابل توجه را نشان می‌دهد: تقریبا در هر معیاری، حماس امروز در میان فلسطینی‌ها از قبل از ۷اکتبر حمایت بیشتری دارد.

حمایت سیاسی از حماس به‌ویژه در مقایسه با رقبایش افزایش یافته است. به‌عنوان مثال، اگرچه حماس و رقیب اصلی‌اش، فتح، در ژوئن۲۰۲۳ تقریبا از سطوح مشابهی از حمایت برخوردار بودند، اما در ژوئن۲۰۲۴ دو برابر شد؛ زیرا بسیاری از فلسطینی‌ها از حماس حمایت کردند (۴۰درصد برای حماس در مقایسه با ۲۰درصد برای فتح). بمباران و تهاجم زمینی اسرائیل به غزه نه حمایت فلسطینی‌ها از حملات علیه غیرنظامیان اسرائیلی در داخل اسرائیل را کاهش داده است و نه حمایت قابل توجه از حمله ۷اکتبر را. در مارس۲۰۲۴.۷۳درصد از فلسطینی‌ها معتقد بودند که حماس در حمله ۷اکتبر حق داشته است.

این ارقام نه تنها پس از حملات وحشیانه اسرائیل، بلکه با توجه به این واقعیت که تعداد کمتری از فلسطینی‌ها (۵۳درصد) از حملات مسلحانه به غیرنظامیان اسرائیلی در سپتامبر۲۰۲۳ حمایت کردند، بسیار زیاد است. حماس در حال بهره بردن از لحظه «تظاهرات دور پرچم» است و این به توضیح این مساله کمک می‌کند که چرا غزه‌ای‌ها اطلاعات بیشتری درباره محل اختفای رهبران حماس و گروگان‌های اسرائیلی در اختیار نیروهای اسرائیلی قرار نمی‌دهند.

به نظر می‌رسد حمایت از حملات مسلحانه علیه غیرنظامیان اسرائیلی به‌ویژه در میان فلسطینی‌های کرانه باختری افزایش یافته است که اکنون به درستی با سطوح بالای حمایت از این حملات در غزه برابری می‌کند و نشان می‌دهد که حماس از ۷اکتبر به بعد دستاوردهای گسترده‌ای در سراسر جامعه فلسطین داشته است. داده‌های نظرسنجی همچنین نشان می‌دهد که کارزار نظامی اسرائیل چگونه بر فلسطینیان تاثیر گذاشته است. تا مارس۲۰۲۴، «وزن» هزینه‌های جنگی بر دوش جمعیت فلسطین به‌طور قابل توجهی بالا بوده است.

۶۰درصد فلسطینی‌های غزه گزارش داده‌اند که یکی از اعضای خانواده‌شان در جنگ کنونی کشته شده است؛ درحالی بیش از سه‌چهارم از کشته‌شدن یا زخمی شدن یکی از اعضای خانواده‌شان گزارش داده‌اند که هر دو رقم به‌طور قابل‌توجهی بیشتر از دسامبر۲۰۲۳ است. این مجازات اثر بازدارنده قابل‌توجهی در میان فلسطینی‌ها ندارد و نتوانسته است حمایت آن‌ها را از حملات مسلحانه علیه غیرنظامیان اسرائیلی و حمایتشان از حماس کاهش دهد. قبل از ۷اکتبر، حماس به‌عنوان یک نیروی سیاسی که در سطح بالایی قرار گرفته بود در حال افول بود.

این گروه بیم آن داشت که انگیزه‌اش - و به‌طور کلی‌تر، مصیبت فلسطینی‌ها – با توافق ابراهیم (​​مجموعه توافق‌هایی که به دنبال عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی بود) کنار گذاشته شود. قبل از حمله حماس به اسرائیل در ۷اکتبر، این گروه آینده‌ای مبهم را برای خود در نظر داشت؛ زیرا فلسطینی‌ها دلایل کمتر و کمتری برای حمایت از این گروه داشتند. اما پس از ۷اکتبر، حمایت فلسطینی‌ها از حماس - به ضرر امنیت اسرائیل- افزایش یافته است. بله اسرائیل هزاران مبارز حماس را در غزه کشته است.

اما این تلفات در نسل کنونی رزمندگان، در حال حاضر با افزایش حمایت از حماس و در نتیجه توانایی این گروه برای جذب بهتر نسل بعدی جبران شده است. در این میان تا زمانی که این سربازان تازه‌وارد بیایند، همه نشانه‌ها نشان می‌دهد که جنگجویان کنونی حماس به احتمال زیاد بیش از هر زمان دیگری مشتاق جنگ چریکی طولانی‌مدت علیه هر هدف اسرائیلی هستندکه بتوانند به آن حمله کنند.

قدرت پیام

مجازات دهشتناکی که اسرائیل علیه غزه اعمال کرده است، مطمئنا بسیاری از فلسطینی‌ها را به سمت احساس دشمنی بیشتر با دولت یهود سوق می‌دهد. اما چرا حماس از این واکنش نفع می‌برد؟ در مجموع، حمله این گروه علت فوری جنگی بود که بخش‌های وسیعی از غزه را با خاک یکسان کرده و تعداد زیادی از مردم را کشته است.

پاسخ تا حد زیادی در کارزار تبلیغاتی پیچیده حماس نهفته است که تفسیر مطلوبی از رویدادها ایجاد می‌کند و روایت‌هایی را تصویر می‌کند که به این گروه کمک می‌کند حامیان بیشتری به‌دست آورد. به تعبیر «ادوارد بِرنِیز» روانکاو آمریکایی، تبلیغات نه با ایجاد و القای ترس و خشم، بلکه با هدایت مجدد این احساسات به سمت اهداف مشخص و ملموس کار می‌کند. تلاش‌های حماس نمونه بارز این تاکتیک است. از زمان شروع جنگ، این گروه حجم وسیعی از مطالب را عمدتا به‌صورت آنلاین، در تلاش برای جمع کردن مردم فلسطین حول رهبری خود و پیگیری پیروزی علیه اسرائیل منتشر کرده است.

«تیم تحلیل تبلیغات عربی» -یک گروه اختصاصی از زبان‌شناسان عرب که در جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل تبلیغات شبه نظامی‌گری به زبان عربی تخصص دارند- در «پروژه امنیت و تهدیدات دانشگاه شیکاگو» تبلیغات عربی تولیدشده توسط حماس و شاخه نظامی آن، گردان‌های القسام را بررسی و آن را در کانال تلگرامی رسمی این گردان پس از ۷اکتبر توزیع کردند. این کانال تلگرامی که بیش از ۵۰۰هزار مشترک دارد، از ۷اکتبر به این‌سو تقریبا هر روز پیام‌ها، تصاویر، فیلم‌ها و سایر تبلیغات را منتشر می‌کند. «محمد الگهری» رهبر این تیم تحقیقاتی، در گزارشی بیش از ۵۰۰بیت تبلیغات را از ۷اکتبر۲۰۲۳ تا ۲۷مه۲۰۲۴ تجزیه و تحلیل کرد.

مشخص نیست که چه تعداد فلسطینی این مطالب را به‌صورت آنلاین مصرف می‌کنند؛ اما غزه و کرانه باختری دسترسی روزانه -هرچند به صورت متناوب و گاه و بی‌گاه- به اینترنت دارند. محتوای دیجیتالی حماس منعکس‌کننده تلاش‌های تبلیغاتی آنالوگ این گروه در شبکه‌های اجتماعی محلی است.

این مطالب بر سه موضوع متمرکز است: ۱- مردم فلسطین چاره‌ای جز جنگیدن ندارند؛ زیرا اسرائیل درصدد ارتکاب جنایات غیرقابل توصیف علیه همه فلسطینی‌هاست؛ حتی اگر آن‌ها در عملیات نظامی شرکت نداشته باشند. ۲- تحت رهبری حماس، فلسطینی‌ها می‌توانند اسرائیل را در میدان جنگ شکست دهند.

۳- آن مبارزانی که در جنگ جان خود را از دست بدهند، افتخار و جلال به‌دست خواهند آورد. حماس حجم زیادی فیلم، بیانیه و مطالب دیگر را منتشر کرده است تا ثابت کند که حمله به اسرائیل در ۷اکتبر پاسخی ضروری و موجه به اشغالگری، جنایات و تجاوزات اسرائیل علیه مردم فلسطین، از جمله تهاجمات مکرر به مسجدالاقصی در قدس توسط نیروهای امنیتی اسرائیل و فعالان و شهرک‌نشینان اسرائیلی است.

بسیاری از ویدئوها، تصاویر و پوسترها بر قدرت نظامی حماس تاکید می‌کنند و حملات موفقیت‌آمیزش به اهداف اسرائیل، به ویژه خودروهای زرهی و تانک‌ها را به نمایش می‌گذارند. هدف این پست‌ها نشان دادن قدرت و اثربخشی این گروه است که نشان می‌دهد حماس می‌تواند آسیب قابل توجهی به دشمن برتر خود از لحاظ فناوری وارد کند.

در این تبلیغات، رزمندگان با تجهیزات کامل رزمی و لباس تاکتیکی، مجهز به کلاه ایمنی، عینک و تسلیحات پیشرفته ظاهر می‌شوند و آمادگی عملیاتی خود را برجسته می‌کنند. نمادگرایی مذهبی، مانند آیات قرآن نیز به‌شدت به چشم می‌خورد و مبارزه حماس را به‌عنوان یک مبارزه معنوی معرفی می‌کند. در نتیجه مبارزان به مقام شهادت نائل می‌آیند. تجلیل از شهادت الهام‌بخش نیروهای بالقوه جدید است.

واقعیت آشکار

پس از ۹ ماه جنگ طاقت‌فرسا، زمان آن فرا رسیده است که واقعیت تلخ را بشناسیم: هیچ راه‌حل صرفا نظامی برای شکست حماس وجود ندارد. تعداد اعضای این گروه بیش از مجموع تعداد مبارزان فعلی‌اش است. همچنین این گروه بیش از یک ایده تداعی‌کننده است. حماس یک جنبش سیاسی و اجتماعی است و به این زودی از بین نمی‌رود.

استراتژی کنونی اسرائیل برای عملیات نظامی سنگین ممکن است تعدادی از رزمندگان حماس را از بین ببرد؛ اما این استراتژی تنها پیوندهای بین حماس و جامعه محلی را تقویت می‌کند. اسرائیل به مدت ۹ماه عملا عملیات نظامی بدون محدودیت را در غزه دنبال کرده است، بدون اینکه پیشرفت آشکاری در اهداف خود داشته باشد. حماس نه شکست‌خورده و نه در آستانه شکست است و هدف آن محبوب‌تر و جذابیت آن قوی‌تر از قبل از ۷اکتبر است.

در غیاب برنامه‌ای برای آینده غزه و مردم فلسطین که فلسطینیان ممکن است آن را بپذیرند، حماس این‌بار با تعدادی پرشمارتر بازخواهد گشت. اما به نظر می‌رسد که رهبران اسرائیل تمایلی به تصور چنین طرح سیاسی قابل قبولی نسبت به قبل از ۷اکتبر ندارند. پایان روشنی برای فاجعه‌ای که همچنان در غزه رخ می‌دهد، تصور نمی‌شود. جنگ ادامه خواهد داشت، فلسطینیان بیشتری جان خود را از دست خواهند داد و تهدید اسرائیل هم افزایش خواهد یافت.

ارسال نظرات