مهدی تراببیگی؛ نه خود سینما و سالن سینما، نه حتی تماشای فیلمی که پخش میشود(گیریم هر فیلمی و با ایجاد هر حس مشترکی) نمیتواند احساس آشکاری از همزیستی را به افرادی که در سالن حضور دارند بدهد، به محض اینکه چراغهای سالن روشن میشود این جمع دو ساعته از هم میپاشند و در خیابان پشت سینما پراکنده میشوند، اما داشتن یک باشگاه فیلم کاملا فرق میکند.
شب گذشته (آخرین شب فروردین) باشگاه فیلم رازی راه افتاد و ریاست افتخاری آن از طرف مدیریت فرهنگی، هنری منطقه 11شهرداری تهران، به جواد طوسی تفویض شد و قرار شد هر دو هفته یک بار نمایش فیلم و نقد و بررسی اش برگزار شود. فیلم «قصه داوود و قمری» نخستین انتخاب این باشگاه بود که پرداختن به این فیلم بماند برای ته این گزارش.
و اما اینکه این منطقه از شهر صاحب باشگاه فیلم شده اتفاق واقعا خوشایندی است، مخصوصا که وقتی برای رسیدن به این باشگاه باید پیادهرو خیابان قزوین را و بورس فروشگاههای موتور سیکلت را طیکنی و برسی به پردیس سینمای رازی و روی صندلی سالن دلپذیر سینما قدر عافیت را بدانی.
طبق آن چیزی که در جلسه افتتاح باشگاه فیلم، مطرح شد خود جواد طوسی جوانیهایش را در این منطقه سپری کرده است و ساعتها با مسعود کیمیایی و بهروز وثوقی در این خیابانها قدم زده، بیشتر از هر کسی به ضرورت چنین باشگاه فیلمی در این منطقه از شهر باور دارد، آن هم نقطهای نزدیک به گمرگ و جایی که وفور فروشگاههای البسه نظامی و کفشهای کتانی، جلوهای زمخت و خشن به ظرفیت بصری شهر داده است.
به قول خود استاد طوسی با وجود اینکه سینماهای این منطقه در دورهای رونق داشتند اما به دلیل نمایش فیلمهای سطحی و سخیف، به اهالی و سینماروها توهین مدام میشد. به همین خاطر وجود یک چنین باشگاه فیلمی آن هم به ریاست یک منتقد کهنهکار سینمایی، شاید بتواند کمی ذائقه مخدوش سینماروهای این گوشه از شهر را بهبود دهد.
تماشای فیلم به عنوان یک عضو از باشگاه فیلم تجربهای فراتر از فیلم دیدن در سینماست، بماند که عوامل اصلی فیلم هم حضور داشته باشند و فیلم که تمام میشود جلسه نقد و بررسی آن شروع شود و هنوز اثر فیلم داغ است با شنیدن نظرات خود عوامل و منتقدین التذاذ مضاعفی عاید مخاطب شود و دیگر چه بهتر از این.
از طرفی تماشای یک فیلم در حالی که میدانی آن بیرون راستهی موتور سیکلت فروشیهاست و همانجا که مثلا داری یک نمای جاندار از فیلم را میبینی همان لحظه آن بیرون یک یا چند معامله موتور جوش خورده و قرار است دقایقی بعد صدای ناهنجار یک یا چند موتور به سمفونی صدای وسایل نقلیهی شهر افزوده شود، جالب اینکه موضوع فیلم «قصه داوود و قمری» به همین آلودگیهای صوتی اشاره دارد.
در داستان خطی فیلم «قصه داوود و قمری» با یک صدابردار جوان همراه هستیم که ناچار است صدای یک قمری را ضبط کند، آن هم در شهری که گنجشکهایش قهر کردهاند و صدای قمریها و یاکریمهایش در صدای ناخوشایند شهر گم شدهاست.
نمایش نقد و بررسی این فیلم با حضور جواد طوسی، آیدا پناهنده (کارگردان فیلم) و ارسلان امیری( نویسنده و تدوینگر فیلم) برگزار شد، آیدا پناهنده اولین ساخت فیلم بلندش را تجربه کرده بود و برای اولین تجربه و دسته فیلمهای ویدئویی، کار قابل دفاعی بود، بماند که گرایشش به سمت فیلم فرهنگی ساختن کاملا واضح بود.
جلسهی نخست باشگاه فیلم رازی با تعداد کمی از شرکتکنندگان برگزار شد. زکریا هاشمی (نه آن هاشمی «خشت و آینه» ابراهیم گلستان) در همین باره به راه افتادن باشگاه فیلم تهران اشاره کرد که در آغاز با عضویت انگشتشماری روبرو بود که این روزها چنان استقبال میشود که صندلی خالی برای خود عوامل فیلم هم گیر نمیآید.
ذکریا هاشمی جوان با اظهار امیدواری از رونق گرفتن باشگاه فیلم رازی در آیندهای نزدیک به خروجیهای چنین پاتوقهای فرهنگی اشاره کرد، این سینماگر کهنهکار با اشاره به خروجیهای باشگاه فیلم تهران از سینماگرانی همچون سامان سالور، شهرام مکری، تورج اصلانی و... نام برد، این هم یکی دیگر از امتیازات عضو شدن در یک باشگاه فیلم.
لازم به گفتن است که ترکیب شوراي تخصصي اين باشگاه شامل خود جواد طوسي، ذکريا هاشمي، مازيار رضاخاني و بهزاد صديقي است و قرار است در طي فصل بهار هر دو هفته یکبار، جلسههاي نقد و نمايش فيلم (سينمايي، داستاني، کوتاه و مستند) را برگزار کند و بماند که در فصل بهار از داوطلبان به صورت رايگان عضو ميپذيرد.