سعید جلیلی در جمع مردم در مصلی شهریار گفت: این موفقیت ملتی است که خودش را باور دارد.
در اینجا دو نگاه داریم یک نگاه میگوید میتوانم و او را شکست میدهم نه تنها در دفاع مقدس و دفاع از حرم بلکه در همین عرصههای اقتصادی موفقیت بزرگ رقم میزنم.
جالب است شنیدم امروز یکی بیان کرده که این موفقیت ما نبوده؛ خود آمریکا میگوید راهبرد ما شکست خورده بعد امروز یکی گفته است خود بایدن نخواسته این کار (ممانعت از فروش نفت ایران) را بکند؛ عجب!
خود بایدن نخواسته؟ اولا اگر خود بایدن نمیخواسته، پس چرا در آن ۹ ماهی که شما در کار بودید، این کار (فروش نفت) را نکردید؟
ثانیا خود بایدن اذعان کرده که نه تنها یکی از تحریمهای ترامپ را کم نکرد بلکه در همین مدت دهها تحریم دیگر افزوده است.
شماهایی که میگفتید تحریم را برمی داریم وقتی دولت را تحویل گرفتید، ۸۰۰ تحریم اضافه شد به تحریمهای قبلی.
خود دشمن میگوید راهبرد ما شکست فاحش خورد؛ خود وزبر خارجهشان در سنای آمریکا گفت ایرانیها توانسته اند، اما این فرد باز میگوید ما نتوانسته ایم.
مهم این است که عمق راهبردی را در پهنای هزمونی جهانی استکبار جوات سیمان ریخت تو اونکه هستهای بود"
لعت خدا بر دروغگوها
اصلا هواپیما میخواهیم چیکار یک مشت مرفه بی درد سوار میشوند
حجاج را هم میشه یک نفتکش را تبدیل به مسافربری کنیم از راه دریا بروند زیارت حج
منافع و حقوق مردم با منافع شکمی انها در تضاد است
فروش التماسی دولت شما مقابل دیپلماسی التماسیه که دوستانتون تو بلند گو فریاد میزنن؟
چوب حراج زد بلدی نمیخاد
چون شما همیشه در سایه هستید بهتر به سایه بازیتان برسید وسیاست وریاست را به اهلش بسپارید
بخدا حتی یکبار هم به ظریف مثل شماها توهین نکردم. اما با اطمینان ۱۰۰ درصد به جلیلی رای میدم.
حتی اگه مسئول شکست برجام ظریف نباشه، ترامپ باشه، باز هم نشون می ده که رویکرد آقای ظریف مناسب سیاست خارجه کشور ما نیست. آمریکا تاوقتی که تحریم علیه اقتصاد ایران موثر باشه اون رو کم نخواهد کرد و با مذاکره به نوع مرسومش که مد نظر جناب ظریف هست هم کم نخواهد شد. تحریم تنها وقتی برداشته میشه که آمریکا حس کنه که اثر اون شیب نزولی پیدا کرده. بعد پیش دستی می کنه و با امتیاز گیری اون رو بر میداره. دولت آقای روحانی نشون داد که در تولید ابزار یا ظرفیت برای کاهش اثر تحریم توانایی لازم رو نداره. چون تمام فکر و ذکرش میشه مذاکره نه تولید پشتوانه برای مذاکره.
به حرفهای سیاستمداران آمریکا در تریبونها استناد میکنه !؟؟
آخه آدم عاقل اونا دارن امثال تو رو هل میدن توی دره نمیفهمی ؟؟؟
اصلا میفهمی سیاست یعنی چی ؟ از کی در سیاست صداقت هم بوده ؟؟؟؟ نمیفهمی.....
اگه رفع روجوع آينه من خرابي مي خام!!!
پیش بینیِ آینده برجام بر مبنایِ نظریه بازی (Game Theory)
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ / تهران ؛ ستاد کلِ الف ج / فرماندهی ِ ب ک
اشاره: نوشته ذیل متنی علمی و نه سیاسی است. بخشی از محتوایِ نوشته در مقالاتِ دیگری از نویسنده آمده. فی المثل در سالِ 1385 (چند سال پیش از شروع در گیری ها در سوریه) وقوعِ آنها را پیش بینی کردم و یا در سالِ 1377 وقوع واقعه یازدهم سپتامبر را در آینده ای نه چندان دور محتمل دانستم. در مقاله ای که در دهه نود میلادی (دهه آخر قرن قبل) نوشتم به صراحت از بحرانِ هسته ای ایران سخن گفتم و حتّی طرح ادعاهای به ظاهر عرفانی و شبه علمی و عوامگرایانه "تجربه مرگ تقریبی " را زمینه سازِ طرح ادعای دانیون برینکلی (افسر سابق سیا و از مدعیان درغگویِ دستیابی ایران به سلاح هسته ای تا سال 1993 ! ) دانستم. این مقالات در آرشیو روزنامه اطلاعات، ماهنامه موعود و نشریاتِ دیگر موجودند.
چنان که در نوشته سال 1385 خود (روزنامه اطلاعات / شماره 23691) اشاره کردم، ورود به جنگی دراز مدت ملزوماتی دارد که می باید به آن توجه کرد. از آن جمله تامل در راهبرد عقیدتی جناح روبروست که مسیر برنامه ریزی او را در چند سال آینده روشن می سازد. با آگاهی از چنین راهبردی ست که آمادگی هایِ لازم برای مواجهه در طراحیِ استراتژیِ نبرد مورد ملاحظه قرار می گیرد و پیروزی هاِیِ موقتیِ مانع از پیش بینیِ وقایع پیش رو نمی گردد.
در مقالاتِ یاد شده گفته بودم آمریکا از ورود سوریه به این مناقشات استقبال می کند و مجموعه نومحافظه کاران آمریکا (به تبعیت از قرائت سخیف کشیشانی چون بیلی گراهام، پت رابرتسون، جری فال ول، جان حگّی و هال لیندسی)، نیروهای حزب الله لبنان و ارتش های حامیِ آنان را همان دجّال (آنتی کرایست) آمده در متون مقدّس می خوانند. در نوشته ای که در بحبوحه جنگ حزب الله با اسرائیل نوشته شد گفتم اگرچه حمایت از حزب الله و فلسطینیان وظیفه انسانی هر انسان آزاده ای است، اما کشیده شدن جنگ به مراحل بعدی، بحران تازه ای را رقم خواهد زد.
از نقش TRADOC در دامن زدن به آشوب هایِ اجتماعی گفتم و این که تلاش جهانی برایِ ایجاد آتش بس و سپس تلاش دیپلماتیک و تبلیغاتی، عاقلانه ترین راه ممکن برایِ عبور از چنین بحرانی است. همچنانکه تلاش برایِ نقد تفاسیر غلط صورت گرفته از متون مقدس دینی و نفیِ هر نوع طالبانیسم اسلامی و مسیحی و یهودی می باید در دستور کار ارگان های تبلیغی و رایزنی هایِ فرهنگیِ نظام اسلامی قرار گیرد. تنها در این صورت است که می توان بر تبعات این بحران چیره شد.
افسوس که به آن مقالات بی اعتنایی شد و با فاصله چند سال منطقه در جنگی چند ملیّتی فرو رفت. فعلاً از آن بحث عقیدتی می گذرم و نقش Bible Belt یا کمربند کتاب مقدّس را در برآوردن بُخت النّصری چون ترامپ نادیده می گیرم. در این نوشته بیشتر به مباحثِ اقتصادی نظر دارم و پرداختن به وجهِ ایدئولوژیکِ برجام را به فرصتی دیگر موکول می کنم. آنچه در ذیل می آید با نظری خوش بینانه به برجام نوشته شده و فاکتور مهمّ مسیحیانِ صهیونیست را به کناری گذاشته.
***
مردمان موفقیت هایِ سابق خود را تکرار می کنند و از زاویه همین تکرار است که می بازند. کسی که تئوری بازی (game theory) می داند، در بازیِ سنگ کاغذ قیچی نمی بازد. برنده از رو کردنِ دستِ خود می پرهیزد و غیر منتظره بودن را بر قابلِ پیش بینی بودن ترجیح می دهد. این است که اگر طرف کاغذ آورد و او سنگ، دفعه بعد قیچی می آوَرَد! چرا؟! چون می داند که طرف، دفعه بعد کاغذ می آورد!
ترامپ کاغذش را درآورده و سنگ ما را در کاغذ خود فشرده. ما در دور تازه خامی می کنیم و کاغذ به دست به سر میز مذاکره می رویم یا سنگ به دست - و به انگیزه بستن کانالی تلگرامی - پورت هایِ گوگل را می بندیم و - با از کاسبی انداختن مردم و قفلِ موتورسرچِ گوگل- بر شمار ناراضیان می افزاییم. این سیاستِ بگیر و ببند و کاغذ بازی، شبیه رولتِ روسی ست که فشنگی را به طورِ تصادفی در خشابِ رِوُلوِر می نشانند، و محضِ رضایِ خدا به خدا توکلّ می کنند. بعد تپانچه را به سمت شقیقه شان می چکانند، تا مگر بخشِ خالیِ خشابِ در مسیر چکاننده قرار گیرد.
در جنگِ روانی، دبّه را در می آورند و یک راست روی میز می گذارند. به اصطلاح به مرگ می گیرند تا به تب راضی کنند. ترامپ هم همین کار را کرده. هرچه دشنام بلد بوده داده، و حریف را از همه حقوق قانونی اش محروم کرده. دو سه هفته دیگر به اندازه یک قدم پا پس می کشد و پیشنهاداتی از قبیل آنچه "پومپئو" در گوش "اون" خواند ارائه می کند. اگر سادگی کنیم به همین تب دل خوش می کنیم و از هول حلیم ته دیگ می افتیم! این "door in the face effect" فنّی ست که روانشناسانِ غربی به ترامپ آموخته اند و استعدادی ست که از پدر ِتاجرش به ارث برده است.
راهِ برخورد با این قماربازِ حرفه ای نه جنگ است و قلدری، نه پا پس کشیدن و کُرنش و دلبری. چنان که در نوشته ای دیگر گفته ام مدیرِ بازاریابی به کشور ما حمله نمی کند. حمله زمانی ست که منافعِ ما و جهان در دو سمتِ دیوارِ بلندِ بی اعتمادی قرار گیرد. این را حتّی من که فیلسوف و دین پژوهم می دانم، چه رسد به نخبه هایِ علومِ سیاسیِ که "بازار" را بزرگترین مانع جنگ و تحریم و نزاع و نِقار به شمار می آرند. پس لابی می کنیم و در شرق و غرب و شمال و جنوبِ به دنبال فروشنده و مدیر بازاریابی می گردیم، بیش از آن که زردی خود را به آتش و سرخی آتش را به خود احاله دهیم! برجام اگرچه اسرائیل را از بلند پروازی هایِ جاهلانه اش منصرف نکرده، امّا دستکم اروپا و آسیا و آمریکای لاتین و اقیانوسیه را از پشت توپ و تانک و مسلسلشان به کناری کشانده.
ظریف، هاله بین و رمّال نیست که تله کینِسیس (فنّ جابجایی اشیاء از راه دور و از طریق تله پاتی) بلد باشد و نورون های مغز ترامپ را از این سوی کُره جابه جا کند! مثلاً به ظریف چه مربوط که پارانوئیدی مثل ترامپ یک شبه تصمیم می گیرد از یونسکو بیرون برود؟! ضمن آن که بیرون رفتن ترامپ از یونسکو نه به معنی بیرون رفتن دائمِ آمریکا از آن سازمان است ( چرا که احتمال دارد دو سالِ دیگر فرد دیگری خط خطی هایش را روی کاغذ معاهدات بنشاند و آمریکا را به دامانِ یونسکو برگرداند)، و نه یونسکو از به رسمیت شناختنِ فلسطین دست کشیده و مثلاً چُغازنبیلِ ما را به سودِ اسرائیل به حراج گذاشته! حالِ ما و ترامپ و برجام هم همین است.
عزیزانی در داخلِ کشور چهارشنبه سوری راه انداخته اند و در فردایِ سه شنبه ای که ترامپ از برجام پا پس کشیده، روی آتش به پرشِ ارتفاع مشغولند. به نظرم این چهارشنبه سوریِ "بهاری" با تمایلاتِ "مارکسیستی" این عدّه ربط دارد که اقتصاد را زیربنا می دانست و همه چیز را با متر و مکیالِ ارز می سنجید. دلواپس گرامی و آتش افروز محترم ! اگر ظریف و روحانی نبودند که جنابعالی و کلّ ملّت شریف ایران در ذیل بند هفتم منشور سازمان ملل جا خوش کرده بودید و مثل صدّام در انتظارِ ساعت صفرِ حمله جهانی لحظه شماری می کردید.
الغرض، خروجِ ترامپ از برجام پایانِ دنیا نیست. یکسالِ دیگر رقابت هایِ ریاست جمهوری آمریکا آغاز می شود، و اگر ما عاقل باشیم از فرصتِ لابی گریِ رسانه ای به سود خود بهره می جوئیم. نه آن که میدان را چنان خالی کنیم که ریاست جمهوری دو سر ماجرا (اینجا و آنجا) به دست کسانی بیفتد که شب و روز استند آپ کمدیِ نتانیاهویی راه می اندازند، یا بدلِ داعشی ها را سوار اسب می کنند و در شویی تبلیغاتی به پردیسِ کوروش می فرستند تا مگر شمشیرِ دامِکلوسِ جنگ هماره بر فرازِ سرمان آویزان باشد! که تنها در این صورت است که ظریف به جایِ سرودِ فتح فاتحه می خواند.
درِ باغِ سبز نشان دادن و بعد چانه زدن و قیمت را بالا بردن (bait & switch و that's not all ) کاری ست که کره شمالی در کارِ انجام آن است. اگر به این تاکتیک رویِ خوش نشان دهیم، راه را بر فروش ارزانتر نفت باز می کنیم. همان کاری که در زمان صدّام کردیم و نفتِ مجانی در اختیار اسد گذاشتیم. زمانی که این بذر پاشی -low ball- ثمر داد، تخفیف را بر می داریم. کار محتملِ دیگر، بازکردنِ موقت مرزها به سوی کالاهایِ وارداتی ست. مشوّقی ست که به اروپائی ها و آسیائی ها و آمریکای لاتین می دهیم و آنان را نسبت به خود متعهد می کنیم. در این حالت تخم مرغ های طرفِ مقابل را در سبد خود گذاشته ایم و او را نسبت به خود مدیون کرده ایم. این همان (foot in the mouth) است که دهانِ فروشنده را می بندد و تا ضرب الاجلی معین از همراهی تجاریِ او با آمریکا جلو می گیرد.
در این میان پای تئوری آشوب - chaos theory - هم به میان می آید که - مانند برفِ فراگیر و کنترل نشده زمستان پارسال و بهار امسال - از حوزه پیش بینی ریاضی دانان و فیلسوفان فراتر می رود و کنترل این سیستم پیچیده را در کف با کفایتِ خداوند نگه می دارد. جنبش هایِ اجتماعی و سیاسی و بلایایِ طبیعی از مدل غیر خطی non linear تبعیت می کنند که قابل پیش بینی نیستند. یعنی حتّی از مدل های احتمالاتیِ مبتنی بر منحنی زنگوله ای تبعیت نمی کنند و توزیع نرمال و غیر نرمال ندارند و به اصطلاح یک شبه از کاه کوه می سازند! این قبیل نوسانات پریودیک نیست که مانند جزر و مد دریا قابل پیش بینی باشد، بر خلافِ پیش بینی های بالا که خطی اند و از این نظر به چنگالِ آینده پژوهی در می آیند !!!
چرا فک کردی کاربرا حوصله خوندن تحلیلای شما رو دارن
میخاستیم اینهمه سطور رو بخونیم، کتاب دستمون میگرفتیم
خسته نباشی
من کامل خوندم
عالی بود
ولی موندم ما که از خوندن اینها خسته میشیم
چه طور خودت از نوشتن اینها خسته نمیشی
اینجا را گذاشتند نظرت بگی نه کتاب تایپ کنی