صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

به سراغ نقش‌هایی از سینمای ایران رفته‌ایم که چیزی فراتر از یک اجرای حرفه‌ای هستند. نقش‌هایی که شاید در ذهن مخاطبان تبدیل به یک کاراکتر واقعی شده و نام بازیگران خود را در دل زنده نگه داشته‌اند.
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۵ - ۲۷ خرداد ۱۴۰۳

بازیگری، شاید همان شغلی باشد که از نظر دشواری و مشقت، می‌تواند با کار کردن در معدن برابری کند! اگر هنوز به این باور نرسیده‌اید، باید بدانید به تصویر کشیدن سیل عظیم و گسترده‌ای از احساسات درونی که شاید خود بازیگر تا به حال آن‌ها را تجربه نکرده، اما مجبور به اجرای آن‌ها در مقابل دوربین و چشم چندین هزار بیننده است، از آنچه بنظر می‌رسد دشوار‌تر خواهد بود. یک سمفونی مرگبار از فراز و فرود‌هایی که بدون اغراق و بزرگ‌نمایی باید روح بیننده را با خود همراه کنند.

به گزارش برترین ها، در ادامه قصد معرفی بازیگرانی که در مقابل دوربین به پهنای صورت اشک ریخته و یا با فریاد‌های بی‌مورد گوش مخاطب را کر کرده‌اند را نداریم. این مطلب درباره بازیگرانی‌ست که با هنر خود، بیننده را سوار بر یک ترن هوایی پر پیچ و تاب به تماشای احساسات دعوت می‌کنند.

به سراغ نقش‌هایی از سینمای ایران رفته‌ایم که چیزی فراتر از یک اجرای حرفه‌ای هستند. نقش‌هایی که شاید در ذهن مخاطبان تبدیل به یک کاراکتر واقعی شده و نام بازیگران خود را در دل زنده نگه داشته‌اند. با ما همراه باشید.

عزت الله انتظامی / گاو

جایی از فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی، دانش‌آموزی از معلم خود می‌پرسد: آدم چطوری گاو می‌شه؟! معلم در جواب می‌گوید: به مرور!

این دیالوگ علاوه بر یک جمله کپشن‌پسند، شاید بهترین تفسیر از بازی عزت الله انتظامی در فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی باشد. روایت داستانی از یک روستایی با بازی انتظامی که به مرور از مش حسن تبدیل به گاو مش حسن می‌شود! انتظامی برای بازی در این نقش یک فرایند آهسته، اما پیوسته در پیش گرفته که با اغراق‌های به جا و مناسب، مخاطب را برای جنون نهایی آماده کند تا در نهایت بیننده او را انسانی حیوان‌نما ببیند. انتظامی در این فیلم نه تنها یکی از درخشان‌ترین نقش‌آفرینی‌های خود را در کارنامه هنری‌اش ثبت کرد بلکه در آن دوره توانست استاندارد‌های بازیگری را در سینمای ایران تغییر دهد. رقم خوردن حماسه‌ای که شاید تا به امروز تکرار نشده است.

بهروز وثوقی / سوته دلان

شاید سخت‌ترین رسالت علی حاتمی در فیلم سوته‌دلان، انتخاب جذاب‌ترین بازیگر سینمای آن‌روز‌ها برای کاراکتری با اختلالات ذهنی بود. دیدن بهروز وثوقی که دیگر همانند دیگر آثارش خوش‌تیپ و قهرمان داستان نیست، همان چیزی بود که مخاطبان سینما هیچ‌وقت انتظارش را نداشتند. اما جذابیت ماجرا زمانی‌ست که این گریم سنگین و بازی متفاوت بهروز وثوقی بیش از آن که انتظار می‌رفت مورد استقبال قرار گرفت. زمانی که مخاطبان توانستند مجید دوکله‌ی شیرین عقل را نیز مانند قیصرِ قهرمان، دوست بدارند. این معجزه تنها به دستان بهروز وثوقی رقم می‌خورد که توانست با اجرایی بسیار باورپذیر، خود را به عنوان یک استاد بازیگری ثابت کند.

سوسن تسلیمی / چریکه تارا

تخصص در بازی لایه به لایه همان چیزی‌ست که سوسن تسلیمی را به یک پدیده بی‌تکرار تبدیل می‌کند. چریکه تارا مهر تاییدی بر این ادعاست. تارا زنی ست با شمایلی زیبا که می‌تواند دل‌ها را اسیر خود کند، اما نه دلبری خاصی در کار است و نه لوندی بی‌مورد. این زیبایی در تارا به شکوهی اسطوره‌ای تبدیل شده. دقیقا همان رسالت سوسن تسلیمی در کارنامه‌اش. او سعی می‌کند چیزی را از کاراکتر داستان نشان دهد که مخاطب حتی به آن فکر هم نمی‌کند. می‌تواند از یک زن روستایی، یک چریک بسازد و با ردی از سرخوشی و رهایی، او را محبوب دل‌ها کند. می‌تواند با نگاه فریاد بزند و می‌تواند بهترین باشد، زیرا او، سوسن تسلیمی است!

نوید محمدزاده / شب، داخلی، دیوار

او یک بازیگر هالیوود پسند است! نوید محمدزاده شاید همان کریستین بیل ایرانی باشد که برای بازی در نقش‌هایش تمام ابعاد ظاهری خود را تغییر می‌دهد. بازی در فیلم «شب، داخلی، دیوار» باعث شد بار دیگر ایمان بیاوریم که محمدزاده برای درخشیدن، تمام تلاشش را می‌کند. او برای بازی در این فیلم به شکل قابل‌توجهی کاهش وزن داشته، اما نمی‌توان موفقیت این کاراکتر را تنها در این مورد بیان کرد. او یک بازی جنون‌آمیز را به نمایش می‌گذارد. بازی‌ای که در هر دقیقه ببیننده را نا حدودی شگفت‌زده می‌کند.

فرزانه تاییدی / هشتمین روز هفته

سال ۱۳۵۲، این فرزانه تاییدی است که با تمام قدرت، چهره‌ی زن در سینما را به طور کامل تغییر می‌دهد. در فیلم «هشتمین روز هفته»، فرزانه تاییدی کاراکتری جریان‌ساز را در سینمای ایران اجرا می‌کند که فراموش کردن آن کار دشواری برای تاریخ سینماست. داستان تعرض به زنان در آن دوره سوژه نخ‌نمایی برای روایت یک دعوای ناموسی و ناموس‌پرستی بود، اما تاییدی با بازی در این فیلم، زنی را به تصویر می‌کشد که بی‌نیاز از هر مردی می‌تواند انتقام خود را بگیرد و از حاشیه دعوا‌های مردانه بیرون بیاید.

میرسعید مولویان / تومان

نمایش یک جنون خانمان سوز! بازی میرسعید مولویان در فیلم «تومان» همان آتش جنون‌آمیزی‌ست که تا مغز استخوان بیننده را می‌سوزاند. میرسعید در این فیلم به مرور زمان لبخند‌های کارکتر خود را تلخ می‌کند، نگاهش را پر از خالی می‌کند و در نهایت در یک پایان دراماتیک، خود را از اعماق جهنم به زندگی بازمی‌گرداند. این بازی پلکانی، یکی از بهترین نقش آفرینی‌های مولویان در سینمای ایران به شمار می‌رود.

محسن تنابنده / جنگ جهانی سوم

شاید هیچ‌وقت فکر نمی‌کردیم نقی معمولیِ سریال پایتخت بتواند رهبر یک نسل‌کشی باشد! «جنگ جهانی سوم» این اتفاق غیرممکن را برای بینندگانش ممکن کرد و محسن تنابنده در این فیلم توانست یکی از بهترین‌های خود را به نمایش بگذارد. او می‌تواند در ابتدای فیلم با حجم عظیمی از فلاکت‌زدگی، ترحم مخاطبان را بخرد، اما در نهایت تبدیل به هیتلری واقعی می‌شود که مخاطبان را می‌ترساند. این بازی درخشان باعث شد از آن پس، محسن تنابنده را چیزی فراتر از یک کمدین بدانیم.

لیلا حاتمی / رگ خواب

میراث علی حاتمی برای سینما چیزی فراتر از یک بازیگر بود. لیلا حاتمی یکی از درخشان‌ترین بازی‌های خود را در فیلم «رگ خواب» ساخته‌ی حمید نعمت‌الله به نمایش می‌گذارد و با همین بازی، خود را از هم‌دوره‌هایش متمایز می‌کند. بازی حاتمی در این فیلم یک مرگ تدریجی را به نمایش می‌گذارد. او در ابتداا زنی تنها و افسرده را به بینندگان معرفی می‌کند و بعد با لبخند‌های زیبایش آن‌ها را متقاعد می‌کند که عشق می‌تواند حلال مشکلات باشد. اما این لبخند‌ها به مرور تبدیل به اشک و سپس خشمی می‌شود که بیننده را میخکوب می‌کند. ساخت این مرگ تدریجی، هنری‌ست که لیلا حاتمی در آن بسیار درخشان بوده است.

ارسال نظرات