صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۴۵۴۰۸
مروری بر اتفاقات انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم
دوم خرداد ۱۳۷۶ هنوز تمام نشده بود که خبر‌ها از پیروزی قاطع محمد خاتمی حکایت داشت؛ هاشمی رفسنجانی به گواه خود، اخبار انتخابات را از وزارت کشور در کامپیوتر خبری‌اش و سایر افراد دریافت می‌کرده است. صبح سوم خرداد نیز بشارتی وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به رییس‌جمهوری گزارشی از آرای خاتمی داد؛ به گفته او از ۲۰ میلیون رای شمارش شده، بیش از ۶۰ درصد آرا نصیب خاتمی شده است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۷ - ۲۷ خرداد ۱۴۰۳

دوم خرداد از دوم خرداد شروع نشد؛ انتخاب این روز برای برگزاری انتخابات دوره هفتم ریاست‌جمهوری هم به همین سادگی‌ها نبود؛ چالش‌ها و بحث‌ها در این زمینه در سطوح تصمیم‌گیر جریان داشت. اکبر هاشمی‌رفسنجانی رییس‌جمهوری وقت، در خاطرات پنجم اسفند ۷۵ خود آورده است: «عصر در جلسه هیأت دولت، راجع به تاریخ انتخابات و نحوه رأی‌گیری و شمارش بحث شد که ناتمام ماند. جناح روحانیت، طالب دوم خرداد است که در روزهای بعد از عاشورا و در محرم است و جناح مقابل، ۱۶خرداد را می‌خواهد که بعد از ایام رحلت امام است و شورای نگهبان که حق قانونی دارد، با دوم خرداد موافق است و رهبری هم گرچه به فرض ۱۶خرداد مایل‌اند، اما نمی‌خواهند دستوری بدهند.

به گزارش اعتماد، در جلسه شب قبل، این نظر را گفتند. امشب هم تکرار کردند و نظراتشان را به آقایان جنتی، دبیر شورای نگهبان و بشارتی وزیر کشور گفته‌اند؛ ولی چون دستور نداده‌اند، شورای نگهبان به نظر خودش عمل می‌کند». نهایتا وزیر کشور وقت به صورت رسمی، هفتم اسفند سال ۷۵ در همایشی با حضور استانداران سراسر کشور روز انتخابات را اعلام کرد: «شورای نگهبان با برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در روز جمعه دوم خرداد ماه سال ۱۳۷۶ موافقت کرده است».

وضعیت صحنه سیاست در ایران

اما از ماه‌ها قبل یا دقیق‌تر، از پاییز ۱۳۷۵ راه‌های رسیدن به دوم خرداد آغاز شد؛ از زمانی که نیروهای سیاسی ایران آغاز به یارکشی کردند؛ نیروهای سیاسی ایران در آن زمان، با تقسیم‌بندی چپ و راست از یکدیگر جدا می‌شدند؛ البته که در سال‌های آخر دولت وقت به ریاست هاشمی رفسنجانی یک نیروی سیاسی با نام کارگزاران سازندگی ایجاد شد که در انتخابات مجلس پنجم و ریاست‌جمهوری هفتم نقش چشمگیری ایفا کرد.

برای دریافت وضعیت سیاسی حاکم بر آن روزگار، باید نقبی زد به فضای سیاسی آن زمان. تنه اصلی جناح راست در آن زمان «جامعه روحانیت مبارز» بود و سایر گروه‌های همسو با آن، در حکم شاخ و برگ آن. در چنین شرایطی بود که جناح چپ آن زمان در سیاست جمهوری اسلامی، از انتخابات مجلس چهارم کناره گرفت و این مجلس به تصرف راستی‌ها درآمد. محصول این اتفاق، اجرای برنامه اول توسعه که در عمل شد «تعدیل اقتصادی» و برنامه‌های محافظه‌کارانه در عرصه فرهنگ و سیاست خارجی. از نتایج این اقدامات در زمینه اقتصادی، رکود تورمی بود و در نتیجه اعتراضات مشهد و قزوین و اسلام‌شهر. پس از این اتفاقات بود که جناح راست کم‌کم سعی کرد خرجش را از هاشمی‌رفسنجانی جدا کند.

نتیجه هم مشخص بود؛ یا هاشمی باید برای تقویت این پیوند با جناح راست تلاش می‌کرد؛ یا برای همیشه اردوگاه آن‌ها را ترک می‌گفت.

جدایی هاشمی از محافظه‌کاران سنتی

این در شرایطی بود که انتخابات مجلس پنجم در سال ۱۳۷۴ در پیش بود؛ جناح راست تاکید داشت که باید فهرستی بر اساس همان تفکرات خود ارایه کند و در مقابل مدیران ارشد هاشمی که تشکلی با نام کارگزاران سازندگی تشکیل داده بودند پیشنهاد ارایه فهرستی جداگانه و مستقل از جناح راست و با محوریت اکبر هاشمی رفسنجانی داشت؛ آن‌ها خودشان را کارگزاران سازندگی و رییس معنوی‌شان را سردار سازندگی می‌نامیدند.

هاشمی‌رفسنجانی مانند همیشه، راهی میانه را پیشنهاد داد: پنج نفر از چهره‌های مورد اقبال کارگزاران، در فهرستی در کنار جناح راست روحانیت و گروه‌های همسو (گروه‌هایی همچون جمعیت موتلفه، جامعه اسلامی مهندسین و…) قرار گیرد. این پنج نفر: عبدالله نوری (وزیر کشور در دولت اول هاشمی)، مسعود روغنی زنجانی (معمار برنامه تعدیل)، محمد سعیدی‌کیا (وزیر راه‌وترابری در دولت دوم موسوی و دولت اول هاشمی)، ایرج فاضل (رییس فرهنگستان علوم پزشکی و وزیر سابق بهداشت در دولت اول هاشمی) و مصطفی معین (وزیر آموزش عالی در دولت اول هاشمی). اما وقتی شامگاه بیستم دی ماه ۱۳۷۴، هاشمی رفسنجانی در جلسه شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز این پیشنهاد را ارایه کرد، با مخالفت اکثریت روبرو شد و دیگر موسم جدایی رسید.

ائتلاف بر روی ناطق

اما تحولات و تحرکات در جناح راست، از نیمه‌های سال ۱۳۷۵ آغاز شد؛ در اردوگاه محافظه‌کاران افراد زیادی نبودند که بتوانند نمایندگی این طیف را در انتخابات بر عهده بگیرد. بهترین گزینه برای آن‌ها، علی‌اکبر ناطق‌نوری رییس مجلس مستقر بود. آبان ۱۳۷۵ جامعه روحانیت مبارز چراغ معرفی نامزد را روشن کرد؛ سخنگوی این تشکل سیاسی محافظه‌کار سنتی، ناطق‌نوری را به عنوان فرد مورد حمایت در انتخابات ۷ ماه بعد اعلام کرد.

در این تصمیم‌گیری آثار جدایی هاشمی‌رفسنجانی از محافظه‌کاران سنتی مشهود بود؛ او حتی در جلسه مهم رای‌گیری برای معرفی نامزد هم شرکت نکرد. به گفته سخنگوی جامعه روحانیت، «در جلسه رای‌گیری آقای هاشمی‌رفسنجانی شرکت نداشت ولی وی در جلسه گذشته شورا، حمایت خود را از آقای ناطق‌نوری اعلام کرده بود». رضا تقوی در این مصاحبه سعی کرد تا برای این تشکل آبروداری کند: «عدم حضور آقای هاشمی در جلسه رای‌گیری دلیلی بر ضعف تصمیم جامعه روحانیت نیست».

حمایت جامعتین با دلخوری رییس جامعه مدرسین

ناطق نوری برای رایزنی‌های بیشتر به قم رفت و با چهره‌های شاخص جامعتین یعنی جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دیدار کرد. هرچند جامعه روحانیت درباره حمایت از ناطق نوری اعلام رسمی کرده بود، اما در جامعه مدرسین حوزه علمیه تنش‌ها بر سر حمایت از ناطق بالا بود.

علی مشکینی دبیر جامعه مدرسین و از روحانیون پرنفوذ و سرشناس پس از انقلاب، از این تصمیم ناراضی بود. از یک سو دامادش «محمد ری‌شهری» نیز در مظان کاندیداتوری بود و از سوی دیگر تحت فشار سنگین جامعه روحانیت و البته محمد یزدی در خود جامعه مدرسین بود. نظر جامعتین بر ناطق نوری بود؛ همین امر سبب شد تا رییس جامعه مدرسین جلسه را با ناراحتی ترک کند.

از احساس وظیفه تا تکلیف

رییس مجلس وقت پس از سفری که به قم داشت، روند چگونگی تبدیل «احساس وظیفه نکردن» به «بنا بر تکلیف حضور داشتن» را تشریح کرد: «در این جلسه (با جامعتین) گفتم که من قبلا اعلام می‌کردم هنوز احساس وظیفه نکرده‌ام ولی با محبتی که جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز کردند طبیعتا دید من عوض شد چرا که شخصیت‌هایی مثل اعضای جامعه مدرسین یا جامعه روحانیت دین‌شان را به خاطر دنیای ما نمی‌دهند. وقتی آن‌ها بنده را تایید کردند تکلیف جدیدی بر دوش من گذاشته شد». نهایتا از میان جمع ۲۱ عضو جامعتین، ناطق با ۱۴ رای نامزد قطعی این دو تشکل سنتی محافظه‌کاران شد.

رای‌شکن‌ها وارد شدند

از سوی دیگر، رضا زواره‌ای، رییس سازمان ثبت احوال کشور و محمد ری‌شهری، نماینده ولی‌فقیه در امور حج و زیارت نیز وارد میدان شدند؛ این امر با انتقاد رییس جامعه مدرسین و رییس قوه قضاییه روبرو شد؛ محمد یزدی در دیداری که با هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری به عنوان سران دو قوه دیگر داشت، از حضور این دو نامزد محافظه‌کاران انتقاد کرد؛ آنگونه که هاشمی رفسنجانی نوشته در جلسه ۲۷ فروردین ۱۳۷۶ نوشته: «برای شام به دفتر آقای یزدی رییس قوه قضاییه رفتم. آقای ناطق هم آمد… آقای یزدی گزارش داد که جامعه مدرسین [حوزه علميه قم]، حاضر نیست برای تأیید آقای ناطق بیانیه بدهد، ولی موافقت کرده که آقای [رضا] استادی در مصاحبه، خبر را بگوید.

از پیشرفت کارهای آقای [سيدمحمد] خاتمی، با توجه به تأیید کارگزاران [سازندگي] از ایشان، نگران هستند و از آقای [سيد رضا] زواره‌ای و [محمد محمدي] ری‌شهری که [با نامزدي در انتخابات]، باعث تجزیه آرای‌شان شده‌اند، گله‌مندند و توقع دارند که من کمک‌شان کنم و با توجه به اینکه بخشی از مردم، کارگزاران را هماهنگ با من می‌دانند، به نحوی آن را علاج کنم.»

خط امامی‌ها به خط شدند

در آن سوی میدان، خط امامی‌ها که بعدها به دوم خردادی‌ها معروف شدند، ابتدا سراغ میرحسین موسوی رفتند؛ اما او نپذیرفت و گزینه بعدی‌شان پذیرفت؛ محمد خاتمی وزیر ارشاد اسبق و رییس کتابخانه ملی. آخر بهمن ماه ۱۳۷۵ بود که مهدی کروبی به عنوان دبیر مجمع روحانیون مبارز رسما نامزدی محمد خاتمی را اعلام کرد: در اسفند ماه خاتمی دو مرتبه به عنوان سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه به دانشگاه تهران رفت؛ اتفاقی که در زمان ریاست‌جمهوری‌اش رخ نداد.

ائتلاف خط امامی‌ها با کارگزاران

همزمان فراکسیون اقلیت مجلس پنجم متشکل از خط امامی‌ها و کارگزارانی‌ها بودند از خاتمی حمایت کردند. روزنامه همشهری ۱۹ اسفند ۷۵ در خبری «به نقل از منابع نزدیک به کارگزاران نوشت که این حزب در دو هفته گذشته به منظور بررسی تحولات عرصه انتخابات آینده جلسات متعددی داشت که خاتمی هم در بعضی از جلسات آن‌ها حضور داشته است و این حزب قصد دارد تا از نامزدی خاتمی حمایت کند.»

اواخر فروردین ۷۶، کارگزاران در بیانیه‌ای با حمایت از خاتمی، نوشت: «در میان نامزدهای انتخابات هفتمین دوره ریاست‌جمهوری جناب حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمحمد خاتمی را مناسب‌ترین چهره می‌داند که دربرگیرنده شایستگی‌ها و ویژگی‌هایی است که اصل ۱۱۵ قانون اساسی و ماده ۳۵ قانون انتخابات ریاست‌جمهوری برشمرده است…کارگزاران بنا به الزام‌ها و ملاک‌های فکری و اجرایی خویش و با توجه به خط‌مشی و اصول برنامه‌های اعلام شده حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی انتظار دارد که ملت بزرگ ایران که در تکاپوی کشوری عزتمند، آباد، پرنشاط و سرفرازند با رای به خاتمی فردای بهتری را برای ایران اسلامی ترسیم نمایند».

چند روز پیش از انتشار این بیانیه، محمد هاشمی برادر رییس‌جمهوری مستقر خبر بیانیه کارگزاران را برای برادرش برده بود؛ هاشمی نوشته «اخوی محمد [معاون اجرايي رييس‌جمهور] آمد… به مضمون بیانیه کارگزاران برای تایید آقای (سید محمد) خاتمی انتقاد دارد که زیادی از او تعریف شده است…».

دیدار در لندن؛ زلزله در تهران

زمستان ۷۵ در شرایطی که فضای انتخابات غالب می‌شد و رسانه‌ها به این موضوع می‌پرداختند، خبر یک دیدار در لندن که منجر به زلزله‌ای سیاسی در تهران شد؛ سفر محمد جواد لاریجانی رییس مرکز پژوهش‌های مجلس به لندن و سخنانش در یک کنفرانس خبری.

او که منصوب و منسوب به ناطق نوری بود، در کنفرانس خبری‌اش در لندن گفته بود: «فکر می‌کنم اگر ناطق‌نوری در انتخابات برنده شود برای اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی مهم در موقعیت خوبی قرار خواهد داشت. ناطق نوری با رفسنجانی فرق دارد زیرا ناطق برنامه خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی را با سرعت بیشتری انجام خواهد داد».

لاریجانی در ادامه تاکید داشت: «فکر می‌کنم اگر ناطق‌نوری در انتخابات برنده شود برای اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی مهم در موقعیت خوبی قرار خواهد داشت. ناطق نوری اقتصاد را جانی تازه خواهد بخشید، سیاست پولی محکمی را به اجرا خواهد نهاد، بر بانک‌ها نظمی محکم برقرار می‌کند و امنیت سرمایه‌گذاری را افزایش می‌دهد…ناطق نوری با رفسنجانی فرق دارد زیرا ناطق برنامه خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی را با سرعت بیشتری انجام خواهد داد».

پس‌لرزه‌هایی شدیدتر از زلزله

این موضوع بهترین سوژه برای حامیان خاتمی و بدترین اتفاق برای محافظه‌کاران بود. روزنامه همشهری هم در یادداشتی به‌شدت از لاریجانی انتقاد کرد: «آیا انگلیسی‌ها از مردم شریف و مسلمان ایران برای جناح شما محرم‌ترند؟». در خلال این زلزله سیاسی مشخص شد که جواد لاریجانی با نیک براون، مدیرکل امور خاورمیانه وزارت امورخارجه بریتانیا هم ملاقاتی داشته است. هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۲۵ اسفند ۷۵ نوشته «آقای مجید انصاری آمد.

متن مصاحبه آقای جواد لاریجانی، با [نيك‌براون]، یک صاحب‌منصب انگلیسی را آورد که در آن به طرفداران آقای [محمد] خاتمی حمله کرده و گفته که آن‌ها تندروها هستند و جایزه قتل سلمان رشدی و نیز اشغال لانه جاسوسی امریکا از آن‌ها است و از میانه‌روی آقای ناطق [نوري] تعریف کرده است. گمان می‌رود که سروصدا راه بیندازند.»

اما ۳۱ فروردین ۷۶ روزنامه سلام ارگان خط امامی‌های آن زمان، در یک افشاگری، بخشی از متن مذاکرات جواد لاریجانی با نیک براون را منتشر کرد: «من نه اشغال سفارت امریکا در تهران را تایید می‌کنم و نه اذیت و آزار دیپلمات‌های ایران در اروپا را. افرادی که از آقای خاتمی حمایت می‌کنند از اشغال سفارت امریکا در تهران حمایت کرده و آن را تایید می‌کنند ولی افراد لیبرالی مثل من آن را تایید نمی‌کنند».

برائت ناطق از لاریجانی

جو سیاسی به‌شدت علیه ناطق شد تا جایی که او به اجبار از جواد لاریجانی و اقدام او اعلام برائت کرد؛ او نهم اردیبهشت ۷۶ در جمع دانشجویان دانشگاه تهران گفت: «لاریجانی نه از طرف مجلس و نه از طرف بنده ماموریت داشته است و خودش هم مدعی است که پاسخ دارم که چه گفتم.

خلاصه این مذاکره با مشروح آن متفاوت است. من هر دو نسخه را خواندم، بنده به متن مشروح این مذاکرات هم انتقاد داشتم و وی مسوول کار خودش است». در همین حال نشریه «عصر ما» ارگان رسمی و مطبوعاتی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران دست به یک افشاگری دیگر در این زمینه زد: «حداقل ۲۰ جمله و عبارت که در خلاصه مذاکرات وجود داشته، حذف شده است. ضمنا جملاتی نیز در جهت تلطیف اظهارات قبلی اضافه شده است.»

چرخش صفحه به نفع خط امامی‌ها

این امر را می‌توان یکی از اثرگذارترین اقدامات در طول انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ دانست؛ اقدامی که صحنه را به نفع خط امامی‌ها چرخاند. محافظه‌کاران در این ماجرا گوشه رینگ افتاده بودند و از همین بابت به‌شدت نگران بودند. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۷۶ نوشته: «دکتر روحانی آمد. راجع به انتخابات صحبت شد، گفت گروه آقای ناطق نوری از نتایج انتخابات نگران‌اند و به فکر چاره‌اند…».

او همچنین در خاطرات یک ماه قبل ازانتخابات نوشته است: «دکتر محسن نوربخش گزارش داد که در نظرسنجی جدید آقای خاتمی ۲۷ درصد و آقای ناطق نوری ۲۳ درصد رای دارند.

عصر آقای ناطق نوری آمد و از احتمال پیروزی خاتمی (در انتخابات ریاست‌جمهوری) اظهار نگرانی کرد و از من کمک خواست، برای تقویت خودش و مشخصا خواست که به خانه کارگر هم بگویم که از او حمایت کنند…». هاشمی رفسنجانی که اعلام بی‌طرفی کرده بود، به حمایتی کم‌رنگ از ناطق پرداخت: «… شب شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز [تهران] در دفترم جلسه داشت. آقای ناطق نوری و دوستانش از نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری نگران‌اند و روحیه آن‌ها ضعیف است.

فکر می‌کنند که رقیب اصلی‌شان آقای خاتمی، برنامه تبلیغاتی بهتری دارد. ازعدم تحرک دبیرخانه جامعه شکایت دارند. اختلافات رو شده در جامعه مدرسین قم که تأیید اعلان شده از آقای ناطق را خراب کرده، وضع را بدتر نموده است. از من درخواست داشتند که کمک‌شان کنم. گفتم اعلان بی‌طرفی کرده‌ام، ولی می‌توانند از اسم من که از اعضای جامعه هستم، استفاده کنند. مقداری روحیه دادم، با توضیح امکانات که از طریق حوزه‌ها و علما و مساجد و برنامه‌های محرم دارند…». (سوم اردیبهشت ۷۶)

نگرانی‌های علی لاریجانی

چند روز بعد هم علی لاریجانی در چند نوبت در دیدار با هاشمی‌رفسنجانی از بالا رفتن احتمال ریاست‌جمهوری خاتمی ابراز نگرانی کرده بود: «…عصر دکتر علی لاریجانی، (رییس سازمان صداوسیما) آمد. نتیجه افکارسنجی انتخابات را آورد که نشان می‌دهد به موازات پایین آمدن شانس آقای ناطق‌نوری، شانس آقای خاتمی بالا می‌رود؛ اظهارنگرانی نمود و از من استمداد کرد و پیشنهادهایی شبیه همان پیشنهادهای خود آقای ناطق ارایه داد…»؛ «آقای علی لاریجانی، (رییس سازمان صدا و سیما) آمد و نتایج افکارسنجی‌های جدید را آورد. رفته‌رفته سطح رأی آقایان ناطق نوری و خاتمی به هم نزدیک می‌شود».

خاطرات هاشمی رفسنجانی در سی‌ام اردیبهشت ماه ۷۶ نشان می‌دهد که علی لاریجانی به عنوان یکی از چهره‌های سرشناس جریان محافظه‌کاران در آن زمان، دیگر تسلیم سرنوشت شده است: «آقای علی لاریجانی رییس سازمان صدا و سیما گزارش افکارسنجی‌ها را آورد که به تدریج آقای خاتمی جلو افتاده و معتقد است حمایت کارگزاران اثر کرده است…افکارسنجی‌های (وزارت) اطلاعات و خبرگزاری (ایرنا) و کارگزاران رسید که مجموعا آقای خاتمی را جلو نشان می‌دهد…».

سناریویی به نام «کارناوال عصر عاشورا»

اقبال به خاتمی در جامعه چنان بالا گرفته بود که حتی سناریوی «کارناوال عصر عاشورا» هم اثری بر آرای او نکرد. این ماجرا در چند روز مانده به انتخابات اجرا شد؛ عصر عاشورا یعنی شنبه ۲۷ اردیبهشت تعدادی از جوانان عکس‌های خاتمی را روی ماشین‌های‌شان چسباندند و با پوششی که با قرائت رسمی غیرمتعارف خوانده می‌شد، به شکل گروهی در خیابان‌های شمال تهران حرکت می‌کردند.

از این ماجرا فیلمبرداری شده بود و در تلویزیون ایران منتشر شد. بعدها روزنامه اعتماد در تیر ماه ۱۳۸۸ مصاحبه‌ای با علی کردان معاون اداری- مالی و امور مجلس صدا و سیما در سال ۷۶ منتشر کرد که گفته «یک پرونده‌ای تشکیل شده بود آن موقع تحت عنوان عصر عاشورا، دیدم آن را هم به من نسبت داده‌اند در حالی که من هیچ نقشی در آن نداشتم. سه نفر از دوستان بعدا فهمیدم که در اون پرونده نقش داشته‌اند که یکی‌شون دنبال حکم شرعی می‌گشت که خودش را سر به نیست کند. یکی‌شان دنبال راهی می‌گشت که از کشور برود بیرون، یکی دیگه هم می‌گفت بالاخره کاری است که کرده‌ایم و می‌رویم جلو، ببینیم چه می‌شود.»

ورود آیت‌الله خامنه‌ای و خاتمه ماجرا

ماجرا نهایتا با سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با جمعی از خانواده‌های شهدا و ایثارگران در فاصله دو روز مانده به انتخابات فیصله یافت؛ در این سخنان «به راه انداختن کاروان شادی در عصر عاشورا»، «حرکات حیله‌گرانه دشمن» توصیف شد: «بعضی از کارها را دشمن و غیرخودی‌ها انجام می‌دهند.

کاروان شادی در عصر عاشورا مربوط به مردم انقلابی و مسلمان نیست و به دست گرفتن عکس یک نامزد انتخاباتی نیز حیله آن‌ها بوده است، بنابراین نباید هیچ یک از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری را در این زمینه متهم کرد زیرا ربطی به آن‌ها ندارد و شاید همان فریب‌خوردگانی که در خیابان‌ها آن مناظر زشت را به راه انداختند ندانند که دست پنهانی برای خراب کردن فضای انتخابات، ناراحت کردن متدینین و خراب کردن چهره‌ها، آن‌ها را حرکت می‌دهد».

۳ روز مانده به انتخابات یعنی سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۷۶ هاشمی به دیدار آیت‌الله خامنه‌ای رفت: «شب میهمان رهبری بودم…درباره انتخابات صحبت شد…حساسیتی روی پیروزی احتمالی آقای خاتمی نشان ندادند و گفتند دستور دادند که با اخلال و تقلب و برخوردهای خشن برخورد شود، گفتند بنا ندارند فردا حمایت صریح از کسی داشته باشند، گفتند فیلم (تبلیغاتی) دیشب آقای خاتمی خیلی قوی تهیه شده بود».

انصار حزب‌الله؛ همیشه در صحنه

اما برخی تشنج‌ها در جامعه بر روی تجمعات انتخاباتی خاتمی نیز وجود داشت؛ گروه انصار حزب‌الله یکی از این موارد بود که در خیابان به ابراز وجود می‌پرداخت؛ یکشنبه ۳۱ فروردین ۷۶ هاشمی رفسنجانی در خاطراتش نوشته است: «آقای مهدی کروبی، تلفنی از فشارهایی شکایت کرد که انصار [حزب‏الله] علیه آقای خاتمی در مشهد دارند و در جلسات سخنرانی ایشان مزاحم شده‌اند؛ آقایان عطاءالله مهاجرانی و غلامحسین کرباسچی هم همین شکایت را داشتند». دوم اردیبهشت نیز هاشمی رفسنجانی نوشته است: «وزیر کشور تلفنی گفت دستور داده است جلوی تعرض انصار حزب‌الله علیه اجتماعات انتخاباتی را بگیرند؛ اخیرا به اجتماعات آقای خاتمی متعرض می‌شوند».

اما از سوی دیگر طیف محافظه‌کار انتظار حمایت هاشمی رفسنجانی را داشت؛ در آخرین جمعه پیش از انتخابات (۲۶ اردیبهشت) هاشمی رفسنجانی امام جمعه موقت تهران بود؛ او در این نماز جمعه که مصادف با روز تاسوعا نیز بود، حجت را برای منتظران حمایت از سوی خودش تمام کرد؛ در خاطرات آن روز نوشته است: «در خطبه دوم، مسائل روز و منجمله انتخابات را مطرح نمودم.

سعی کردم که در اظهاراتم، بی‌طرفی را مراعات کنم و بر حضور مردم در رأی‌گیری و خودداری مسوولان از دخالت ناروا در انتخابات و حفظ سلامت فضا و کار و مراعات حرکت رقبا در تبلیغات تأکید کردم. از عکس‌العمل‌های بعدی به دست آمد که جناح آقای ناطق نوری، از صحبت‌ها ناراضی‌اند…جناح‌های دیگر، به خاطر حفظ بی‌طرفی و هشدار در مورد تقلب و نیز اعلان اینکه رأی من مخفی است و کسی نمی‌داند، اظهار خوشحالی کردند. نحوه پخش خبر از صداوسیما، همین نشان از ناراحتی آن‌ها است».

هاشمی در آن خطبه‌ها افزود: «حتی آن‌ها که ماها را قبول ندارند، بدانند اگر ایران را قبول دارند همین آرای زیاد سبب می‌شود دشمنان ما حساب جدیدی را روی ایران باز کنند.

اگر آرا باشد، به نفع کلیت کشور است… امروز هیچ گناهی را بدتر از این نمی‌دانم که کسی به خودش حق بدهد که در آرای مردم دست ببرد یا جریان را منحرف کند، البته تبلیغ بحث دیگری است، خوب باید حرف بزند مردم را آگاه کند، این‌ها خلاف قانون نیست مگر تبلیغ خلاف قانون که آن از بعد دیگری جرم می‌شود وقتی که می‌بینید مثلا بنده که مسوول قوه اجرایی هستم و حتما به سرنوشت کشور فوق‌العاده علاقه‌مند به خصوص بعد از اینکه می‌بینم خودم در این مسند نمی‌خواهم باشم دلم می‌خواهد بهترین این‌ها باشد که آن روالی که در کشور وجود دارد ادامه داشته باشد. به‌شدت حتی رأی خودم را مخفی می‌کنم و به بچه‌هایم هم نمی‌گویم، برای اینکه این به جایی سرایت نکند و سوءاستفاده نشود».

روز موعود؛ خاتمی ۲۰ میلیون

سرانجام روز موعود فرا رسید؛ دوم خرداد ۱۳۷۶ هنوز تمام نشده بود که خبرها از پیروزی قاطع محمد خاتمی حکایت داشت؛ هاشمی رفسنجانی به گواه خود، اخبار انتخابات را از وزارت کشور در کامپیوتر خبری‌اش و سایر افراد دریافت می‌کرده است. او نوشته است: «خبرها از جلوتر بودن آقای خاتمی حکایت دارد». صبح سوم خرداد نیز بشارتی وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به رییس‌جمهوری گزارشی از آرای خاتمی داد؛ به گفته او از ۲۰ میلیون رای شمارش شده، بیش از ۶۰ درصد آرا نصیب خاتمی شده است.

گزارش وزیر کشور به رییس‌اش درست بود؛ صندوق‌های رای نتیجه‌ای شگفت‌انگیز نه برای ایران که برای ناظران بین‌المللی رقم زد؛ نسبت همان نسبت بود؛ محمد خاتمی با ۲۰ میلیون رای پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم شد؛ اتفاقی «غیرمنتظره برای ناظران داخلی و خارجی».

ارسال نظرات