فرارو- تحمل این اندوه ممکن است سخت باشد، اما لازم نیست طاقت فرسا باشد. آن چه ممکن است کمک کند این است که دستاوردهای خود را تصدیق کرده و همزمان درک کنیم که بسیاری از چیزها خارج از دسترس ما باقی خواهند ماند. زمانی که از تعریف خود براساس آن چه به دست نیاورده ایم، دست برداریم آن هنگام میتوانیم عزت نفس خود را تقویت کنیم.
به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست، همه ما رویاهایی در مورد زندگی خود داریم و نشانههایی را به صورت شخصی یا حرفهای برای موفقیت در نظر میگیریم از سلامتی خوب گرفته تا شغل رضایت بخش، خانواده دوست داشتنی، ثبات مالی یا هر چیز دیگری. در حالی که برخی از افراد به روشهای متعادل و پایدار به این اهداف میرسند برخی دیگر آن را چالش برانگیز میدانند.
زمانی که تحقق سناریوهای ایده آل دور از دسترس باقی میماند به ویژه با افزایش سن و زمان کم تری که برای دستیابی به آن سناریوها وجود دارد ما ممکن است احساس گناه یا شرم کنیم. به مثابه پادزهری برای این احساسات بد، ممکن است علیه جهان بشوریم و بیرحمانه خود را مورد سرزنش قرار دهیم و یا با فشاری بی امان بر خود به راه مان ادامه دهیم.
در این میان باید پرسید اگر فردی از دنبال کردن ایده آل هایش دست بکشد چگونه میتواند به زندگی ادامه دهد؟ راههای سالمی وجود دارد که میتوان نسخههای ایدهآلیزه از زندگی را رها کرد و در عوض بر روی ساختن زندگی در هر سنی تمرکز کرد زندگیای که مطابق با نیازها و ارزشهای مان باشد.
برای آغاز میتوانید از خود بپرسید شما غیر از دیدگاه دیگران چه کسی هستید؟ پاسخ دادن به این پرسش میتواند دشوار باشد، زیرا اغلب طرز فکر ما نسبت به خودمان در ارتباط با نظر دیگران است این که از ما چه انتظاری میرود و آیا چنین انتظاراتی را برآورده میکنیم یا خیر.
این موضوع به ویژه در اوایل زندگی زمانی که افراد مهمی مانند والدین ما، نقشهای از فکر کردن به جایگاهمان در جهان ارائه میکنند، بسیار مهم است. اگر با رفتاری خاص یا دستیابی به نتایجی خاص عشق یا تایید آنان را به دست آوریم این بذر ممکن است به رشد خود ادامه دهد و به عنوان قطب نما برای آن چه باید برایش تلاش کنیم عمل نماید. با این وجود، این مسیر میتواند شیوهای از وجودِ تحت فشار ایجاد کند که به ما اجازه نمیدهد از مسیری که به نظر میرسد یک مسیر ایده آل و از پیش تعیین شده است منحرف شویم؛ مسیری که ممکن است در هموار کردن آن حرف چندانی نداشته باشیم.
در آن صورت کسی که احساس میکنیم باید باشیم ممکن است برای ما اصیل و منحصر بفرد نباشد. این وضعیت میتواند میزان بیان خلاقانه و فردیت را که به خودمان اجازه میدهیم تجربه کنیم محدود کند، زیرا از برخی جهات بر اساس فیلمنامه شخص دیگری برای خود زندگی میکنیم، اما از کاری که انجام میدهیم ممکن است هرگز احساس کافی بودن نکنیم به ویژه اگر این احساس را داشته باشیم که هرگز به اندازه کافی خوب نیستیم یا اشتباهاتی مرتکب شده ایم که قابل ترمیم نیستند. مهم نیست چقدر به دست میآورید یا انباشته میکنید مهم این است که در آن صورت کاری که انجام میدهید به سرعت از ارزش تهی میشود و شما را در همان موقعیت قبلی قرار میدهد. این مانند تلاش برای پرداخت بدهی با استفاده از ارز اشتباه است.
حتی زمانی که موفقیت و امنیت به دست میآید همه چیز شکننده و در خطر فروپاشی به نظر میرسد. در ظاهر رسیدن به یک مکان کنترل مطلق و کمال میتواند بسیار جذاب به نظر برسد، اما با توجه به این که حفظ این موقعیت تا چه اندازه دشوار است و با توجه به رضایت اندکی که ممکن است به همراه داشته باشد چنین وضعیتی میتواند به یک پیگیری آزاردهنده و عذاب آور تبدیل شود. با این وجود، دست کشیدن از این پیگیری ممکن است برایمان دشوار باشد، زیرا احتمالا تنها الگوی ما برای چگونگی زندگی است. در آن صورت ما گرفتار شده و نمیتوانیم آینده را به شیوهای انعطاف پذیر در آغوش بگیریم.
در چنین شرایطی پذیرش هرگونه محدودیتی ممکن است کار دشواری باشد. وقتی واقعیت میل ما را برای یک خود ایده آل به چالش میکشد میتواند بسیار ناراحت کننده به نظر برسد. با این وجود، زندگی کماکان در جریان خواهد بود و وقایع رخ خواهند داد و ما را با کنترل اندکی بر بسیاری از مسائل و رخدادها داریم مواجه میسازد. روابط مان پایان مییابد، شغل و امور مالی مان طبق برنامه ریزی قبلی پیش نمیرود، بدن مان آن گونه که میخواهیم کار نمیکند عزیزان مان فوت میکنند و صدمات دیگری بر ما وارد میشود و مجبور میشویم با این تصور فکر کنیم که زندگی ایده آل بیش از آن که قابل دست یافتن باشد به یک حسرت تبدیل میشود.
تحمل این اندوه ممکن است دشوار به نظر برسد، اما لازم نیست طاقت فرسا باشد. آن چه ممکن است کمک کننده باشد این است که دستاوردهای خود را تصدیق کرده و همزمان درک کنیم که بسیاری از چیزها خارج از دسترس ما باقی خواهند ماند. زمانی که از تحریف خود براساس آن چه به دست نیاورده ایم دست برداریم آن هنگام میتوانیم عزت نفس خود را تقویت کنیم.
وقتی از آن چه که میتوانست باشد یا از ایده آن چه که باید میبود، عبور کنیم و آن را پشت سر بگذاریم میتوانیم ارزش موجود در آن چه باقی مانده در چیزی که از فروپاشی حالت ایده آل جان سالم به در برده را بیابیم. این گونه خواهد بود که خواهیم توانست بخشهایی از خود را کشف کنیم که فراتر از انتظارات غیر واقع بینانهای که ما را هدایت میکنند وجود دارند. اینها بخشهایی هستند که میتوانند به ما در ساختن یک زندگی پایدار با هدف و معنا کمک کنند. آن هنگام است که به این نتیجه خواهید رسید: پیشتر خیلی نگران مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران بودم اکنون اگر کسی کمتر به من فکر میکند میدانم که به من مربوط نیست اگر نمیخواهند من را آن طور که هستم ببینند این مربوط به آنان است.
برای آن چیزی که در زندگی میخواستید و پیش نیامده خودتان و دیگران را مورد بخشش قرار دهید. اتخاذ یک نگرش دلسوزانهتر و بخشندهتر از جمله نسبت به خودمان میتواند استرس را کاهش دهد و بهزیستی عاطفی را بهبود بخشد. این دستور کار هم چنین میتواند اضطراب و ترس پیرامون تعاملات اجتماعی را کاهش دهد. فشارهایی که برای مطابقت با یک نسخه ایده آل از خودمان وجود دارد میتواند منجر به این احساس شود که توسط دیگران مورد بررسی قرار میگیریم و ما را نسبت به تعامل با آنان خودآگاه و محتاط میسازد.
حس قدردانی را در خود پرورش دهید. بررسی واقع بینانه میزان دستاوردهای مان میتواند چشم انداز اساسی تری به ما ارائه دهد. این میتواند به عنوان یک موازنه برای غریزه ما برای رد کردن هر چیزی کمتر از ایده آل عمل کند. قدردانی میتواند میل به تلاش بی پایان برای کسب بیشترین دستاورد را کاهش دهد. هم چنین، شکرگزاری و قدردانی میتواند باعث کاهش حسادت شود حسادتی که احساس مضری میباشد که اغلب با مشاهده دستاوردها یا ویژگیها و قابلیتهای دیگران ایجاد میشود و پس از آن ما در خود احساس حقارت میکنیم و ما را وادار میسازد با بی ارزش کردن دیگران یا بالا بردن خود این شکاف را کاهش دهیم.