صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۳۸۸۷۶
منوچهر متکی منتخب مردم تهران در مجلس دوازدهم گفت: متاسفانه مجلس دوازدهم اولین مجلسی است که قبل از اینکه شروع شود دو کارت زرد از رهبری گرفته است؛ کلام تاکیدی مقام معظم رهبری هم پرهیز از اختلاف بود. اختلاف طبق منطق قرآن موجب فشل شدن می‌شود. یعنی اختلاف نکنید.
تاریخ انتشار: ۲۱:۳۳ - ۰۵ خرداد ۱۴۰۳

گفتگو با منوچهر متکی یکی، دو روز پس از حادثه سقوط بالگرد رئیس‌جمهور انجام شد. خواسته و ناخواسته ابتدای این گفتگو به بررسی عملکرد سیدابراهیم رئیسی و دولت او گذشت که آقای متکی تلاش کرد نگاه واقع‌بینانه‌ای داشته باشد و شخصی را از عملکرد دولت جدا کند.

به گزارش روزنامه سازندگی، از دیگر سو، آقای متکی باید با آقایان ذوالنور و قالیباف برای ریاست مجلس نیز رقابت کند. امری که هم سهل است و هم سخت. قالیباف یک چشم به صندلی ریاست مجلس دارد و یک چشم به صندلی ریاست‌جمهوری. احتمالاً تصور می‌کند که اگر رئیس مجلس نشود، رئیس‌جمهور هم نمی‌شود.

از آن‌سو آقای ذوالنور نیز پشتش به جبهه پایداری و شریان و جریانی که این سال‌ها در مجلس نقش‌آفرین بودند، گرم است. منوچهر متکی نیز در این میان امیدش به طیف فراکسیون اصلاح‌طلب و مستقلان است که حدود ۱۰۰ نفر می‌شوند. اکنون باید دید که او رای می‌آورد یا نه. این مصاحبه را در ادامه بخوانید:

**‌در روزی این مصاحبه انجام می‌شود که یکی دو روز از سقوط بالگرد رئیس‌جمهور می‌گذرد. همزمان نه دولت داریم و نه مجلس، چون مجلس هم به پایان کارخود رسیده است. از طرفی سقوط بالگرد رئیس‌جمهور نیز شوک بزرگی به جامعه وارد کرد

بله. حادثه معلمه تلخی برای کشور بود که مسئولان نظامش در یک چنین حادثه‌ای از دست بروند. سکاندار دیپلماسی کشور، رئیس دولت و مسئول اجرایی کشور و عزیزان دیگری که در این پرواز بودند. من اسم این پرواز را «پرواز خدمت و ایثار» گذاشتم. در مراسم‌های مختلفی که با حضور مردم دیدیم واقعاً باور من این است که آقای رئیسی مزد دو چیز را گرفت؛ اول، مزد نیتش را گرفت. من ۳۵ سال است که آقای رئیسی را می‌شناسم؛ سلامت، پاکدستی، صداقت و درستکاری در آقای رئیسی موج می‌زند.

* به لحاظ شخصیتی منظورتان است؟

به لحاظ سلامت، درستی و پاکدستی آقای رئیسی این بود که نیتش را با خدا خالص کرده بود. ایشان از زمانی که مسئولیت اجرایی به دست گرفت، بی‌قرار برای خدمت کردن بود. من نمی‌گویم تمام تلاش‌هایش به نتیجه رسید یا اشکالات در آن متعدد نبود؛ اما او برای کار کردن و خدمت کردن بی‌قرار بود. شاید هیچ وقت چنین مجالی برایش پیش نیامده بود. زمانی که در سیستم قضایی کشور حضور داشتند، گاهی برخی از نزدیکان او متوسل به بیت و حضرت آقا می‌شدند که مثلاً شما یک تذکری بدهید. ایشان بی‌محابا تن به کار و میدان می‌زند.

** این حُسن است یا عیب؟ برخی از اطرافیان ایشان می‌گویند آقای رئیسی مثل یک سرباز خدمت می‌کرد، درحالی که رئیس‌جمهور باید ژنرال باشد و خودش را در مقام سرباز پایین نیاورد.

اگر خودش را در جایگاه سرباز بیاورد، خب اشکال است، اما ایشان در جایگاه فرماندهی این تحرکات را داشت. آقای روحانی به دلایلی این تحرکات را نمی‌توانست داشته باشد که برای من روشن است و به او هم حق می‌دهم. اشکالی که ممکن است به دولت آقای رئیسی گرفته شود این است که حرکت باید بر مبنای جهت‌گیری و نقشه راه باشد. من معتقدم جهت‌گیری آقای رئیسی و ریل‌گذاری جدید دولت سیزدهم، متفاوت از ریل‌گذاری دولت قبلی بود. این جهت‌گیری خوب بود، اما جهت‌گیری باید پیگیری شود با نقشه راه درست و مدیران کارآمد.

** شما فکر می‌کنید نقشه درست و مدیران کارآمد نداشتند؟

سرعت آقای رئیسی بسیار بالا بود. به طوری که گاهی برمی‌گشت، نگاه می‌کرد و می‌دید هیچ‌کس دنبالش نیست. یعنی بعضی‌ها نمی‌کشیدند. مردم این دو ویژگی را در آقای رئیسی حس کردند که او می‌خواهد و می‌دود. اینکه رسید یا نه، یک مقوله دیگری است. به نظر بنده خودارزیابی یک دولت دو تا مولفه دارد: اول، شاخص‌ها. یعنی دولت یک برنامه‌ای را می‌نویسد و شاخص‌هایی برای اجرای آن تعیین می‌کند و بعد از یک سال بررسی می‌کند که چقدر جلو رفته است. چندی پیش مقام معظم رهبری در گفت وگوی با کارگزاران نظام فرمودند که ۳۵ درصد برنامه اجرا شده است. در دنیا اگر دولتی اجرای برنامه‌هایش به زیر ۵۰ درصد برسد، می‌گویند مساله و مشکل دارد و ناموفق بوده است. دوم، افکار عمومی و مردم که درباره دولت و عملکرد آن نظر می‌دهند. من معتقدم جهت‌گیری آقای رئیسی نسبت به دولت قبل از آن بسیار درست بود.

** منظورتان از جهت‌گیری برقراری عدالت است؟

خیر. منظورم این است که رئیس‌جمهور صورت مساله را چگونه می‌بیند و چگونه هدف‌گذاری می‌کند.

** صورت مساله برای آقای رئیسی چه بود؟

ابتدا باید ببینیم که صورت مساله در دولت قبل و آقای روحانی چگونه بود. صورت مساله برای آقای روحانی سیاست خارجی بود. ایشان در سیاست خارجی می‌گفت، آمریکا کدخداست. این نقطه آغازین ایشان و استراتژی‌ای بود که حرکتش را بر آن مبنا گذاشت.

** به نظر شما اشتباه بود؟

بله. من این را اشتباه می‌دانم.

** ولو اینکه به نتیجه منتج شود.

نشد.

** اما برجام که امضا شد.

امضای برجام با اجرای آن یک مساله دیگری است. برجام امضا شد، اما اجرا نشد. دولت آقای روحانی در آخرین دیدارش با مقام معظم رهبری، جمله‌ای را از ایشان شنیدند. در آن دیدار، مقام معظم رهبری فرمودند دولت یازدهم و دوازدهم دولتی است که می‌تواند شهادت دهد، آمریکا قابل اعتماد نیست. آقا که با آقای روحانی دشمنی ندارد. آقا یک شاقول دارد و براساس آن شاقول نگاه می‌کند. خب نظر خیلی صریح دادند. اما دیدیم که فردا شبش آقای روحانی، بعد از پایان دولت در تلویزیون مصاحبه کرد. خبرنگار از او پرسید آقای روحانی! شما فرض کنید که آغاز دولت یازدهم است. اگر به ۸ سال قبل برگردید، چه می‌کنید؟ ایشان پاسخ می‌دهد همین کار‌هایی که کردم را دوباره انجام می‌دهم. همین راهی را که رفتم دو باره می‌روم.

** در واقع آقای روحانی می‌گوید به کاری که کرده، ایمان داشت.

اما به حرفی که آقا گفتند، ایمان نداشت. نه تن‌ها ایمان نداشت بلکه هر جا هم لازم بود، مقابلش حرف می‌زد. آقای رئیسی که آمد، موضوعی به نام اختلاف بین رئیس‌جمهور و رهبری از ذهن جامعه رخت بر بست و کلاً حذف شد.

این‌ها را من جهت‌گیری می‌نامم. البته جهت‌گیری کافی نیست و باید همراه با نقشه راه باشد. معتقدم که این نکات وجود داشته است. آقای رئیسی انسان پاکی بود، انسان درستی بود، اما خب طبیعی است که ما در حوزه کارکردی و ارزیابی‌هایی که داریم باید واقع‌بینانه ببینیم.

** سوال دیگرم این است که با جامعه دلسرد چه باید کرد؛ به خصوص اینکه ما انتخابات ریاست‌جمهوری هم پیش‌رو داریم؟

ما با سه، چهار رخداد این روز‌ها روبه‌رو هستیم. یکی افتتاح مجلس خبرگان بود که آیت‌الله موحدی‌کرمانی به ریاست آن برگزیده شدند. دیگری انتخاب رئیس و هیات‌رئیسه مجلس است. بعدی که اشاره کردید، بحث انتخابات ریاست‌جمهوری است.

ما در دو انتخابات گذشته رکورد منفی زیر ۵۰ درصد زدیم. در نُرم دنیا و بین‌المللی در مرز ۴۰ درصد که شما مشارکت داشته باشید، این پذیرفته شده است، اما در تراز انقلاب اسلامی زیر ۵۰ درصد آمدن یک اشکال است. ما باید ریشه‌یابی کنیم. ما باید آسیب‌شناسی کنیم که چرا میل مردم کم شده است. نظرخواهی کنیم.

** به نظر شما الان مشخص نیست؟

به نظر من دو نکته وجود دارد. مردم وقتی از کارکرد دولت راضی باشند، مشارکت‌شان در انتخابات بالاست. اگر راضی نباشند، در نرخ مشارکت‌شان تاثیر می‌گذارد. ما در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ آمدیم زیر ۵۰ درصد. از این منظر نشانه این است که مردم از عملکرد دولت (در دولت گذشته) راضی نبودند. در این دولت ما یک انتخابات داشتیم. انتخابات اخیر مجلس. دیدیم یک مقدار از آن دوره هم کمتر شد.

** به نظر شما عدم مشارکت یک پیام صریح بود؟

بله پیام صریح مردم است. در انتخابات اخیر تهران مردم به ما پیام دادند. کسی که در دوره قبل مجلس یک میلیون و ۲۰۰ هزار رای آورده بود، این دوره ۴۰۰ هزار تا رای آورد. این یک پیام کاملاً آشکار است. این‌ها پیام و مطلب دارند. مسئولان باید پیام مردم را بگیرند و حرف‌های مردم را بشنوند؛ بنابراین یک عامل در کاهش حضور، عملکرد دولت‌هاست. عامل دوم این است که مردم ما، مردم متنوعی هستند. نگاه‌های متفاوت دارند. آزادی اندیشه دارند. یکی اصلاح‌طلب می‌پسندد، یکی اصولگرا می‌پسندد و یکی مستقل می‌پسندد.

تابلوی انتخابات باید به گونه‌ای باشد که هر گرایش سیاسی در جامعه احساس کند که نامزد خودش را در این تابلو دارد. این به رقابت مفهوم می‌دهد و رقابت جدی می‌شود. در دیداری که مقام معظم رهبری با اعضای شورای نگهبان در انتخابات مجلس گذشته داشتند، روی مساله مشارکت به عنوان یک مولفه تاکید کردند.

این خیلی جالب بود که مقام معظم رهبری این نکته را به طور اختصاصی در دیدار با شورای نگهبان می‌گوید که همه باید کمک کنند تا مشارکت بالا برود، اما شورای نگهبان با مشارکت چه رابطه‌ای را دارد؟ شورای نگهبان باید برخی مفاهیم و ادبیاتی که تا به حال وجود داشته را بازنگری کند. موضوع عدم احراز را شما ببرید بچسبانید به عدم صلاحیت؛ یعنی کسی که در مرز عدم صلاحیت رسیده تقریباً به او بگویید، عدم احراز.

اتفاقی که برای آقای پزشکیان افتاد، ورود مقام معظم رهبری به موضوع بود همچنین برای آقای مطهری؛ این باید برای شورای نگهبان ما یک الگو و مدل باشد که وقتی آقا می‌گوید مشارکت بالا همه کمک کنند به اینکه مشارکت بالا باشد بنابراین شورای نگهبان هم سهم خودش را در این مشارکت متوجه باشد.

** ترکیب مجلس تقریباً روشن است، محتمل است که جریان اصولگرایی اکثریت مجلس آینده را در اختیار داشته باشد. اگرچه قابل پیش‌بینی نیست، اما اگر به هر دلیلی، دولت از جناح دیگری تشکیل شد. این تعارض باز هم منجر به درگیری‌ها بین مجلس و دولت خواهد شد یا خیر؟

گمان می‌کنم در حکمرانی مبتنی و براساس خردگرایی، ما می‌توانیم به عنوان یک تجربه جدید روی آن کار کنیم. من معتقد هستم تا سال ۷۶ همه کسانی که در انقلاب حضور داشتند در قدرت بودند، همه بودند. آقای توکلی وزیر کارش بود، آقای بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین بود در یک دولت. آقای عسگراولادی مرحوم وزیر بازرگانی بود، آقای سلامتی وزیر کشاورزی بود. این یک مدل بود که ما داشتیم حکومت می‌کردیم. ۷۶ که انتخابات انجام شد، دولت حزبی و یک‌جهت شد.

ارسال نظرات