صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

ساده‌ترین و بی‌تردیدترین راه برای افزایش طول عمر، اضافه‌کردن معکوس سال‌ها به سمت عقب است. مراحل پایانی بیماری آلزایمر به‌عنوان «زندگی شبیه مرگ» توصیف شده است. اگر نتوانید زندگی خود را به یاد بیاورید، آیا واقعاً می‌توان گفت زنده هستید؟ شاید بهتر باشد بیش از حد در حافظه خود رویداد‌ها را حفظ کنید!
تاریخ انتشار: ۲۰:۲۸ - ۰۸ خرداد ۱۴۰۳

فراروـ جاودانگی برای افراد ثروتمند جذاب است؛ زیرا محاسبات ساده نشان می‌دهد اگر آنها طول عمر عادی داشته باشند، وقت کافی برای خرج‌کردن پول خود را نخواهند داشت. «پیتر تیل»، سرمایه‌دار میلیاردر برای دریافت خون از اهداکنندگان جوان ابراز علاقه کرده است، مداخله‌ای که ظاهرا طبق نتایج بررسی‌ها چندین هفته به زندگی موش‌های آزمایشگاهی افزوده است.

به گزارش فرارو به نقل از نیویورکر؛ گویا «جف بزوس» ثروتمند نیز نگرانی مشابهی دارد. «برایان جانسون» میلیاردر که شرکت خود را به مبلغ هشتصد میلیون دلار به پی‌پل فروخت، از دستگاهی استفاده می‌کند که کیفیت خصوصی‌ترین بخش‌های زندگی او را کنترل می‌کند! با‌این‌وجود، تمدید طول عمر شبیه یک معامله است. شما باید زمانی را که می‌خواهید به دست آورید، با زمانی که از دست می‌دهید، وزن کنید، درحالی‌که برای به‌دست‌آوردن آن تلاش می‌کنید.

وقتی «ژاکلین کندی»، همسر رئیس‌جمهور اسبق امریکا و پس از آن همسر «ارسطو اوناسیس»، سرمایه‌دار یونانی به بیماری لنفوم غیرهاجکین مبتلا شدند، از انجام همه کار‌هایی که برای طول عمر بیش‌تر انجام دادند، پشیمان شدند.

همچنین این واقعیت دلسردکننده وجود دارد که افزودن به سال‌های عمر در صورت امکان‌پذیر‌بودن، معمولا در مراحل پایانی زندگی انجام می‌شوند، زمانی که حتی ثروتمندان نیز بی‌حوصله هستند. اینشتین زمانی نوشته بود: «تمایز بین گذشته، حال و آینده تنها یک توهم سرسختانه است». شاید منظورش این بود که پس از مرگ، در طول زندگی خود به این طرف و آن طرف سفر کند، گویی صفحات یک کتاب را ورق می‌زند.

درهرحال، اظهارنظر او در اینباره به استراتژی بهتری اشاره دارد. ساده‌ترین و بی‌تردیدترین راه برای افزایش طول عمر، اضافه‌کردن معکوس سال‌ها به سمت عقب است. مراحل پایانی بیماری آلزایمر به‌عنوان «زندگی شبیه مرگ» توصیف شده است. اگر نتوانید زندگی خود را به یاد بیاورید، آیا واقعاً می‌توان گفت زنده هستید؟ شاید بهتر باشد بیش‌ازحد در حافظه خود رویداد‌ها را حفظ کنید!

شما می‌توانید معضلی را که «خورخه لوئیس بورخس» در داستانش با عنوان «خاطرات فونس» در سال ۱۹۴۲ نوشت، بازسازی کنید. شخصیت داستان، مرد جوانی است که پس از پرتاب‌شدن از اسب متوجه می‌شود اکنون به معنای واقعی کلمه همه چیز را به یاد می‌آورد. دو یا سه بار یک روز کامل را بازسازی کرده بود، اما هر بازسازی به یک روز کامل نیاز داشت. در بخشی از آن اثر آمده است: «فونس در سپیده‌دم ۳۰ آوریل ۱۸۸۲ اشکال ابر‌های جنوبی را می‌شناخت و می‌توانست آن‌ها را در حافظه خود با رگه‌های خال‌دار روی کتابی با صحافی اسپانیایی که فقط یکبار دیده بود، مقایسه کند». او به‌قدری مجذوب توانایی جدیدش شد که متوجه نمی‌شد این موضوع توانایی او را مختل کرده است.

راوی تامل می‌کند و می‌گوید: «اندیشیدن به معنای فراموش‌کردن تفاوت‌ها، تعمیم‌دادن و تخیل‌ورزیدن است. در دنیای پرازدحام فونس، صرفا جزئیات فوری در حضور آن‌ها وجود داشت».

فونس شخصیتی تخیلی بود، اما افراد واقعی نیز با توانایی مشابه او وجود دارند. یکی از آنها «جیل پرایس» است که می‌تواند زندگی خود را از دوره کودکی به این طرف، با جزئیات فوق‌العاده به یاد آورد. او در زندگی‌نامه خود با عنوان «زنی که نمی‌تواند فراموش کند» می‌نویسد: «خاطرات من مانند صحنه‌هایی از فیلم‌های خانگی هر روز زندگی‌ام هستند که مدام در ذهنم بازی می‌کنند. در طول سال‌ها بی‌وقفه به جلو و عقب چشمک می‌زنند و من را کاملا به میل خودشان با خود به این طرف و آن طرف می‌برند، به هر لحظه‌ای می‌برند».

پرایس به‌وضوح بسیاری از خاطرات دوره کودکی‌اش را به خاطر می‌آورد، ولی جالب است که حافظه او دقیقا از روز سه‌شنبه، ۵ فوریه سال ۱۹۸۰ میلادی، قوت بیشتری گرفته است و او از آن تاریخ، همه حوادث روزانه را به یاد دارد. علاوه‌بر حوادث روزمره، پرایس تاریخ وقوع همه رخداد‌های مهم خبری را به یاد می‌آورد: اینکه چه زمانی هواپیمای کنکورد سقوط کرد، چه زمانی جنگ دوم خلیج فارس شروع شد یا چه زمانی «او جی سیمپسون»، ستاره جنجالی فوتبال امریکایی به اتهام قتل همسرش و یک مرد دیگر بازداشت شد. پرایس اولین فردی بود که پزشکان ابتلا به هایپرتیمستیک یا بیش‌یادآوری را که با نام حافظه اتوبیوگرافیک بسیار برتر (HSAM) نیز شناخته می‌شود، در او تشخیص دادند. وضعیتی غیرطبیعی که افراد می‌توانند تعداد زیادی از تجربیات زندگی خود را با جزئیات واضح به خاطر بسپارند.

«جیمز مک گوی»، متخصص پیشروی حافظه در دانشگاه ایرواین در کالیفرنیا به همراه همکارانش این اصطلاحات را ابداع کردند. آنها در آنجا از سال ۲۰۰۰ میلادی به این طرف، پرایس را به شکلی گسترده ارزیابی کردند. محققان رویدادی خبری را ذکر می‌کردند و پرایس بدون هیچگونه تردیدی، تاریخ و روز وقوع آن را به محققان می‌گفت یا به او تاریخ را می‌گفتند و او رخداد آن روز را برای آنها بیان می‌کرد.

مگ گوی، اخیرا به «نیویورکر» گفته بود: «پرایس بی‌عیب و نقص بود». از پرایس پرسیده بودند آیا می‌داند برای «بینگ کرازبی»، خواننده و بازیگر امریکایی چه اتفاقی رخ داد؟ او پاسخ داده بود: کرازبی در روز جمعه، ۱۴ اکتبر ۱۹۷۷ میلادی، در یک زمین گلف در اسپانیا درگذشت. آن زمان پرایس ۱۱ ساله بود. پرایس آن رخداد را به خاطر آورده بود؛ زیرا در زمان وقوع، خبر رخداد را در یک برنامه خبری از رادیوی خودرو شنیده بود. او به خاطر داشت که مادرش آن روز، درحال بردن او به تمرین فوتبال بود.

بسیاری تعجب می‌کنند که پرایس چگونه شبیه یک روزنامه‌نگار وسواسی همه چیز ازجمله نوشته‌ها را به‌سادگی حفظ کرده بود. او برای سالیان متمادی چندین‌بار دفترچه نگارش خاطراتش را رها کرد، سپس نظرش را تغییر داد و به نوشتن ادامه داد. او برای رام‌کردن سیل خاطراتش که از نظر او عذاب‌آور است، خاطراتش را می‌نویسد. او در کتابش می‌نویسد: «اگر چیز‌ها را یادداشت نمی‌کردم، در سرم احساس شناوربودن می‌کردم و از نظر عاطفی غرق می‌شدم».

مک‌گوی و اعضای تیم تحت رهبری‌اش، درنهایت صد نفر مبتلا را به حافظه اتوبیوگرافیک بسیار برتر (HSAM) شناسایی کردند. یکی از آنها «مریلو هِنِر»، نویسنده و بازیگر امریکایی است که برای ایفای نقش در سریال کمدی «تاکسی»، پنج بار نامزد جایزه گلدن‌گلوب شده بود. هنر برخلاف پرایس از توانایی خود در به‌یادآوردن چیز‌ها لذت می‌برد. او به «نیویورکر» می‌گوید: «این چیزی است که به من احساس واقعا خوبی می‌دهد و نمی‌توانم تصور کنم آن را نداشته باشم. برادرانم گاهی به من می‌گویند: «مری! بیا یک هفته از دوران کودکی‌مان را مرور کنیم». او با نظر خبرنگار «نیویورکر» موافق است که حافظه می‌تواند زمان، درنتیجه طول عمر را افزایش بدهد. هنر می‌گوید: «با کاوش واقعی در گذشته یا به‌خاطرسپردن آن، به‌نحوی بخشی از زندگی خود را به دست خواهید آورد. زندگی شما طولانی‌تر و غنی‌تر می‌شود و به نوعی گویی از وسط کشیده می‌شود».

هنر یک اتوبیوگرافی (خودزندگی‌نامه) خوب را به‌عنوان «خط دفاعی در برابر بی‌معنی‌شدن زندگی» توصیف می‌کند. برای آن دسته از ما که برخلاف او نمی‌توانیم تمام این کار‌ها را در ذهن خود انجام بدهیم، نامه‌های قدیمی، خاطرات روزانه و عکس‌ها مانند یادگاری‌های ضروری هستند. امروزه تولید و ذخیره تصاویر به‌قدری آسان است که دیگر نیازی نیست افراد با چاپ آن روی کاغذ، تهیه آلبوم عکس یا حتی استفاده از دوربین حرفه‌ای عکاسی به خود زحمت بدهند. آنها گوشی تلفن همراه هوشمند خود را در دست می‌گیرند و با یک کلیک از اطرافشان تصویربرداری می‌کنند، به این امید که درنهایت آن را در صفحه کاربری‌شان در فیس‌بوک، اینستاگرام یا هر پلتفرم رسانه اجتماعی دیگر منتشر کنند. با این‌ وجود، یک رول دوربین دیجیتال حاوی هزاران تصویر مرتب‌نشده، ویرایش‌نشده و بدون زمینه روایتی قابل‌درک از یک زندگی نیست. ورق‌زدن یک کتاب فیزیکی، تجربه‌ای متفاوت از کشیدن انگشت روی صفحه است و اگر خاطرات خود را روی کاغذ ذخیره نکنید، اجازه می‌دهید گذشته شما با یک فرمت دیجیتالی بالقوه منسوخ یا غیرقابل پیش‌بینی گوگل به نوعی گروگان گرفته شود.

با‌ این‌ وجود، تبادل ایمیل از جانب ما، انواع مکالمات ما با افرادی است که سال‌ها با آنها کار کرده‌ایم و عمدتا منسجم و حتی دستوری هستند. شاید در ابتدا این تصور وجود داشت که تمدن با روی‌آوردن به ایمیل، ضرر‌های زیادی به وجود آورده است، ولی اکنون می‌توان گفت ضرر واقعی زمانی رخ داد که افراد از ارسال ایمیل به ارسال متن روی آوردند، به‌ویژه جوانان تمایل زیادی به انجام آن دارند: شلیک انبوهی از قطعات جملات بدون نقطه و فاقد رعایت اصول دستوری و ویرایشی.

ایمیل‌ها درواقع از بسیاری جهات نسبت به نامه‌های کاغذی برتری دارند؛ زیرا به‌راحتی امکان پاسخگویی به چندین کاربر را فراهم می‌کنند. اکنون می‌توان ایمیل‌های مربوط به گذشته را در قالب فایل پی‌دی ذخیره کرد که خود به نوعی وقایع‌نگاری محسوب می‌شود. درنهایت، می‌توانید ببینید همه چیز حتی بحث‌های جدی، تکان‌دهنده و ناراحت‌کننده درباره زندگی، کار، فرزندان، سیاست، مذهب، ازدواج، طلاق و بیماری را ذخیره کرده‌اید. بسیاری از آن بحث‌ها برای به اشتراک گذاشته‌شدن با غریبه‌ها بیش از اندازه شخصی هستند. درنهایت، شما می‌توانید روزی آرشیو تهیه‌شده را به فرزندان و نوه‌های‌تان بسپارید. با‌این‌وجود، اگر می‌دانید هیچکس جز شخص شما به خاطراتتان نگاه نخواهد کرد، به جمع‌آوری، سازماندهی و حفظ‌کردن آن ادامه بدهید. شاید با «مریلو هنر» موافق باشیم که نوشته بود: «همه ما به‌عنوان موجودات زنده، مدیون خود هستیم که از تجربیات خودمان نهایت استفاده را ببریم».

در صورت پیروی از چنین سبک زندگی‌، پروژه حفظ خاطرات موجب می‌شود شما دیدگاهی تقریبا انیشتینی از زمان و فناپذیری داشته باشید. در آن زمان، خود را سالمندی احاطه‌شده با آلبوم‌های عکس، نامه‌ها، گزیده‌های ایمیل و هارد دیسک‌های قابل‌حمل تصور خواهید کرد که مشغول اضافه‌کردن تصاویر به متن، خواندن و بازخوانی همه چیز، ایجاد مجموعه‌ها، زندگی همراه با رضایت برای همیشه با عقب‌وجلورفتن خاطرات تا به آخر هستید.

ترجمه: زهرا فدایی

ارسال نظرات