صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۳۷۷۹۱
بانی «میز‌های خدمت» در کشور من بودم و اولین بار میز خدمت را ما در تبریز دائر کردیم. برنامه‌ریزی می‌کنیم، هر هفته چند مدیرکل می‌آیند و به صورت حضوری به مشکلات مردم رسیدگی می‌کنند. الحمدلله در بسیاری از استان‌ها در نماز جمعه میز‌های خدمت دائر است.
تاریخ انتشار: ۲۱:۴۶ - ۰۱ خرداد ۱۴۰۳

مهدی حسینی دورود در یادداشتی برای جماران نوشت: بی‌تردید حجت‌الاسلام والمسلمین آل‌هاشم یکی از ائمه جمعه موفقی بود که هرگز از یاد و خاطر مردم شریف تبریز و آذربایجان شرقی نخواهد رفت.

آشنایی و دوستی من با ایشان از دوران مسولیتش در نهاد نمایندگی، ولی فقیه در ارتش شروع شد و همچنان ادامه داشت.

از مهم‌ترین ویژگی‌های آقای آل هاشم توجه به فرد یا به افراد انسان‌ها یعنی اصل و مبداء عمل و دعوت در ادیان الهی (فرد فرد انسان‌ها) و همت گماردن در خدمت به خلق با هدف ساختن جامعه به حد مطلوب بود.

به همین‌خاطر از زمانی که امام جمعه تبریز شد سعی می‌کرد با مردم یک‌رنگ شود و این از نکات اساسیِ مشخصات و ممیزاتِ او در مقایسه با دیگران بود.

به اعتقاد من نمونه‌هایی که عرض شد ارزش دقت خاص را دارد و از متن قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام هم قرائن بَیِّن فراوان در این زمینه را می‌توان جستجو کرد.

چند وقت پیش بود که در تبریز میهمان دفتر ایشان بودم و گفتگو‌های مفصلی را با ایشان و پدر بزرگوارشان داشتم.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگاران با شهید حجت الاسلام والمسلمین آل‌هاشم امام جمعه فقید تبریز که در خردادماه ۱۴۰۲ انجام شد، در پی می‌آید:

وظایف امام جمعه در قبال اقشار مختلف مردم مثل زنان و جوانان چیست و چگونه باید با آن‌ها ارتباط برقرار کند؟

امام جمعه شبیه روحانی روستا و شهر است و وظیفه دارد در خیر و شرّ مردم شرکت کند. یکی از موفقیت‌های بزرگ امام جمعه این است که جانبداری از شخص، جریان و گروه نکند؛ همان چیزی که مقام معظم رهبری همیشه سفارش کرده‌اند. شما ببینید در مراسم افطاری مقام معظم رهبری تمام جناح‌ها حضور دارند؛ این یعنی ایشان پدر همه جریان‌ها و احزاب هستند؛ لذا امام جمعه باید نقش پدری داشته باشد، تمام افراد را تحت حمایت خود قرار دهد و دست تفقد بر سر همۀ افراد بکشد؛ بنابراین ما هر جا دیدیم که امام جمعه‌ای طرفدار شخص یا جریان خاصی بوده، موفق نبوده است.

خاطره‌ای از مرحوم آیت الله ملکوتی بگویم؛ من در زمان آیت الله ملکوتی مسئول ستاد نماز جمعه تبریز بودم و نزدیک انتخابات مجلس بود. به ایشان گفتم: «نمایندگان مجلس از جناح‌های مختلف توقع دارند که پیش از خطبه‌ها سخنرانی کنند، من چه کار کنم؟» ایشان فرمودند: «این هفته هر شش نماینده را دعوت کن.» من گفتم: «حاج آقا، من شش نماینده را در هفته چگونه دعوت کنم؟» ایشان گفت: «اگر برای نماینده‌ای وقت نشد، وی را برای هفته بعد دعوت کنید.» نماینده‌ها با من تماس گرفتند که ما را سر کار گذاشتی و همه را دعوت کردی؟! لذا هر کس تماس می‌گرفت، می‌گفتم: شما هفته آینده صحبت کن. به دیگری می‌گفتم: شما دو هفته بعد صحبت کن؛ بنابراین آیت الله ملکوتی نمی‌خواست یکی از نمایندگان را بر دیگری ترجیح دهد و پدری می‌کرد.

همانگونه که امروز مقام معظم رهبری، نقش پدری را دارند ما هم سعی کردیم، این را حفظ کنیم. من یکی از رمز‌های موفقیت خود را عدم ورود به جریان‌های سیاسی می‌دانم؛ من به هیچ جناحی وابسته نیستم و به جز خط امام، ولایت و رهبری، هیچ خطی را نمی‌شناسم.

دو سال پیش بود که به یکی از نمایندگان مجلس گفتم که برای سخنرانی پیش از خطبه، هر شش نماینده دعوت کنید که یکی از آن‌ها خانم بود. برخی اعتراض کرده و به جا‌هایی منعکس کرده بودند که ایشان نمایندۀ خانم را برای سخنرانی قبل از خطبه دعوت کرده است! من گفتم: «چه اشکال دارد؟ مردم رأی داده‌اند، ایشان نماینده است و باید گزارشی از فعالیت‌های خود ارائه کند.» یا به مناسبت‌های مختلف از برخی مدیران کل از جمله زنان دعوت می‌کنیم و هیچ ایرادی هم نمی‌بینیم.

به نظر شما، امروز کم‌رنگ شدن نام حضرت امام چه تبعات منفی می‌تواند در جامعه داشته باشد؟

نام حضرت امام کم‌رنگ نشده است، روز به روز پررنگ‌تر می‌شود و ما تا مقام رهبری را داریم، هیچ وقت احساس نمی‌کنیم که خط و نام امام کم‌رنگ شده است. سخنرانی‌های رهبر معظم انقلاب در سالگرد ارتحال امام را اگر بخوانید، می‌بینید که هیچ کس به اندازه ایشان به خط، راه و منش امام توجه ندارند؛ لذا خط امام هیچ وقت کم‌رنگ نمی‌شود.

حضرت امام فرمودند «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد». از دیدگاه حضرتعالی شالوده‌های جمهوری اسلامی از منظر امام کدام است؟

اوائل پیروزی انقلاب بسیاری از افراد تلاش می‌کردند تا انقلاب را از مسیر خود منحرف کنند؛ برخی «جمهوری دموکراتیک اسلامی» را مطرح می‌کردند و دیگران چیز‌های دیگری می‌گفتند، اما امام گفتند: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد». دشمنان نظام و انقلاب از اولین ماه اول پیروزی انقلاب تلاش کردند تا به این انقلاب ضربه بزنند و به دنبال براندازی بودند، اما به لطف حضور و هدایت صحیح امام نتوانستند این کار را کنند. ۱۹ ماه در کشور شاهد ترور، شهادت، انفجار و تخریب بودیم. بعد از ۱۹ ماه گفتند که فقط از طریق نظامی می‌توانیم نظام را از بین ببریم. هشت سال جنگ تحمیلی طول کشید، اما هیچ کاری نتوانستند انجام دهند. دشمنان گفتند که امیدواریم امام از دنیا برود و اگر امام از دنیا رفت ما می‌توانیم نظام را از بین ببریم. اما امروز شاهدیم که در سایه هوشمندی مجلس خبرگان رهبری، مقام معظم رهبری انتخاب شد، مرحوم حاج احمد خمینی هم از مقام معظم رهبری بسیار تجلیل کردند و فرمودند: «وظیفه همه ما اطاعت از شما است.»

۳۴ سال است که با همان صلابت و اقتدارِ امام، انقلاب ما رهبری می‌شود و مسلمانان جهان هدایت می‌شوند. این خیلی مهم است. خداوند متعال را نسبت به این نعمتی که به ما داده است شاکر هستیم و طول عمر همراه با عزت و عظمت مقام معظم رهبری را از خداوند خواهانیم.

رهبر معظم انقلاب درباره خانم‌های بی‌حجاب فرمودند که این‌ها فرزندان ما هستند. از نظر شما روش برخورد با مقوله بی‌حجابی در جامعه چگونه باید باشد؟

همان روشی که مقام معظم رهبری فرمودند؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. ما از روش مقام معظم رهبری خارج نمی‌شویم و همان روشی که ایشان فرمودند، معیار عمل ما باید باشد.

من چند هفته قبل به دانشگاه شهید مدنی و بین دانشجویان رفتم. دانشگاه شهید مدنی در آذرشهر است و دانشجویان با قطار رفت و آمد می‌کنند. من هم رفتم، سوار قطار شدم، با دانشجویان در مسیر حرف می‌زدیم و نصف سرنشینان قطار خانم‌ها بودند. خیلی هم احترام و محبت می‌کردند. در اوج اغتشاشات پاییز سال گذشته من به دانشگاه فرهنگیان رفتم، دانشجویان بسیار محبت کردند. همچنین شب بدون اطلاع مسئولین به خوابگاه دانشجویان رفتم. بلافاصله آقای صحرایی که اخیراً وزیر آموزش و پرورش شده و آن زمان رئیس دانشگاه فرهنگیان بود، شبانه زنگ زد و از من تشکر کرد.

در مناسبت‌های مختلف به خوابگاه‌های دانشجویی می‌روم. یک بار در مسیر دانشگاه به گفتند: «شما پیش دانشجویان بدون اطلاع نروید، چون خوب نیست.» پرسیدم: «چرا؟» گفتند: «چون دانشجویان شلوارک می‌پوشند و فلان کار را می‌کنند.» گفتم: «ایراد ندارد.» ما به دانشگاه رفتیم، با همه دانشجویان در یک اتاق جمع شدیم و با هم گفتگو کردیم. از این کار‌ها بسیار انجام می‌دهم. یا ظهر‌ها بدون اطلاع به سلف غذاخوری دانشجویان می‌روم و با آن‌ها غذا می‌خورم. یا برخی اوقات شب‌ها بدون اطلاع به حجره طلاب می‌روم و می‌گویم که مسئولین نیایند؛ می‌نشینیم و با طلاب دردل می‌کنیم و بعضاً با هم غذا می‌خوریم. خانم‌ها هم از این کار‌ها استثناء نیستند.

این کار‌ها تأثیری داشته و دانشجویان جذب نماز جمعه شده‌اند؟

گفتن این جمله شاید صحیح نباشد، اما به جرأت می‌توانم بگویم که حضور مردم در نماز جمعه تبریز نسبت به آمار جمعیت این شهر، از نماز جمعه تهران کمتر نیست. در خطبه اول نماز جمعه، اغلب بحث‌های خانوادگی و زیست محیطی مطرح می‌کنم.

بانی «میز‌های خدمت» در کشور من بودم و اولین بار میز خدمت را ما در تبریز دائر کردیم. برنامه‌ریزی می‌کنیم، هر هفته چند مدیرکل می‌آیند و به صورت حضوری به مشکلات مردم رسیدگی می‌کنند. الحمدلله در بسیاری از استان‌ها در نماز جمعه میز‌های خدمت دائر است.

کاری که از اول کردیم و تأثیر زیادی داشت درباره حافظان قرآن بود. هر هفته بین دو نماز از چند نفر حافظ قرآن خانم یا آقا تجلیل می‌کنیم.

از مقام معظم رهبری، بعد یا قبل از تصدی امامت جمعه خاطره خاصی دارید؟

حضرت آقا به علمای تبریز بسیار مسلط بودند، به من فرمودند: «هوای علما را داشته باشید.» بعد گفتند: «کو علمای تبریز؟ کو آیت الله میرزا نصرالله شبستری که مفسر قرآن بود؟ کو آیت الله اشراقی؟ کو آیت الله مولاناها؟ کو آیت الله انگجی‌ها؟ کو آیت الله غروی؟» من تعجب کردم، انگار ایشان در تبریز زندگی می‌کنند.

به هم محبت کردند که همین روش را که انتخاب کردید ادامه دهید. معلوم بود که روش من مورد پسندشان است. من هم افتخار می‌کنم چه در ارتش و چه در امامت جمعه موجبات رضایت ایشان، امام عظیم الشأن و امام زمان (عج) را فراهم آورده‌ام. الحمدلله، خدا را شکر و همه این‌ها از پدرم است.

روز اول که خدمت آقا رسیدیم و می‌خواستیم به تبریز بیاییم، من و آقایان محمدی گلپایگانی، مروی و تقوی نزد رهبر معظم انقلاب بودیم. یکی از این آقایان به ایشان عرض کرد: «آقا مستحضرید که پدر آقای آل‌هاشم، امام جمعۀ موقتِ آقای شبستری هستند؟» آقا فرمودند: «شما دخالت نکنید، خودشان کنار می‌آیند.» من بعد از اینکه حکم گرفتم و به تبریز آمدم، خدمت ابوی رسیدم و به ایشان گفتم: «خدمت آقا چنین مسئله‌ای مطرح شد؛ لذا اگر معذّب هستید که پدر امام جمعه موقت و پسر امام جمعه دائم باشد، دیگر نماز جمعه اقامه نکنید.» ایشان گفت: «تا دیروز فرزند من بودید، اما از دیروز که حکم رهبری را گرفتید هم فرزند من و هم پدر من هستید؛ بنابراین شما باید تصمیم بگیرید که نماز جمعه بخوانم یا نخوانم.» این جملات اوج ولایت‌مداری پدرم را می‌رساند. پدرم چند سال نماز جمعه را اقامه کردند، اما متأسفانه دو سال است که کمر و پایشان درد می‌کند و دیگر نمی‌توانند.

ارسال نظرات