صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

سمیرا حسن‌پور بازیگری را از تئاتر و با نمایشی از بهرام بیضایی شروع کرده است. بعد هم سمت کار تصویری رفته و در فیلم‌های و سریال‌های زیادی بازی کرده است. آخرینش اسکار، رئالیتی‌شو ساخته مهران مدیری که به‌تازگی از شبکه نمایش خانگی پخش شد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۲ - ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳

سیمرا حسن‌پور البته پیش از این هم در سریال‌های شبکه نمایش خانگی مثل جیران حسن فتحی و رئالیتی‌شوی شب‌های مافیا حضور داشته است. حالا هم در حال بازی در سریال گردن‌زنی به کارگردانی سامان سالور، همسرش، است که تصویربرداری‌اش احتمالا تا مرداد ماه به طول می‌انجامد.

به گزارش همشهری آنلاین، با او در باره حضور در شبکه نمایش خانگی و سریال جدیدش صحبت کردیم:

در چند سال گذشته چندین همکاری با شبکه نمایش خانگی داشته‌اید. از تجربه این سریال‌ها بگویید. چه تفاوت‌هایی با تلویزیون وجود دارد؟

حتما تفاوت دارد. ممیزی‌های کمتری هست و دستمان برای طرح مسائل مختلف بازتر است. من سر سریال جیران بودم و دو تا هم رئالیتی شو داشتم.

با توجه به این بازخورد‌ها فکر می‌کنید مخاطبان تلویزیون بیشتر است یا شبکه نمایش خانگی؟

تلویزیون پیش از این بیننده‌های بیشتری داشت. رسانه‌ای است که رایگان در اختیار همه است و همه می‌توانند ببینند. به همین دلیل هم پیش از این بینندگان بیشتری داشت. اما مدتی است تعداد تماشاگرانش کمتر شده است. امیدوارم به روال سابق برگردد و باز هم همان تعداد بیننده را داشته باشد. برای این که جایگاه دیگری دارد. شما نمی‌توانید مثلا سریال پایتخت را با هیچ سریال دیگری مقایسه کنید. چه اشکالی داشت که تلویزیون اینقدر پربیننده بود؟ شبکه نمایش خانگی یک مقدار مخاطبان خاص‌تری دارد که قشر متوسط رو به بالا هستند.

احتمالا یکی از دلایلش همان مبلغ اشتراکی است که باید پرداخت کنند.

دقیقا. تصور من همین است. کسانی که در شهرستان‌های کوچک هستند یا از نظر مالی ضعیفند، به این پلتفرم‌ها دسترسی ندارند. با این وجود بینندگان خودش را دارد که تعدادشان کم هم نیست.

اصولا رسانه برایتان مهم است؟ یعنی برایتان فرق می‌کند که در تئاتر باشید یا سینما یا تلویزیون؟

من از اول هم عاشق پرده نقره‌ای سینما بودم.

علی‌رغم این که کارتان را با تئاتر شروع کردید.

بله. من خیلی اتفاقی با تئاتر شروع کردم. من از اول سینما را دوست داشتم، ولی در دانشگاه تئاتر خواندم. برای نمایش مصائب استاد نوید ماکان کار آقای بیضایی برای ایشان تست دادم و پذیرفته شدم و کار کردم. ولی بعد سمت تصویر رفتم. تئاتر هم البته بسیار جذاب است، ولی من سینما را ترجیح می‌دهم.

از برنامه اسکار صحبت کنیم. چطور تجربه‌ای بود؟

من اصولا در این برنامه‌ها شرکت نمی‌کنم. ولی چون این کار آقای مدیری بود، رفتم. تجربه جذابی بود و ژ ژ صحنه‌هایش در شبکه‌های اجتماعی پربازدید شد. سر صحنه هم خیلی خندیدیم و خوش گذشت. مدت‌ها بود انقدر نخندیده بودم. نعیمه نظام دوست واقعا دوست داشتنی است و باعث شد بخندیم. اصلا فضای خوبی سر تصویربرداری وجود داشت. خود آقای مدیری و بقیه کسانی با آن‌ها هم گروه بودم مثل بهنام تشکر و محمدرضا هدایتی هم بسیار عالی بودند. نظرم نسبت به این برنامه‌ها اصلا عوض شد.

این دومین همکاری شما با مهران مدیری است و پیش از این ساعت ۶ عصر را با او کار کرده بودید. کار با او چطور است؟

آقای مدیری آدم را بدعادت می‌کند. انقدر کار با او جذاب است که دیگر نمی‌خواهید بعد از آن سر کار دیگری بروید. چون شرایط کار خیلی انسانی و درست است.

این شرایط درست که می‌گویید، چیست؟

از نظر زمان کار خیلی خوب است به عوامل اهمیت می‌دهد. یعنی زمان‌بندی طوری نیست که از ۵ صبح سر کار باشی تا آخر شب. این باعث می‌شود بازیگر و همینطور بقیه گروه آرامش داشته باشند. این مسئله سر کار‌های دیگر وجود ندارد. مقدار زمانی که در روز کار می‌کنند خیلی زیاد است و ساعت‌های آفیش‌ها هم بد است. ولی سر کار آقای مدیری همه چیز خیلی فکرشده است و جو آرام است. کسی سر کسی داد نمی‌زند و فضای بسیار آرامی وجود دارد. خودش هم انسان محترمی است و همه چیز سر کار خوب است. امیدوارم دوباره قسمت باشد با او کار کنم.

شما فیلم «تابستان همان سال» را هم در جشنواره سال گذشته داشتید که محمود کلاری کارگردانش بود.

به نظرم آقای کلاری یک فیلم ماندگار ساخته است. واقعا برای من تجربه درخشانی بود. در این قاب‌ها و تصاویر کیف کردم. هر لحظه‌اش برای من خوشایند بود که می‌توانم با این قاب‌ها در تصویر بمانم. نمی‌توانم بگویم چقدر برای من رویایی بود. تمام لحظه‌ها انگار نقاشی می‌شد. فضای کار در دهه‌های سی و چهل می‌گذشت و من خیلی این زمان را دوست دارم. از گلدان‌های حیاط گرفته تا دیوار‌ها و غذایی که می‌خوردیم برای من جذاب بود. خوشحالم که توانستم این فضا را از طریق این فیلم تجربه کنم. اصلا علاقه من به سینما و بازیگری به همین دلیل است که می‌توانم زندگی‌هایی را تجربه کنم که در واقعیت نمی‌شود.

از امکان تجربه زندگی‌های مختلف در سینما گفتید. جایی هم گفته اید وقتی می‌خواهم نقشی را بازی کنم سعی می‌کنم با او زندگی کنم و او را وارد زندگی واقعی ام می‌کنم.

بله. تا جایی که می‌توانم این کار را می‌کنم. مثلا در سه کام حبس که نقش یک پرستار را داشتم، واقعا ده روز در بیمارستان کنار پرستار‌ها ایستادم و از آن‌ها یک چیز‌هایی یاد گرفتم. سر فیلم تمشک هم سعی کردم زیست آن شخصیت را تجربه کنم. مثل او چادر سرم می‌کردم و بیرون می‌رفتم. وسایل ارتباط جمعی مثل موبایل و لب تاپ را کنار گذاشتم و خواستم تنهایی را تجربه کنم.

و این‌ها باعث شد افسرده شوید.

بله. من قبل از فیلم تمشک اصلا نمی‌دانستم افسردگی چیست. آدم شاد و سرحالی بودم و بازی کردن در این نقش واقعا برایم سخت بود. الان برایم خیلی راحت شده، چون دنیای امروز به این سمت رفته است.

بازی در تمشک و افسردگی که سراغتان آمد باعث شد ۶ کیلو وزن کم کنید. درست است؟

بله. سر آن کار ۶ کیلو کم کردم، سر کار آقای کلاری هم ۱۳ کیلو کم کردم. چون آقای کلاری می‌گفت یک این شخصیت نحیف‌تر و لاغرتر از تو است. مسئله دیگری که وجود دارد این است که به جز این که زیست شخصیتی را که می‌خواهم بازی کنم، از نزدیک تجربه می‌کنم. اگر شخصیت هم مربوط به گذشته باشد، در باره آن زمان مطالعه می‌کنم. سر کار تابستان همان سال، من تعداد زیادی کتاب قجری خواندم. می‌خواستم از کنار هم قرار دادن آن‌ها به این درک برسم که یک زن در آن زمان چطور زندگی می‌کند. چون معتقدم آن حس را باید درون خودم پیدا کنم.

از کار با همسرتان سامان سالور بگویید. این نسبت ناخودآگاه روی کارتان تأثیر دارد؟

من و سامان طرز تفکرمان خیلی به هم شبیه است. هر دو در کار به هم آزادی می‌دهیم. اگر من برای نقشی مناسب باشم، نقش را به من می‌دهد، اگر نه هیچ اصراری نیست و او هم این کار را نمی‌کند. من سر کار‌های دیگر هستم و او هم می‌تواند بازیگران دیگری را دعوت کند. ولی اگر جایی بفهمد نقش به درد من می‌خورد و من می‌توانم چیزی به آن نقش اضافه کنم، حتما از من استفاده می‌کند. خودش همیشه می‌گوید وقتی بازیگری در کنارم است که برای کار تلاش می‌کند و بازیگر خوبی هست چرا از او استفاده نکنم؟ این را دارم نقل به مضمون می‌گویم، نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم. می‌گوید من از بازیگری که ایده دارد و با عشق و علاقه تلاش می‌کند تا به نقش برسد، چرا استفاده نکنم. سامان هم در بازیگری من بسیار موثر بود. اولین کار من در سینما با او بود.

که برای آن جایزه هم گرفتید.

بله هم جایزه جهانی گرفتم و هم در فجر کاندید شدم. برای فیلم سه کام حبس هم جایزه گرفتم. سامان اصولا من را در کار فقط به عنوان بازیگر می‌بیند. اینطور نیست که حواسش به من بیشتر از بقیه باشد. یعنی ممکن است کاملا یک سکانس من را از فیلم بیرون بیاورد. در این موارد خیلی حرفه‌ای کار می‌کند.

الان هم که سر سریال با او هستید.

بله. سریال گردن زنی که خیلی داستان عجیب و غریب و معمایی دارد با حرکت‌های فروان. به نظرم کارگردانی این کار خیلی سخت است، ولی سامان از پس آن برآمده است. من که خیلی از بودن در این سریال خوشحالم. برای اولین باز نقشی دارم که کمی‌شبیه خودم است.

ارسال نظرات