صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

تبلیغات شهری و حتی قسمت اول «افعی تهران» این‌طور نشان می‌داد که با یک سریال جنایی نه‌چندان جذاب که شاید از سریال‌های خارجی کاور شده باشد، طرف هستیم، اما از قسمت دوم به بعد ورق برگشت و حالا با گذشت ۹ قسمت، نمایش خانگی یک «پوست شیر» دیگری رو کرده است و چهارشنبه‌های هر هفته به انتظار سرنوشت یک قصه جنایی هستیم.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۹ - ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳

آرمان بیانی منتقد سینمایی نچسب قسمت اول با شروع سکانس‌هایی که در اتاق مشاوره با روانکاو صحبت می‌کند، کم‌کم مخاطب را به خود نزدیک کرد. حتی بابک خردسال وقتی به‌عنوان پسر آرمان وارد سریال شد، یک بچه بی‌تربیت و نق‌نقو بود که حالا با بهبود روابط با پدرش به یکی از جذابیت‌های سریال تبدیل شده است.

به گزارش فرهیختگان، افعی تهران در کنار داستان جنایی که دنبال می‌کند و با ابهامات آن مخاطب را به دنبال خود می‌کشاند، حرف‌های دیگری هم برای گفتن دارد. خوداظهاری‌های آرمان در اتاق مشاوره و فلش‌بک‌هایی که به روز‌های کودکی او زده می‌شود تصاویر دردناک، اما تاثیرگذاری از روابط کودک و والدین و تاثیر این روابط در بزرگسالی را نشان می‌دهد.

آرمان بار‌ها به این ارتباط مخدوش با والدینش و تاثیر آن در بزرگسالی خودش اشاره می‌کند. مثلا وقتی به همسر سابقش می‌گوید: «من ۵۰ سالمه، ولی هنوز صدای دعوا‌های پدر و مادرم تو گوشمه» یا سکانس‌هایی که با تاکید همسر سابق و مشاور می‌گوید که پدر خوبی نیست و نخواهد شد، چون پدرش کسی نبوده که از او پدری کردن یاد بگیرد.

اینکه برخلاف این ادعای آرمان، قسمت به قسمت رابطه او با پسرش بهتر می‌شود و می‌بینیم که بابک هم در کنار پدر نوعی آرامش را تجربه می‌کند، از دیگر جذابیت‌ها و البته تعلیق‌های سریال است که آیا آرمان واقعا از داشتن بچه ناراحت است یا نه. محور بخش جنایی داستان که کودک آزاری است هم به‌عنوان یک موضوع روز و طرح این بحث در جامعه ایرانی، از نکات مثبت افعی تهران است.

افعی تهران ترکیبی از ژانر جنایی و کمدی را کنار هم ارائه می‌دهد. وقتی یک قسمت سریال به فوت مادر شهریار اختصاص پیدا می‌کند، مخاطب یکباره از ماجرا‌های قتل و کودک‌آزاری به فضایی نیمه‌کمدی کشیده می‌شود که هر سکانسش لبخند روی لب می‌آورد. به این فضا بازی بازیگرانی معروف مثل امین حیایی یا در قسمت‌های بعدی هومن سیدی، رضا یزدانی و پژمان جمشیدی در نقش‌های خودشان را هم اضافه کنید، قلاب‌هایی که کارگردان به‌خوبی از آن‌ها برای نگه داشتن و کشیدن مخاطب به دنبال داستانش استفاده می‌کند.

افعی تهران تا اینجای کار توانسته با تعلیق‌هایش مخاطب را تشنه دانستن اصل داستان نگه دارد. ما هنوز نمی‌دانیم چرا رابطه آرمان و مشاورش به‌یکباره عاطفی شد و آیا این رابطه واقعی است یا نه؟ نمی‌دانیم چرا آرمان به افعی تهران دستگیرشده کد داد که او قاتل این پرونده نیست. نمی‌دانیم چرا آرمان از پدرش بدش می‌آید و مادرش را دوست دارد درحالی‌که فلش‌بک‌های کودکی‌اش چیز دیگری نشان می‌دهد، نمی‌دانیم چرا الهه همسر سابق او، مدت‌هاست بابک را پیش پدرش گذاشته و کمتر از او سراغ می‌گیرد و حتی خیلی جزئی‌تر نمی‌دانیم چرا آرمان مرتب به جوراب نخ‌کش‌شده مادرش در کودکی و کفشدوزکی که لای کتاب له کرد، فکر می‌کند. مگر مخاطب از یک سریال جنایی خوب چه چیزی جز تعلیق همراه با جذابیت می‌خواهد؟

ارسال نظرات