صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۲۷۵۰۲
بررسی هشدار سردار حق‌طلب در خصوص امکان تغییر سیاست ایران در بحث هسته‌ای
صرف بیان چنین هشداری از سوی سردار حق‌طلب و همچنین هشدار برخی کشور‌ها نظیر چین و روسیه و همچنین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در خصوص خطرناک بودن حمله به تأسیسات هسته‌ای در خاورمیانه، ذهن‌ها را به این سمت سوق می‌دهد که ممکن است اسرائیلی‌ها طی روز‌های اخیر درباره گزینه حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران به‌عنوان یک گزینه روی میز بحث کرده باشند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۹ - ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳

سردار احمد حق‌طلب، فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هسته‌ای ایران چند ساعت قبل از اقدام ایذایی و خرابکارانه (رژیم) اسرائیل در خاک ایران، هشدار داد که اگر (رژیم) اسرائیل بخواهد از تهدید حمله کردن به مراکز هسته‌ای ایران به‌عنوان اهرم فشار به ایران استفاده کند، تجدیدنظر در دکترین و سیاست‌های هسته‌ای ایران و عدول از ملاحظات قبلی قابل تصور است.

به گزارش هم میهن، این هشدار از دو جهت حائز اهمیت است؛ اول اینکه، این هشدار از یک مقام نظامی و نه دیپلماتیک بیان شده و دوم اینکه، این سخن با این درجه از صراحت و در این سطح و به‌صورت رسمی، برای نخستین بار است که مطرح می‌شود. احتمال دیگری نیز وجود دارد؛ با توجه به اینکه این هشدار ساعاتی قبل از اقدام (رژیم) اسرائیل انجام شده و اقدام (رژیم) اسرائیل نیز در اصفهان انجام شده که خانه برخی از تاسیسات هسته‌ای ایران است، ممکن است ایران از طریق برخی کانال‌های محرمانه از قصد کلی (رژیم) اسرائیل مطلع شده باشد و در نتیجه چنین هشداری نیز بیان شده باشد.

به هر حال طی روز‌های گذشته برخی از تحلیلگران این مسئله را مطرح کرده بودند که در صورت اقدام نامناسب (رژیم) اسرائیل علیه تأسیسات هسته‌ای ایران و یا حمله شدید اسرائیل، ممکن است ایران در پاسخ به سمت تسریع برنامه هسته‌ای و حرکت به سمت هسته‌ای شدن با هدف تقویت بازدارندگی خود برود.

صرف بیان چنین هشداری از سوی سردار حق‌طلب و همچنین هشدار برخی کشور‌ها نظیر چین و روسیه و همچنین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در خصوص خطرناک بودن حمله به تأسیسات هسته‌ای در خاورمیانه، ذهن‌ها را به این سمت سوق می‌دهد که ممکن است اسرائیلی‌ها طی روز‌های اخیر درباره گزینه حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران به‌عنوان یک گزینه روی میز بحث کرده باشند.

از زمان وقوع جنگ در غزه و با توجه به بحران‌هایی که در منطقه ایجاد شده، آمریکا و (رژیم) اسرائیل به واسطه مشغولیت‌های فوری‌تری که داشته‌اند، توجهی به برنامه هسته‌ای ایران نشان ندادند. البته ایران نیز در همین بازه زمانی، اندکی از سرعت غنی‌سازی خودش کاست و این مسئله در رسانه‌های بین‌المللی نیز منتشر شد. این اقدام به‌خصوص بعد از تنش شدید بین ایران و آمریکا پس از کشته شدن سه سرباز آمریکایی در پایگاهی در اردن انجام شد. آن اتفاق باعث شد که نیروی هوایی آمریکا کمپینی چندروزه برای هدف گرفتن مواضع نیروی مورد حمایت ایران در عراق و سوریه صورت دهد.

هرچند ایران سرعتِ غنی‌سازی را کاهش داده، اما ذخایر اورانیوم ایران همچنان به جای خود باقی است. آخرین گزارش فصلی آژانس درباره برنامه هسته‌ای ایران می‌گوید که ایران تا ۱۰ فوریه کمی بیشتر از ۵ هزار و ۵۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ذخیره کرده است. از این میزان، ۱۲۳ کیلوگرم غنای ۶۰ درصد دارد. روی کاغذ این مقدار اورانیوم ۶۰ درصد برای ساخت ۳ بمب هسته‌ای کفایت می‌کند. البته ایران اگر بخواهد چنین کاری انجام دهد ابتدا باید این اورانیوم را اول تا ۹۰ درصد غنی کند.

نتانیاهو می‌گوید که ایران مسلح به سلاح هسته‌ای برای اسرائیلی که وسعتش ۷۵ برابر از ایران کمتر است، یک تهدید موجودیتی است. در شرایط فعلی می‌توان پیش‌بینی کرد که از این پس توجه آمریکا، (رژیم) اسرائیل و اروپا به برنامه هسته‌ای ایران بیش از گذشته خواهد شد.

چراکه از نظر آنها، ایران با پاسخش به (رژیم) اسرائیل ثابت کرد که اگر بخواهد انگیزه و توان حمله نظامی مستقیم به (رژیم) اسرائیل را دارد و حتی حاضر است در صورتی که مجبور شود این کار را انجام داده و ریسک یک درگیری بزرگ احتمالی را نیز بپذیرد. از نظر برخی تحلیلگران، اگر ایران به سمت برخورداری از سلاح هسته‌ای هُل داده شود و یا اینکه حداقل استراتژی ابهام هسته‌ای را در پیش بگیرد، آن‌وقت ریسک درگیری با چنین ایرانی بیشتر شده و ایران احتمالاً بازدارندگی بیشتری خواهد داشت.

اگرچه پاسخ ایران به (رژیم) اسرائیل طوری طراحی شده بود که خسارات شدیدی وارد نکند، اما قوانین پیشین رویارویی دو طرف را کنار گذشت و حالا نُرم جدیدی در رویارویی دو طرف در جریان است. تا پیش از این، معمولاً نیرو‌های مورد حمایت ایران، (رژیم) اسرائیل را هدف قرار می‌دادند، اما این بار ایران مستقیم دست به اقدام زد؛ هرچند که ایران خودش اعلام کرده که قصد داشته پاسخی محدود صورت دهد.

اما در اینجا ریسک یک اشتباه محاسباتی نیز وجود دارد و میزان این ریسک به شکل درک (رژیم) اسرائیل از توان موشکی ایران مربوط می‌شود. اگر اسرائیلی‌ها به اشتباه این‌طور باور کنند که توان موشکی ایران در همین حد است و اگر باور کنند که می‌توانند در مقابل این حملات از خود دفاع کنند، در آن صورت ممکن است در آینده و بعد از فرونشستن سروصدا‌های اخیر، گزینه حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را جدی‌تر مدنظر قرار دهند.

اگر از سمت ایران به این ماجرا نگاه کنیم می‌بینیم که در صورت وقوع چنین سناریویی، آن‌وقت ممکن است ایران انگیزه کافی را برای تغییر سیاست‌های هسته‌ای غیرنظامی خود به دست آورد. در این خصوص می‌توان به سه دلیل اشاره کرد: نخست اینکه، حمله (رژیم) اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، یک حرکت غیرمنتظره و بسیار تنش‌آمیز بود و این اقدام یعنی (رژیم) اسرائیل از خط قرمز عبور کرده و تضمینی هم نیست که در آینده دوباره از این خط قرمز عبور نکند.

دوم اینکه، پاسخ موشکی و پهپادی ایران به (رژیم) اسرائیل در هر صورت آسیب محدودی وارد کرده و در عین حال باعث شده یک ائتلاف نظامی در حمایت از (رژیم) اسرائیل شکل بگیرد و این ائتلاف نظامی ممکن است ادراک تهدید در ایران را افزایش دهد. مورد سوم که بسیار مهم‌تر است شکل اقدام (رژیم) اسرائیل در واکنش به پاسخ ایران است. این شکل از پاسخ می‌تواند ذهنیت استراتژیست‌ها و سیاست‌گذاران ایران را شکل بدهد. تا به اینجای کار اقدام (رژیم) اسرائیل بسیار ناچیز و در حد ارسال ریزپرنده بوده، اما مهم این است که این اقدام در استان اصفهان که خانه برخی از مهمترین تأسیسات هسته‌ای ایران است، انجام شده است.

باید دید که استراتژیست‌های نظامی کشور از این اقدام چه برداشت و دریافتی دارند. البته ایران اعلام کرده که به همه اهداف خود در پاسخ به (رژیم) اسرائیل رسیده، اما واقعیت این است که ممکن است این دور از تنش‌ها به پایان رسیده باشد، اما داستان کلی هنوز به پایان نرسیده است چراکه این دور از تنش، قاعده‌ای جدید برای دو طرف برقرار کرد که ابزار‌هایی جدید در اختیار هر یک از طرفین قرار می‌دهد.

در قاعده جدید بازی، رویارویی، مستقیم شده است. در رویارویی مستقیم، نیرو‌های مورد حمایت ایران در منطقه لزوماً نمی‌توانند آن سطح از بازدارندگی که ایران به آن نیاز دارد را برآورده کنند. اگر سیکل کلی رویارویی به این شکل پیش برود، ممکن است ایران به دنبال ابزار قدرتمندتری برای تقویت بازدارندگی خود باشد.

البته قابلیت‌های نظامی هسته‌ای برخلاف تصور معمول در مقابل عملیات نظامی متعارف بازدارندگی محدودی دارند چراکه براساس دکترین‌های هسته‌ای، کشور‌ها در مقابل حمله متعارف از سلاح هسته‌ای استفاده نمی‌کنند؛ بنابراین ایران می‌تواند گزینه دیگری هم داشته باشد.

ممکن است ایران به این فکر کند که اگر بخواهد وارد یک درگیری بزرگ منطقه‌ای نشود و ثبات خودش را حفظ کند و در عین حال علیه (رژیم) اسرائیل و آمریکا طوری اقدام کند که سیکل حمله‌های پینگ‌پنگی ایجاد نشود، ممکن است یکی از راه‌های آن، سرعت دادن به غنی‌سازی اورانیوم باشد؛ ممکن است به سمت سلاح هسته‌ای نرود، اما سرعت غنی‌سازی را افزایش دهد. یکی از معانی هشدار سردار حق‌طلب می‌تواند این اقدام باشد.

این گزینه ممکن است تا حدودی بتواند بازدارندگی‌ای که ایران می‌خواهد را تامین کند. ایران پیشتر هم از این گزینه استفاده کرده است. بعد از ترور دکتر فخری‌زاده، ایران سرعت و سطح غنی‌سازی را بیشتر کرد. یک سال بعد از آن نیز وقتی که (رژیم) اسرائیل در تأسیسات هسته‌ای نظنز دست به خرابکاری زد، ایران غنی‌سازی ۶۰ درصدی را آغاز کرد.

برخی از تحلیلگران معتقدند که یکی از راه‌های بازدارندگی در مقابل (رژیم) اسرائیل این است که ایران پهپاد‌ها و موشک‌های دقیق و پیشرفته‌اش را در اختیار گروه‌های مقاومت در عراق و سوریه قرار دهد. به نظر نمی‌رسد که این اقدام ایده خوبی باشد، چراکه اگر ایران دست به چنین کاری بزند، عراق و سوریه به اهدافی واضح برای (رژیم) اسرائیل تبدیل می‌شوند و (رژیم) اسرائیل این توان و انگیزه را دارد تا این زرادخانه‌ها را شناسایی کرده و منهدم کند.

در صورتی که بدبینانه‌ترین سناریو، یعنی حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هسته‌ای را در نظر بگیریم، باید گفت که تبعاتی به همراه خواهد داشت. اول اینکه، خطر درگیری با (رژیم) اسرائیل را افزایش می‌دهد. دوم اینکه، عربستان و ترکیه هم مطمئناً به‌دنبال برنامه هسته‌ای نظامی خواهند رفت. این موضوع به‌خصوص درباره عربستان صدق خواهد کرد چراکه این کشور به مانند ترکیه زیر چتر امنیتی ناتو قرار ندارد و در عین حال به آمریکا هم اعتماد زیادی ندارد.

اگر آمریکا هم مانع عربستان شود این احتمال وجود دارد که عربستان و حتی باقی کشور‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس، از آمریکا درخواست کنند که تنها در صورتی این خواسته (برنامه هسته‌ای) را متوقف خواهند کرد که آمریکا آن‌ها را زیر چتر امنیت هسته‌ای خود قرار دهد و تا زمانی که آمریکا چنین کاری را انجام ندهد، آن‌ها روند عادی‌سازی روابط با (رژیم) اسرائیل را متوقف خواهند کرد. تبعات دیگر این است که اگر ایران به این سمت حرکت کند، چشم‌انداز احیای برجام و کاهش احتمالی تنش میان ایران و آمریکا عملاً غیرممکن خواهد شد.

ایران و آمریکا نشان داده‌اند که حتی در اوج خصومت نیز از پتانسیل‌های لازم برای کاهش موردی تنش برخوردار هستند و هنوز هم کانال‌های ارتباطی محرمانه و غیرمستقیمی با هم دارند و می‌توانند تبادل پیام داشته باشند. تبعات دیگر می‌تواند مخالفت چین با ایران باشد. اگر ایران تغییراتی را در سیاست هسته‌ای خود ایجاد کند ممکن است چین به سمت اجرای سخت‌تر تحریم‌های آمریکا علیه ایران حرکت کند که نمود آن می‌تواند در کاهش خرید نفت از ایران دیده شود. نگرانی دیگر چین این است که یک ایرانِ هسته‌ای در کنار پاکستان، هند و روسیه هسته‌ای در آسیای مرکزی می‌تواند منافع و فضای مانور چین در این منطقه استراتژیک را بسیار پیچیده کند.

نکته بعد، پارامتر احتمال بازگشت ترامپ به‌قدرت در آمریکا است. اگر ترامپ به قدرت برگردد با توجه به رابطه خوبش با نتانیاهو، این احتمال وجود دارد که این ادراک در (رژیم) اسرائیل ایجاد شود که می‌تواند با دست بازتری ایده حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را بررسی کند. حتی این احتمال وجود دارد که در صورت حضور ترامپ در کاخ سفید و درصورتی‌که تنش‌ها میان ایران و آمریکا از سطح خاصی عبور کند، ترامپ برای اقدام (رژیم) اسرائیل علیه تأسیسات هسته‌ای ایران، چراغ سبز نشان دهد.

در نهایت همه می‌دانیم که ایران هرگز به‌طور رسمی اعلام نکرده که یک قدرت هسته‌ای مسلح به سلاح هسته‌ای است. اگر ایران به سمت هسته‌ای شدن حرکت کند، مسلماً (رژیم) اسرائیل سیاست ابهام هسته‌ای را کنار خواهد گذاشت و علناً مسلح بودن خود به سلاح هسته‌ای را اعلام خواهد کرد.

ارسال نظرات