صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۲۷۰۴۹
زن ۶۰ ساله در جریان حمله خرس به شدت دچار جراحت و خوریزی شده بود.
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۴ - ۳۰ فروردين ۱۴۰۳

زن ۶۰ساله برای چیدن گیاهان دارویی راهی ارتفاعات شهرستان پیرانشهر رفته بود، هدف حمله خرس قرار گرفت، اما به طرز معجزه‌آسایی از این جدال هولناک جان سالم به در برد.

به گزارش همشهری آنلاین، این حادثه سه‌شنبه ۲۸ فروردین رخ داد. آن روز زنی ۶۰ساله به نام ازیزه به همراه شوهرش برای تفریح و چیدن گیاهان دارویی راهی ارتفاعات روستای «گرگول» پیرانشهر در آذربایجان غربی شده بودند که این حادثه رخ داد.

ناصر ابراهیمی‌آذر، پسر ازیزه درباره این اتفاق، می‌گوید: روز سه‌شنبه ۲۸ فروردین ماه بود که مادر و پدرم برای تفریح و گردش از شهرمان نقده راهی روستای گرگول پیرانشهر شدند.

آن‌ها صبح زود از خانه خارج شدند و در ارتفاعات روستای گرگول شروع به گشت و گذار کردند و گیاهان دارویی چیدند. بعد از مدتی پدرم از مادرم جدا شد و حدود ۳۰۰ – ۴۰۰ متر از هم فاصله گرفتند و او به سوی ارتفاعات رفت. مادرم نیز همان اطراف همچنان به گشت و گذار و چیدن گیاهان دارویی مشغول شد تا اینکه آن حادثه رخ داد.

وی ادامه داد: حوالی ساعت ۱۲، وقتی مادرم سرگرم چیدن گیاهان کوهی و گشت زدن در ارتفاعات بود، ناگهان خرس به سوی به او حمله کرد. خرسی که به گفته مادرم هیکلش چندین برابر او بود. آنطور که از زبان مادرم شنیدم، خرس از پشت یک صخره بیرون آمد و ناغافل به سوی مادرم رفت و به او حمله کرد. با چنگالش چندین بار به صورت مادرم ضربه زد و جراحات عمیقی در صورت، گوش و چشمش ایجاد و مادرم را بی‌حال کرد.

بعد هم با دندان‌هایش از شانه مادرم گرفت و حدود ۲۰ تا ۳۰ متر او را روی زمین کشید و با خود برد. اما هنوز هم نمی‌دانیم که چه اتفاقی افتاد که خرس از تصمیمش برای بردن مادرم منصرف شد و او را همانجا رها کرد و رفت. هر چه بود، باعث شد مادرم به طرز معجزه‌آسایی نجات پیدا کند.

زن ۶۰ساله در جریان حمله خرس به شدت دچار جراحت و خوریزی شده بود. او که خود را از چنگال خرس رها یافته دید، همه توانش را جمع کرد تا با گوشی‌اش ماجرا را به همسرش اطلاع دهد.

پسرش می‌گوید: مادرم گوشی موبایلش را از جیبش درآورد و شانسی که آورد، آن نقطه آنتن داشت و به سرعت ارتباط برقرار شد و ماجرا را برای پدرم تعریف کرد. اما آنقدر ماجرا غیر قابل باور بود که پدر فکر کرد یک شوخی است. به همین دلیل به آرامی به سوی مادرم برگشت، اما وقتی مادر را زخمی و بی رمق دید، وحشتزده او را به ماشین منتقل کرد و به یکی از بیمارستان‌های نقده برد.

به گفته پسر ازیزه در بیمارستان با دیدن صورت زخمی و خونی آزیزه، پزشکان سریعا او را به اتاق عمل بردند و بینی شکسته‌اش را عمل کردند، صورتش را بخیه زدند و جراحاتش را پانسمان کردند.

پسر ازیزه ادامه می‌دهد: بعد از عمل جراحی بر روی مادرم منتظر هستیم تا ببینیم که چشمش چقدر آسیب دیده است. به غیر از چشم، صورت و بدن مادرم نیز به شدت زخمی شده و او همچنان در بیمارستان است تا به طور کامل بهبود یابد.

ارسال نظرات