فرارو-"هنری کیسینجر" در واکنش به سرکوب تظاهرات مسالمتآمیز دموکراسی خواهانه در میدان تیان آنمن چین در بهار ۱۹۸۹ اعلام کرد:"هیچ دولتی در جهان تحمل نمیکرد که میدان اصلی پایتخت اش به مدت هشت هفته توسط دهها هزار نفر تظاهرکننده اشغال شود". از دیدگاه او سرکوب اعتراض تیان آنمن اجتناب ناپذیر بود. یک سال پس از سرکوب اعتراضات میدان تیان آنمن "دنگ شیائوپینگ" رهبر وقت چین در دیدار با "پیر ترودو" نخست وزیر اسبق کانادا ترسهای خود درباره احتمال وقوع جنگ داخلی در صورت تداوم جنبش اعتراضی در چین را توضیح داد. دنگ گفت:"می توانید تصور کنید که چین درگیر در آشفتگی چگونه خواهد بود. ".
به گزارش فرارو، برای درک چرایی دغدغه "نظم" و "ثبات" از منظر دنگ شیائوپینگ و سایر سیاستمداران آن کشور باید به تاریخ چین توجه داشت. این ایده که نظم اجتماعی - سیاسی هنجاری در دوران باستان وابسته به فضایل درونی پادشاهان و فرمانروایانی بود که از فرمان بهشت برخوردار بودند و از قدرت معنوی و اخلاقی برای حفظ آن نظم برخوردار بودند ریشه در تاریخ اندیشه چین داشت. کنفوسیس معتقد بود که آموزش فضیلت نیرویی قوی برای حفظ نظم در جامعه است. تفاوت بین افلاطون گرایان اولیه و کنفوسیوس گرایان را میتوان این گونه بیان کرد:"افلاطون گرایان بیشتر به دانستن برای فهمیدن توجه داشتند در حالی که کنفوسیوس گرایان بیشتر به دانستن برای رفتار مناسب با افراد دیگر توجه داشتند. بنابراین، برای کنفوسیوس گرایان تعقیب اخلاقی نظم جهانی از فرآیند فطری یادگیری انسان بودن در یک محیط اجتماعی و از خانه آغاز میشود و از دید آنان تزکیه نفس کلید تبدیل شدن به فردی با فضیلت است".
چهارم ژوئن ۱۹۸۹ میلادی سالگرد کشتار معترضان میدان تیان آنمن توسط حکومت چین است. یک جنبش اعتراضی تحت رهبری دانشجویان چند هفته بود که میدان مرکزی پکن را اشغال کرده بود و خواست اصلاحات لیبرال و برقراری دموکراسی را مطرح کرد. در تاریخ ۳ و ۴ ژوئن رهبری حزب کمونیست چین که بر سر واکنش خود به اعتراضات اختلاف داشت به ارتش آزادیبخش خلق دستور داد تا میدان را "پاکسازی" کند و به تظاهرات پایان دهد. بسیاری از تظاهر کنندگان غیر مسلح مقاومت کردند.
نیروهای نظامی در نهایت خشونت مرگبار را به کار بردند و تعداد کشته شدگان از چند صد تا چند هزار تخمین زده شد. رهبران جنبش دموکراسی به زندان افتادند یا به تبعید رفتند. در حالی که چین در سالهای پس از ۱۹۸۹ پیشرفتهای اقتصادی چشمگیری داشت هیچ اصلاحات معناداری در سیستم سیاسی و هیچ تضمینی برای برخورداری شهروندان از آزادیهای مدنی اساسی وجود نداشت. همزمانی اعتراضات میدان تیان آنمن با برگزاری انتخابات آزاد در لهستان که به پایان حکومت کمونیستی در آن کشور و در نهایت تمام اروپای شرقی انجامید موضوعی قابل توجه بود. قطعا رهبران چین به دقت سقوط کمونیسم در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی را مورد ارزیابی قرار داده و نظاره گر آن تحولات بودند.
نارضایتیهای رایج در آن زمان شامل تورم، آمادگی محدود فارغ التحصیلان برای جذب و ادغام در اقتصاد جدید و محدودیت در مشارکت سیاسی بود. این بدان خاطر بود که اصلاحات دهه ۱۹۸۰ میلادی به یک تغییر سریع منجر شد، اما بسیاری از مردم راضی نبودند. علاوه بر این، مردم نسبت به آینده در یک نظام سیاسی تک حزبی احساس نگرانی میکردند. دانشجویان خواستار دموکراسی، مسئولیت پذیری بیشتر، آزادی مطبوعات و آزادی بیان شدند هرچند که سازماندهی ضعیفی داشتند و اهدافشان متفاوت بود. در اوج اعتراضات حدود یک میلیون نفر در میدان تیان آنمن تجمع کردند.
اگر "هو یائو بانگ" دبیر کل حزب کمونیست زنده بود تظاهرات تیان آنمن هرگز رخ نمیداد. مرگ او به عنوان یک فراخوان تجمع برای معترضان مورد استفاده قرار گرفت. در واقع، تظاهرات سال ۱۹۸۹ به مناسبت بزرگداشت او که به تازگی فوت کرده بود برگزار شد. او با اعتراضات دانشجویی ۱۹۸۶ برخورد نسبتا ملایمی داشت و اغلب در مورد نیاز به بیان آزادتر و اصلاحات سیاسی صحبت میکرد. اگرچه "دنگ شیائوپینگ" دقیقا به این دلیل که "هو" را بیش از حد لیبرال میدانست حذف کرد، اما دیدگاههای "هو" تا حد زیادی توسط "ژائو زیانگ" دبیرکل حزب دنبال میشد. در واقع، یکی از دلایلی که اجازه داده شد تظاهرات به مدت دو ماه ادامه یابد بدان خاطر بود که دانشجویان که بسیاری از آنان پسران و دختران نخبگان چینی بودند از درجهای همدردی از سوی چهرههای خوب رژیم برخوردار شده بودند.
تظاهرات قابل توجهی در کمتر از ۲۵۰ شهر چین رخ داد. همه این نارضایتیها در قالب طرح مطالبه مطالبات برای دموکراسی نبود. نارضایتیها بر تورم، فساد، نابرابری فزاینده و فقدان حقوق کارگران متمرکز بودند. با این وجود، تمام افرادی که اعتراضات شرکت کردند خواستار نظم سیاسی پاسخگوتر بودند. طی یک دوره چند هفتهای در ماه مه زمانی که کنترلهای سیاسی بر مطبوعات برداشته شد رسانهها با انبوهی از پوشش همدلانه به اعتراضات پاسخ دادند و بسیاری از کاستیهای حاکمیت حزب کمونیست را مورد توجه قرار دادند. هنگامی که موعد سرکوب فرا رسید جمعی از مردم عادی پکن به خیابانها ریختند و بسیاری از آنان جان خود را برای جلوگیری از پیشروی واحدهای ارتش به سمت میدان فدا کردند.
در نهایت، همان گونه که پیشتر گفته شد جنبش طرفدار دموکراسی تا حدی از جنبشهای مشابه در اروپای شرقی به ویژه جنبش همبستگی در لهستان و از ابتکار عمل لیبرالیزه کردن فضا توسط "میخائیل گورباچف" در شوروی الهام گرفت. در واقع، سفر گورباچف به پکن در طول اعتراضات خود به برجسته کردن تغییرات اساسی سیاسی که در آن زمان در جهان کمونیستی در حال فراگیر شدن بود کمک کرد. مطمئنا دانشجویان تجمع کننده در تیان آنمن و سایر نقاط چین فاقد تجربه سیاسی بودند. آنان فاقد سازماندهی و رهبری سیاسی بودند. مطالبات آنان تا حدودی انتزاعی بود و اختلاف بر سر استراتژی و تاکتیک در نهایت جنبش اعتراضی را تضعیف کرد. با این وجود، آنان رویاپردازان صرف نبودند. در عوض، آنان لحظهای از امکان پذیری را در تاریخ چین نشان دادند.
ساختار کنونی حکمرانی چین ریشه در رخدادهای "میدان تیان آنمن" دارد. پیش از قیام دانشحویی میدان تیان آنمن قدرت در چین بسیار تقسیم شده بود. مناصب رئیس جمهور (مقام دولتی)، دبیر کل حزب (مقام حزبی)، و رئیس کمیسیون مرکزی نظامی (یعنی فرمانده کل نیروهای مسلح) توسط افراد مختلف اشغال شده بودند. به عبارت سادهتر حزب، دولت و ارتش توسط افراد مختلفی اداره میشدند. این ساختار در واکنش به رخدادهایی که در دوران زمامداری مائو رخ داد ایجاد شده بود. ایده این بود که با داشتن افراد مختلف در مناصب ذکر شده هیچ یک از رهبران نمیتواند قدرت زیادی را کسب کنند و در نتیجه نخواهند توانست بر حزب و دولت مسلط شوند. با این وجود، ضعفهای این ساختار در جریان اعتراض میدان تیان آنمن آشکار شد، زیرا رهبری آن کشور را از تصمیم گیری سریع در مورد نحوه پاسخ دهی به اعتراضات باز داشت.
پس از اعتراضات ساختار دولت تغیر پیدا کرد تا یک نفر رئیس جمهور، دبیر کل و رئیس کمیته مرکزی نظامی شود. به معنای دیگر قرار شد یک نفر رئیس حزب و دولت شود. بنابراین، اهمیت واقعی رویدادهای ۱۹۸۹ این بود که بر توزیع قدرت در چین تاثیر گذاشت. اگر انقلاب فرهنگی باعث شد چین از تمرکز مطلق قدرت در دست یک رهبر به تقسیم قدرت بین بسیاری از رهبران تبدیل شود در آن تحولات میدان تیان آنمن چین را به موقعیت ظریفی بین تمرکز قدرت و تقسیم قدرت تغییر داد.
از یک سو "لی پنگ" نخست وزیر وقت قصد داشت اعتراضات را سرکوب کند. او باور داشت مشروعیت و قدرت حزب کمونیست از سوی معترضان در معرض چالش فرار گرفته است. او همچنین معتقد بود که توطئه گران خارجی قطعا در ایجاد مشکل دست داشته اند. در سوی دیگر "ژائو زیانگ" دبیرکل حزب معتقد بود نباید در قبال معترضان سخت گیری کرد. از دید او حکومت باید اعتراضات رخ داده به دلیل گلایههای اغلب مشروع معترضان را برسمیت میشناخت و از طریق گفتگو، مشارکت و اصلاحات به مطالبات آنان رسیدگی میکرد. "یانگ شانگکون" رئیسجمهور وقت پیش از آن که به سوی نظر لی متمایل شود تظرش به نظر ژائو نزدیکتر بود. در مقابل، گفته میشود که "دنگ شیائوپینگ" رئیس وقت کمیسیون مرکزی نظامی در نهایت پیشنهاد مداخله نظامی را مطرح کرد.
یک نقطه عطف مهم زمانی رخ داد که در تاریخ ۲۶ آوریل روزنامه "خلق" سرمقالهای را منتشر کرد که دیدگاه تندروها را منعکس میکرد. در آن سرمقاله از تظاهرکنندگان تحت عنوان "دستهای سیاه" ضد میهنی و ضدانقلابی برای دامن زدن به جنگ داخلی یاد شده بود. مهمتر از همه آن که آن سرمقاله در لحظهای چاپ شد که ژائو در حال بازدید از کره جنوبی بود و بنابراین قادر به مداخله در تصمیم گیریها نبود. چاپ آن سرمقاله خشم دانشجویان را برانگیخت و دست جناحهای تندروتر انان را تقویت کرد. اعتصاب غذا که در اواسط ماه مه آغاز شد تا حدی با هدف وادار کردن حزب کمونیست به پس گرفتن حکم ۲۶ آوریل که از طریق روزنامه رسمی خلق بیان شده بود انجام شد.
این تشدید موضع گیری تلاشهای ژائو برای آرام کردن اعتراضات و آغاز گفتگو را پیچیده ساخت. برخی از ناظران و مورخان اهمیت کمی برای تلاشهای ژائو و دیگر عناصر لیبرالتر در هیئت رهبری با این فرض که تندروها مزیتی اجتنابناپذیر داشتند قائل هستند. با این وجود، واقعیت آن است که کمیته دائمی دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین هرگز پیش از اوایل ماه ژوئن در مورد چگونگی واکنش نشان دادن به اعتراضات به اجماع نظر نرسیده بود. برای مثال، اگرچه حکومت نظامی در تاریخ ۲۰ مه اعلام شد، اما واحدهای ارتش که ابتدا در آن تاریخ به پکن فرستاده شدند چهار روز بعد به دلیل نگرانی از این که ممکن است وفاداری سربازان با درخواستهایی که توسط جمعیتهای طرفدار دموکراسی برای کشاندن آنان به صفوف خود صورت میگیرد تضعیف شود عقب نشینی کردند.
به طور کلی اقدامات مقامهای حکومتی تا روزهای پیش از تاریخ ۴ ژوئن در نوسان بود. در این میان عامل تعیین کننده مداخله دنگ شیائوپینگ بود که در نهایت ژائو زیانگ و دیگر لیبرالها را از قدرت خلع کرد و به لی پنگ دستور داد تا بر سرکوب نظارت نماید. وقتی دنگ تصمیم خود را گرفت قاطعانه به دنبال این بود که درسی دقیق به معترضان بدهد و از طریق خونریزی از چالشهای آینده جلوگیری کند. توحش اعمال شده توسط دنگ تصادفی نبود بلکه از سوی او ضروری قلمداد میشد. دنگ در انتخاب این مسیر ریسکهای زیادی را متحمل شد. هفت ژنرال بازنشسته علیه استفاده از ارتش برای سرکوب تظاهرات و چندین ژنرال فعال اعتراض کردند.
پنج روز پس از سرکوب اعتراضات در روز ۴ ژوئن ۱۹۸۹ میلادی دنگ شیائوپینگ برای تبریک به افسران ارتش آزادیبخش خلق ظاهر شد. او اعلام کرد که "بزرگترین اشتباهی" که حزب کمونیست چین مرتکب شده در وهله نخست در مورد "آموزش ایدئولوژیک و سیاسی" نه صرفا برای دانش آموزان و دانشجویان بلکه برای کل مردم بوده است. در نتیجه، او دستور داد کارزار "آموزش میهنی" برنامهای با هدف "محافظت از شهروندان چینی" در برابر دیدگاههای "غربگرایانه" مانند دموکراسی خواهی طراحی شده و در مقابل آنان به سوی ناسیونالیسمی تهاجمی که امروز بر چین حکمفرماست حرکت کنند.
در سال ۱۹۹۱ میلادی حزب کتب درسی تاریخ تجدید نظر شده را منتشر کرد. برای کسب اطمینان از این که میلیونها نوجوان چینی پیامهای اصلی آن کارزار را به خاطر خواهند سپرد محتوایی در برنامه طراحی شده گنجانده شد مبنی بر ان که کشورهای غربی به مدت ۱۵۰ سال علیه چین رفتاری قلدرمنشانه داشته اند و ایالات متحده به دنبال مهار ظهور چین است. تاریخ معاصر به موضوعی در آزمونهای سراسری ورودی مراکز اموزشی تبدیل شد. در میان تغییرات رخ داده در کتب اموزشی موضوع حمایت ایالات متحده از چین در طول جنگ جهانی دوم از مواد آموزشی ناپدید شد گویی که چین به تنهایی با ژاپن جنگیده بود. دانش آموزان و دانشجویان از سوی حکومت تشویق شدند تا معلمان و اساتیدی که تمایلات غربگرایانه از خود نشان میدهند را مورد انتقاد قرار دهند. این رویه در سالیان بعد به خصوص پس از قدرت شی تشدید شد. در شمارهای از ارگان حزب معروف به سند شماره ۹ که در سال ۲۰۱۳ میلادی بلافاصله پس از قدرت گیری "شی جین پینگ" منتشر شد هشدار داده شده بود که اگر حزب "باندهای خرابکار حمایت از دموکراسی غربی، ارزشهای جهانشمول حقوق بشر و انتقاد از حزب" را "ریشه کن" نسازد ممکن است کنترل خود بر امور را از دست دهد.
چین هم چنین توانایی خود را برای نظارت بر شهروندان در سالیان پس از سرکوب اعتراضات تیان آنمن بهبود بخشیده است. در طول اعتراضات تیان آنمن دستگاههای امنیتی چین تلاش کردند تا تظاهرکنندگان را استراق سمع کنند و از آنان تصویربرداری کنند. از زمان سرکوب اعتراضات تیان آنمن به این سو قابلیتهای دستگاه امنیتی حزب کمونیست کماکان رو به بهبود بوده است.
از آن زمان به این سو دستگاه امنیتی چین حتی پیچیدهتر شده است. اکنون سخت افزار و نرم افزارهای ارتباطی پیشرفته مانند فناوری تشخیص چهره، هوش مصنوعی و دوربینهای ویدیویی با حضور نیروهای پلیس در مناطقی مانند شین جیانگ و تبت ترکیب شده تا هرگونه احتمال بروز ناآرامیهای قومی خنثی شود. در سایر نقاط چین دولت و شرکتهای فناوری خصوصی چینی در حال راه اندازی "سیستم اعتبار اجتماعی" هستند که برای شکل دهی به رفتار شهروندان برای مثال در مورد پرداخت به موقع بدهیها طراحی شده و دادههای مرتبط با آنان را جمع آوری میکند.
در هنگامه اعتراضات تیان آنمن چهرههای قدیمی حزب توسط تندروهای درون حزب متقاعد شده بودند که دانشجویان معترض توسط "عناصر ارتجاعی و عوامل سیا" برای به دست گرفتن قدرت تحریک میشوند. دنگ شیائوپینگ گفته بود:" اگر این روند ادامه پیدا کند حتی ممکن است مجبور شویم در حبس خانگی بمانیم". در آستانه کشتار معترضان "لی پنگ" دیپلماتهای آمریکایی از جمله ماموران سیا را به جمع آوری اطلاعات متهم کرد. او به رهبران حزب گفته بود:"تقریبا هر روز و به خصوص شبها آنان (عوامل خارجی) میرفتند و در تیان آنمن با دانشجویان دانشگاه پکن و مردم عادی وقت میگذراندند و در خیابان پرسه میزدند". او که مقام دوم در هیئت رهبری چین محسوب میشد مخالفان چینی خارج از کشور را "تفالههای ملت" خواند و مدعی شد آنان توسط سیا تامین مالی میشوند. اسناد نشان میدهند "وانگ ژن" ژنرال سالخورده در جلسه حزبی با اظهار خشم درباره اعتراضات دانشجویی از دانشجویان معترض با عنوان "آن حرامزادههای لعنتی" یاد کرده بود. او گفته بود:"آنان فکر میکنند چه کسی هستند که زمین مقدسی مانند تیان آنمن را زیر پا میگذارند؟ ما باید همین الان نیروها را بفرستیم تا آن ضد انقلابیون را بگیرند.
هرکسی که تلاش میکند حزب کمونیست را سرنگون کند مستحق مرگ است". دنگ در نهایت فرمان نهایی را صادر کرد و گفت:"نیروهای حکومت نظامی باید از امشب شروع به اجرای طرح پاکسازی میدان تیان آنمن کنند و ظرف دو روز آن را به پایان برسانند". دنگ بعدا گفته بود:" اگر توطئههای ضد انقلابی که آشوبها را پیش میبردند به جایی میرسید جنگ داخلی پیش روی مان بود". نیروهای ارتش سرانجام پس از تیراندازیهای بی رویه در خیابانهای پکن در شب چهارم ژوئن به میدان تیان آنمن رسیدند.
طرفداران سرکوب اعتراضات تیان آنمن میگویند اگر آن جنبش سرکوب نمیشد چین در سالهای بعد توسعه اقتصادی سریع را تجربه نمیکرد. آنان استدلال میکنند که حزب کمونیست چین امروز یک طرح منسجم و روشن برای اینده دارد در حالی که بخشی از مشکل در سال ۱۹۸۹ میلادی آن بود که جناحهای مختلفی در حزب کمونیست وجود داشتند و قدرت واقعی در دست بزرگان قدیمی حزب بود که هیچ عنوان و منصب واقعیای نداشتند و بنابراین مشخص نبود که اگر کسی استعفا دهد چه کسی قرار است مسئولیت امور را بر عهده بگیرد.
آنان استدلال میکنند که اعتراضات در کل کمتر درباره "دموکراسی" و بیشتر مربوط به "سردرگمی"ای بود که با تغییر ناگهانی رویکرد توسط دنگ شیائوپینگ و چرخش شدید از سیاستهای دوران مائو به وجود آمد و چین را به سمتی کاملا متفاوت سوق داد که باعث نگرانی مردم شد. از این دیدگاه تغییر ناگهانی رویکرد علیرغم آن که برای برخی افراد سودمند بود، اما برخی دیگر را پشت سر گذاشت. بسیاری از این دانشجویان در دانشگاه تحت یک سیستم تحصیل میکردند و سپس فارغ التحصیلان به شکلی ناگهانی با سیستم کاملا متفاوتی مواجه شدند که برای انطباق با آن آمادگی نداشتند. این طیف مدعی هستند که در آن زمان هیچ جنبش واقعی و مردمی دموکراسی خواهانهای وجود نداشت از این رو پس از پایان اعتراضات در سرزمین اصلی چین هیچ کس برای حرفهای معترضان اهمیتی قائل نشد و اکثر معترضان سرزمین اصلی چین را ترک کردند. این طیف استدلال میکنند که معترضان متحد نبودند و اعتراضات صرفا نتیجه اضطراب عمومی بود و معترضان هیچ پیام واحد و منسجمی ارسال نکردند و خواستههای مختلفی را مطرح ساختند.
طرداران استدلال اجتناب ناپذیر بودن سرکوب اعتراضات میگویند چین در آن زمان برای پذیرش دموکراسی آماده نبود و دموکراسی از نظر تاریخی و فرهنگی برای چین مناسب نمیباشد. این در حالیست که مخالفان این نظر به نمونه تایوان اشاره میکنند که گذار موفقیت آمیزی به دموکراسی داشت. آنان اشاره میکنند تایوان نیز همانند سرزمین اصلی چین از سال ۱۹۴۹ توسط یک دولت تک حزبی بر اساس اصول سازمانی لنینیستی اداره میشد و همان استدلالهایی که برای رد مناسب بودن دموکراسی برای چین توسط هواداران حکومت کمونیست چین مطرح میشود مدتها توسط مدافعان حکومت استبدادی حزب کومینتانگ در تایوان مطرح شده بود. با این وجود، نه فرهنگ و نه تاریخ تایوانیها را از اتخاذ نوعی نظام سیاسی دموکراتیک که به تدریج در دهههای اخیر گسترش یافته باز نداشت.
مدافعان اعتراضات تیان آنمن معتقدند اگر آن جنبش اعتراضی در دستیابی به اهداف اصلاحات سیاسی و اقتصادی خود موفق میشد به طور بالقوه میتوانست به تغییرات قابل توجهی در چشم انداز سیاسی چین منجر شود. این امر میتوانست شامل آزادی بیان، مطبوعات و تجمعات بیشتر و هم چنین فرآیندهای دموکراتیک و حمایت از حقوق بشر باشد.
مخالفان این نظر، اما معتقدند که در صورت سرکوب نشدن جنبش اعتراضی چین دوره پرآشوبی از هرج و مرج را تجربه میکرد که ۵ تا ۱۰ سال به طول میانجامید تا این که در نهایت یک دیکتاتوری نظامی بر آن کشور حکمفرما میشد. آنان در ذکر دلایل حود استدلال میکنند چین تنها طعم مختصری از دموکراسی را با پایان سلسله چینگ (۱۹۱۶-۱۹۱۲) چشید که ۴ سال طول به طول انجامید و سپس کشور دچار تقسیم و چنددستگی توسط جنگ سالاران شد. آنان اشاره میکنند که در طول بیش از ۲۰۰۰ سال تاریخ چین آن کشور همواره توسط یک دولت متمرکز در قالب یک امپراتور اداره شده است. دلیل این امر آن است که چین هم چنان کشوری پراکنده با تفاوتهای منطقهای از نظر فرهنگ و قومیت است.
"اندرو ناتان" محقق مسائل چین و استاد علوم سیاسی دانشگاه کلمبیا درباره درسهای اعتراضات تیان آنمن برای رهبران امروز چین در سال ۲۰۱۹ میلادی در سمپوزیومی که به مناسبت سی امین سالگرد آن جنبش اعتراضی در دانشگاه میجی توکیو برگزار شد گفته بود:"رهبران چین راهی جز تمرکز قدرت و ایجاد رویکرد اقتدارگرایانه ندارند. اگر این کار را نکنند در عمل اجازه خواهند داد تا بزرگان حزب و دشمنان سیاسی با یکدیگر تبانی کنند و در نهایت در میانه آن تبانی گرفتار خواهند شد. در مقابل، بدیل پیش روی آنان این است که همه رقبا را حذف کرده و خود را در احاطه پیروان شان قرار دهند. این درسی است که شی از نبرد شدید سیاسی مربوط به حادثه تیان آنمن آموخته است". شخصیتی که در نهایت در آن میان گرفتار شد "ژائو زیانگ" دبیرکل حزب بود که همان گونه که گفته شد با معترضان دانشجویی همدردی میکرد. ژائو که توسط بزرگان حزب تحت رهبری دنگ شیائوپینگ و توسط دشمنانی مانند لی پنگ مورد حمله قرار گرفت فورا قدرت را از دست داد و دستگیر شد. او در سال ۲۰۰۵ درگذشت.
براساس مطالب فاش شده توسط ناتان یانگ شانگکون که به دنگ شیائوپینگ بسیار نزدیک بود اندکی پس از رخدادهای تیان آنمن گفته بود:"از زمانی که رفیق ژائو زیانگ دبیرکل شد کمیته دائمی دفتر سیاسی قادر به ایجاد یک شخصیت محوری نبود". ز یانگ این سخنان را در طول جلسه گستردهتر دفتر سیاسی در فاصله ۱۹ تا ۲۱ ژوئن ۱۹۸۹ میلادی ایراد کرده و مقصودش این بود که باید رهبر ویژهای از دل کمیته دائمی بیرون میآمد که بالاتر از دیگران قرار میگرفت. از دید او چنین شخصیتی میتوانست اوضاع را تحت کننرل درآورد. تثبیت قدرت در مرکز کاری است که شی از زمان به قدرت رسیدن در سال ۲۰۱۲ انجام داده است. با تثبیت قدرت شی با موفقیت بزرگان حزب مانند جیانگ و هو اسلاف اش را از پیوستن به نیروها با رقبایی که میتوانستند تهدیدی برای او باشند بازداشته است. هنگامی که شی دفتر سیاسی جدید را در آخرین کنگره ملی پنج ساله حزب در پاییز ۲۰۱۷ میلادی تشکیل داد دستیاران نزدیک او اکثریت اعضای جدید را تشکیل دادند.
شی احتمالا با خود سوگند یاد کرده که هرگز به ژائو زیانگ دیگری تبدیل نشود و هرگز اجازه ندهد حادثهای مانند تیان آنمن باعث ایجاد تهدید انشعاب و چنددستگی در رهبری مرکزی حزب شود. عزم شی به او کمک کرد تا در جنگ قدرت درون حزبی دست بالا را به دست آورد و به او اجازه داد تا موقعیت شخصیت محوری را کسب کند کاری که ژائو نتوانست انجام دهد.
درسهای جنبش اعتراضی تیان آنمن در جنگ تجاری ایالات متحده و چین نیز طنین انداز است. یکی از ژنرالهای نظامی به کسانی که در جلسه دفتر سیاسی اندکی پس از حادثه تیان آنمن برگزار شد حضور داشتند نسبت به تلاشهای خارجی برای سرنگونی جمهوری سوسیالیستی خلق چین هشدار داده و گفته بود:" نیروهای ارتجاعی در داخل و خارج از کشور دست به دست هم داده و در تلاش برای ایجاد یک دولت بورژوازی تابع قدرتهای غربی هستند". استدلال مشابهی درون حزب کمونیست چین وجود دارد که معتقد است امریکا از طریق جنگ تجاری با چین قصد دارد یک پیمان نابرابر را بر چین تحمیل کند تا نظام سوسیالیستی آن کشور را سرنگون کند. از زمان سرکوب اعتراضات تیان آنمن رژیم کمونیستی چین در مورد بحث پیرامون دموکراسی سازی تدریجی مردد بوده است. رهبری حزب کمونیست چین پس از مشاهده مستقیم خشم دانشجویان و مردم در سال ۱۹۸۹ به این نتیجه رسید که هر گونه کاستن از کنترل بر امور میتواند منجر به انفجار نارضایتی شود که مهار آن دشوار خواهد بود.
به همین دلیل است که اصلاحات سیاسی در چین متوقف شده است. حزب تناقض میان ارتباط لازم و ملزوم توسعه و دموکراسی با یکدیگر را با طرح آرمانهایی تحت عنوان "رویای چینی" و "جوان سازی بزرگ ملت چین" پنهان کرده است. در آن شعارها از چین اینده به مثابه سرزمین موعودی یاد میشود که در ان قدرت شماره یک جهان خواهد بود و از نظر اقتصادی و نظامی از امریکا پیشی خواهد گرفت.
درسهایی که احتمالا رهبران امروز حزب کمونیست چین از رخداد میدان تیان آنمن میتوانند در دستور کار قرار دهند چنین مواردی خواهند بود: رژیم کمونیستی توسط دشمنان داخلی و خارجی محاصره شده که قصد دارند آن را ساقط کنند، حزب باید انضباط ایدئولوژیک را بر اعضای خود و کنترل فکری را بر جامعه اعمال کند تا از رشد ایدههای خطرناک لیبرال جلوگیری نماید، حزب باید تحت رهبری قوی متحد شود تا هرگز از خود بلاتکلیفی یا تردید نشان ندهد تا دشمنان اش جسور نشوند.
با این وجود، حکومت چین همزمان قدرتمند و آسیب پذیر است. حکومت چین از بسیار جهات قوی است. حزب کمونیست چین به مثابه سلاح سازمان یافته حکومت است و جمعیتی ۹۰ میلیون نفری از اعضا را شامل میشود و در تمام زوایای جامعه نفوذ میکند. حکومت چین هم چنین از یک دستگاه امنیتی بزرگ و یک ارتش قدرتمند برخوردار است. حکومت چین هم چنین در استفاده از فناوری اطلاعات برای نظارت بر جامعه پیشتاز است. با این وجود، حکومت چین در عین حال اسیب پذیر است: بسیاری از دانشجویان، روشنفکران، کارآفرینان بخش خصوصی و اعضای طبقه متوسط بزرگ از کنترل فکر و فقدان حاکمیت واقعی قانون ناراضی هستند. رشد اقتصادی چین در حال کُند شدن است و مشکلات بسیار سختی را برای مدیران اقتصادی ایجاد میکند. شی جین پینگ در تحکیم قدرت شخصی هنجارهای قبلی برای جانشینی رهبری در حزب را مختل کرده در نتیجه خطر بروز جنگ قدرت در زمانی که شی به دلایلی مجبور به ترک سمت شود افزایش مییابد. رژیم بر این باور است که اولا برای حفظ حزب کمونیست در قدرت برخورداری از دست قوی لازم است و ثانیا چین باید بتواند به سرنوشت ترسیمی خود یعنی تبدیل شدن به قدرت بزرگ دست یابد، اما همین منطق آگاهی رژیم حاکم بر چین از آسیب پذیریهای خود را نشان میدهد.
شاید بتوان گفت که استراتژی تبلیغاتی ایالات متحده این است که مردم در کشورهای دیگر بخواهند از آن کشور تقلید کنند (قدرت نرم) و استراتژی روسیه آن است که در دموکراسیهای لیبرال بذر تردید و سردرگمی را بکارد. در مقام مقایسه با آن دو استراتژی میتوان گفت استراتژی چین این است که "روایت چین را به خوبی تعریف کند" و ایده "ساخت جامعهای با آیندهای مشترک برای بشریت" را ترویج نماید. هدف چین آن است که سایر جوامع و دولتها را متقاعد کند تا درهای خود را به روی مراودات دیپلماتیک و اقتصادی با چین باز کنند.
چین اهمیتی نمیدهد که کشورهای دیگر چه نوع مدل سیاسی یا اقتصادیای را دنبال میکنند. چین هم چنین نمیخواهد به خود زحمت تلاش برای تضعیف رژیمهای سیاسی دیگر را نیز بدهد. رهبران چین صرفا خواستار روابط خوب با هر دولتی هستند که در قدرت است تا بتوانند تجارت و سرمایه گذاری کنند و در مورد اولویتهای دیپلماتیک خود بر دیگر دولتها تأثیر بگذارند. با این وجود، میزان اثربخشی این استراتژی قطعی نیست. تقریباً در هر کشوری یک جناح سیاسی وجود دارد که از حضور چینیها سود میبرد و یک جناح رقیب وجود دارد که میخواهد جناح طرفدار چین را به فروش کشور به چینیها متهم سازد.
گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
منابع:
Freedom House (۲۰۱۹) , What Lessons Have China's Leaders Learned from Tiananmen
Gittings, John (۲۰۰۱) , Deng's Tiananmen paranoia revealed, The Guardian
Nakazawa, Katsuji (۲۰۱۹) , The lesson Xi learned from Tiananmen ۳۰ years ago, Nikkei
Pomfret, John , China learned lessons from Tiananmen - the wrong ones, The Herald News
Skidmore, David (۲۰۲۰) , The ۱۹۸۹ Tiananmen Crackdown Was Not Inevitable, The Diplomat
Zhang, Yongjin (۲۰۱۴) , The idea of order in ancient Chinese political thought: a Wightian exploration, Columbia University