صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

نگرانی یا مشغولیت ذهنی بچه‌ها به خبر باعث اختلال در فرایند توجه و تمرکز آن‌ها می‌شود با این حال این روز‌ها بچه‌ها از گروه همسالان و یا هر گوشه و کنار دیگری در معرض اخبار و حتی بمباران خبری قرار می‌گیرند. بنابراین شاید بهتر باشد که مدیریت اطلاعات فرزندان را والدین برعهده بگیرند چرا که پدر و مادر بیش از هر فرد دیگری از میزان درک و آستانه تحمل فرزندان آگاه هستند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۸ - ۲۷ فروردين ۱۴۰۳

فرارو- بسیاری معتقدند که کودکان و نوجوانان باید کاملا از اخبار دور باشند و ذهن و فکرشان را درگیر خبر نکنند. با این وجود در دنیای امروز مواجه شدن با اخبار تلخ و شیرین ناگزیر است.

به گزارش فرارو، زندگی در جهانی که دسترسی به اخبار، تحلیل و پیش‌بینی از هر منبعی، به سادگی امکان‌پذیر است، بسیاری از والدین را برآن داشته تا نسبت به دانسته‌های فرزندشان از وقایع روز دغدغه‌مند باشند.

حال پرسش این است که چگونه می‌توان اطلاعات فرزندان از اخبار را مدیریت کرد؟ از چه راهی می‌توان به دانسته‌هایشان جهت داد و آن‌ها را از درگیری بی‌دلیل با حقایقی بیرونی جهان محافظت کرد؟ و اینکه چگونه می‌توان پیامد‌های حجم بالای اطلاعات را برای فرزندان کم کرد؟

گزارشی از زهرا فدایی

 

 
ارسال نظرات
ناشناس
۱۲:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۸
یعنی الان شما ها نگران بچه های ما هستین؟؟
ناشناس
۱۲:۰۲ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۸
خونه خوبه
ناشناس
۱۰:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۸
تلويزيون خاموش باشه 90 درصد استرس و التهاب كم ميشه همين يك راه باعث ميشه ديگه كل موضوعات ديگه وجود نداشته باشد
ناشناس
۰۰:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۸
مگه خبریه؟
ناشناس
۱۴:۳۷ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
اصولا اصلا نیازی نیست در ایران با بچه ها راجب این جور موضوعات صحبت بشه، چرا که این امور استرس زا همیشه در ایران باید باشه پس بچه باید خودش و جسم و روحش به این موضوعات عادت کنه و عادی باشه براش، دقت کنید داریم از ایران صحبت میکنیم و نه امارات یا آلمان ویک کشور عاری
امین میرزائی
۱۳:۱۵ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
سلام به سرکار خانمِ زهرا فدایی ... خوش به حالِ دخترتون ... نسلِ زد نمیدونه ما نسلِ چهلیا چی کشیدیم ... سال 57 مرحوم پدرم منو برد تظاهراتِ ضدِ شاه ... دهسالم بود ... جنازه کشته شده هارو بهم نشون میداد میگفت مواظب باش تیر نخوری بمیری ... چن سال بعدش جنگ شد جنازه دوستمو آوردن گذاشتن جلوم تو حیاطِ مدرسه راهنمایی ... تو دبیرستان هی شهید میاوردن میذاشتن جلوم میگفتن ازین جنازهه یاد بگیر ... میگفتن برو بجنگ مثِ این شهید بشی ... منم خیلی سعی کردم شهید بشم ... ولی نشد ... الحمدلله ازدواجم نکرده م که به بچه م بگم مُردن یعنی چی ... مرحوم بابامم که سرطان گرفت قبلِ تموم شدنِ جنگ از دنیا رفت ... تو خونه که بودم ازش پرستاری میکردم ... با واکر راه میرفت میگفت امین انشالله پیربشی بعدش بمیری ... منم موندم و مرحوم مامانم ... مامانم بهم میگفت تو شهیدِ زنده ای ، نمیری اینقده شِر و وِر میگی !!!!!!!!!!!
ناشناس
۰۸:۵۳ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۸
دمت گرم داداش ٰ، خیلی مختصر زندگی چند نسل از ما را به تصویر کشیدی .ما متولدین دهه چهل و پنجاه واقعا نسل سوخته ی جزغاله شده ایم و جالب اینجاست که تمامی ندارد این بدبختی ما... .
راضیه
۱۳:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۸
خداوند پدر ومادرت را رحمت کند
رسول
۱۶:۲۰ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۸
امین چی میزنی دقیقا؟
ناشناس
۱۲:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
چگونه با فرزندمان درباره اخبار پرالتهاب صحبت کنیم؟
هیچ کاری لازم نیست بکنید! تلویزیون را روشن کنید تا صدا و سیمای نظام را ببیند!