صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

برخلاف دیگر کشورها، در ایران این رشته ورزشی هنوز مقصد سیاسی برای بسیاری از دولتمردان است و دولت چنان به دو تیم بزرگ آن چنگ انداخته و حاضر به رهاکردنش نیست که گویی با از دست دادن آن، ریشه‌های سیاستش متزلزل می‌شود.
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۶ - ۲۶ فروردين ۱۴۰۳

روزنامه شرق نوشت: اکتبر ۲۰۱۸؛ عربستان برای چندمین بار در طول دهه‌های مختلف چهره‌ای از خودش نشان داده که در تضاد با منشور و مفاد حقوق‌بشری است. آن ماه نه در عربستان بلکه در سراسر دنیا صحبت از قتل جمال خاشقجی بود؛ روزنامه‌نگاری که با پای خودش به کنسولگری عربستان در استانبول رفت، ولی هرگز از آن خارج نشد. پس از کش‌و‌قوس‌های فراوان، بالاخره مشخص شد جمال در کنسولگری عربستان به قتل رسیده و از آن بدتر اینکه بدنش را تکه‌تکه کرده و سپس از کنسولگری خارج کرده‌اند. شدت این اقدام چنان زیاد بود که عربستانِ در آستانه تحول دوباره پسرفت کند. این ماجرا تا سپتامبر ۲۰۱۹ که محمد بن‌سلمان به‌طور رسمی قصور خودش در این داستان وحشتناک را پذیرفت و مسئولیتش را قبول کرد، ادامه داشت.

حالا قریب به پنج سال پس از آن داستان وحشتناک، بعید است کسی این روز‌ها اسم عربستان را در کنار مرگ جمال خاشقجی بگنجاند و حتی حاضر به مرورش شود. برعکس، این روز‌ها عربستان برای بسیاری تداعی ترقی و پیشرفت است و از همه مهم‌تر اینکه محل سکونت یکی از بزرگ‌ترین ستاره‌های تاریخ فوتبال دنیا یعنی کریستیانو رونالدو است. ماجرا به قدری ساده است که باورپذیر نباشد؛ عربستان در عرض پنج سال از داستان ترسناک جمال خاشقجی به رمان شیرین کریستیانو رونالدو رسیده و دنیای علیه‌اش را همراه خود می‌بیند.

این موضوع دقیقا قدرت فوتبال و استفاده درست و بجا از سلبریتی‌های حاضر در این ورزش است. بعید است کسی اتفاق نظر نداشته باشد که فوتبال مهم‌ترین سلاح این روز‌های جوامع پیشرفته است؛ سلاحی که بدون درد و خونریزی می‌تواند فتح‌الفتوح کرده و چهره کشوری را زیرورو کند. این داستان کوتاه را باید کنار آماری گذاشت که وزارت گردشگری عربستان در سال ۲۰۲۳ منتشر کرده و نشان داده که برای چندمین بار در عرض چند سال کوتاه، قابلیت شگفت‌زده‌کردن افراد را دارد. آمار می‌گوید در سال ۲۰۲۳ نزدیک به صد میلیون گردشگر از مکان‌هایی که وزارت گردشگری عربستان تدارک دیده است، دیدن کرده‌اند. اتفاق عجیب‌تر اینکه از این تعداد ۲۷ میلیون نفر خارجی بوده‌اند.

به عبارت ساده‌تر فقط ۲۷ میلیون نفر خارجی به نیت گردشگری در سال ۲۰۲۳ به عربستان سفر کرده‌اند. این عدد آن‌قدر درشت و حیرت‌انگیز است که خود عربستانی‌ها را هم بر آن داشته تا اعتراف کنند انتظار داشتند چنین دستاوردی را طبق «برنامه»، سال ۲۰۳۰ رقم بزنند. حالا عربستان در یک مورد فقط هفت سال از برنامه‌ریزی‌اش جلو افتاده و بخش اصلی و مهم آن را مدیون سرمایه‌گذاری در فوتبال و دعوت از ستاره‌های مهم این رشته ورزشی به عربستان است. سلبریتی‌های بسیار مهمی این روز‌ها در عربستان مشغول بازی فوتبال هستند که گل سرسبد آن‌ها کریستیانو رونالدو است؛ یک چهره غربی نامسلمان که بخشی از سبک زندگی منحصربه‌فرد غربی‌ها را به حاشیه خلیج فارس آورده و به همراه خانواده، بدون کوچک‌ترین مشکلی، در عربستان اسلامی مشغول زندگی است.

البته که حضور رونالدو و دیگر ستاره‌های فوتبال دنیا که تعدادشان روز به روز در حال افزایش است، فقط برای ورزش و سلامتی نیست. عربستان به درستی با چیدن برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت، با استفاده از همین ستاره‌ها در حال ایجاد تغییر و تحول اساسی در کشور خود است. برنامه‌هایی که نه‌تنها حوزه ورزش بلکه سایر موارد از‌جمله گردشگری و اقتصاد را هم متحول کرده است. شاید کوچک‌ترین تحول ورزشی رخ‌داده در این بین همین باشد که عربستان فعلا تنها میزبان جام جهانی ۲۰۳۴ محسوب می‌شود و بسیاری از همین حالا این میزبانی را قطعی می‌دانند.

تبلیغات این ستاره‌ها در دنیای مجازی و حقیقی برای عربستانی‌ها هم به بار نشسته و حالا دیگر کسی از سفر به عربستان، کشوری که انگ عدم رعایت موارد حقوق‌بشری بر پیشانی‌اش خورده بود، هراسی ندارد. آن‌ها به رونالدو و امثال او پول دادند تا در اینجایی که فعلا در آن حضور دارند، قرار بگیرند. معادله‌ای برد-برد برای طرفین که حاصل تفکر مدیریتی درست، دست‌کم از لحاظ ساختاری است. عربستانی‌ها حتی به رونالدو هم راضی نشده و برای چند روز هم که شده، لیونل مسی، دیگر اسطوره زنده دنیای فوتبال را هم به این کشور کشاندند تا با بردن او و خانواده‌اش به بیابان‌های ریاض و نخلستان‌های این کشور و ثبت چند عکس یادگاری، یادآوری کنند وقتی عربستان برای مسی جذابیت دارد، چرا برای بقیه نباید جذابیت داشته باشد.

این‌ها همه گفته شد و بخش زیادی هم ناگفته باقی ماند تا قدرت فوتبال در پیشرفت جوامع بشری بار دیگر متذکر شود. فرمولی که البته قبل از عربستان، قطر هم آن را پیمود و تبدیل به یکی دیگر از کشور‌های کوچک، ولی ترقی‌خواه حاشیه خلیج فارس شد. جالب آنکه با وجود چنین فرمول روشنی، در ایران، ولی شرایط مسیری کاملا عکس را در حال پیمایش است. برخلاف دیگر کشورها، در ایران این رشته ورزشی هنوز مقصد سیاسی برای بسیاری از دولتمردان است و دولت چنان به دو تیم بزرگ آن چنگ انداخته و حاضر به رهاکردنش نیست که گویی با از دست دادن آن، ریشه‌های سیاستش متزلزل می‌شود.

البته که بخشی از این نگرانی‌ها قابل درک است، ولی بخش مبهم آن اینکه دولت‌های مختلف به جای سرمایه‌گذاری در این عرصه، در مسیری عکس، محدودیت‌های مختلفی را اعمال کرده‌اند. در همین فصل، جنجال سقف بودجه و قرارداد، بخشی از این آشفته‌بازار را ترسیم می‌کند. البته که مدیریت، همچنان حلقه مفقوده این بازار شام است و چه‌بسا تزریق بی‌حد پول به این ورزش آن‌هم وقتی مدیریت شایسته‌ای در رأس کار نباشد، فراهم‌کننده محیط فسادزای دیگری شود. با وجود این نگرانی‌ها، ولی بعید است سلاحی امن‌تر و مطمئن‌تر از فوتبال برای ترمیم زخم‌های به‌جامانده بر پیکر این اقتصاد متزلزل، روابط سخت‌شده دیپلماتیک و گردشگری شکست‌خورده وجود داشته باشد.

البته بالاتر از همه این‌ها نیاز به حرکت به سمت اصلاحاتی روشن است تا دیگر افرادی مثل تنیس‌بازان اهل استونی از اینکه قرار باشد در پاسپورت‌شان مهر ایران بخورد نگرانی نداشته باشند. ضمن اینکه در رأس امور، نیاز به عبور از تفکراتی است که صادق‌بوقی را بر لیونل مسی ترجیح می‌دهد. این یکی روایتی واقعی از اظهارات عزت‌الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است که سرمایه‌گذاری عربستان در حوزه گردشگری و مقایسه‌اش با ایران را چنین پاسخ می‌دهد: «وقتی اینفلوئنسری دعوت می‌کنیم بنده خدا باید یک سیم‌کارت بدون فیلتر داشته باشد؛ چراکه ما او را صدایش کرده‌ایم که بیاید بگوید در ایران چه خبر است. درست است عربستان برای تبلیغ گردشگری مسی را دعوت کرده، اما ما ده‌ها میلیون دلار پول نداریم و اگر داشته باشیم هم نمی‌دهیم، چون به اندازه کافی خودمان بدل مسی را بهتر از مسی داریم. ما صادق‌بوقی داریم که وقتی مردم گیلان را دعوت می‌کند، اثرش بیشتر از خارجی‌هاست».

پیام مدیریتی در این عرصه روشن است؛ پول برای لیونل مسی نیست، پس بفرمایید چای دبش!

ارسال نظرات