صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۲۴۲۳۲
به نظر می‌رسد هیچ‌یک از گزینه‌های تلافی‌جویانه ایران با شرایط کنونی که خطرات آن به‌دلیل درگیری غزه به‌طور ناخوشایندی بالاست، سازگار نیست. ابزار‌های تلافی‌جویانه موجود یا تاثیر نمادین و مادی کافی ایجاد نخواهد کرد که ایران بتواند بگوید کاملا تسویه حساب کرده یا اگر این‌گونه اقدامی صورت بگیرد به قیمت خطرات غیرقابل کنترل و احتمالا غیرقابل قبولی برای امنیت بلندمدت ایران خواهد بود. احتمالا در این صورت ایران مجبور خواهد شد به یک پاسخ یا مجموعه‌ای از پاسخ‌ها بسنده کند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۲ - ۲۱ فروردين ۱۴۰۳

تحلیلگران می‌گویند ایران تحت فشار است تا به ترور یک فرمانده ارشد ایرانی در دمشق توسط اسرائیل پاسخ دهد. الجزیره در گزارشی به حمله اخیر اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ احتمالی تهران پرداخت و نوشت: «ایران متعهد شده است که حمله اسرائیل به کنسولگری خود در دمشق را تلافی کند.» به گزارش الجزیره، این حمله بخشی از الگوی تشدید حملات اسرائیل در سوریه از زمان شروع جنگ غزه در اکتبر گذشته بود.

به گزارش دنیای اقتصاد، این حملات اغلب انبارها، کامیون‌ها و فرودگاه‌ها را هدف قرار داده‌اند و هدف اعلام‌شده اسرائیل از آنها، تخریب شبکه تدارکات فراملی ایران برای گروه لبنانی حزب‌الله است. با این حال، حمله روز دوشنبه متفاوت بود؛ زیرا به یک مرکز دیپلماتیک حمله کرد و رهبران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف قرار داد. سردار سرتیپ محمدرضا زاهدی، از فرماندهان کهنه‌کار بود که شاخه عملیات خارجی سپاه، نیروی قدس، در سوریه و لبنان را رهبری می‌کرد. ایران چگونه پاسخ خواهد داد؟ همان‌طور که مشخص است، تهران گزینه‌های زیادی دارد؛ اما آن‌ها گزینه‌های خیلی خوب محسوب نمی‌شوند.

متحدان و سیاست قدرت

ایران که بازیگر اصلی سیاست خاورمیانه است، عموما قدرت خود را از طریق شبکه‌ای از متحدان و گروه‌های غیردولتی همسو، اما با ایدئولوژی نزدیک به خود نشان می‌دهد؛ شبکه‌ای که خود را «محور مقاومت» می‌نامد. این گروه‌ها شامل حوثی‌های یمن، حماس فلسطین، حزب‌الله لبنان و گروه‌های شبه نظامی شیعه مانند کتائب حزب‌الله در عراق، به علاوه دولت بشار اسد در سوریه هستند.

بازیگران طیف شامل وفاداران سرسخت و نیابتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مانند حزب‌الله لبنان و عراق تا شرکا و متحدان خودمختار، اما اغلب وابسته به تهران، مانند حماس، حوثی‌ها و حکومت بشار اسد را شامل می‌شود. در مجموع، آن‌ها از حمایت ایران بهره‌مند می‌شوند؛ درحالی‌که اقدامات آن‌ها به ایران کمک می‌کند تا قدرت انکار خود را حفظ کند و درگیری‌های خود با اسرائیل، ایالات متحده و کشور‌های عربی خلیج فارس مانند عربستان سعودی را در فاصله کوتاهی حفظ کند.

با این حال، ایران در سال۲۰۲۰ با حمله مستقیم به نیرو‌های آمریکایی و پرتاب رگبار موشک‌های بالستیک به سمت پایگاه عین‌الاسد در عراق، اقدام تازه‌ای را برای پاسخ به ترور سردار قاسم سلیمانی، رهبر سپاه قدس توسط آمریکا که خود بی‌سابقه بود، انجام داد.

سربازان آمریکایی در این پایگاه مجروح شدند؛ اما هیچ یک کشته نشدند که تا حد زیادی به این دلیل بود که از دولت عراق هشدار دریافت کرده بودند. به گزارش الجزیره، این یک نمایش چشمگیر از فناوری موشکی ایران بود. مقامات ایرانی به بیان تهدید‌های مبهم درباره اقدامات تلافی‌جویانه بیشتر در آینده ادامه دادند و به شبه‌نظامیان عراقی کمک کردند تا نیرو‌های آمریکایی را مورد هدف قرار دهند.

لحظه بد برای تشدید تنش

عموما تصور می‌شود که ایران می‌خواهد به‌طور آشکار انتقام بگیرد؛ نه فقط برای انتقام کشته شدن مقامات ارشد نظامی‌اش، بلکه به این دلیل که انجام ندادن این کار، ممکن است اعتبار ایران را به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای خدشه‌دار کند. اما اکنون زمان خوبی نیست.

منطقه از زمان شروع جنگ غزه، پس از حمله حماس در ۷اکتبر به اسرائیل که منجر به کشته شدن بیش از ۱۱۰۰اسرائیلی شد و واکنش وحشیانه دولت اسرائیل که تاکنون بیش از ۳۳۱۰۰فلسطینی را کشته و غزه را به قحطی کشانده، شعله‌ور بوده است.

از ماه اکتبر، خشونت‌های بی‌رحمانه در امتداد مرز اسرائیل و لبنان موج می‌زند، مجموعه‌ای طولانی از حملات به نیرو‌های آمریکایی در سوریه و عراق صورت گرفته است و حمل‌ونقل دریایی دریای سرخ به‌دلیل حملات موشکی و پهپادی حوثی‌ها مختل شده است. اگرچه روش‌ها و اهداف از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، اما این حملات همگی از حمایت ایران برخوردار هستند و هدف همه آن‌ها تحت فشار قرار دادن رهبران اسرائیل و آمریکا برای توقف جنگ در غزه است.

اگرچه ایران ممکن است مایل به تحمل خطر یک جنگ تصادفی منطقه‌ای باشد، بار‌ها نشان داده است که خواهان درگیری مستقیم با اسرائیل یا ایالات متحده نیست و سعی خواهد کرد خشونت را زیر این آستانه جنگ نگه دارد. هنگامی که گروه‌های مورد حمایت ایران در اوایل سال جاری سه سرباز آمریکایی را در اردن کشتند، واشنگتن با حملات هوایی به سوریه و عراق تلافی کرد.

به نظر می‌رسید که تهران پس از آن از خود انعطاف نشان داد: بنا به گزارش‌ها سردار اسماعیل قاآنی، فرمانده سپاه قدس به گروه‌های طرفدار ایران در عراق گفته است که هدف قرار دادن نیرو‌های آمریکایی را متوقف کنند. از آن زمان، آن‌ها عمدتا هواپیما‌های بدون سرنشین را علیه اسرائیل می‌فرستند. اما با توجه به اینکه تهران علنا خود را متعهد به انتقام از حمله به کنسولگری کرده است، پاسخ ندادن یا تنها از طریق اقدامات نیابتی پاسخ دادن، گزینه خوبی برای تهران به نظر نمی‌رسد.

رهبر معظم ایران گفته است که «دلاورمردان» ایران اسرائیل را مجازات خواهند کرد و یکی از مشاوران او هشدار داده است که سفارت‌های اسرائیل «دیگر امن نیستند» و دو مقام اخیرا به نیویورک‌تایمز گفته‌اند که مستقیما علیه اسرائیل انتقام خواهند گرفت تا بازدارندگی را بازگردانند.

عمل نکردن به این تهدیدات عمومی می‌تواند ایران را در نظر دوستان و دشمنان ضعیف نشان دهد و به‌طور بالقوه آن را در زمان ناآرامی‌های منطقه‌ای در وضعیت نامناسبی قرار دهد و به اسرائیل سیگنال دهد که ادامه تشدید تنش هزینه‌ای ندارد. کنترل درگیری با اسرائیل و آمریکا همواره یکی از اهداف مهم سیاست خارجی ایران بوده است.

اما با توجه به اینکه ضدایرانی‌ترین رئیس‌جمهور تاریخ معاصر آمریکا، دونالد ترامپ، ممکن است در آستانه بازپس‌گیری کاخ سفید باشد، اکنون این ملاحظه دوبرابر شده است. از دیدگاه تهران، واگذاری کنترل بر پویایی تنش‌ها به اسرائیل درست قبل از شروع ریاست جمهوری ترامپ، سیاست بسیار بسیار بدی خواهد بود.

گزینه‌های زیاد و چالش‌ساز ایران

چه باید کرد؟ ایران نیرو‌های نیابتی و متحدان قدرتمند بسیاری در خاورمیانه دارد؛ اما به نظر نمی‌رسد هیچ‌یک از آن‌ها برای انجام اقدام تلافی‌جویانه متناسب با نگرانی‌های ایران درباره خطرات بلندمدت مناسب باشند. حوثی‌ها در یمن از سال گذشته کمپین بسیار موفقی را علیه کشتیرانی تجاری به راه انداخته‌اند. اما اگرچه آن‌ها همچنین نشان داده اند که قادر به پرتاب موشک‌ها و پهپاد‌های پیشرفته به سمت جنوب اسرائیل هستند، اما این حملات چندان موثر نیستند. ناو‌های جنگی آمریکا و اروپا لایه ضخیمی از پدافند هوایی در امتداد دریای سرخ ایجاد کرده‌اند و پدافند موشکی اسرائیل نیز توانسته است پهپاد‌ها و موشک‌های زیادی را از بین ببرد.

حوثی‌ها برای ضربه زدن به اسرائیل تلاش کرده‌اند و حتی در آن زمان نیز تاثیر معناداری بر جنگ غزه یا پویایی منطقه‌ای نداشته‌اند. به عبارت دیگر، درحالی‌که ایران می‌تواند حملات گسترده یمن را فعال و تشویق کند، احتمالا کمک چندانی به آن نخواهد کرد تا از معضل بازدارندگی خود خارج شود.

مشکل ایران این است که بهترین ابزار‌های آن علیه اسرائیل نیز ابزار‌هایی هستند که به احتمال زیاد پاسخ تند اسرائیل را به دنبال دارند و باعث تشدید غیرقابل کنترل تنش می‌شوند که ممکن است پایان بدی داشته باشد. به‌عنوان مثال، به نظر می‌رسد ایران کاملا قادر است که واکنش سال۲۰۲۰ خود به کشته شدن سردار سلیمانی را با شلیک رگبار موشک‌های بالستیک به داخل خاک اسرائیل تکرار کند. اما حتی اگر ضربه نسبتا جزئی باشد اسرائیل پس از ۷اکتبر، احتمالا واکنشی وحشیانه نشان خواهد داد و به‌طور بالقوه تاثیر نمادین حمله موشکی ایران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

با توجه به اینکه محور اصلی استراتژی این کشور اجتناب از جنگ مستقیم بوده است، احتمالا برای ایران گزینه جذابی به نظر نمی‌رسد. اقدام تلافی‌جویانه از طریق لبنان گزینه دیگر است. ایران دهه‌ها صرف تقویت زرادخانه موشکی حزب‌الله، تجهیز این گروه به موشک‌های بالستیک و کروز پیشرفته و پهپاد‌ها کرده است.

بیشتر این سلاح‌های دقیق در درگیری‌های پس از اکتبر مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، اما برای هر تصمیمی برای تشدید در دسترس هستند. با این حال، حملات بزرگ از لبنان به معنای بازی کردن زودهنگام با یکی از بهترین کارت‌های حزب‌الله است و همچنین خطر بی‌ثبات کردن وضعیت خطرناک و شکننده در مرز اسرائیل و لبنان را به همراه خواهد داشت که دقیقا همان چیزی است که ایران و حزب‌الله سعی کرده‌اند از آن اجتناب کنند.

ایده اصلی از اکتبر۲۰۲۳ این بود که خشونت مرزی به صورت کنترل‌شده نگه داشته شود یعنی به‌عنوان راهی برای دور کردن منابع اسرائیل از غزه و در عین حال انگیزه‌ای برای آمریکای جنگ‌گریز در مهار متحد اسرائیلی متخاصم خود. به نظر نمی‌رسد حمله بزرگ از سوی لبنان با بازدارندگی ایران سازگار باشد.

گزینه دیپلماتیک

ایران ممکن است سعی کند به تاسیسات دیپلماتیک اسرائیل ضربه بزند تا پس از حمله اسرائیل به کنسولگری دمشق، انتقام چشم در برابر چشم را طرح کند. بنا بر گزارش‌ها، به‌عنوان یک اقدام پیشگیرانه، اسرائیل ۲۸سفارت خود را در سراسر جهان بسته است.

هرگونه حمله ایران به تاسیسات دیپلماتیک اسرائیل بعید است که فردی همرتبه سردار زاهدی را به قتل برساند؛ بنابراین با حمله اسرائیل قابل مقایسه نخواهد بود. البته یک حمله جزئی به سفارت یا کنسولگری اسرائیل می‌تواند به ایران کمک کند تا بگوید آن‌ها اکنون نتیجه را مساوی کرده‌اند: شما به تاسیسات دیپلماتیک ما ضربه زدید، ما به شما ضربه زدیم.

ژانویه گذشته، ایران موشک‌های بالستیک را به سمت پایگاه موساد در اقلیم کردستان شمال عراق شلیک کرد. تکرار آن ضربه اکنون یک اقدام کم‌خطر خواهد بود. مقامات دولت منطقه‌ای کردستان (KRG) قادر به پاسخ‌گویی معنادار نیستند و درحالی‌که دولت مرکزی بغداد ممکن است با عصبانیت واکنش نشان دهد، پیامد‌های آن مطمئناً قابل کنترل خواهد بود. با این حال، چنین حمله‌ای ممکن است به تنهایی کافی نباشد.

اقدام مخفیانه مانند حملات هواپیما‌های بدون سرنشین، ترور‌ها یا بمب‌گذاری‌ها، شاید از طریق حزب‌الله یا برخی دیگر از نیرو‌های نیابتی گزینه دیگری است. ایران قبلا این کار را انجام داده و هنوز هم توانایی انجام آن را دارد. درحالی‌که ممکن است کشتن یک دیپلمات اسرائیلی موفقیتی برای ایران تلقی شود، اما دوباره مساله چگونگی واکنش اسرائیل و دیگران مطرح می‌شود.

درحالی‌که چوب کوچک حمل می‌کنید با صدای بلند صحبت کنید

ایران راه‌های زیادی برای حمله به اسرائیل دارد، چه از طریق قابلیت‌های نظامی خود و چه به‌صورت نیمه پنهان از طریق شبکه محور مقاومت. با این حال، مجموع همه این بخش‌ها زیاد نیست. به نظر می‌رسد هیچ‌یک از گزینه‌های تلافی‌جویانه ایران با شرایط کنونی که خطرات آن به‌دلیل درگیری غزه به‌طور ناخوشایندی بالاست، سازگار نیست. ابزار‌های تلافی‌جویانه موجود یا تاثیر نمادین و مادی کافی ایجاد نخواهد کرد که ایران بتواند بگوید کاملا تسویه حساب کرده یا اگر این‌گونه اقدامی صورت بگیرد به قیمت خطرات غیرقابل کنترل و احتمالا غیرقابل قبولی برای امنیت بلندمدت ایران خواهد بود. احتمالا در این صورت ایران مجبور خواهد شد به یک پاسخ یا مجموعه‌ای از پاسخ‌ها بسنده کند. ایران مانند سال۲۰۲۰، پس از حمله احتمالی باید تمام تلاش خود را کند تا با لفاظی‌های آتشین، آسیب‌های بازدارندگی خود را برطرف کند. این مساله حداقل می‌تواند آرامش موقتی را برای محور مقاومت فراهم کند.

ارسال نظرات