صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۲۴۱۳۷
​۴۵ سال پیش روزنامه‌های آن زمان از تیتر "اعدام" استفاده کردند، اما روایت گری‌های روز‌ها و سال‌های پس از اعدام شامل صحبت‌های خلخالی، هادی غفاری، ابراهیم یزدی، فرشته انشاء (از نزدیکان هویدا)، ابوالفضل حکیمی (نماینده مردمی حاضر در دادگاه هویدا)، اصغر رخ صفت (رئیس وقت زندان قصر)، توکلی بینا (عضو حزب موتلفه اسلامی) و عباس میلانی (تاریخ پژوه) نشان می‌دهد، هویدا پیش از اجرای حکم اعدام در حیاط زندان قصر به ضرب گلوله از پشت سر به قتل رسیده بود.
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۶ - ۲۰ فروردين ۱۴۰۳

۴۵ سال پیش در ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ هویدا اعدام و یا بنابر برخی روایت‌ها کشته شد.

به گزارش دیده بان ایران، ۴۵ سال پیش روزنامه‌های آن زمان از تیتر "اعدام" استفاده کردند، اما روایت گری‌های روز‌ها و سال‌های پس از اعدام شامل صحبت‌های خلخالی، هادی غفاری، ابراهیم یزدی، فرشته انشاء (از نزدیکان هویدا)، ابوالفضل حکیمی (نماینده مردمی حاضر در دادگاه هویدا)، اصغر رخ صفت (رئیس وقت زندان قصر)، توکلی بینا (عضو حزب موتلفه اسلامی) و عباس میلانی (تاریخ پژوه) نشان می‌دهد، هویدا پیش از اجرای حکم اعدام در حیاط زندان قصر به ضرب گلوله از پشت سر به قتل رسیده بود.

در این گزارش روایت‌ها را درباره ماجرای اعدام و محل دفن وی در بهشت زهرا را بازنشر کرده است.

در دادگاه هویدا چه گذشت؟

چند ماه قبل از اعدام، دادگاه هویدا برگزار شد ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی روایت خود را از اعدام هویدا تعریف کرده و می‌گوید: "وقتی هویدا را از پادگان جمشیدیه به مدرسه رفاه آوردند، به من گفت که فلانی، من حرف‌های زیادی دارم که باید بزنم... من به آقای خمینی گفتم که هویدا اسرار زیادی دارد... باید بگذاریم حرفش را بزند. آقای خمینی پیشنهاد من را پذیرفت. به خلخالی گفت همان جور که فلانی می‌گوید، عمل کنید... "

در متن دادخواست هویدا که در دادگاه قرائت شد این "وزیر سابق دربار شاهنشاهی منقرض و نخست وزیر اسبق شاه سابق و ساقط، تبعه ایران" ۱۵ اتهام سنگین داشت که بسیاری از آنان به تنهایی اعدام داشت.

اتهامات هویدا چه بود؟

هویدا متهم شده بود به "فساد در ارض، محاربه با خدا و خلق خدا و نایب امام زمان، قیام علیه امنیت و استقلال مملکت با تشکیل کابینه‌های دست‌نشانده آمریکا و انگلیس و حمایت از منافع استعمارگران، اقدام بر ضد حاکمیت ملی با حفظ سلطه سلطان دست نشانده آمریکا و دخالت در انتخابات، قانون‌گذاری و عزل و نصب وزرا و فرمانداران با نظر و خواست سفارتخانه‌های خارجی، واگذار کردن بی‌قید و شرط منابع زیرزمینی از جمله نفت و مس و اورانیوم و ... به بیگانگان، گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی امپریالیسم آمریکا و همدستان اروپایی‌اش بر ایران، من جمله ازطریق نابودی صنایع داخلی و تضعیف آن‌ها در برابر رقبای خارجی و تبدیل ایران به بازار مصرف کالا‌های خارجی، پرداخت درآمد‌های ملی حاصل از نفت به شاه و فرح و نیز تسلیم این درآمد‌ها به ممالک وابسته به غرب و سپس اخذ وام به نرخ‌های بالا و گزاف و شرایط اسارتبار از آمریکا و سایر دول غرب، نابود ساختن کشاورزی و دامپروری و از بین بردن جنگل‌ها، شرکت مستقیم در فعالیت‌های جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم، دسته‌بندی با توطئه گران بین‌المللی در پیمان‌های سنتو و ناتو و سرکوبی ملت‌های ایران و فلسطین و ویتنام، عضو فعال سازمان فراماسونری در ایران در لژ فرعی با توجه به اسناد موجود و اقرار شخصی متهم، شرکت در خفه کردن و ارعاب مردم حق‌طلب و استعمار شده ایران با دستگیری آزادیخواهان و کشتار مردم بی‌دفاع و ضرب و جرح و شکنجه و آزار آنان و نقض آزادی‌های اساسی مصرح در قانون اساسی وقت و قوانین موجود از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و قوانین الهی از جمله با توقیف روزنامه‌ها و اعمال سانسور در مطبوعات و کتب، موسس و اولین دبیرکل حزب استبدادی رستاخیز ملت ایران، اشاعه فساد فرهنگی و اخلاقی و شرکت در تحکیم پایه‌های استعمار ازجمله شرکت در برقراری مجدد کاپیتالاسیون یعنی ایجاد قضاوت کنسولی در مورد آمریکاییان، شرکت مستقیم در قاچاق هروئین در دوران اقامت در فرانسه در معیت حسنعلی منصور، دادن گزارش‌های خلاف واقع و اشاعه اکاذیب با انتشار روزنامه‌های دست نشانده و گماردن سردبیران جیره‌خوار در راس نشریات و سانسور اخبار و انتشار اخبار و گزارش‌های مجعول که تمام این اقدامات در اجرای توطئه استعمارگران بیگانه و سلطان دست‌نشانده به منظور اسارت و استعمار هر چه بیشتر ملت ایران بوده است. سلطانی که حسب اقرار متهم به وسیله آمریکا روی کار آمده است. "

"سند" مجرمیت و ادله وارد بودن این اتهامات نیز که بخشی از آن‌ها اساسا وظایف هویدا در جایگاه نخست وزیری بود، در دادگاه ارائه شد. دادستان دادگاه انقلاب تهران این اتهامات را با نظر به "صورت‌جلسات هیئت دولت، گزارش‌های شورای عالی اقتصاد، مقالات و شکایات نویسندگان و شاکیان از جمله آقای دکتر علی اصغر حاج سید جوادی، فتاوی علما و مراجع تقلید، مندرجات روزنامه‌ها، اسناد به دست آمده از ساواک و اسناد موجود در نخست وزیری، شهادت دکتر آزمون وزیر کابینه متهم و شهادت آقای جعفریان و آقای نیکخواه در همین دادگاه" و در نهایت "اقاریر" شخص متهم وارد دانست و، چون از نظر دادستان "وقوع جرایم منتسبه قطعی و محقق" بود، تقاضای رسیدگی و صدور حکم اعدام و مصادره اموال متهم را کرد.

دفاع مشهور هویدا چه بود؟

مکررترین جملات هویدا در دفاع از خود در برابر این اتهامات این بود که: "در آن سیستم این طور عمل می‌شد که سیاست خارجی مستقیما زیر نظر پادشاه اجرا می‌شد. سیاست نظامی هم زیر نظر پادشاه اجرا می‌شد. سیاست امنیتی نیز مستقیما زیر نظر پادشاه بود. این که چرا این طور بود یک حرف دیگر است، ولی زیر نظر پادشاه اجرا می‌شد و اگر دستگاهی جنایتی انجام داده و من اطلاع نداشتم آیا من مقصرم؟ به قدر تقصیر خودم باید مرا مقصر بدانید نه بیشتر... "

زمان صدور حکم اعدام هویدا

در نهایت صادق خلخالی در جلسه دوم دادگاه هویدا در عصر روز ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ او را به مرگ محکوم کرد، اما چنانچه از روایت‌های مختلف برمی‌آید او در زمان ابلاغ حکم دیگر زنده نبود.

قاتل هویدا کیست؟

روایت ‎ها درباره اینکه قاتل هویدا کیست متعدد است. بیشتر از همه نام "هادی غفاری" مطرح است. اما هادی غفاری در گفتگو با حسین دهباشی مدعی شده بود که "من هیچ نقشی در پرونده هویدا نداشتم... تا به دادگاه رسیدم یکی از آقایان دادگاه بلند شد و من را در صف اول دادگاه جای داد و نزدیک هویدا نشاند. بعد که تقریباً دادگاه داشت تمام می‌شد و متهم را بیرون بردند، بلند شدم رفتم... هیچ کس جز آقای خلخالی و خدا نمی‌داند چه کسی هویدا را کشته است... "

اصغر رخ صفت، رئیس وقت زندان قصر، اما داستان دیگری دارد که با روایت غالب بیشتر منطبق است: "در روز دادگاه هویدا او را به حیاط پشت زندان برده بودند و هادی غفاری با یک تیر هویدا را پیش از اعلان حکم کشته بود، یادم است وقتی صدای تیر در یک وقت غیرمتناسب آمد، بسیار ترسیدم. وقتی سمت صدای تیر رفتم، فهمیدم آقای غفاری هویدا را کشته است. "

ابتدای انقلاب، در دادگاه‌ها، بالاخص دادگاه مسئولان رده بالای حکومت شاه، "نمایندگان مردمی" هم حضور داشتتند. ابوالفضل حکیمی، نماینده مردمی حاضر در دادگاه هویدا می‎ گوید: "مدتی که گذشت، تنفس دادند و هویدا را از در پشتی دادگاه خارج کردند. من به دنبال ایشان رفتم. هویدا را از پله‌ها پایین برده بودند. آن بخش از ساختمان زندان قصر یک حیاط کوچک بود که در انتهایش دو اتاق شبیه سلول انفرادی وجود داشت. ناگهان از سمت سلول‌ها صدای گلوله آمد. لحظاتی بعد آقای خلخالی و آقای غفاری از آن اتاق خارج شدند. آقای غفاری یک کلت کمری در دست داشت و خلخالی با سرزنش به او می‌گفت 'دستت چرا می‌لرزید؟ ' فهمیدم هویدا را کشته اند. "

روایت ابراهیم یزدی در مصاحبه‌های مختلف هم این گفته‌ها را تایید می‌کند: "هنوز حکم رسمی صادر نشده بود و داشتند او را از دادگاه خارج می‌کردند که آقای غفاری احساساتی شد و به ایشان تیراندازی کرد و از این بابت بسیار مورد شماتت هم قرار گرفت. بعد ظاهرا پیکر بی‌جان آقای هویدا را جایی نشاندند و حکم اعدام را برایش خواندند و اعدام کردند. "

ابوالفضل توکلی بینا به عصر ایران هم روایت خود را مطرح کرده و گفته است: «مهندس بازرگان از امام نامه گرفته بود فعلاً هویدا را نکشند. قبل از اینکه بازرگان وارد شود به خلخالی خبر رسید و هویدا را تیرباران کرد. بازرگان با چند نفر دیگر که وارد شدند، خلخالی گفت: "دیر آمدید! "

از امام امضا گرفته بودند هویدا را فعلاً نکشید تا اطلاعات بگیریم، چون جایی به درد ما می‌خورد.

انکار ادعا‌ها از سوی هادی غفاری

اما هادی غفاری این ادعا‌ها را رد می‌کند و این گزاره را که او به هویدا تیراندازی کرده است، حاصل «داستان‌سرایی» میلانی می‌داند. او در سال ۹۷ در گفت‌وگویی با خبرگزاری «ایرنا» در پاسخ به موضوعاتی که عباس میلانی مطرح می‌کند، گفته بود: «همه‌اش داستان‌سرایی است. میلانی کسی است که از بیرون می‌خواهد انقلاب را ترسیم کند. با خواندن نوشته‌های او می‌توان پی برد که حرف‌ها و مستندات او خیال‌پردازی و اتهام‌زنی صرف است. میلانی چیزی شنیده است و دارد تحلیلش می‌کند».

غفاری در این گفتگو درباره نقش خود در دادگاه هویدا هم گفته است: «من هیچ نقشی در این پرونده نداشتم، هرکس این حرف را می‌گوید، او را به روز قیامت حواله می‌دهم. جرمم فقط این بود که در دادگاه علنی ۱۰ دقیقه به‌عنوان تماشاچی حضور داشتم. من اسمم از خودم بزرگ‌تر است. آن‌ها منتظر هادی غفاری بودند. تا به دادگاه رسیدم، یکی از آقایان دادگاه بلند شد و من را در صف اول دادگاه جای داد و نزدیک هویدا نشاند. بعد که تقریبا دادگاه داشت تمام می‌شد و متهم را بیرون بردند، بلند شدم و رفتم. این همه ماجرا بود؛ اما اینکه قاتل هویدا کیست، قاتل کسی است که حکم را می‌دهد و حکم را جناب آقای خلخالی دادند. من نه می‌خواهم دفاع و نه خدشه‌ای وارد کنم». او در پاسخ به این پرسش که حدس می‌زنید چه کسی به هویدا شلیک کرد، می‌گوید: «هیچ‌کس جز آقای خلخالی و خدا نمی‌داند چه کسی هویدا را کشته است. هرکس [چیزی]بگوید دروغ گفته است».

غفاری همچنین در سال ۹۳ در مراسم روز دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی شیراز در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان مبنی بر آنکه آیا شما هویدا را پیش از محاکمه زدید، گفت: «این دروغ است. این را عباس میلانی درآورده است؛ اما برای من سؤال است. ببینید جریان اصولگرایی به کجا رسیده است که شما به اعدام یک جنایت‌کار فاسد که ۱۳ سال خون مردم را در شیشه کرده بود، اعتراض می‌کنید».

روایاتی درباره محل دفن هویدا

درباره محل دفن امیرعباس هویدا هم روایت عباس میلانی متفاوت است. او در کتاب معمای هویدا می‌گوید: «دکتر گرمان (دکتر پزشکی‌قانونی) می‌گفت: دو راه‌حل پیشنهاد می‌کنم، می‌توانم جسد را بسوزانم... یا جسد را مدتی در سردخانه پزشکی‌قانونی، در جایی امن، حفظ کنم و وقتی آب‌ها از آسیاب افتاد، با شما (دکتر فرشته انشاء) تماس خواهم گرفت.... جسد هویدا به‌راستی سه ماه در سردخانه ماند.... بعد از این مدت دکتر گرمان با خانواده انشاء تماس گرفت و از آن‌ها خواست که برای بردن جسد مراجعه کنند.... خانواده انشاء مراسم کفن‌ودفن را به‌سرعت انجام دادند.... چند ماه بعد بالاخره سنگی بر گور هویدا گذاشتند. تازه در آن زمان هم نام واقعی‌اش را بر سنگ ننوشتند و تنها به اشاره غیرمستقیم به هویت کسی که آنجا در خاک خفته، بسنده کرده‌اند».

اما غفاری با روایتی دیگر را مطرح می‌کند: «قبر هویدا در شهر عکا در منطقه تحت سلطه اسرائیل قرار دارد. مطلع هستم که خانمی که گویا خواهر هویدا بود، به خلخالی زنگ زد و خواستار انتقال جنازه هویدا شد. در جلسه‌ای با خلخالی درباره محل دفن هویدا صحبت کردیم. چون مردم در اوج عصبانیت از رژیم شاه بودند و گاهی اوقات سنگ قبر‌های (عوامل رژیم) را خُرد می‌کردند. بیم آن می‌رفت با دفن هویدا، مردم شبانه جنازه او را درآورده و آتش بزنند یا بی‌حرمتی کنند؛ به‌همین‌دلیل باید فکری برای محل دفن نخست‌وزیر رژیم شاه می‌کردیم. خانمی که ظاهرا خواهر هویدا بود، به خلخالی زنگ زد و گفت می‌خواهیم جنازه را ببریم. خلخالی با حاج‌احمد آقا دراین‌باره تماس گرفت و حاج‌احمد آقا هم از امام پرسیدند. ظاهرا امام فرموده بودند هر کجا خواستند ببرند. آن‌طور که شنیده‌ام، جنازه هویدا را به پزشکی‌قانونی بردند و بدنش را مومیایی و سپس به ترکیه منتقل کردند و از آنجا هم به محلی به نام حظیره‌القدس عکا که آرامگاه بهائیان است، بردند. چند روز پیش مصاحبه‌ای در تلویزیون پخش شد. فردی از همکاران هویدا می‌گفت که او به هیچ مذهبی معتقد نبود».

محل دفن هویدا کجاست؟

بنابر گزارش دیده بان ایران؛ خانم فرشته انشاء از بستگان آقای هویدا و پزشک مخصوص ایشان در دوران بازداشت او ذکر شده: برای دفن ایشان به مشکل برخوردیم، چون مقبره خانوادگی ایشان به مستراح تبدیل شده بود. در روز‌های قبل، حین مراسم تدفین برخی دیگر، جسد‌ها را بیرون آوردند، نگرانی این بود که این فاجعه پیش بیاید.

خود آن افراد (انقلابیون) شایعه کردند که جسد هویدا را خانواده اش به فرانسه بردند و آنجا دفن کردند.

فرشته انشا گفته است که او را در بهشت زهرا دفن کردند.

بر اساس اظهارات فرشته انشاء محل دفن هویدا نشانه دارد وجسد هویدا سه ماه در سردخانه مانده است. بر قبر هویدا سنگ قبری گذاشتند. نام واقعی اش را بر سنگ ننوشتند و تنها به اشارهٔ غیر مستقیم به هویت کسی که آن جا در خاک خفته بسنده کرده اند.

در سنگ قبر او تاریخ درگذشت او ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ ذکر شده و روز دفن هویدا، روز بعثت پیامبر اسلام بوده است.

با مستندات موجود کافیست تاریخ مبعث پیامبر در سال ۵۸ را پیدا کنیم که تبدیل تاریخ قمری به شمسی کار سختی هم نیست. ۳۱ خرداد ۱۳۵۸ تاریخ مبعث پیامبر اسلام در آن سال است؛ بنابراین تاریخ دفن امیرعباس هویدا ۳۱ خرداد ۱۳۵۸ است.

با یک جستجوی ساده در وب سایت سازمان بهشت زهرا میشود به آمار دسترسی داشت و تحلیل کرد. در روز ۳۱ خرداد تعداد ۶۲ فوتی که ۳۶ نفر آن مرد بودند و در روز یک تیرماه تعداد ۱۱۱ فوتی ثبت شده که ۵۹ نفر از آن مرد بودند. بنابر این ما باید نام آقای هویدا را از بین ۹۵ فوتی مرد رمز گشایی کنیم.

با توجه به نشان دار بودن قبر هویدا باید دنبال نشانه بود. عباس یا امیر باید از نشانه‌های باشد. چون نام هویدا در آن روزگار خودش به تنهایی عامل جرم بود. با محدود کردن دایره جستجو به‌های کوچک عباس و امیر تنها ۳ متوفی با نام عباس به چشم می‌خورد. کد بعدی که به رمز گشایی کمک میکند، نام پدر هویداست، یعنی حبیب اله؛ و این کد آخر ما را یک راست می‌برد به نامی عجیب در بین اسامی مندرج در وب سایت رسمی سازمان بهشت زهرا. حاج عباس واحد حبیب اله. تاریخ دفن یکم تیر ماه ۱۳۵۸ شماره ردیف و قطعه، ۸۲-۴۹-۳۷.

از یکی از دوستانم خواهش کردم با نشانی ردیف و قطعه مذکور، محل قبر آن را پیدا کند و برایم عکسی از روی آن بفرستد. پس از ارسال عکس از سنگ قبر درنگاه نخست حیرت انگیز بود. همه چیز حکایت از محل دفن هویدا دارد.

سنگ قبر را بررسی کنیم:

نام: حاج آقا عباس وحداد

فرزند: حبیب اله مطابق با نام پدر هویدا

تولد: ۱۲۹۷ مطابق با تاریخ تولد هویدا

وفات: ۵۸/۳/۳۱ مطابق با تاریخ تحویل جسد و دفن

بجز بخشی از نام همه چیز با مشخصات هویدا تطبیق دارد. تنها تفاوت سنگ قبر، فامیلی وحداد هست که از طبق گفته‌های خانم انشاء نام واقعی او را بر سنگ قبرش ننوشته اند. الباقی تمامی اطلاعات مطابق هویت هویداست.

اسم، تاریخ تولد، نام پدر، تاریخ فوت (که البته تاریخ دفن و تحویل جسد هست) شعر روی سنگ قبر و قطعه دفن همگی نشان دهنده دفن امیرعباس هویدا در بهشت زهرای تهران است.

نکته جالب این است که بر روی سنگ قبر پیش از نامش حاج آقا و در سایت سازمان بهشت زهرا؛ حاج عباس درج شده است.

مساله جالب دیگر اینکه اگه به سنگ قبر‌های متداول دقت کنید همه آن‌ها نوشته‌ای دارد مبنی بر آرامگاه پدری مهربان، ارامگاه همسری دلسوز و …، اما چون هویدا همسر و فرزندی در زمان مرگ نداشت ازین عبارات استفاده نشده است؛ بنابراین پژوهش امیرعباس هویدا در اسرائیل دفن نشده است.

ارسال نظرات