صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۱۳۶۲۱
بوداپست به «مکه» باورمندان به سیاست‌های راست افراطی تبدیل شده است. مجارستان به معنای واقعی کلمه بک کشور ضد داووس است و پایتختش مکانی است که در آن ناسیونالیست‌های محافظه‌کار از سراسر جهان گرد هم می‌آیند تا ایده‌ها و نوشته‌هایشان را در مورد چگونگی شکست لیبرالیسم بین‌المللی با هم به اشتراک بگذارند. در حال حاضر، پایتخت مجارستان در قلب یک جنبش جهانی برای ابداع مجدد سیاست جناح راست قرار دارد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - ۱۰ اسفند ۱۴۰۲

ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان از سال ۲۰۱۰، یکی از حامیان اصلی «محافظه‌کاری ملی‌گرایانه» است که به‌تازگی در بسیاری از نقاط جهان رو به رشد است. بالاش اوربان، رئیس دفتر سیاسی نخست‌وزیر مجارستان می‌گوید: «مجارستان با صراحت و با صدای بلند برخی از مفاهیم را بر ضد سیاست‌های مهاجرت، در مورد نقش خانواده، در مورد جنسیت و در مورد نقش حاکمیت ملی بر زبان می‌آورد.»

به گزارش هم میهن، دولت مجارستان زمان و هزینه زیادی را صرف تبلیغ این ایدئولوژی کرده است. مؤسسات و اندیشکده‌های تحت حمایت دولت مجارستان، روابط گرمی با گروه‌های راست‌گرای آمریکایی ایجاد کرده‌اند که سیاست‌های دونالد ترامپ را تبلیغ می‌کنند. در کنفرانس‌هایی که در مجارستان برگزار می‌شود، چهره‌های برجسته محافظه‌کار ملی‌گرا را از سراسر جهان گرد هم می‌آورند. در نگاه اول، اینطور به نظر می‌رسد که این فتنه‌ها بسیار بدیهی به نظر می‌رسد: اصلی‌ترین وجه مشترک اوربان، ترامپ و جورجیا ملونی، نخست‌وزیر ایتالیا، گرایش به مخالفت با چپ‌گرایی، مهاجرت و نهاد‌های بین‌المللی است.

اما فقط به این دلیل که این شبکه صرفاً سازماندهی شده و چندان ارگانیک نیست، موجب نمی‌شود که فکر کنیم بی‌معنا است و راه به جایی نخواهد برد. این جنبش در سطح قدرت سیاسی، به‌طرز خارق‌العاده‌ای خوب عمل کرده است. حزب جمهوری‌خواه توسط دونالد ترامپ و جماعتی که شعار «اول آمریکا» سر می‌دهند، تسخیر شده است. در سراسر اروپا، احزاب محافظه‌کار ملی‌گرا در حال افزایش قدرت هستند.

جورجیا ملونی که رهبری حزب برادران ایتالیا را برعهده دارد و از تبار هواداران موسولینی است، در سال ۲۰۲۲ قدرت را به دست گرفت. از پنج کشور پرجمعیت اتحادیه اروپا (آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و لهستان) چهار کشور یا احزاب راست‌افراطی در دولت دارند و یا اینکه این احزاب در انتخابات حدود ۲۰ درصد آرا را به خود اختصاص داده اند. پوپولیست‌های راست‌گرا نظیر دموکرات‌های سوئد و حزب فنلاندی‌ها، که زمانی از ائتلاف‌های حکومتی کنار گذاشته شدند، حالا آنقدر محبوب شده‌اند که نمی‌توان آن‌ها را به حاشیه راند. مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی در هلند هنوز می‌تواند خِیرت ویلدرس، رهبر حزب آزادی را که یک حزب محافظه‌کار ملی‌گرا است، به‌عنوان نخست‌وزیر منصوب کند. مارین لوپن، رهبر راستگرایان فرانسه، در نظرسنجی‌های اولیه برای انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی که در سال ۲۰۲۷ برگزار می‌شود، پیشتاز است.

این شکل جدید محافظه‌کاری نشان‌دهنده انحراف رادیکال از نوعی محافظه‌کاری است که در دوران رونالد ریگان و مارگارت تاچر غالب بود. این نوع محافظه‌کاری جدید، به‌جای خوش‌بینی و تبعیت از نوع نگاهی که امثال ریگان به آمریکا داشتند که این کشور را «شهری درخشان روی تپه» توصیف می‌کردند، حالا آمریکا را در حال افول توصیف کرده و وضعیت را افتضاح به حساب می‌آورد. به‌جای انترناسیونالیسم قدرتمند، حالا تردید عمیق نسبت به جنگ‌های خارجی و سازمان‌های بین‌المللی از سوی این محافظه‌کاری جدید، در حال شیوع است. سیاست اقتصادی این محافظه‌کاری جدید نیز بسیار بیشتر با سبک تفکر چپ هماهنگ است چراکه به شرکت‌های بزرگ تجاری بدبین است، تمایل دارد به سمت ایجاد یک دولت رفاهی بزرگ پیش برود، نگران مشکلات طبقه کارگر است و به شدت تمایل دارد از صنعت و مشاغل داخلی از طریق سیاست‌های خاص، حمایت کند.

زمان بسیار مناسب است

طرفداران محافظه‌کاری ملی‌گرایانه استدلال می‌کنند که انتخابات‌هایی که امسال در سراسر جهان برگزار می‌شود، این تفکر را به‌عنوان ایدئولوژی راست‌گرای مسلط بر غرب تثبیت می‌کند و هر تصوری را مبنی بر اینکه این ایده فقط یک جرقه است، از بین می‌برد. استیو بنن می‌گوید: «درست مانند ژوئن سال ۲۰۱۶ که رأی برگزیت بر پیروزی ترامپ در انتخابات نوامبر سایه انداخت، فکر می‌کنم این بار شما شاهد انتخابات پارلمانی اروپا در ژوئن سال جاری خواهید بود که یک پیروزی گسترده برای جنبش پوپولیستی در ایالات متحده است.» «بنن» که مشاور سابق آقای ترامپ بوده، سال‌ها تلاش کرده تفکرات پوپولیستی را تبلیغ کند. او می‌گوید: «رئیس‌جمهور ترامپ رهبر ما در این جنبش است، اما این جنبش برای همیشه ماندگار است. جنبش اکنون در مرحله ایجاد نهاد‌ها است. جنبش از بین نمی‌رود بلکه فقط قدرتمندتر و بزرگتر می‌شود.»

یورام هازونی، یک آمریکایی-اسرائیلی که مجموعه‌ای از کنفرانس‌ها با نام «NatCon» را با هدف گردهم آوردن چهره‌های جنبش در سراسر جهان برگزار می‌کند، می‌گوید: «برخی موضوعات نظیر مهاجرت، دشمنی با آنچه که ما گسترش جنگ می‌نامیم و این مسئله که بازار آزاد به ساختار اجتماعی کشور ضربه زده، وجه ممیزه محافظه‌کاری ملی‌گرایانه از لیبرالیسم نومحافظه‌کارانه و لیبرتارین هستند.» علاوه بر این، «بسیاری از ملی‌گرایان واقعاً احساس می‌کنند چیزی شبیه نئومارکسیست‌ها بر مؤسسات آموزشی و بوروکراسی‌ها مسلط شده اند.» آقای هازونی در کتاب خود به نام «فضیلت ناسیونالیسم» با اصول لیبرالیسم که توسط ژان‌ژاک‌روسو و جان‌لاک بسط داده شد، وارد چالش می‌شود. او می‌گوید: «نظریه سیاسی آن‌ها دنیای رویایی و یک چشم‌انداز آرمان‌شهری تحت سلطه نهاد‌های سیاسی را تصویر می‌کند که در آن نهاد‌های سیاسی یهودی و مسیحی اعم از دولت ملی، جامعه، خانواده و مذهب، دلیلی برای وجود ندارند.»

یکی دیگر از متفکران تأثیرگذار محافظه‌کاری ملی‌گرایانه، پاتریک دنین در دانشگاه نوتردام است که استدلال می‌کند نخبگان کنونی باید با «طبقه بهتری از اشراف که توسط یک پوپولیسم قدرتمند ایجاد شده‌اند» جایگزین شوند و این اشراف از قدرت دولتی برای پیشبرد «خیر عمومی» استفاده کنند. آقای دنین در کتابی که در سال ۲۰۲۳ به نام «تغییر رژیم» منتشر شد، این منفعت مشترک را «ادغام» نام نهاد. هرچند نظرات او همچنان مبهم هستند، اما به نظر می‌رسد که در نهایت او از اذغان مجدد کلیسا و دولت سخن می‌گوید.

عقل سلیم

این روشنفکران و سیاستمداران همفکر به‌طور فعال در حال ایجاد روابط متنوع و گسترده هستند. شرکت‌کنندگان قبلی در گردهمایی «NatCon» شامل آقای اوربان، خانم ملونی و چهره‌های برجسته راستگرای آمریکا، از جمله ران دیسانتیس، فرماندار فلوریدا و جاش هاولی و جی‌دی‌ونس، هستند. در واشنگتن، اندیشکده‌های محافظه‌کار مانند بنیاد هریتیج روند فعالیت خود را بازنگری کرده و به سمت محافظه‌کاری ملی‌گرایانه تغییر جهت داده اند. کوین رابرتز، رئیس بنیاد هریتیج، در سخنرانی خود در NatCon در لندن در ماه مه اعلام کرد: «این محافظه‌کاری ملی‌گرایانه که نه تشکیلات ابرشرکت‌محور است و نه سکولار و نئولیبرال، عیار جدیدی از تاچریسم و ریگانیسم را در قرن بیست‌ویکم به نمایش می‌گذارد». در ۱۳ فوریه، یکی از معماران پروژه هریتیج ۲۰۲۵، که طرحی دقیق برای خنثی و تخریب کردن دولت پنهان در دومین دوره ریاست‌جمهوری ترامپ است، وارد بوداپست شد تا یافته‌های خود را در رویدادی به میزبانی یک اتاق فکر تحت حمایت دولت ارائه دهد. رویداد CPAC، که یک نشست سالانه راست‌گرایان آمریکایی در دالاس است، در سال ۲۰۲۲ از اوربان برای سخنرانی دعوت کرد.

اوربان در سخنرانی خود با خوشحالی گفت: «گلوبالیست‌ها همه می‌توانند بروند به جهنم؛ من به تگزاس آمده‌ام.» CPAC برگزاری کنفرانس‌های سالانه در مجارستان را نیز آغاز کرده است. این کنفرانس با حمایت مشترک مرکز حقوق اساسی، اتاق فکری که بودجه دولت مجارستان را، هرچند غیرمستقیم، دریافت می‌کند، برگزار می‌شود. انتظار می‌رود آقای خیرت ویلدرس در کنفرانس امسال سخنرانی کند.

محافظه‌کاری ملی‌گرایانه در مجارستان به یک پروژه دولتی تبدیل شده است. در سال ۲۰۲۰، پارلمان مجارستان سهام شرکت‌های دولتی به ارزش ۷/۱ میلیارد دلار را به بنیاد ماتیاس کوروینوس کالژیوم (MCC) اهدا کرد. این بنیاد، جوانان با استعداد مجارستانی را با هزینه اندک، اما با گرایش ملی‌گرایانه مشخص آموزش می‌دهد. این کمک مالی، به‌عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی مجارستان، بیشتر از مجموع موقوفات دانشگاه‌های هاروارد، ییل، استنفورد و پرینستون در مقایسه با بزرگی اقتصاد آمریکا است.

کیم لین شپل از دانشگاه پرینستون، MCC را «کمپ آموزشی اوربان» می‌داند که از طریق آن «برنامه آموزشی خود را گسترش می‌دهد تا متحدان راست‌گرا از کشور‌های دیگر را نیز جذب کند.» البته مدیریت این بنیاد این ایده را که این بنیاد برای تبلیغ راست‌گرایی فعالیت می‌کند، رد کرده است. زولتان زالای، مدیرکل این بنیاد که سردبیر هفته‌نامه حامی دولت به نام «ماندینر» نیز هست، می‌گوید: «هدف اصلی یافتن بااستعدادترین افراد است. آقای اوربان، رئیس دفتر سیاسی نخست‌وزیر، رئیس هیئت‌مدیره است.»

MCC در مجارستان، رومانی و اسلواکی شعبه دارد. به‌تازگی نیز مرکزی را در بروکسل افتتاح کرده است که از ایده اروپای «دولت‌های مستقل» و «مرز‌های غیرقابل عبور» حمایت می‌کند. فعالیت‌های این نهاد «علیه جنگ فرهنگی» و «قید و بند‌های زیست محیطی» فعال است. این بنیاد همچنین پایگاه‌هایی را در برلین و وین ایجاد کرده و قصد دارد این کار را در بریتانیا نیز انجام دهد. دولت مجارستان همچنین به اندیشکده‌های محافظه‌کار کمک مالی می‌کند. این پول ابتدا به بنیادی هدایت می‌شود و سپس از آنجا در اندیشکده‌هایی مانند مرکز حقوق اساسی، حامی مشترک CPAC مجارستان و مؤسسه دانوب، که به روشنفکران محافظه‌کار خارجی کمک‌هزینه می‌دهد، توزیع می‌شود. همین بنیاد برای دو نشریه انگلیسی‌زبان، «محافظه‌کاران اروپایی» و «محافظه‌کاران مجارستانی» کمک‌هزینه می‌دهد. ایستوان کیس، مدیر اجرایی مؤسسه دانوب، می‌گوید که هدف این مؤسسه این است که «نوعی حلقه وصل بین منطقه ما و کشور‌های انگلیسی‌زبان» باشد. جان او سالیوان، رئیس مؤسسه دانوب، نویسنده متون سخنرانی مارگارت تاچر و سردبیر مجله نشنال‌ریویو است که یک مجله محافظه‌کار آمریکایی به شمار می‌آید.

او تنها روشنفکر انگلیسی‌زبانی نیست که گذارش به بوداپست افتاده است. گلادن پاپین، یکی از اولین فیلسوفان سیاسی که سعی کرد ترامپیسم را در فضای روشنفکری تبلیغ کند، رئیس مؤسسه امور بین‌الملل مجارستان است که به نخست‌وزیر گزارش می‌دهد. آقای پاپین می‌گوید: «مجارستان منافع ملی در پرورش احزاب همفکر و ملی‌گرا در سطح اروپا دارد.» او توضیح می‌دهد که این کار ضروری است، زیرا محافظه‌کاران احساس می‌کردند که گلوبالیسم لیبرال نوعی ایدئولوژی «تفرقه بینداز و حکومت کن» است که محافظه‌کاران را در غل و زنجیر کرده است.

این شبکه به محافظه‌کاران ملی‌گرا این امکان را داده است که از یکدیگر ایده بگیرند. یاروسلاو کاچینسکی، رهبر حزب حاکم سابق لهستان، موسوم به قانون و عدالت، تکنیک‌های تصرف دولت را از مجارستان وارد فضای سیاسی لهستان کرد. در فلوریدا، آقای دیسانتیس قانونی را تصویب کرد که در آن آموزش‌های مربوط به همجنس‌گرایی و ایدئولوژی جنسیتی را ممنوع می‌کند. دیسانتیس ماه‌ها بعد از آنکه دولت اوربان همین کار را انجام داد، دست به تصویب این قانون زد. یکی دیگر از قوانین فلوریدا که تدریس نظریه انتقادی نژاد را در دانشگاه‌ها ممنوع می‌کند و تسلط دولت فدرال فلوریدا بر کالج کوچکی که بیش از حد لیبرال تلقی می‌شد نیز بازتابی از سیاست‌های اوربان بوده است.

حقوق بشر

در مورد موضوع خانواده نیز سیاست‌های مشترکی وجود دارد. عبارت «مجارستان دوستدار خانواده» در سراسر فرودگاه بوداپست به زبان‌های مختلف نصب شده است. زنانی که تعداد فرزندان زیادی دارند، معافیت‌های مالیاتی بزرگ، بخشودگی وام‌های دانشجویی و کمک‌های قابل‌توجهی برای خرید خانه دریافت می‌کنند. در لهستان، یکی از محبوب‌ترین سیاست‌ها، کمک مالی ۵۰۰ زلوتی (۱۲۵ دلار) در ماه برای هر کودک بود که به کاهش چشمگیر فقر کودکان کمک کرد. در آمریکا نیز، برخی راستگرا‌ها از پرداخت‌هایی به والدین شاغل به‌عنوان راهی برای کمک به خانواده‌ها، حمایت می‌کنند، درحالی‌که همین افراد نسبت به دولت رفاه انتقاد دارند! تمایل به دفاع از خانواده گاهی خود را در قالب تبلیغ باروری بیشتر نشان می‌دهد.

میریام کیتس، نماینده حزب محافظه‌کار، در کنفرانس NatCon در سال ۲۰۲۳، گفت: «شاید شما انتظار نداشتید که در ساعت ۹ صبح دوشنبه درباره بچه‌دار شدن با شما صحبت شود، اما اگر می‌خواهید محافظه‌کار ملی‌گرا باشید، به ملتی برای حفظ این ایده نیاز داریم.» در کنفرانسی که اخیراً به میزبانی خانم ملونی برگزار شد، ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد جهان، از حاضران خواست تا «ایتالیایی‌های بیشتری بسازند تا فرهنگ ایتالیا را نجات دهند.»

با وجود همه این ارتباطات، محافظه‌کاران ملی‌گرا گروهی متفاوت با اختلاف‌نظر‌های زیاد هستند. اختلافات عمیقی در زمینه اقتصاد، سیاست خارجی و امور اجتماعی در این کمپ وجود دارد. راستگرا‌های آمریکایی و مجارستانی، به‌شدت با ارائه کمک‌های اضافی به اوکراین برای مقاومت در برابر تهاجم روسیه مخالف هستند، اما حزب قانون و عدالت لهستان در زمان قدرتش در این کشور، یکی از متحدان سرسخت اوکراین بود. ملی‌گرایان در آمریکا، مجارستان و لهستان نگران تلقین همجنس‌گرایی به کودکان هستند، اما برجسته‌ترین محافظه‌کاران ملی‌گرا در فرانسه و هلند، از جمله خانم لوپن و آقای ویلدرز، از حقوق همجنس‌گرایان حمایت می‌کنند. گفته می‌شود این اقدام آن‌ها ابزاری است برای ضربه زدن به اسلام‌گرایی در هلند و فرانسه.

دونالد ترامپ می‌خواهد تعرفه‌های بیشتری برای حفاظت از صنعت داخلی آمریکا وضع کند، درحالی‌که دولت مجارستان از یک سو در برابر بوروکرات‌ها در بروکسل مخالفت می‌کند، اما در عین حال هیچ برنامه‌ای برای خروج از اتحادیه اروپا و بازار مشترک آن ندارد. اوربان، رئیس دفتر سیاسی نخست‌وزیر، این رویه را اینگونه توضیح می‌دهد: «ما با گلوبالیسم به عنوان یک ایدئولوژی مخالف هستیم، نه با جهانی شدن.»

مورد خانم ملونی رهیافت خوبی از تناقضات داخلی ائتلاف راستگران جهان ارائه می‌دهد. با توجه به بدبینی ستیزه‌جویانه او قبل از نخست‌وزیری نسبت به اتحادیه اروپا، بسیاری از این بیم داشتند که او با اوربان در جریان نزاع دائمی با اتحادیه اروپا متحد شود، اما ملونی در کنفرانس NatCon که در سال ۲۰۲۰ در رم برگزار شد، گفت: «درحالی‌که از حاکمیت ایتالیا دفاع می‌کنیم، نمی‌توانیم از مجارستانِ ویکتور اوربان یا لهستانِ کاچینسکی که بار دیگر مورد حمله جریان اصلی ترقی‌خواه اروپا قرار گرفته‌اند، دفاع کنیم.» ملونی در زمان ریاست‌جمهوری خود به همراه دیگر رهبران اروپایی پرداخت میلیارد‌ها یورو به مجارستان را به دلیل تعهد مشکوک این کشور به حاکمیت قانون به حالت تعلیق درآورد.

خانم ملونی همچنین به‌رغم مخالفت‌های آقای اوربان، قویاً از کمک به اوکراین حمایت کرده است. ملونی همچنین نقش پررنگی در راضی کردن اوربان به موافقت با کمک ۵۰ میلیارد یورویی به اوکراین ایفا کرد. ملونی، از سال ۱۹۹۸، یک کنفرانس سالانه محافظه‌کارانه به نام آترجو (به نام شخصیتی از سریال فانتزی «داستان بی‌پایان») برگزار می‌کند. در سال ۲۰۱۹ مهمان افتخاری این کنفرانس، ویکتور اوربان بود. اما سال گذشته ریشی سوناک، نخست‌وزیر بریتانیا مهمان این کنفرانس بود که خود نشان‌دهنده تناقض گفتار و عمل ملونی راستگرا است.

بین محافظه‌کاران ملی‌گرا در مورد اینکه نظم بین‌المللی پسالیبرال چگونه باید باشد توافق اندکی وجود دارد. محافظه‌کاران ملی‌گرای اروپایی، پس از مشاهده تبعات دردناک برگزیت، جلب حمایت گسترده‌تر از فراگزیت، هاگزیت و نگزیت (خروج فرانسه، مجارستان و هلند از اتحادیه اروپا) عقب‌نشینی کرده اند. مجارستان از وتوی خود در اتحادیه اروپا و ناتو استفاده کرده تا امتیازاتی را از دیگر اعضا کسب کند، اما نمی‌خواهد هیچ‌یک از سازمان‌های فراملی - که از آن‌ها منافع زیادی در قالب یارانه‌های مستقیم و تضمین‌های امنیتی دریافت می‌کند - منحل شوند. با وجود تمام شکایاتی که ملی‌گرایان از گلوبالیسم دارند، به نظر می‌رسد که اکثرشان نمی‌خواهند آستین بالا بزنند و به‌تن‌هایی دست به کاری بزنند. چون می‌دانند که همین نهاد‌هایی که آن‌ها نمود گلوبالیسم به حساب‌شان می‌آورند، برایشان منفعت به همراه دارد.

در واقع، برخی استدلال می‌کنند که محافظه‌کاری ملی‌گرایانه به قدری نامفهوم و نامنسجم است که ارزش جدی‌گرفتن را ندارد. اما واقعیت این است که حتی جنبش‌هایی با ناسازگاری‌های عمیق درونی نیز می‌توانند جهان را تغییر دهند. در آمریکا، انقلاب ریگان برای بازنویسی معنای محافظه‌کاری، بر «پیوندگرایی» استوار بود و توانست، مجموعه‌ای ناهمگن شامل جنگ‌طلبان ضدِ کمونیست، محافظه‌کاران ضد سقط جنین و بازاریاب‌های بازار آزاد را دور هم جمع کند و یا اینکه انترناسیونال اول و انترناسیونال دوم مجمعی ناهمگن از گروه‌های چپ در قرن نوزدهم بودند که به شدت با هم اختلاف داشتند، اما با این وجود به تبلیغ کمونیسم و سوسیال‌دموکراسی کمک کردند؛ و در مورد سوم، در سال ۱۹۳۴ فاشیست‌های ایتالیایی کنفرانسی را در مونترو سوئیس با هدف ترسیم یک نظریه جهانی فاشیسم تشکیل دادند.

این تلاش آن‌ها به یک شکست کامل انجامید. آلمان نازی به دلیل درگیری‌های دیپلماتیک با ایتالیا کنار گذاشته شده بود. نمایندگان شرکت‌کننده در مونترو تقریباً در مورد همه مسائل ایدئولوژیک نظیر یهودیان و مسئله یهودیت، نقش مسیحیت در سیاست، رابطه میان استقلال ملی و همکاری‌های بین‌المللی و موضوعات دیگر اختلاف‌نظر داشتند. به‌رغم اینکه آن جنبش فاشیستی دچار شکاف و اختلاف‌نظر بود، همچنان ثابت کرد که می‌تواند آتش جنگ جهانی دوم را شعله‌ور سازد.

حق و باطل

محافظه‌کاران ملی‌گرای امروزی فاشیست نیستند و تلاش می‌کنند تا جنبش خود را از ویرانی‌هایی که فاشیسم در دهه ۱۹۳۰ به وجود آورد، متمایز کنند. برای مثال آقای هازونی ادعا می‌کند که نازی‌ها ناسیونالیست واقعی نبودند، بلکه امپریالیست‌هایی بودند که به دنبال تسخیر اروپا بودند و ناسیونالیسم واقعی مستلزم مخالفت با امپریالیسم و دیگر ایدئولوژی‌های تمامیت‌خواهانه از جمله لیبرالیسم است.

البته، در عمل، ملی‌گرایان اغلب تمایزی که آقای هازونی ترسیم می‌کند را نادیده می‌گیرند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، قدرت استبدادی خود را براساس فساد و اهداف ملی‌گرایانه بنا کرده است. او کلیسای ارتدوکس روسیه را در آغوش می‌گیرد، از ناسپاسی غربی‌ها در مورد فداکاری‌های اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ جهانی دوم خشمگین می‌شود و از بداخلاقی‌های کشور‌های غربی برآشفته می‌شود. پوتین برای توجیه تهاجم خود به اوکراین، با اصرار بر اینکه روسیه و اوکراین هر دو بخشی از یک ملت اسلاو هستند، تبلیغات ملی‌گرایانه‌ای ارائه کرد. هنگامی که جورج اورول در مورد مسئله ناسیونالیسم در روز‌های پایانی جنگ جهانی دوم می‌اندیشید، در مورد خطرات آن چنین نوشت: «ناسیونالیست تشنه قدرت است، اما در این خصوص خودفریبی می‌کند. هر ناسیونالیستی می‌تواند آشکارترین بی‌صداقتی را مرتکب شود، اما از آنجایی که معتقد است به چیزی بزرگ‌تر از آن خدمت می‌کند، مطمئن است که حق دارد چنین بی‌صداقتی را مرتکب شود.»

همین انتقاد را می‌توان به بسیاری از محافظه‌کاران ملی‌گرا نیز وارد کرد. اگرچه برخی، مانند ملونی، براساس قانون حکومت می‌کنند، بسیاری از برجسته‌ترین شخصیت‌های جنبش، از جمله ترامپ، اوربان و کاچینسکی، آنقدر به حقانیت خود اعتقاد دارند که از براندازی دولت برای حفظ قدرت، بدشان نمی‌آید. از نظر این افراد، دادگاه‌ها به‌عنوان یک ابزار مستقل کنترل قدرت در دستگاه اجرایی تلقی نمی‌شوند، بلکه موانعی هستند که باید انعطاف‌پذیرتر عمل کنند. با رسانه‌ها نیز به همین شکل رفتار می‌شود. ترامپ حتی تا تلاش برای لغو نتایج انتخابات پیش رفت.

محافظه‌کاران ملی‌گرا اصرار دارند که جنبش آن‌ها با دموکراسی سازگار است و مخالفتی با آن ندارد. با این حال اکثر نمایندگان اصلی این جنبش، فقط به حفظ قدرت خود می‌اندیشند. این شیوه فکری در حال حاضر بر سیاست جناح راست در بسیاری از کشور‌های غربی مسلط است. انتخابات‌هایی که در سال ۲۰۲۴ در سراسر جهان برگزار می‌شود، می‌تواند به این شیوه فکری کمک کند تا بر سیاست مسلط شود.

ارسال نظرات