صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۱۰۱۳۲
«نهضت ملی کردن نفت مرحوم مصدق به دلیل یکسان بودن ورودی و خروجی ادبیات مرحوم مصدق شکست خورد. این موضوع بسیار مهمی است. اغلب اعضای نهضت ملی ایران در خاطرات خود روی یک مساله مشترک، انگشت می‌گذارند. لطفا دقت کنید، آن‌ها می‌گویند: «مرحوم مصدق لجباز بوده است!» این مساله بسیار مهم است.»
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۴ - ۲۹ بهمن ۱۴۰۲

شمس‌الواعظین روزنامه‌نگار و سردبیر پیشین با سیر و غور در تاریخ معاصر کشور، مشکل اصلی جنبش‌های توسعه‌طلب در کشور را فقدان توجه به انعطاف و تکثر عنوان می‌کند.

به گزارش اعتماد، در ادامه بخشی از گفتگوی او را می خوانید:

وقتی به حرکت‌های رفورمیستی و توسعه‌خواهانه در تاریخ معاصر کشور نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که دستاورد‌های کسب شده در برهه‌های مختلف مانند انقلاب مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب ۵۷ و دوم خرداد ۷۶ هرگز در فضای حداکثری نبوده است. مصدق در بطن فشار‌های حاکمیت با گروهی اندک از نمایندگان توانست دستاوردی در آن سطح را ثبت کند یا دوم خرداد که با حداقل امکانات و با پایین‌ترین درجه احتمال توفیق شکل گرفت. آیا به بهانه ایجاد محدودیت توسط سیستم می‌توان کنشگری سیاسی را کنار گذاشت؟

من ترجیح می‌دهم به زبان تمثیل با شما صحبت کنم. انقلاب سال ۵۷ ایران در ماه‌های پایانی پیروزی، بسیار رادیکال شد و شعار‌های مرگ بر این و ننگ بر آن بسیار گسترده شد. اما فراموش نکنید خروجی این انقلاب دولت مهندس بازرگان بود. یعنی چه؟ یعنی اینکه ممکن است در عمل، در هیجانات اجتماعی، در تحولات و در زمان ضرورت بسیج کردن توده‌های مردم برای دستیابی به یک پیروزی مهم و بنیادین، نیاز به ادبیات رادیکال احساس شود.

لازم هم هست، ضروری هم هست و انقلاب را می‌سازد. اما خروجی دیپلماسی و سیاسی که این امواج و این هیجانات و ... را شکل می‌دهد، برخورد‌های معتدل و لایه‌های منعطف است. از این طریق است که می‌توان اوضاع آشفته یک جنبش را ساماندهی کرد. اکثر جنبش‌های اجتماعی و انقلاب‌ها زمانی شکست می‌خورند که ورودی و خروجی تصمیمات یکی و رادیکال باشد.

این موضوع را در خصوص ملی شدن صنعت نفت چطور می‌توان تحلیل کرد؟ یعنی ملی شدن صنعت نفت به دلیل این تعارضات با عدم توفیق مواجه شد؟

نهضت ملی کردن نفت مرحوم مصدق به دلیل یکسان بودن ورودی و خروجی ادبیات مرحوم مصدق شکست خورد. این موضوع بسیار مهمی است. اغلب اعضای نهضت ملی ایران در خاطرات خود روی یک مساله مشترک، انگشت می‌گذارند. لطفا دقت کنید، آن‌ها می‌گویند: «مرحوم مصدق لجباز بوده است!» این مساله بسیار مهم است. در اغلب خاطرات اعضای جبهه ملی و نزدیکان مصدق و سایر فعالان سیاسی یک داوری مشترک، یک نگاه و یک گزاره مشترک وجود دارد و آن لجباز بودن مصدق در بسیاری از بزنگاه‌هاست. اما آیت‌الله خمینی در سال ۴۲ زمانی که از ایشان پرسیده می‌شود طرفدارانت کجا هستند؟

می‌گوید در گهواره‌های‌شان خوابیده‌اند! وقتی قدرت را در دست می‌گیرند، چهره‌ای منعطف‌تر از خود نشان می‌دهند. همین آیت‌الله خمینی وقتی موقعیت رهبری یک انقلاب فراگیر جهانی در قرن بیستم را به دست می‌گیرد، مرحوم بازرگان را به عنوان رییس دولت و خروجی جنبش انتخاب می‌کند.

یعنی ورودی و خروجی جنبش مذهبی ایران در سال ۵۷ کاملا متفاوت است. ورودی‌اش تند است، اما خروجی‌اش می‌شود یک آدم معتدل و توسعه‌طلب مثل مهندس بازرگان که متاسفانه هرگز آن‌گونه که باید و آن‌گونه که شایسته آن بود مورد تقدیر قرار نگرفت. این در حالی است که ایران امروز با بن‌بست‌های بسیاری روبه‌رو است. بن‌بست‌هایی که دلیل وقوع آن‌ها به دلیل مختل شدن موازنه ورودی و خروجی ادبیات حاکم بر سیاست خارجی ایران است.

یعنی نظر و عمل در حال یکسان شدن است. این رویکرد بسیار نگران‌کننده است. بنابراین عرصه سیاسی باید بتواند انعطاف‌هایی داشته باشد که این انعطاف‌ها، خروجی ما را برای اداره کشور به سمت لایه‌های معتدل، رفورمیست‌ها و چهره‌های توسعه‌طلب سوق دهد. ضمن اینکه باید توجه داشت، همین خصوصیت و دسته‌بندی در اردوگاه جناح راست و اصولگرایان هم حاکم است. در اردوگاه راست که لایه‌های رادیکال، معتدل و محافظه‌کار وجود دارد و هر کدام از آن‌ها نقش و تاثیرات خاص خود را ایفا می‌کنند.

ارسال نظرات