صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

شاید از بخت بد سردار آزمون است که به جای در بوق و کرنا شدن کار مهمش در تیم ملی، ناکامی تیم نقل محافل و رسانه‌ها شد و دیگر کسی درباره رکورد جذاب سردار آزمون صحبتی نکرد. البته همان‌طور که خودش گفته، شاید کار مهمی نباشد و او فقط وظیفه‌ای را که داشته، انجام داده؛ ولی بی‌انصافی است اگر به این آمار فقط از دریچه وظیفه‌شناسی نگاه کرد.
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۱ - ۲۹ بهمن ۱۴۰۲

نیمه‌نهایی جام ملت‌های آسیا در قطر. تیم ملی به مصاف میزبان رفته تا بتواند طلسم قریب به نیم‌قرن صعودنکردنش به فینال را بشکند و رقیب اردن شود. همه چیز در چشم به‌هم‌زدنی، شدنی نشان می‌دهد. شاید تنها سه دقیقه برای گره‌گشایی کافی بود؛ جایی که سردار آزمون، مهاجم ترکمن و گل‌زن تیم ملی، با یک ضربه آکروباتیک تماشایی دروازه قطر را گشود. ایرانی‌های اندکی که شانس خرید بلیت این بازی را به دست آورده‌اند، از خوشحالی به هوا پریدند؛ ولی شرایط باب میل پیش نرفت. کمی قریب به ۹۰ دقیقه بعد، این اردوی رقیب بود که رقص و شادی داشت. قطر، بازی باخته به ایران را با یک برد شیرین عوض کرد و بعد از ۱۴ سال ایران را شکست داد؛ آن‌هم در نیمه‌نهایی جام ملت‌های آسیا.

«عنابی‌ها» در فینال هم اردن را شکست دادند و جام را در خانه نگه داشتند تا حالا در زمره معدود تیم‌های آسیایی باشند که توانسته‌اند دو بار متوالی قهرمانی را جشن بگیرند؛ اما ایران چند روز قبل از فینال، چمدان‌ها را بست و دوحه را ترک کرد. لژیونر‌ها به باشگاه‌های خود رفتند و امیر قلعه‌نویی، سرمربی تیم ملی هم برای استراحت راهی دوبی شد.

دیگر کسی از آن قیچی‌برگردان جذاب سردار آزمون هم حرفی نزد؛ گلی که بدون تردید یکی از جذاب‌ترین و زیباترین گل‌های ملی سردار محسوب می‌شود. به غیر از زیبایی، آن گلِ دقیقه سه، تاریخ‌ساز هم بود. سردار آزمون که تا پیش از آن بازی، با ۵۰ گل زده، در رده دوم مشترک برترین گل‌زنان تاریخ تیم ملی قرار داشت، این بار به‌تن‌هایی این رتبه را از آنِ خود کرد و از کریم باقری گذشت. سردار آزمون در دیدار با قطر، پنجاه‌ویکمین گل ملی‌اش را زد تا بعد از علی دایی، دومین گل‌زن برتر تاریخ فوتبال ایران لقب بگیرد. باوجود‌این اندوه شکست و پابرجایی طلسم ناکامی تیم ملی، این افتخار مهم سردار آزمون را به حاشیه راند و دل و دماغی باقی نگذاشت تا کسی از درخشش او حرف بزند.

«خودتان که می‌دانید، من اصلا دنبال رکورد و رکوردشکنی نیستم. واقعیتش دوست ندارم خیلی ذهنم را به این مسائل معطوف کنم. معتقدم بازیکنانی که با چنین ذهنیتی وارد زمین می‌شوند، کمتر می‌توانند در کار تیمی شرکت کنند. حتما دیده‌اید که من گاهی اوقات، چه در رده باشگاهی و چه ملی در موقعیت‌های خوب هم پاس می‌دهم. این یعنی یک کار گروهی که به گل ختم شود و نام گل‌زن هم مهم نباشد». این‌ها جملاتی است که سردار آزمون می‌گوید؛ ولی زمان روایتش با زمانی که رکوردشکنی کرده، متفاوت است. این اظهاراتش مربوط به اولین بازی ایران در جام ملت‌های قطر است؛ زمانی که در نیمه دوم بازی با فلسطین وارد زمین شد و خیلی سریع گل‌زنی کرد تا با ۵۰ گل زده در کنار کریم باقری قرار بگیرد. او در ادامه هم گفته بود: «واقعیتش را بخواهید خودم هم خوشحالم که چنین شرایطی را تجربه می‌کنم؛ اما یک دقیقه هم نشده که قبل از بازی‌ها به این فکر کنم؛ به اینکه وارد زمین شوم و رکورد بزنم. با این حال اگر بخواهم پاسخ خوبی به سؤال شما بدهم، می‌گویم که واقعا گل‌زنی شغل سختی محسوب می‌شود؛ اما کار یک مهاجم همین است. مگر می‌شود مهاجم باشی و گل نزنی؟ برای این ۵۰ گل زحمات فراوانی کشیده‌ایم، هم من و هم بازیکنانی که کنارم حضور داشتند. به این آمار افتخار می‌کنم؛ اما باور کنید دوست ندارم خیلی درباره‌اش صحبت و آن را در بوق و کرنا کنم».

شاید از بخت بد سردار آزمون است که به جای در بوق و کرنا شدن کار مهمش در تیم ملی، ناکامی تیم نقل محافل و رسانه‌ها شد و دیگر کسی درباره رکورد جذاب سردار آزمون صحبتی نکرد. البته همان‌طور که خودش گفته، شاید کار مهمی نباشد و او فقط وظیفه‌ای را که داشته، انجام داده؛ ولی بی‌انصافی است اگر به این آمار فقط از دریچه وظیفه‌شناسی نگاه کرد.

سردار از معدود بازیکنان تیم ملی ایران در جام ملت‌های آسیا بود که تقریبا روند با‌ثباتی را طی کرد. او بعد از دیر اضافه‌شدن به اردوی تیم ملی، نیمه نخست دیدار با فلسطین را از دست داد و فقط در بازی نخست یک نیمه بازی کرد. همان یک نیمه هم برای سردار کافی بود تا یک گل ملی دیگر به کارنامه اضافه کند. در ادامه، بخت با او یار نبود؛ سردار مصدوم شد و سرمربی تیم هم دست به ریسک نزد. او در تقابل با هنگ‌کنگ روی نیمکت نشست و اصلا بازی نکرد. دیدار سوم ایران در مرحله گروهی هم محلی دیگر برای اثبات حرف‌هایش شد که گفته بود در بسیاری از موقعیت‌ها ترجیح می‌دهد هم‌تیمی‌هایش را صاحب گل کند؛ دو پاس گل از او کافی بود تا حضور درخشانی در ترکیب داشته باشد. در بازی‌های مرحله حذفی هم سردار آمار خوبی داشت. او یک بار دیگر پاس گل داد و سرانجام یک بار هم دروازه قطر را در نیمه‌نهایی گشود تا به کارش با پنج بازی پایان دهد. او نهایتا در همین تعداد بازی توانست سه پاس گل دهد و دو بار هم دروازه رقبا را باز کند تا به نظر بسیاری موفق‌ترین بازیکن ایران در این تورنمنت باشد.

هرچند مهم‌ترین دستاورد فردی‌اش همان ورودش به تاریخ فوتبال ایران است. سردار حالا فقط علی دایی را پیش‌روی خود می‌بیند که با ۱۰۹ گل زده دست‌نیافتی است؛ ولی سردار هنوز هم بسیاری را امیدوار نگه داشته، به‌ویژه اینکه تعداد گل‌های زده‌اش قبل از ۳۰ سالگی، بیشتر از تعداد گل‌های علی دایی در این مقطع سنی است. بااین‌حال، این مورد باعث نمی‌شود که این مهاجم ترکمن تیم ملی، احترام به دو اسطوره فوتبال ایران را فراموش کند. سردار درباره رسیدن به کریم باقری و علی دایی گفته است: «باعث افتخار من است که کنار کریم باقری فقط بایستم. عددهایم بیشتر از کریم باقری و علی دایی نشود هم برای من افتخار است».

درست است که حالا سردار آزمون رکورد کریم باقری را شکسته، ولی همچنان باید روی این واقعیت تأکید داشت که کریم باقری، خاص‌ترین مدافع-‌هافبکی است که تاریخ فوتبال ایران به خود دیده است. کریم در شرایطی آمار گل‌های ملی‌اش به عدد ۵۰ رسید که برخلاف سردار آزمون اصلا مهاجم نبود. از آن عجیب‌تر اینکه هافبک سال‌های دور فوتبال ایران در تدافعی‌ترین چیدمان بین هافبک‌ها قرار داشته و دهه‌ها به‌عنوان هافبک دفاعی برابر رقبا قرار گرفته است. تأکید روی این گزاره یکی از ویژگی‌های خاص کریم باقری است.

او در شرایطی ۵۰ گل زده در تیم ملی دارد که سال‌ها در پست هافبک دفاعی بازی کرده است. البته این مورد همیشگی نبوده؛ چراکه بر حسب سلیقه سرمربیان، باقری سابقه حضور در ترکیب تیم ملی به‌عنوان مدافع میانی را هم دارد. حالا همین موارد مشخص می‌کند که او در قیاس با مهاجمان که بیشتر به دروازه رقبا نزدیک بوده و موقعیت و شانس گل‌زنی بیشتری داشته‌اند، چقدر بازیکن متفاوتی بوده است. دیگر نکته‌ای که کار کریم باقری را در فوتبال ایران خاص و تکرارناشدنی می‌کند، مدت زمانی است که او پیراهن تیم ملی را به تن کرده است. کریم نزدیک به ۴۵ گل ملی‌اش را فقط در عرض پنج سال وارد دروازه حریفان کرد و از همه عجیب‌تر آنکه در سن بسیار جوانی و ۲۷ سالگی از تیم ملی فوتبال ایران خداحافظی کرد. او سال‌ها روی خداحافظی از تیم ملی ایران تأکید داشت تا اینکه به دعوت دوست همیشگی‌اش، یعنی علی دایی، دوباره به تیم ملی برگشت و چند دیدار و البته چند گل ملی دیگر به کارنامه‌اش اضافه کرد. بدیهی است که با توجه به استعداد خاص و نابی که باقری در تیم ملی داشت، اگر او این بازه رفت و برگشت به تیم را خالی نمی‌گذاشت، شاید آمارش از چیزی که الان دست به دست می‌شود، خارق‌العاده‌تر هم می‌شد. درست مثل شرایط سردار آزمون که اگر به جای کارکردن ۱۰ ساله با یک سرمربی تدافعی مانند کارلوس کی‌روش، به پست یک مربی هجومی‌تر می‌خورد، شاید این روز‌ها بیش از ۵۱ گل زده ملی در کارنامه داشت.

ارسال نظرات