از زمان پایان جنگ جهانی دوم، فناوری موتور جت در سراسر صنعت هوانوردی پیشرفت کرده و منجر به تولید برخی از حیرت انگیزترین خودروهای نظامی تاریخ شده است. حتی قبل از پایان جنگ، جتهای جنگنده شروع به ایفای نقش در جنگ کردند چرا که آلمانیها موفق به ساخت و استقرار یکی از اولین مدلهای جت جنگنده شدند که تا به حال ساخته شده بود، مسرشمیت ME – ۲۶۲. در حالی که این جت نتوانست قابلیتهای لوفت وافه را در جنگ جهانی دوم افزایش دهد، جتهای جنگنده در آیندهای نزدیک نقش مهمی در نبردهای مدرن پیدا کردند.
به گزارش روزیاتو، امروزه، جت جنگنده نماد برتری نظامی در هوا است. کشورهایی که دارای جنگندههای پیشرفته هستند، میتوانند از طریق ترکیبی از سرعت و قدرت آتش حاصل از توسعه مداوم پهپادها و سلاحهای پیشرفته، قدرت خود را در آسمانها به نمایش بگذارند. اگر چه جتهای جنگنده توسط بسیاری از کشورها به پرواز در میآیند، اما تنها تعداد انگشت شماری از آنها این جنگندهها را تولید میکنند، چرا که بودجه قابل توجهی برای توسعه و تولید آنها نیاز است و تنها کشورهایی با پیشرفتهترین بخشهای فناوری هوانوردی قادر به ساخت آنها هستند. با این وجود، طیف گستردهای از جنگندهها طی چندین دوره تولید نظامی ساخته شده اند و هر هواپیما نقش متفاوتی را ایفا کرده و با مشخصات منحصر به فردی ساخته شده است. علاوه بر این، هر هواپیمای جتی که ساخته میشود تا بتواند نقش جنگندههای هوایی را ایفا کند، قطعاً باید یک ماشین تاثیرگذار باشد، اما این هواپیماهای جنگی خود را به عنوان نمادینترین و تاثیرگذارترین هواپیمایی که تاکنون ساخته شده، ثابت کرده اند.
پس از ۵۰ سال پرواز، F-۱۶ Fighting Falcon همچنان به تاثیرگذاری ادامه میدهد. اولین پرواز نمونه اولیه آن در سال ۱۹۷۴ اتفاق افتاد و اولین هواپیماها برای ورود به خدمت در سال ۱۹۸۰ تحویل داده شدند. اف -۱۶ در چندین حوزه رکوردشکن بود. این جنگنده اولین جنگنده مدرن آمریکایی بود که از کنترل پرواز با سیم استفاده میکرد و هرگونه ارتباط فیزیکی با خلبان را به نفع یک سیستم تمام الکترونیکی قطع میکرد. این هواپیما به لطف وزن فوق العاده کم و آویونیک پیشرفته، هواپیمایی بسیار مانورپذیر است. همچنین اف-۱۶ بسیار توانمند است و میتواند تا ۹ G را با مخازن کامل سوخت تحمل کند و به سرعت بالای ماخ ۲ برسد.
اف -۱۶ به یک هواپیمای فوق العاده محبوب تبدیل شده است. یکی از نقاط قوت اصلی آن، تولید کم هزینه اش بود که همچنان عاملی برای خرید آن توسط سرویسهای مختلف نظامی است. علاوه بر این، این جنگنده به ۷۲ پیروزی در نبرد هوا به هوا با تلفات صفر در درگیریهای واقعی دست یافته است. همچنین چندین بار در زمینه رادار بروز شده، سیستمهای کنترل آتش و آویونیک آن ارتقا یافته است. در حال حاضر، لاکهید مارتین به تولید F-۱۶ Block ۷۰ ادامه میدهد که ارتقاهای بسیار پیشرفتهای دارد. حتی اوکراین نیز در تلاش است تا برخی از آنها را در درگیریهای جاری خود با روسیه به خدمت بگیرد و خلبانان این کشور هم اکنون در حال آموزش برای آنچه که به نظر میرسد ورود قریب الوقوع آنها باشد، هستند.
کمتر هواپیمایی است که بتواند ۵۰ سال پرواز کند و هنوز هم به اندازه F – ۱۶ از سطح تقاضای بالایی برخوردار باشد. هواپیمای جدیدی که در حال حاضر از کارخانه لاکهید بیرون میآید احتمالاً برای ۳۰ تا ۴۰ سال آینده کار خواهد کرد، به این معنی که F – ۱۶ هنوز پروازهای زیادی برای انجام دادن دارد.
جدیدترین جنگنده ساخته شده در زرادخانه آمریکا پیشرفتهترین جنگندهای نیز هست که تاکنون ساخته شده است. F – ۳۵ لایتنینگ ۲ ساخت لاکهید مارتین که به عنوان یک هواپیمای پنهانکار نسل پنجم ساخته شده، چیزی جز یک شگفتی فنی نیست. اینکه اف ۳۵ را صرفاً یک جت جنگنده بنامیم تقریباً یک اشتباه است. حقیقت در مورد این هواپیما این است که قابلیتهای ارتباطی آن تقریبا توانایی اش برای باریدن آتشی جهنمی از آسمانها را تحت الشعاع قرار میدهد.
هنگام بحث در مورد اف -۳۵، نکته اصلی تکنولوژیهای پنهانکارانه آن است، ویژگیهایی که در بدنه هواپیما تعبیه شده و عملاً آن را در برابر رادار غیب میکند. حجم این جنگنده در رادار به اندازه یک توپ گلف سرگردان ظاهر میشود. حفظ پنهانکاری این جنگنده نیاز به یک محفظه سلاحهای داخلی دارد تا موشکهای هلفایر واقعی و دیگر محمولهها را از ایجاد یک ردپای راداری دور نگه دارد. اما قابلیت متمایز اصلی این جنگنده، مجموعه شبکه و ارتباطات آن است که با استفاده از یک نمایشگر هدآپ، مستقیماً به یک کلاهخود واقعیت افزوده پیچیده متصل میشود. این کلاهخود به تنهایی ۴۰۰ هزار دلار قیمت دارد.
F – ۳۵ به مجموعهای از سنسورها و دوربینها مجهز شده که به خلبان آگاهی موقعیتی کاملی میدهد. این اجزا از طریق شبکه آنبرد با هم یکپارچه میشوند. این هواپیما میتواند به هواپیماهای دیگر در داخل یک اسکادران یا یک مرکز فرماندهی در کیلومترها دورتر، از جمله کشتیهای جنگی دور از ساحل متصل شود. علاوه بر این، اف-۳۵ با ماهوارهها برای ارسال و دریافت اطلاعات ارتباط برقرار میکند و جریانی دو طرفه از اطلاعات را در شرایط میدان نبرد به صورت بلادرنگ به همراه دستورها فوری از فرماندهان فراهم میکند. آویونیک همچنین دارای درجهای از هوش مصنوعی یکپارچه است که به خلبانان آزادی بیشتری برای تمرکز بر تصمیمات تاکتیکی در طول پرواز واقعی میدهد. این هواپیما به همین سرعت به یک جنگنده افسانهای و نمادین تبدیل شده است.
هنگامی که F – ۴ Phantom II معرفی شد، رکوردهای متعددی را در زمینه سرعت، ارتفاع و سرعت صعود ثبت کرد. این هواپیمای مافوق صوت دوموتوره با طیف وسیعی از سلاحها و سیستمهای پیشرفته که در آن دوران پیشرفتهترین در نوع خود بودند، یک هواپیمای پیشرفته را در اختیار نیروی دریایی قرار میداد که به یکی از مهمترین داراییهای نظامی روز خود تبدیل میشد.
اف -۴ که قادر به انجام ماموریتهای پروازی در تمام شرایط آب و هوایی بود، سلاحهایی را بر روی ۹ ایستگاه خارجی خود حمل میکرد که شامل بهترین موشکهای هدایت شونده و فناوری راداری فعال موجود بود. برخلاف جنگندههای قبلی، این جنگنده به جای یک خدمه، یک تیم دو نفره را حمل میکرد، زیرا تجهیزات جدید برای بکارگیری نیاز به یک خدمه اضافی داشتند. این هواپیما همچنین به وضوح برای هدفی متفاوت از جنگندههای پیشین خود ساخته شده بود که برای نبردهای تن به تن هوایی طراحی شده بودند، و به همین خاطر بود که این جنگنده هیچ توپی ندارد.
اف -۴ به عنوان جنگنده – بمب افکن پیشتاز در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، برای دهها ماموریت بر فراز ویتنام با سطح بالایی از موفقیت حیاتی بود. اف -۴ تا سال ۱۹۹۶ به خدمت نیروی هوایی ادامه داد و پیش از بازنشستگی، در عملیات طوفان صحرا در نقش پشتیبانی هوایی به کار گرفته شد. با این حال، این هواپیما هنوز هم برای ارتش آمریکا نقش ایفا میکند، زیرا مابقی هواپیماهای این کلاس به هواپیماهای بدون سرنشین و کنترل از راه دور QF-۴ تبدیل شده اند که به عنوان هدف در طول تمرینها و آموزشهای آتش زنده استفاده میشوند.
F – ۱۴ تامکت که در دهه ۱۹۷۰ به عنوان جنگنده مافوق صوت مستقر روی ناوهای فوق مدرن نیروی دریایی معرفی شد، به ارتش آمریکا کمک کرد تا سلطه خود را در روزهای پایانی جنگ سرد اثبات کند. طراحی آن از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد و تصمیمات مربوط به ساخت آن بر اساس درسهای دنیای واقعی برگرفته از تجربیات خلبانان جنگنده در جنگ ویتنام بود.
ویژگی تعیین کننده اف -۱۴ طراحی بال متحرک است. اف -۱۴ با بالهایی که بر روی محورهای مکانیکی نصب میشود، میتواند با بالهای سنتی با شیب به بیرون برای برخاستن، فرود و مانورهای سرعت پایین عمل کند. پس از آن میتوان بالها را برای پرواز با سرعت بالا و پایدار به شکل کاملاً شیب دار و متحرک تنظیم کرد. این موضوع باعث میشود F – ۱۴ در عین حفظ سرعت، پایداری و مانورپذیری بالا، بسیار چندکاره و توانمند باشد. علاوه بر بهبود استحکام بدنه هواپیما، سیستمهای اف -۱۴ بهترین فناوری روز خود را به نمایش میگذاشتند. تامکت با موشکهای Phoenix AIM-۵۴A و رادار Hughes AWG-۹ میتواند هدف را از فاصله ۱۶۰ کیلومتری یا بیشتر پیدا و نابود کند. علاوه بر این، زمانی که خلبان تمام سلاحهای ذخیره شده روی نقاط سخت خود را خرج کند، میتواند روی یک توپ چرخشی ۲۰ میلی متری اتکا کند.
هواپیمای اف -۱۴ تا حمله دوم به عراق پس از حملات ۱۱ سپتامبر همچنان توسط نیروی دریایی مورد استفاده قرار میگرفت. نیروی دریایی در سال ۲۰۰۶ هواپیمای خود را بازنشسته کرد، اما این جنگنده همچنان در ایران پرواز میکند، ایرانی که نیروی هوایی آن پیش از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ این جنگنده را دریافت کرده بود. اف -۱۴ علی رغم خدمات نظامی چشمگیرش، در درجه اول با حضور در فیلم پرفروش تاپ گان در سال ۱۹۸۶ به شهرت رسید.
اتحاد جماهیر شوروی در موقعیتی بسیار قدرتمند از جنگ جهانی دوم خارج شد و خود را به عنوان یکی از دو قدرتی که در دنیای جدید ژئوپلیتیک قطبی با یکدیگر روبرو هستند، تثبیت کرد. با گستره وسیعی از قلمرو تحت کنترل مستقیم یا نیابتی خود، شوروی به یک قدرت بزرگ صنعتی تبدیل شد. از خوش شانسی روس ها، قبل از سرد شدن کامل روابط، بریتانیا به ژوزف استالین پیشنهاد دسترسی به فناوری جدید موتور جت خود را داد که شوروی بلافاصله شروع به مطالعه برای ساخت کپی آن کرد. این امر منجر به ساخت اولین جت جنگنده شوروی به نام میگ -۱۵ شد.
انگلیسیها دهها موتور رولز رویس Nene را به این شرط که برای اهداف نظامی مورد استفاده قرار نگیرند به روسها دادند و شوروی بلافاصله آنها را مهندسی معکوس کرد تا موتور توربوجت VK – ۱ را بسازد. این سیستم روی یک هواپیمای جدید با بالهای متحرک نصب شده بود که میتوانست به سرعت ۱،۰۸۵ کیلومتر بر ساعت برسد، سریعتر از هر جت انگلیسی یا آمریکایی معاصر، با سرعت اوج گیری بهتر. در کل ۱۲،۰۰۰ فروند از این جت توسط شوروی تولید و ۶،۰۰۰ نسخه دیگر در لهستان، چین و چکسلواکی ساخته شد.
اولین درگیریهای جنگی این هواپیمای جدید از سال ۱۹۵۰ بر فراز شبه جزیره کره رخ داد و در ابتدا نیروهای سازمان ملل را از قدرت خود مطلع کرده و از سرعت بالای صعود و سقف پروازی بالا برای دور ماندن از خطر استفاده نمود. در حالی که مهارت خلبانی و برنامه ریزی نظامی در نهایت مزیتهای فنی این جنگنده را از بین برد، میگ -۱۵ دشمن توانمندی را معرفی کرد که تهدیدی قابل توجه برای غرب محسوب میشد. علاوه بر این، با ۱۸،۰۰۰ نسخه تولید شده در مجموع، همچنان پرتولیدترین جت جنگنده تاریخ است که آن را به نمادی فراموش نشدنی از اوایل جنگ سرد تبدیل میکند.
مسیر قرار گرفتن F / A – ۱۸ سوپر هورنت در آسمان به حدود دو دهه پیش باز میگشت، پیش از اینکه سرانجام در سال ۱۹۸۳ به نیروی دریایی تحویل داده شود. توسعه اف -۱۸ همزمان با ارزیابی فالکون جنگنده اف -۱۶ صورت گرفت. در حالی که نیروی هوایی در نهایت F – ۱۶ را انتخاب کرد، نیروی دریایی سوپر هورنت را برگزید، زیرا معتقد بود که یک هواپیمای مجهز به موتورهای دوگانه در نهایت برای ماموریتهای مبتنی بر ناو مناسبتر است.
این هواپیما با نام F / A – ۱۸ هورنت وارد خدمت نیروی دریایی آمریکا شد. نام F / A آن ناشی از قابلیتهای آن هم به عنوان جنگنده و هم به عنوان هواپیمای تهاجمی است و تفنگداران دریایی از آن به عنوان اولی و نیروی دریایی به عنوان دومی استفاده میکنند. با این حال، قابلیتها و لیست تجهیزات قوی آن این توانایی را به اف-۱۸ میدهد که به سرعت به هر دو نقش تغییر حالت دهد، یا در صورت لزوم به عنوان یک هواپیمای شناسایی عمل کند. در حالی که این هواپیما یک توپ ۲۰ میلی متری ولکان را حمل میکند، سلاحهای اصلی آن در زیر آن نصب شده اند و هورنت میتواند به طیف گستردهای از سلاحها از جمله موشکهای Sidewinder، Sparrow و Maverick به علاوه JDAM، بمبهای هدایت لیزری Paveway، غلاف لینک داده یا دیگر مینها و راکتهای مختلف مجهز شود.
با سرعت بالای ماخ ۱.۸ و سقف پروازی ۵۰ هزار پایی، دیگر جتهای جنگنده میتوانند سریعتر و بالاتر از اف- ۱۶ پرواز کنند، اما سوپر هورنت با تجهیزات مناسب، دشمن سرسختی است و نباید از آن غافل شد. نیروی دریایی ایالات متحده در حال حاضر از F / A ۱۸ سوپر هورنت که در سال ۱۹۹۹ معرفی شد و EA – ۱۸ G Growler که در سال ۲۰۱۰ وارد خدمت شد، استفاده میکند.
در حالی که اولین جنگنده مجهز به موتور جتی نبود که توسط ارتش آمریکا به کار گرفته میشد، اف -۸۶ سابر اولین جنگندهای بود که به موفقیت جنگی در مقیاس بزرگ دست یافت. توسعه این هواپیما در حالی رخ داد که متفقین برای شکست قدرت کشورهای دول متحد، اروپا و جزایر اقیانوس آرام را در مینوردیدند. نمونه اولیه برای اولین بار در سال ۱۹۴۷ پرواز کرد و در سال ۱۹۴۹ به طور رسمی وارد خدمت شد، درست در زمانی که جنگ کره شروع شد.
پیروزی در اروپا به نیروهای آمریکایی امکان دسترسی به مهندسی و تحقیقات پیشرفته مهندسان آلمانی، از جمله بسیاری از مواد مرتبط با هوانوردی را داد. آنها دریافتند که طراحی بال متحرک برای پایداری در سرعتهای بالا ایده آل است، اگرچه مهندسان بعداً متوجه شدند که این مساله باعث بروز مشکلاتی در سرعتهای پایینتر میشود. مهندسان آمریکایی برای مقابله با این چالش، شکافهای لبه هدایت خودکار را اضافه کردند که این مساله را حل کرد.
Sabre این فرصت را پیدا کرد تا خود را در نبرد بر سر شبه جزیره کره اثبات کند، جایی که میگ -۱۵های جدید ارتش کره شمالی برای خلبانان آمریکایی به شدت دردسرساز شده بودند. میگ -۱۵ از بسیاری جهات هواپیمای برتر بود، اما سابر به دلیل چابکی خود برتری هوایی اش را تثبیت کرد. علاوه بر این، اولین شلیک موشک هوا به هوا در طول نبرد و در سال ۱۹۵۸ از یک سابر علیه یک میگ به کار گرفته شد. اگر چه جنگندههای زیادی در سالهای پس از جنگ کره تولید شده اند، اما اف -۸۶ سابر صحنه را برای برتری هوایی آمریکا که از آن زمان تاکنون ادامه داشته است، فراهم کرد و آن را به نمادی از قدرت نظامی آمریکا تبدیل نمود.
دهه ۱۹۶۰ شاهد برخی از بهترین مهندسیهایی بود که تا آن زمان از اتحاد جماهیر شوروی دیده شده بود. با داغ شدن جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی شاهد تهدیدهای وجودی در سراسر جهان بود، چرا که اتحادهای غربی به خلق توانمندیهای نظامی برتر در زمین، دریا و هوا ادامه میدادند. یکی از هواپیماهایی که در این دوران طراحی شد، میکویان – گورویچ میگ -۲۵ بود که از مهمترین هواپیماهایی بود که توسط امپراتوری سرخ ساخته شد.
طراحیها در اوایل دهه ۶۰ شروع شده و منجر به معرفی در سال ۱۹۶۷ گردید. این امر منجر به زنگ خطری در سالنهای پنتاگون شد، چرا که مقامات ارشد دفاعی ایالات متحده از هواپیمایی بهتر از هواپیمای خودشان در دست شوروی به شدت بیم داشتند. این نگرانیها بجا بود، زیرا مشخصات میگ -۲۵ چشمگیر بود. این جنگنده قادر بود تا سرعت ماخ ۳ را با سقف پروازی نزدیک به ۸۰ هزار پا ثبت کند. بسته به نحوه تجهیز آن، شانسی بالقوه و محتمل برای دستیابی به برتری هوایی نسبت به هر هواپیمای غربی وجود داشت، چرا که ایالات متحده تنها یک هواپیما داشت که میتوانست با این سرعت برابری کند و آن SR – ۷۱ Blackbird بود. تنها مشکل این هواپیما این بود که تنها برای اهداف شناسایی مورد استفاده قرار میگرفت و هیچ سلاحی حمل نمیکرد.
در حالی که مقامات آمریکایی در مورد چگونگی مقابله با میگ -۲۵ بحث میکردند، یک خلبان جسور روسی در حین پرواز با این هواپیما در یک اسکادران از تیمش جدا شد و در باند فرودگاه هوکایدو، ژاپن فرود آمد. خلبان روسی به ایالات متحده پناهنده شد و مهندسان آمریکایی به سرعت هواپیمای او را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که ترس آنها بیش از حد بوده و میگ-۲۵ از بسیاری جهات دچار نقص است. صرف نظر از این موضوع، MiG-۲۵ هنوز هم سریع بود و موضوع اصلی یکی از داستانهای افسانهای دوران جنگ سرد شد.
اگرچه جتهای جنگنده آمریکایی اغلب مورد تحسین و پوشش خبری زیادی قرار میگیرند، اما این موضوع ممکن است باعث نادیده گرفته شدن برخی از مدلهای اروپایی شود. علاوه بر این، هواپیماهای فرانسوی و انگلیسی زمانی مورد توجه قرار میگیرند که چشمها به اروپا باشد، با این وجود سوئدیها نیز سال هاست که جنگنده جت میسازند. امروزه یکی از پیشرفتهترین جتهای جهان، Saab JAS ۳۹ Gripen است که شایسته نگاه دقیق تری است.
گریپن از بسیاری جهات یک هواپیمای منحصر به فرد است. طرح آن دارای یک بال دلتای کوتاه شده به همراه دو بالچه رو به جلو است که پایداری بیشتری را به آن میدهد. این جنگنده از یک موتور ولوو با پس سوز نیرو میگیرد که به آن سرعت بالای ماخ ۲ و سقف سرویس ۵۰ هزار پایی را میدهد. این هواپیما به گونهای طراحی شده بود که یک هواپیمای سبک وزن باشد و وزن کلی آن در حدود سه چهارم وزن یک فروند اف -۱۶ فالکن باشد که خود یک جنگنده سبک وزن محسوب میشود. این کار با استفاده گسترده از مواد کامپوزیتی در مونتاژ آن انجام شد.
در حالی که سوئد از نظر تاریخی بی طرف بوده است، یک ارتش قدرتمند برای دفاع از خود ایجاد کرده است. بخشی از آمادگی ارتش این کشور با نیروی هوایی اش حفظ میشود و جدیدترین مدل این جنگنده به نام Saab JAS ۳۹ Gripen E میتواند از خود در برابر تقریبا هر دشمنی که با آن روبرو شود، حتی اگر یک اف -۳۵ آمریکایی باشد، دفاع نماید. گریپن هواپیمایی پنهانکار نیست، اما سطح مقطع راداری کوچک تری نسبت به هر هواپیمای جنگی دیگری در جهان غیر از F – ۲۲ و F – ۳۵ دارد. این جنگنده مجهز به رادار، آویونیک پیشرفته و سلاحهای هدایت شونده قدرتمند است و برای هر نیروی هوایی که آن را به کار میگیرد یک نعمت به شمار میآید.
در حالی که ایالات متحده به چگونگی ساخت جنگندههای توانمند پی برده بود، خیلی زود مرزهای کاری که میشد با این فناوری جدید انجام داد را جابه جا کرد. با اولین پرواز در سال ۱۹۵۴، جنگنده اف -۱۰۴ به بخش مهمی از عملیات ناتو تبدیل گردیده و به حداقل دوازده کشور صادر شد. این هواپیما همچنین به عنوان اولین هواپیمایی که سرعت پرواز را دو برابر سرعت صوت کرده و رکورد ارتفاع را شکست شناخته میشود، زمانی که در سال ۱۹۵۹ به ارتفاع ۱۰۳،۳۹۵ پایی رسید. شکل آن باعث میشود که بیشتر شبیه یک موتور جت بزرگ با بال باشد که باعث شد بسیاری آن را «موشکی با یک مرد در داخل آن» بنامند.
بالهای استارفایتر به طور غیرمعمولی کوتاه هستند و طول بالهای آن تنها ۶.۴ متر است. آنها لبه هدایتگر بسیار تیزی برای سوراخ کردن آسمان دارند – به طوری که پوششهایی برای بالها ساخته شده اند تا از آسیب به خدمه زمینی جلوگیری کنند. بدنه به دور موتور پیچیده شده است که فضایی چنان زیاد را اشغال میکند که بیشتر وسایل الکترونیکی باید بسته بندی شوند تا درون کابین خلبان جای بگیرند. تنها سلاح این جنگنده، یک توپ ۲۰ میلی متری ولکان M – ۶۱ و دو نقطه اتصال موشک در انتهای بالها وجود دارد. این هواپیما برای جنگ در طول روز ساخته شده بود و سرعت و شتاب لازم برای رسیدن به بهترین عملکرد در این ظرفیت را داشت.
جنگنده اف -۱۰۴ بخش جالبی از تاریخ نظامی ایالات متحده است. این هواپیما شاید تجربه خاصی در میدان نبرد نداشته و به خاطر درگیریهای مهم شناخته نشود، اما شکل ظاهری آن استارفایتر را به یکی از جالبترین و نمادینترین هواپیماهای عصر خود تبدیل کرده است.